سؤال: با توجه به اینکه شما سالها در زمینه پاسخگویی به شبهات عرفانهای کاذب فعالیت دارید، عمدهترین سؤالاتی که در این زمینه از شما پرسیده میشود، چیست؟
- بیشتر درباره عرفان حلقه سؤال میکنند.
س: مگر با رییس فرقه برخورد نشده است که همچنان عنوان پرسؤالترین فرقه را به خود اختصاص داده است؟
- به خاطر اینکه «عرفان حلقه» داعیه دین را دارد و خود را یک عرفان اسلامی-ایرانی میداند و به آموزههای خود لعاب آیات قرآن میبخشد، به همین منظور خطر عرفان کیهانی از عرفانهای وارداتی دیگر خیلی بیشتر است، م.ع.ط رییس فرقه کیهانی در گفتههای خود به آیات متشابه استناد میکند، در حالی که برای تفسیر آیات متشابه باید به آیات محکمات رجوع کردو
مثلاً وی با استفاده از آیات قرآن کریم بیان میکند که نیازی به توسل و شفاعت نداریم! چرا که خداوند در قرآن میگوید: «فَاعْبُدُوهُ هذا صِراطٌ مُسْتَقیم»!، اما او و مسترهایش به این موضوع اشاره نمیکنند که خدای تبارک و تعالی در آیه 64 سوره نساء صراحتاً به رسول خدا(ص) میفرماید: «وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلاَّ لِیُطَاعَ بِإِذْنِ اللّهِ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُواْ أَنفُسَهُمْ جَآؤُوکَ فَاسْتَغْفَرُواْ اللّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُواْ اللّهَ تَوَّابًا رَّحِیمًا»، «و ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر آنکه به توفیق الهی از او اطاعت کنند و اگر آنان وقتی به خود ستم کرده بودند پیش تو میآمدند و از خدا آمرزش میخواستند و پیامبر [نیز] برای آنان طلب آمرزش میکرد، قطعاً خدا را توبهپذیر مهربان مییافتند»، یعنی به واسطه پیامبر(ص) است که این اتفاق میافتد.
* توسل، شفاعت و زیارت ائمه معصومین در عرفان کیهانی به چالش کشیده میشود
س: از دیگر مبانی فکری آنها که در تناقض با اسلام است، نام میبرید؟
- «عرفان کیهانی» زیارت ائمه معصومین(ع) را زیارت مقابر و زیارت کسانی میداند که مردهاند و توانایی دیگری ندارند، همچنین به صراحت قرآن را دارای تناقض میداند، «ط» عصمتی برای ائمه قائل نیست و تنها آنها را انسانهای خوبی میداند، در حالی که اگر به قرآن مراجعه کنیم، متوجه میشویم که قرآن به صراحت عصمت ائمه معصومین(ع) به ویژه حتی عصمت حضرت فاطمه زهرا(س) را تایید میکند، در آیه 33 سوره احزاب آمده است : «إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا»، خداوند هر گونه آلودگی و رجسی که شما تصور کنید، از اهلبیت دور کرده است. حتی هر گونه خطا، اشتباه و فراموشی را از آنها برداشته است، حال اگر قرار باشد که ائمه(ع) عصمت نداشته باشند، چه دلیلی برای اعتماد ما به آنها وجود دارد؟!
* علاج بیماران با استفاده از نیروی منفی با ورود اجنه و ارواح!/ عود کردن بیماری با شدت بیشتر!
س: رهبر فرقه کیهانی ادعایی درباره علاج بیماریهای افراد دارد، این ادعا تا چه حدی قابل قبول است؟
- م.ع.ط درمان بیماریهای لاعلاج را ادعا کرد که در لا به لای سخنان وی به وضوح این ادعا مشهود است، بنابراین به او گفتیم اگر ادعای خود را اثبات کند یک کرسی تدریس در دانشگاه علوم پزشکی تهران به او میدهیم
قبل از اینکه جواب این سؤال را بدهم، باید بگویم که در نمایشگاه بینالمللی کتاب، یکی از پزشکان بیمارستان بقیةالله به من گفت: مریضهای م.ع.ط هنگامی که به من مراجعه کردند، گفتند در آن لحظاتی که او به اصطلاح درمان را انجام میداد، یک اتفاقاتی رخ داده است، مثلاً فشارهای زیادی را در قفسه سینه متحمل میشدند، آنها گفتند که یک مدتی حالشان خوب شد، اما بعد از یک یا دو هفته مجدداً بیماریشان عود کرد و حتی شدیدتر هم شد.
