جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۰۹ شهريور ۱۳۹۱ - ۱۴:۲۰

انزوای طرح منزوی کردن ایران

اجلاس بزرگ 120 کشور جنبش عدم تعهد در تهران، این نوید را همراه دارد که پس از گذشت 20 سال از فروپاشی جهان دوقطبی و با بیداری اسلامی زمینه همگرایی میان ملل جهان سوم بر پایه اندیشه استقلال‌خواهی و عدالت‌طلبی مهیاست.
کد خبر : ۷۷۱۷۶
به گزارش صراط ، اجلاس بزرگ 120 کشور جنبش عدم تعهد در تهران، این نوید را همراه دارد که پس از گذشت 20 سال از فروپاشی جهان دوقطبی و در عصر « جهان بی‌قطب » که همزمان شده است با بیداری اسلامی در استراتژیک‌ترین منطقه عالم، زمینه همگرایی میان ملل جهان سوم بر پایه اندیشه « استقلال‌خواهی » و « عدالت‌طلبی »فراهم شده است. بنابراین برپایی اجلاس تهران را می‌توان واکنشی به تفکر جهانی‌سازی به حساب آورد. میهمانان نشست تهران که برخی از آنان با زنهار مستقیم و علنی مستکبران جهت خودداری از حضور در اجلاس تهران روبه‌رو شدند و با قاطعیت آن را ردکردند، بر آنند ضمن حفظ هویت ملی و فرهنگی‌شان، خود را بر نظام‌های سیاسی و اقتصادی غرب و زورگویی‌ها و دستورهای آن فائق کنند.

بر این اساس، رسالت اصلی نشست تهران که شعار آن، « صلح پایدار در سایه مدیریت مشترک جهانی » است، پایه گذاری « الگوی جدیداندیشه همگرایی » قلمداد شده است. این الگو در واقع جایگزین نظریه غالبی می شود که از 11سپتامبر تاکنون ملت‌های شرق را به ادغام در اتحادیه‌ها و ائتلاف‌های برخاسته ازغرب فراخوانده است. این تفکر نوین در میان ملل غیرمتعهد دارای زمینه‌ها و ریشه‌هایی است.

به باور کارشناسان، پس از افول قطب سوسیالیزم، مرکز ثقل رقابت قدرت‌های سیاسی بر این امر استوار شد که « چه کسی ساختارنظام بین الملل را شکل می دهد؟ ». به عبارت دقیق‌تر عقاید سیاسی کدام دولت یا قدرت به « هنجار و معیار حاکم » بر رفتار جوامع جهانی تبدیل می‌شود. از این منظر می‌توان کشمکش‌های یک دهه اخیر( از بازه زمانی 11 سپتامبر 2001 تاکنون ) در صحنه جهانی را کشمکش بر سر ارزش‌ها و هنجارها به حساب آورد. در این برهه، نومحافظه کاران ایالات متحده، طرح اندیشه « یکسان‌سازی ارزش‌های جهانی » را ریختند؛ تفکری که در آن، لیبرال دمکراسی به عنوان « گفتمان غالب » و تنها نظام فکری - حکومتی برتر ممکن معرفی شد. طبیعی بود در برابر این حرکت، کشورهایی که سجده سیاست خارجی خویش را به سمت « قبله لیبرالیزم » تغییر ندادند که تعدادی از دولت‌های عضو جنبش عدم تعهد نیز اینگونه بودندبا تنبیهات، تضییقات و تحریم هایی روبه رو شوند.

سه دهه از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران بعنوان پایگاه آمریکا و جهان لیبرال در غرب آسیا و ژاندارم خلیج فارس و دودهه از فروپاشی بلوک شرق گذشته بود که برخی کشورهای مهم جنبش، بیدار شدند و علیه حکام سرسپرده‌شان، انقلاب اسلامی به راه انداختند. نقطه آغاز این موج عظیم و‌‌ بنیان‌کن،تونس ومصر بود که بلافاصله لیبی، یمن و بحرین نیز شاهد اوج گیری موج بیداری اسلامی شدند. همزمان با رخدادهایی که در این کشورها به وقوع می پیوست، ناکامی ایالات متحده در پرونده‌ای که آن را « نبرد با ترور » نام نهاده بود و پذیرش شکست در عراق و خروج اجباری از این کشور نیز به روی‌آوری بیشتر دنیا برای ساخت جهان بی‌قطب کمک کرد. پیروزی جنبش عدم تعهد بر استکبار و به چالش کشیدن جهان تک‌قطبی، البته بی هزینه هم نبود. « نم » برای عبور از این مرحله باید ضمن رد هنجارها و استانداردهای سیاسی و حقوقی غرب که تاوان سنگینی را برای‌شان در پی داشت، درصدد حل مشکلی بزرگ‌ترهم می‌بود: فائق آمدن بر ذهنیتی نهادینه شده به دست توانای رسانه‌ها و ان.جی ها استکباری صهیونیستی بت ساخته‌شده به دست « نمرودهای ارتباطات جهان » فقط بر یک مدار و محور می چرخید: لیبرال ـ دمکراسی.

