به گزارش صراط، اظهارات اخير رئيسجمهور در يك گفتوگوي زنده تلويزيوني دستمايه گمانهزنيهاي رسانهاي درخصوص احتمال اجراي مدل روسي پوتين - مدودف در كشورمان شده است. موضوعي كه البته واكنشهاي متعددي را از سوي چهرههاي سياسي به دنبال داشته است. در گزارش حاضر تلاش داريم كه سابقه طرح اين مسئله را در فضاي سياسي كشورمان بررسي كرده و احتمال تحقق آن را امكانسنجي كنيم. در ابتدا به لحاظ ماهوي اين مدل انتخاباتي را تبيين ميكنيم.
مدل انتخاباتي پوتين - مدودف چيست؟
ولاديمير پوتين 60 ساله، دومين رئيسجمهور کشور روسيه بعد از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي درپي استعفاي يلتسين بهعنوان رئيسجمهوري موقت روسيه برگزيده شد و در مارس2000 طي انتخابات رياستجمهوري، رئيسجمهور روسيه شد، وي در انتخابات سال 2004 نيز در سمت خود ابقا شد و پس از آنكه به لحاظ قانوني نميتوانست وارد گود رقابتهاي سال 2008 رياستجمهوري شود يكي از نزديكان خود به نام مدودف را مورد حمايت قرار داد و براي رئيسجمهور شدن وي تلاش بسياري كرد. پوتين پس از پيروزي مدودف پست نخستوزيري روسيه را به عهده گرفت. سپس در انتخابات سال جاري ميلادي، پوتين بار ديگر بهعنوان رئيسجمهور روسيه انتخاب گرديد. اينگونه چرخاندن قدرت در دست دو همراه به عنوان مدل انتخاباتي روسي معروف شد كه از منظر تحليلگران «دور برگردان» مناسبي براي موانع قانوني حضور مجدد قدرت بهشمار ميرود.
سابقه طرح مدل انتخاباتي پوتين - مدودف در ايران
در كشور ما هر گاه كه به پايان دوره رياستجمهوري روساي دولت نزديك ميشويم، مسئله تلاش براي ابقاي دولت حتي با وجود موانع قانوني به صورت جدي مطرح بوده است.
اين مسئله به ويژه در پايان دوران رياستجمهوري آيتالله هاشمي رفسنجاني مباحث گوناگوني را بهوجود آورده بود. افرادي مانند عطاءالله مهاجراني براساس طرحي كه حتي به صورت صريح در رسانهها مطرح ميكردند، درصدد تغيير قانون اساسي بودند. مسئلهاي كه به لحاظ ساختاري و همچنين موقعيت سياسي چندان قابليت پرداخت ويژهاي نداشت. با منتفي شدن اين طرح، مسئله كانديدا شدن يكي از نزديكان هاشمي رفسنجاني و حمايت تمام قد از وي به عنوان اولويت بعدي مورد تاكيد قرار گرفت. در اين زمينه حتي برخي محافل از حسن روحاني به عنوان كانديداي مورد نظر نام بردند كه البته به دلايل عديدهاي اين موضوع از سوي هاشمي رفسنجاني پيگيري نشد. اواخر دوران رياستجمهوري خاتمي نيز از طرحهايي در مركز بررسيهاي استراتژيك رياستجمهوري براي ابقاي دولت اصلاحات سخن گفته شد كه بر اساس برخي از اين طرحها، كانديداي مورد نظر سيد محمد خاتمي ميبايست قبضه قدرت را بعد از پايان يافتن دوران مسئوليت وي به عهده گيرد. اين مسئله نيز چندان در مناسبات بعدي مورد توجه قرار نگرفت و لااقل به علت فضاي سياسي حاكم و ويژگيهاي جامعه ايراني امكان تحقق نداشت و به همين جهت از سوي رئيسجمهور دوران اصلاحات پيگيري نشد.