نکته قابل توجه این است که م.ع.ط در کتاب «موجودات غیر ارگانیک» میگوید که من این اتصال -برای شفا- را از دو طریق انجام میدهم: یکی از طریق اجنه و دیگری از طریق کاربردهای ذهنی! منظورش از کاربردهای ذهنی این است که به فراخوانی ارواحی میپردازد که دیگر در این دنیا نیستند و در عالم برزخ حضور دارند، تا بیمار مشکلاتش را بیرونریزی کند و به این ترتیب شخص شفا یابد!
* قدرت جنیان در چه حدی است؟/ طبقه اول آسمان، محل استراق سمع جنیان کافر!
اما مطلب اینجاست که بر اساس مبانی دینی ما، قرآن کریم میفرماید: «وَأَنَّهُ کَانَ رِجَالٌ مِّنَ الْإِنسِ یَعُوذُونَ بِرِجَالٍ مِّنَ الْجِنِّ فَزَادُوهُمْ رَهَقًا»؛ «و این که کسانی از انس با کسانی از جنّ پناه می بردند، پس به طغیان جنّیان میافزودند»، جنیان دارای قدرتهایی هستند که قرآن کریم در این باره بیان میکند: «وَأَنَّا لَمَسْنَا السَّمَاء فَوَجَدْنَاهَا مُلِئَتْ حَرَسًا شَدِیدًا وَشُهُبًا، وَأَنَّا کُنَّا نَقْعُدُ مِنْهَا مَقَاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَن یَسْتَمِعِ الْآنَ یَجِدْ لَهُ شِهَابًا رَّصَدًا»، «و ما آسمان را لمس کردیم و آن را پر از نگهبانان توانا و تیرهایی از شهاب سنگ یافتیم و همانا ما مینشستیم که در مکانی که جایگاه نشستن بود و گوش (به حرفهای داخل آسمان) میدادیم، اما اکنون هر کس بخواهد استراق سمع کند، شهاب سنگی را در کمین خود مییابد».
قبل از بعثت رسول اکرم(ص) جنیان به آسمانهای بالا میرفتند، اما پس از بعثت به آسمان اول محدود شدهاند، همچنین به علت عمرهای طولانی از گذشته با خبر هستند، نکته دیگری که باید به آن اشاره کرد، اینکه جنیان مؤمن، بندگان خدا هستند و کار غیر خدایی نمیکنند.
وقتی قرآن ابلیس را معرفی میکند، میفرماید: «کَانَ مِنَ الجِنّ»، «ابلیس از طایفه جن بود»، در واقع جنیان کافر همان شیاطین هستند که برخلاف میل خدا کار میکنند. در اینجا م.ع.ط معتقد است: اگر قرار باشد اتصالی برقرار شود، اتصال با شیاطین است! در واقع آنها نیروی منفی را از افراد خارج نمیکنند، بلکه نیروی منفی را داخل میکنند، زیرا اولین نکتهای که در کلاسهای طاهری گفته میشود، این است که برای رسیدن به دریافت، باید تسلیم شد، تسلیم یعنی اینکه شخص هیچ مقاومتی نکند.
* سرمشق قرآنی: تعقل، تفکر و تدبر/ سرمشق عرفان کیهانی: تسلیم محض در برابر شیطان!
خب وقتی به آیات قرآن نگاه میکنیم، میبینیم در قرآن 48 بار واژه «أَفَلَا یَعْقِلُونَ»، 18 بار واژه «أفلا یَتَفَکَّرُون»، 4 بار نیز واژه «أَفَلاَ یَتَدَبَّرُونَ» مطرح شده است، پس بحث تعقل، تفکر و تدبر از اهمیت زیادی در قرآن برخوردار است، به طوری که در بحث خداشناسی ابتدا بر تعقل تاکید میکند و بعد خواستار ایمان میشود.