شاید تنها عاملی که در این طوفان رقابت، موجب شد کشورهای عضو جنبش عدم تعهد وارد پروسه « جهانی شدن آمریکایی » نشوند، زیربنای ضداستعماری نم بود زیرا اندیشه‌ای که سیاستمدارانی چون احمد سوکارنو، جمال عبدالناصر و جواهر لعل نهرو براساس آن، نیم قرن پیش نم را پایه گذاشتند، هم‌چنان ملت های جهان سوم را رهنمون است. به طور مثال در این 50 سال، با آن که برخی دولت‌های حاکم بر ممالک اندونزی و هند هم راستای آمریکا بوده و به همکاری بسیار نزدیک سیاسی و اقتصادی با طرف‌های غربی پرداخته‌اند، در کنار این موضوع، به خواست ملت‌های‌شان همچنان رهرو تفکر استقلال‌خواهی و عدالت‌طلبی هم بوده‌اند و ملل ‌آنها نگذاشته‌اندکشورشان در جامعه جهانی آمریکا حل شود. مصر نیز پس از آنکه ده‌ها سال آلت فعل آمریکا و سرسپرده رژیم صهیونیست بود، سرانجام بیدار شد و با انقلاب بزرگی که در آن رخ داد، اینک دولتی همسو با جنبش در آن مستقر است که رئیس‌جمهور آن، روی آمریکا را زمین می‌زند و استقلال این کشور و اینکه مصر مرسی، مصر نامبارک نیست را فریاد می‌کند.

جهان‌بینی نهضت عدم تعهد، هم‌چنان خط سیر جنبش‌‌هایی است که در طول تاریخ در پی مهار افسار قدرت‌های سلطه‌جوی مستکبر و استعمارگر بوده‌اند. با همین نگاه همه میهمانان اجلاس تهران به تلاش خویش برای احیای این جنبش، رنگ قداست می بخشند. حتی مخالفان عمده سازمان‌های منطقه‌ای نیزنمی توانند این واقعیت را نادیده بگیرند که خانواده سازمان عدم تعهد با وجود گرایشات گوناگون عقیدتی و سیاسی همچنان هویت خویش را زیر پرچم این سازمان تعریف می‌کند. آرمان‌هایی که 50 سال پیش سازمان عدم تعهد برشالوده آنها بنا شد هنوز امید بخش است. این آرمان‌ها و ارزش‌ها در عبارات زیبای « عدالت‌خواهی »، « استقلال » و « سلطه‌ناپذیری » متبلورشده است. با تکیه بر استقلال است که این سازمان درهر پرونده‌ای؛ از قضیه جدی فلسطین مظلوم تا بحران مصنوعی سوریه مقاوم و از محکومیت کشتار مسلمانان میانمار تا موضوع هسته ای ایران برابر مناسبات و معادلات ناعادلانه می‌ایستد. اگر 63 سال تلاش قدرت‌های شیطانی غرب برای فراموش شدن اشغال فلسطین و مشروعیت‌بخشی به رژیم جعلی صهیونیست، 10 سال تهمت‌های غیرقابل اثبات به جمهوری اسلامی برای حرکت به سمت تولیدسلاح‌های هسته‌ای و زمینه‌سازی برای انزوای ایران و سپس حمله به‌ تهران و 18 ماه یورش همه‌جانبه و ناجوانمردانه سیاسی، نظامی، اقتصادی و تروریستی به سوریه، مؤثرنبوده و با شکست مواجه شده است، از آن روست که آرمان ضدیت با سلطه از ذهن ملت‌های جهان سوم قابل حذف نیست.

به نظر می‌رسد اجلاس تهران به سمت یافتن ساز و کارها و مفاهیم تازه برای تقویت و توانمندسازی این جنبش خواهد رفت. گشودن باب‌های جدید مراوده و همکاری اقتصادی، فرهنگی و سیاسی میان اعضای جنبش، جنبه‌ای مهم از دستورالعمل تحول است اما جنبه‌های دیگر آن باید آنجا نمایان شود که اعضابرای پویایی اجلاس، ابتکاراتی تازه رو کنند؛ ابتکاراتی مانند تروئیکای عدم تعهدمتشکل از 3 رئیس پیشین، فعلی و آتی( مصر، ایران و ونزوئلا) که قرار است حتی پس ازپایان اجلاس شانزدهم، تا سال 2015/ 1394 که اجلاس هفدهم در کاراکاس برگزار خواهدشد، مصوبات اجلاس تهران را برای اجرایی شدن پی بگیرند. انتظار می رود در اجلاس تهران، این جنبش اندیشه‌ای روشن برای تداوم بیداری اسلامی و تحقق کامل اهداف آن درکشورهای انقلابی، بحران سوریه، کشتار مردم در بحرین و یمن، پایان زورگویی‌های آمریکا و اتحادیه اروپایی در پرونده هسته‌ای ایران، برنامه‌ریزی برای جهان پس از زوال قدرت آمریکا و سایر مسائل و مشکلاتی که از یک سو منشأ سلطه قدرت‌های غربی شده و از سوی دیگر به بروز برخی نابهنجاری‌ها منجر شده است، ارائه کند.