مدل انتخابات روسي در مركز توجه دولت
اما پس از انتخاب مجدد محمود احمدينژاد در سال 1388 به سمت رياستجمهوري، كم كم برخي محافل نزديك به دولت از ضرورت پيگيري مدل انتخاباتي روسي در ايران سخن گفتند. مسئلهاي كه با حاشيههاي به وجود آمده در مقاطع بعدي در خصوص اطرافيان رئيسجمهور رنگ و بوي جديتري به خود گرفت و بسياري از تحليلگران و همچنين چهرههاي سياسي را به واكنش واداشت. پوشش رسانهاي گسترده به مسئله كانديداتوري اسفنديار رحيم مشايي در انتخابات سال 92 رياستجمهوري، فضاسازيها و تحركات سياسي خاص اطرافيان احمدينژاد در اين خصوص و همچنين گمانه زنيهاي چهرههاي سياسي داراي گرايشات مختلف، همه در زمره نشانههايي بودند كه احتمال پيگيري اين طرح را از سويدولت تقويت ميكرد. به ويژه اينكه انتصاب رحيم مشائي به معاونت اولي رئيسجمهور و حمايتهاي سرسختانه احمدينژاد از اطرافيان حاشيه سازش، بسياري را متقاعد كرده بود كه دولت قصد عقب نشيني ندارد.
در ماههاي اخير و با توجه به اينكه در سال پاياني دولت دوم احمدينژاد به سر ميبريم نيز اين مباحث اگر چه با طرح مصاديق كمتري همراه بود اما كماكان به صورت جسته و گريخته در رصد رسانهاي قرار گرفته بود. اين مسئله اما با سخنان محمود احمدينژاد وارد فاز تازهاي شد. رئيسجمهور در پاسخ به مجري برنامه تلويزيوني كه اصطلاح سال آخر را در خصوص دولت وي به كار برده بود، ابراز داشت كه «از کجا میدانيد سال پايانی دولت است؟» همين جمله كافي بود تا در روزهاي اخير مباحث رسانهاي و سياسي گستردهاي در خصوص تلاش احمدينژاد براي اجراي مدل انتخاباتي پوتين- مدودف انتشار پيدا كند. اما فارغ از مباحث مطرح شده در خصوص پيگيري اين طرح از سوي دولت احمدينژاد، اين سوال پيش ميآيد كه آيا به لحاظ عيني امكان تحقق اين مدل انتخاباتي در كشورمان وجود داردو چه گزينههاي ديگري در اين خصوص دخيل اند؟ در پاسخ به اين سوال بايد گفت كه از جنبههاي گوناگون امكان تحقق چنين گزينه و طرحي در كشورمان وجود ندارد.
شرايط و موقعيتهاي متفاوت دو رئيسجمهور
اولين دليلي كه در رد اين مسئله مطرح ميشود اين است كه شرايط و موقعيت نمونههاي مورد اشاره در دو كشور ايران و روسيه كاملا متفاوت است و از اين رو نميتوان به قطعيت از نتايج مشابه اين دو گزينه متفاوت سخن گفت. ولاديمير پوتين در شرايطي به معرفي مدودف و حمايت تمام قد از وي پرداخت كه وضعيت اقتصادي و سياسي روسيه تا حد زيادي به ثبات و بهبود نسبي رسيده بود. دوران وي به عنوان عصر احياي روسيه قدرتمند معروف شد و حتي بسياري از مردم اين كشور بر اين باور بودند كه شرايط موجود ميبايست ادامه پيدا كند و دولت پوتين به هدايت امور روسيه بپردازد. تمامي نظر سنجيها از اين حكايت داشت كه پوتين در اوج محبوبيت به سر ميبرد و توانسته است رضايت مردم كشورش را كسب كند.
از اين رو وي قابليت و ظرفيت ايفاي نقشي موثر و سرنوشت ساز را در خصوص رياستجمهوري بعد از خود به خوبي داشت. در مقايسه اين شرايط با نمونه كشورمان بايد گفت كه وضعيت تا حدودي متفاوت است. عملكرد اقتصادي دولت و مواضع ناهمسان و پر افت و خيز سياسي دولت محمود احمدينژاد در سالهاي گذشته افت محسوس جايگاه وي در افكار عمومي را به دنبال داشته است. انتقادات صريح احزاب و گروههاي مختلف سياسي، مسئولين نظام و همچنين علماي ديني از وضعيت به وجود آمده در عرصه اقتصادي كشور در زمره مولفههاي عدم مطلوبيت اقتصادي دولت به شمار ميروند كه تضعيف گسترده جايگاه آن را به دنبال داشته است. افزايش نرخ بيكاري، گرانيهاي سرسام آور و عدم كنترل روند اقتصادي مملكت توسط دولت كه به پر در آمدترين دولت تاريخ ايران معروف شده است، همگي در نگاه افكار عمومي تاثير بسزايي داشته و انتقادات جدي مردم را به دنبال داشته است. بنابر اين به لحاظ اين مولفه نميتوان قابليت و مانور عمل گستردهاي براي رئيسجمهور كنوني قائل بود.