خب، این تسلیم شدن بدون تفکر در مقابل چی هست؟! در حالیکه خدا فرموده است اول تعقل کن، بعد بپذیر! پس این تسلیم شدن در برابر نیروهای الهی نیست، بلکه تسلیم شدن در برابر نیروی شیطانی است، مسترها به م.ع.ط میگویند که خیلی از افرادی را که متصل میکنیم -این اتصال مرحله به مرحله است، برخی مواقع از راه دور مانند تلفن و یا گرفتن دست افراد- مراجعان ما از ورود اجنه در زندگیشان دچار اضطراب هستند، همچنین میگویند که حضور نیرویهایی را احساس میکنند که درصدد اذیت کردن آنها هستند، در این شرایط م.ع.ط میگوید، به صراحت این مطلب را به افراد نگویند!
* شفایی که در هیچ مرجع علمی معتبر تائید نشده است
س: با این نتیجه آیا ادعای رییس فرقه کیهانی در شفای بیماران صحت دارد؟
- نکتهای که در این زمینه وجود دارد، ممکن است به فرض یک شفایی صورت گرفته باشد و آن هم با حضور یک نیروی عجیب و غریب اتفاق بیفتد، اما سوال اینجاست که مرتاضهای هندی خیلی مرتبه بالاتری دارند، به طور مثال با انرژی چشمشان پنجره را از جا در میآورند و به دیوار میکوبند، اما هیچگاه ادعای نبوت نمیکنند و اینکه موجودات الهی هستند.
صرف انجام کارهای خارقالعاده دلیلی برای حقانیت مکتبشان آنها نیست، واقعاً اگر شما شفا میدهید که همچنین ادعایی را دارید -یک فرد در حرم امام رضا(ع) شفا پیدا میکند، میگویند عکسهای قبل از شفا یافتن و بعد از شفا یافتن را بیاورد- چگونه است که هیچ مرجع علمی آنها را تایید نکرده است، فقط در چند سال اخیر که خیلی فعالیت این فرقه کاذب بالا گرفته است، سه تا دکترای افتخاری در خارج از کشور به رییس فرقه میدهند که البته مشکوک است، به طوری که وقتی سایتهای آنها بسته میشود، فردا 500 تا وبلاگ یا سایت راهاندازی میشود، مشخص میشود که کار یک نفر نیست و شبکهای پشت فرقه کیهانی قرار گفته است.
* اعتقاد م.ع.ط به عرفان شرک آمیز کابالا
س: آیا مبانی اندیشه م.ع.ط برگرفته از تفکرات کابالا صهیونیسم است، در حالی که او اصرار دارد عرفان کاذب خود را اسلامی معرفی کند؟
- م.ع.ط به صراحت میگوید: قرآن دارای تناقض است و قرآن را ساخته و پرداخته ذهن رسول الله(ص) میداند! در حالیکه خداوند در قرآن میفرماید: «وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَیْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِیلِ، لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْیَمِینِ، ثُمَّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِینَ»، «و اگر [او] پارهای گفتهها بر ما بسته بود، دست راستش را سخت میگرفتیم، سپس رگ قلبش را پاره میکردیم»، چطور میشود ایشان ادعا میکند که عرفان اصیل اسلامی ایرانی میگوید، اما تمام صحبتهایش مغایر با قرآن است!
اگر ایشان میگفت من عرفان هندی یا عرفان یهودی میگویم، این مخالفت نبود، اما چون ادعای عرفان اسلامی دارد، مخالفت با آن است. دانشجوی مسیحی سر یکی از کلاسها به م.ع.ط میگوید: این صحبتهایی که شما گفتید در عرفان یهود و کابالا دیدم!
م.ع.ط نه تنها تکذیب نمیکند، بلکه میگوید اگر صحبتهای ما آنجا هست، پس منافاتی با حرفهای ما ندارد، حال کسی که با «دو دو تا، چهار تا»ی عرفان یهود آشنا باشد، متوجه میشود خاخامهای پیروان حقیقی حضرت موسی(ع) کابالا را شرک به خدا میدانند.
متأسفانه بسیاری از بچه مذهبیها و افرادی که دغدغه دینی را دارند، چون اسم قرآن و نام اسلامی-ایرانی را از این عرفان کاذب میشنوند، تصورشان آن است که از این منابع میتوان به عرفان حقیقی رسید، در حالیکه دقیقاً عرفان کیهانی، مقابل قرآن کریم قرار گرفته و بهتر است به جای عرفان حلقه کیهانی، عرفان حلقه شیطانی نامیده شود.