ساختارهاي متفاوت قانون اساسي ايران و روسيه
قانون اساسي دو كشور ايران و روسيه نيز شرايط متفاوتي را در اين خصوص پديد آورده است. در روسيه بر اساس قانون اساسي، رئيسجمهور قدرت اول كشور را در اختيار دارد و بر اساس اين موقعيت قانون اساسي، شرايط ويژهاي براي ابتكار عمل و مانور قدرت وي پديد ميآيد،مسئلهاي كه در ايران شرايط متفاوتي را به وجود ميآورد. چرا كه بر اساس قانون اساسي كشورمان، رئيسجمهور مقام دوم كشور به حساب آمده و محدوديتهايي بر اختيار عمل وي تعبيه شده است و بر اين اساس در موقعيت قدرت اعمالي و اجرايي وي محدوديتهايي به وجود خواهد آمد. ساخت قانون اساسي از آن جهت ميتواند محدوديتي در مقابل طرح مدل انتخاباتي روسي در انتخابات ايران پديد آورد كه ساز و كارهاي نظارتي نيز امكان دور زدن قانون را به حد اقل ممكن ميرساند. چرا كه در گذشته نيز بر اساس همين رصد نظارتي قانون اساسي بود كه محدوديت عمل گستردهاي را براي ديگران كه درصدد اين طراحي خاص بودند، به وجود آورده بود.
ساخت سياسي اجازه نخواهد داد
در زمينه ساختار سياسي جامعه نيز ميبايست تفكيكهايي بين ايران و روسيه قائل بود. حزب واحد روسيه در اين كشور به عنوان تنها گروه و حزب داراي قدرت و نفوذ ويژه در روسيه به شمار ميرود و از همان ابتداي روي كار آمدن پوتين اين حزب با استفاده از قدرت دولتي، رقباي خود را به حاشيه رانده و قدرت فزايندهاي كسب كرده بود. از اين رو پس از طرح اين مسئله كه پوتين كانديدايي براي بعد از دوران خود انتخاب كرده و قصد دارد وي را به كرسي رياستجمهوري بنشاند، چندان مخالفت سياسي خاصي از سوي رقباي سياسي بروز نيافت چرا كه اساسا گروه و حزب قدرتمند و ريشه داري در عرصه سياسي باقي نمانده بود. همين ظرفيت تمركز انحصاري قدرت در جهت نيل به خواستههاي پوتين بسيار موثر بود. در حالي كه چنين شرايطي از اساس در فضا و ساخت سياسي كشورمان وجود ندارد.
اولا لازمه تحقق چنين مدلي در ايران وجود حزب قدرتمند پشتيبان هيات حاكمه دولتي است كه در خصوص دولت احمدينژاد چندان صدق پيدا نميكند زيرا كه وي و اطرافيانش اعتقادي به تحزب و گرايش گروهي و جناحي ندارند. از سوي ديگر احزاب و گروههاي سياسي قدرتمندي در عرصه سياسي كشورمان وجود دارند كه همگي به نوعي رقيب سياسي دولت محمود احمدي نژاد به شمار ميروند و از هم اكنون برنامههاي گستردهاي براي انتخابات آتي چيدهاند. بديهي است كه تحمل اجراي اين طرح از سوي احمدينژاد براي هيچ كدام از اين گروهها و احزاب ريشه دار كار آساني نخواهد بود. همچنين خاستگاه دولت كنوني دچار انشقاق جدي در زمينه حمايت احتمالي از نماينده احمدينژاد براي انتخابات آتي است و هيچ كدام از پايگاههاي اجتماعي ، ظرفيت همگرايي را ندارند.
محبوبيت قابل انتقال نيست
به نوشته تهران امروز، مولفه نهايي كه در اين زمينه بايد مورد توجه قرار گيرد اين است كه اساسا شرايط فرهنگي و تمدني جامعه ايران بسيار متفاوت از روسيه است. در جامعه روسيه پوتين تحت اين عامل كه مجموعه حزب به حمايت از فرد خاصي براي بعد از دوره پوتين رسيده است به حمايت از وي پرداخت و جامعه روسيه نيز حمايت از مدودف را به منزله حمايت از پوتين به حساب آورد و به همين منظور نيز مدودف را انتخاب نمود. اما تاريخ نشان داده در جامعه ايراني محبوبيت فردي و شخصي قابل انتقال نيست و حتي چنانچه براي رئيسجمهور كنوني ظرفيت ويژه محبوبيت و اقبال گسترده افكار عمومي را قائل شويم، صرف حمايت وي از يك كانديدا نميتواند نظر مساعد هواداران و مردم را جلب كند. چه آنكه در برخي مقاطع نيز اين اتفاقات رخ داد و نتيجه مطلوبي براي طراحان در پي نداشت.
جمع بندي
به عنوان جمعبندي بايد گفت كه طرح مسئله اجراي مدل انتخاباتي پوتين- مدودف در انتخابات آتي رياستجمهوري از سوي محمود احمدينژاد چندان نبايست مورد اعتناي رسانهاي و سياسي قرار گيرد چرا كه به خاطر دلايل عديدهاي كه در گزارش مزبور به برخي از آنها پرداختيم، اساسا زمينه تحقق چنين امكاني در جامعه ايران وجود ندارد و بايد گفت كه طرح اين مسئله ميتواند به عنوان تاكتيك دولت قلمداد شود تا هم بتواند حساسيت فضاي سياسي رانسبت به تحركات انتخاباتي آتي خود بسنجد و هم افكار عمومي را از گزينههاي ديگر انتخاباتي دولت منحرف نمايد. مسئلهاي كه البته ميبايست در آينده مورد قضاوت دقيقتري قرار گيرد.
تو برو به حال یپازهای بو گرفته اصلاحات فکری کن"
ما خودمون پدر اصولگراهایی ولایتمدارنما رو درمیاریم"
عزیزم، جنسم با این چیزایی که گفتی، جور نیست"
هدف مون هم ریشه کن کردن هم آقازاده(.........) بازیه!!!!!!!!
_________________________
شما اگه جنم داشتید، این خط و نشون رو واسه ......... میکشیدید"
من اول دولت دهم فکر میکردم که یکی رو رو کنه و بعد ازش حمایت کنه
ولی بعد از خانه نشینی دیگه مطمئن شدم که همچین کاری رو نمیکنه
چون قاطبه رای احمدی رو بچه مسلمونها بودند
که اونها هم به اسفندیار رای نمیدن
نه رای اینوری ها رو داره نه رای اونوریها
بالاخره یک نماینده دیگر به نمایندگان تام الاختیار خدا اضافه می شود.
بهتر از نماینده شیطان بودن
اره
الان میگی چرا خودت رو نماینده خدا میدونی
نه من مصداق این شعر حافظم
ای دل طریق رندی از محتسب بیاموز
مست است و در حق او کس این گمان ندارد
ولی میدونم که تو امید دل شیاطین هستی
حالا از کجا این رو یقین دارم؟
همین که سایت وزارت خارجه اسرائیل امثال تو رو به عنوان قهرمان معرفی میکنند نشون میده که چقدر شیطان رو تو حساب باز کرده
به خودت امیدوار باش چون خیلی ها به تو امیدوارند
البته که با این امید و ارزو به گور میرن ولی خب دیگه از سر ناچاری به تو امیدوار شدند
إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطَانِ كَانَ ضَعِيفًا
نيرنگ شيطان [در نهايت] ضعيف است
نسا 76
بدبخت ها به چه انسان های دنیا دوستی دل بستند
از اینها انقلاب در نمیاد
انقلاب خون میخواد و اینها حاضر نیستند حتی یه باتوم ساده بخورند چه برسه به خون
و ما چقدر خوش به حالمون شده با این دشمنان دنیاپرست(پخمه)
به نظرت از شیطان بدتر نیستی جناب.
فکر کنم گفتم من چه جور ادمی هستم
اقای اختلاس هم داره اعدام میشه
یه گزک جدید جور کن
دیگه کاربرد نداره
در مورد بقیه تهمت هایی که زدی فکر کنم خودت رو تو اینه دیدی (قیاس بالنفس کردی)
در مورد تقلب هم که بحث نمیکنم
شما معتقد به داماد لرستان عروس اذربایجان هستید
(چه طور راضی شدی همچین نظریه عهد بوقی رو قبول کنی هیچ ادم عاقلی قبول نمیکنه)
شما خدایان دروغ و تحریف هستید
ما پیش شما باید بریم بوق بزنیم
میگید زنده باد مخالف من هرچی فحش و تهمته به مخالفانتون میزنید و درشعارهاتون مرگش رو میخواید
میگید قانون اساسی به تنها چیزی که پایبند نیستید قانونه
درسته کنتور نداره ولی خب در دیزی بازه حیای جلبگ کجا رفته؟
نگفتی چرا رهبران شما از دین و امام میگن اونوقت شعارها و رفتارشون رو با امریکا کوک میکنند
چون دروغگو هستند
چون خدای دروغید
جناب نوکر بی مواجب امریکا و دشمنان ایران و اسلام
تقلب بهانه بود
هنوز متوجه نشدید
اگه تقلب بهانه بود پس موضوع اصلی چی بود؟
موضوع اصلی رو تو عاشورا 88 میدید
حمایت همه جانبه بهاییها و انگلستان فقط برای این بود که یه روزی تو ایران عاشورا اینگونه بشه که در سال 88 رخ داد
اگر تقلب بود چرا بعد از یک هفته هر روز اسناد تقلب به روز میشد
بالاخره یه بار تقلب شده و تا وقتی که مدرکی نیست نباید تهمت زد
اول تهمت زدند بعد دنبال مدرک گشتند و البته که دلیل اصلیشون و اولیه شان قضیه داماد لرستان بود
(این نظریه به دوره دوم زمین شناسی تعلق داره)
اگر تقلبی شده بود امثال خاتمی دوباره برای انتخابات دست و پا نمیزدند
خاتمی انتخابات مجلس شرکت نمیکرد
مگر اینکه بپذیریم خاتمی دارای عقل سلیمی نیست
البته که من برای تغییر نظر شما کامنت نزاشتم
اگر در خانه کس است یک حرف بس است
1-میتونید توضیح بدین مشارکت 110درصدی مربوط به کدام دوران زمین شناسی بود.
2-.... سوال کن سود سهام عدالتو کی میدن داره میشه 4 سال.
3- شماها که هر کی چپ نگاه تون کنه میشه بهایی -مهره انگلیس و......اصلا اهل تهمت زدن نیستید
اولا
مشارکت بالای صد درصد برای شهرهای شمالی و شهرهای توریستی هست
مثل فامیل های ما که در جمعه برای گردش رفتند به دیار خودشون که اصلا تو استان ما نبود ولی اونجا رای دادند
تهرانی ها هم که منتظر یه روز هستند بریزن شمال
مشارکت بالای صد در صد برای اون شهرهاست
در ثانی این درصد بر اساس شناسنامه های صادره در شهرهاست
خود تو در شهری که شناسنامه صادر شده زندگی میکنی؟
خیلی افراد تغییر مکان داده اند مکان زندگی اونها با مکانی که شناسنامه صادر شده یکی نیست
پس این دلیل تقلب نیست
نکته خوبی رو اشاره کردی
این نکته رو هفته بعد از انتخابات مطرح شد
اگر تقلب شده چرا همون فرداش مطرح نشد
اول تهمت میزنید بعد دنبال مدرک میگردید؟
دوما
سهام عدالت و سیب زمینی و غیره تقلب نیست بلکه تخلفه
تقلب یعنی این که بعد انتخابات رای میر حسین رو احمدی بخونند
تخلف اینه که با سهام عدالت و غیره با استفاده از امکانات دولتی رای موسوی رو احمدی بکنند
نکته در قبل و بعد از انتخابات است
سوما
ما تهمت میزنیم
یعنی دروغ میگیم
بهایی ها رسما از میر یزید حمایت کردند
انگلستان و امریکا هم رسانه خودش رو کامل در اختیار تفکر شما قرار دادند
چرا؟
چون میر یزید خوشگله؟
مطمئنا نه
چون میر یزید خائنه
این نکته اینه که:
در ایران عامل بازدارنده در برابر عوام فریبی و دیکتاتوری ساختار بازدارنده ای است بنام ولایت فقیه! تجربه مست از قدرت شده هایی امثال بنی صدر یا جریان اصلاحات تاریخ را در برابر چشمان خواب آلوده و متوهم این دولت (البته اگر بخواهند!!!) نشان خواهد داد!
امام جامعه در زمان اداره تمتم دولت ها، تمام قد از دولت های8 ساله هاشمی و خاتمی هم حمایت کردند (اثباتش بسیار ساده است و بدیهی ولی اگر مخالفید یک مثال نقض از همان ایام بیاورید1). امروز برای حفظ اقتدار نظام این ضرورت در برابر تهدیدات داخلی و خارجی در مورد دولت احمدی نژاد هم صادق است و ایشان همواره ضمن تذکر ایرادات و ایستادن بر مواضع اصولی علی رغم قهرها و عشوه ها! همواره حامی دولت بوده اند، اما مطمئن باشید اگر کسی بخواهد موذیانه نسبت به جمهوری اسلامی و قانون اساسی آن گارد ساختارشکنانه بگیرد تکلیفش خیلی با محصورین فتنه 88 فرق نخواهد کرد.
بهرحال باید منتظر ماند و رفتار دولت مهر ماندگار! را هنگام جدایی از قدرت دید! آیا می خواهند با دوربرگردان ها! مثل دول قبلی با سوزاندن سطل آشغال ها و حمایت از بستگان سببی و نسبی ، نظام را خرج ماندن خود کنند یا به آداب فعالیت های مدنی پای بند خواهند بود؟! باید دید ...
خوشحالم نظرت رو میبینم"
متأسفانه بعضی از آشناها !!! از نام شما سواستفاده میکردند"ولی متوجه نبودند، ادب هرکس رو نمیشه تقلید کرد"
___________________________
علی آقا، یه سئوال ازت دارم"
اگر روزی بفهمی اصولگرایان به اصطلاح ولایتمدار، نظیر همین جان برکفان فعلی ولایت" گرگانی در لباس ولایتمدار هستند، چه موضعی خواهی گرفت؟؟؟؟؟؟
اگر متوجه بشی،همین ولایتمداران با تقشه های شیطانی،قصد بی کفایت جلوه دادن احمدی دلاور را داشته اند، چه خواهی کرد؟؟؟؟؟
اگر ولایتمداران فعلی، که روزی نیست، بصیرت و ولایتمداری به ناف خود نبندند، تو زرد از آب دربیان،چه فکری به حال این غفلت خود، کرده ای؟؟؟؟؟؟؟
آیا الان که احمدی دلاور را فرعون مینامید"آیا آن روز دوباره احمدی دلاور را موسی میکنید؟؟؟؟
این فرمایشات حرضتعالی نیازمند اثبات و استدلال محکم است که البته لفظ اصولگرا شده لق لقه دهان! باور کن من همین احمدی نژاد بی معرفت را به دوجین خرده بورژوآهای زمین خوار اصولگرانما که واقعا در این هشت ساله بارها در کار این دولت گذاشتند ترجیح میدهم! اما برادر آن راهی که شما کورمال کورمال داری میروی ما در سال 78 و در اوج اقتدار تاریک اصلاحات رفته ایم! برادر من باور کن هاشمی برای این نظام هزینه های گزافی داد! زندان رفت! ترور شد! در جنگ همه چیزش را گذاشت! خرابه بعد از جنگ را ساخت! اما عامل زاویه او از ولایت چه بود؟ فرزندان ناخلف و همراهان منحرف! خاتمی را که تو براحتی از سر توهین ممد سوروس و هزار عنوان دیگر می خوانی اش میدانی چه سوابق انقلابی داشت و در دامان چه خانواده ای رشد کرده بود؟ آیا خودش آلودگی اقتصادی داشت؟ عامل انحرافش از ولایت چه بود؟ همراهان منحرفی از جنس حجاریان گنجی کدیور مهاجرانی و ...
چرا باور نمی کنی این خطر روزگاری دلاورت را تهدید می کرد و هرچه ماها گفتیم شما یا به ما گفتید ولایتمدارنما اصولگرای بی بصیرت و ... و امروز مسیر عشق شما به ...... و ... به کجاست؟
برادر جوان من! تاریخ آیینه عبرت است
اي جووووووونم"
اينجايي که گفتي خروار اصولگرانما زمين خوار،ازت خوشم اومد"پيشم بودي، ماچت ميکردم!!!!!!
آخه تو اين ...... رو مقايسه ميکني با گنجي و مهاجراني ؟؟؟؟؟؟
اصلا اين انحراف از زبون کي اومد بيرون؟؟؟جز زبون ............
..... درد انقلاب و اسلام داشته که بخواد کمک کنه براي ازبين بردن فتنه آينده؟؟؟؟؟؟؟
داداش من،همراهان و مشاوران ممد سوروس و ......،اونا رو بدبخت کردند ولي درصد جزيي مربوط به اونا ميشد"
خط احمدي دلاور متفاوته"ممد سوروس ميره از جرج سوروس برنامه ميگيره!!!!!! از وهابي هاي کثيف دلار ميگيره" ...... ميره با عبدالله روي تخت سلطنتي !!!!!!! با اخوي عربستاني اش، در نقش ديو ودلبر ظاهر ميشن!!!!!!!!و هردو رييس جمهور به دنبال ارتباط با غرب و ميخواستن ذهن مردم رو از فکرانقلابي به سمت غرب گرايي و اينکه بايد با غرب تعامل کنيم،ببرن"
اما احمدي دلاور از اول رياست تا الانش داره ميگه پاي ارزشهايمان ايستاده ايم"پاي اهداف انقلاب و آرمانها ايستاده ايم"
ماهم به امر امام،که گفت:هرچي فرياد داريد برسر آمريکا بکشيد،همين کار رو خواهيم کرد"
فتنه 78 و 88 ردپاي چه کساني وجود داشت؟؟؟؟؟پاي خاتمي که در ماجراهاي حوادث اول انقلاب گير بود و تفکرش فرقي با بني صدر نداشت"
شما در مصداق دچارمشکل شدي"وگرنه براي من، وقتي کسي مثل ......... ، احمدي دلاور، مردي که همواره خودش مطيع رهبري ميداند، را بني صدر خطاب ميکند .......... و اين اخطار ميده که بني صدر 2 هست"آيا من بايد بپذيرم؟؟؟؟؟؟
نه، تفکر من نقطه مقابل تفکر ............... هست"
اگر بگه شبه،من ميگم روزه،حتي اگه شب باشه(نميدونم از اين جمله ام چه برداشتي ميکني)!!!!!!!!!!!
ولي من ....................................."
وهرکسي را که بدانم با اين خط و ربط دارد،نگاه مثبتي بهش نخواهم داشت"
..............................
بخاطر همين هيچ شک ندارم که گفتار احمدي دلاور در مناظره ها که گفت: درتماس با سران يکي از کشورهاي عربي،ظرف شش ماه قول ساقط شدن دولت را داده،باور ميکنم"چون ازش برمياد"
_________________________________
آخر جواب سئوال من را واضح ندادي"
اگر ولايتمداران فعلي، که روزي نيست، بصيرت و ولايتمداري به ناف خود نبندند، تو زرد از آب دربيان،چه فکري به حال اين غفلت خود، کرده اي؟؟؟؟؟؟؟
آيا الان که احمدي دلاور را .... ميناميد"آيا آن روز دوباره احمدي دلاور را موسي ميکنيد؟؟؟؟
این کامنت منه یا جنازه اش؟؟؟؟؟؟؟؟
خیلی بدتر از ایناش اتفاق افتاد جیکمون هم در نیومد برادر من
میتونید در مورد این نظریه یه کم توضیح بدید یه کم بخندیم دور همی
البته سعی کنید از قران مرجع معرفی نکنید ضایع(با عین غلیظ )میشوید
آن موقع است که تشت رسوایی چنان زمین بخورد که ...
به نظر من حتی اگه اقای پوتین ته رئیس جمهور بود
اینکار واقعا فریب مردم هست
عقده ی جاه طلبی داشتن
2 دوره ریاست جمهوری کافی نیست؟؟؟؟؟؟؟
بزارید یه بنده خدای دیگه ای که لیاقتشو داره بتونه این شانسو داشته باشه که به مردم خدمت رسانی کنه
میشه با اصلاحاتی درقانون اساسی این طرح را جور دیگری اجرا کرد که به نظر من به حال کشور بسیار مفید فایده خواهد بود
چون ....... عزمش را برای ریاست جمهوری ....... جزم کرده و با توجه به مسائلی که حول ......... بوجود آمده، در صورت تایید صلاحیت شدن و اعلام معاون اولی احمدی نژاد ایشون حداقل 13 تا 15 میلیون رای خواهد داشت.
حال اگر کسی نباشه که بیش از این مقدار رای داشته باشد (که نیست) اونوقت ایشون به راحتی رئیس جمهور خواهد شد.
عشقست محسن رضايي