چهارشنبه ۰۷ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۲۵ شهريور ۱۳۹۱ - ۲۰:۲۴
کاگری در روزنامه

سنگرهاي فتح نشده رسانه ملي در جنگ نرم

مشغول شدن صدا و سيما به رقابت صرف با شبكه هاي متجاوز غربي، افتادن در مسير روزمرگي و منفعل شدن است.
کد خبر : ۷۹۳۰۹
به گزارش سرویس وبلاگ صراط، آرش فهیم در آخرین به روز رسانی کارگری در روزنامه پیرامون صداوسيما و راه هاي بيداري استعدادهاي خفته نوشت:
 

شكي نيست كه امروز خط مقدم دفاع رسانه اي از كشورمان در جنگ نرم، صداوسيماست. طي سال هاي اخير، با افزايش هجوم فركانس هاي بيگانه به حريم زندگي مردم ايران، برجستگي نقش رسانه ملي ضرورت بيشتري پيدا كرده است. گرچه نمي توان جايگاه ساير رسانه ها را ناديده گرفت، اما مي توان گفت كه برآيند و نتيجه غالب فعاليت هاي فرهنگي و رسانه اي كشور، از دريچه صدا و سيما تكثير و اشاعه مي يابد. به همين دليل، رسانه ملي بيشترين قابليت را براي تحكيم اتحاد ملي و تسخير سنگرهاي رسانه اي مهاجم دارد.
اين وضعيت حساس، آزمون و فرصتي پيش روي اين رسانه ملي است. چالش هاي رسانه اي پيش رو، مي تواند بستري براي بيدار كردن بسياري از استعدادهاي خفته، جاري ساختن نيروهاي تازه و فتح كردن قله هايي مرتفع تر را بطلبد وضع فعلي رسانه ملي، تنها بخش كوچكي از داشته ها و توانمندي هاي آن است و معتقديم اگر صدا و سيما ويژگي هاي بالقوه خود را بيش از پيش بالفعل نمايد، مي تواند بسياري از مشكلات فرهنگي، اجتماعي و سياسي كشور مان را برطرف كند.
عملكرد صدا و سيما در يك سال اخير در جهت بروز و ظهور بيشتر اين قابليت بوده است، اما هنوز راه فراواني تا هدف نهايي مانده است. اين هدف، خارج شدن روز افزون از انفعال، خنثي سازي ناتوي فرهنگي و شبيخون رسانه اي غربي ها (جنگ نرم)، واكسينه كردن جامعه در مقابل جنگ نرم و در نهايت صدور بيش از پيش ارزش هاي انقلاب اسلامي به جهان است. اما نقشه راه رسانه هاي مهاجم به ايران چيست و آنها قصد تسخير چه چيزي را دارند؟
جنگ نرم پهنه وسيعي است كه حوزه ها و مصاديق بسياري را دربر مي گيرد، اما مهم ترين وسيله در اين جنگ، رسانه ها هستند كه در اين ميان شبكه هاي ماهواره اي نقش پررنگ تري را برعهده دارند.
محور اصلي فعاليت شبكه هاي بيگانه را مي توان بخشي از مهندسي معكوس غرب عليه ايران دانست، اما مهندسي معكوس چيست؟ «فرانسيس فوكوياما»، نظريه پرداز مشهور غربي سال ها قبل و در جريان پيروزي هاي پي در پي رزمندگان اسلام بر دشمن در جنگ هشت ساله، نظريه مهندسي معكوس را براي مقابله با ايران ارائه داد. «فوكوياما» اين نظريه را در قالب مقاله اي با عنوان «بازشناسي هويت شيعه» در كنفرانس شيعه شناسي كه سال 1366 در اورشليم برگزار شد، آشكار كرد. در اين مقاله تصريح شده است: «شيعه، پرنده اي است كه افق پروازش خيلي بالاتر از تيرهاي ماست. پرنده اي كه دو بال دارد: يك بال سبز و يك بال سرخ.» او بال سبز اين پرنده را مهدويت و عدالت خواهي و بال سرخ را شهادت طلبي، معرفي مي كند كه ريشه در كربلا دارد و شيعه را فناناپذير كرده است. «فوكوياما» همچنين شيعه را داراي بعد سومي هم مي داند و معتقد است كه اهميت آن بسيار بيشتر از ساير ابعاد شيعه است و آن ولايت فقيه است. وي در اين باره مي گويد:«اين پرنده، زرهي به نام ولايت پذيري به تن دارد و قدرتش با شهادت دو چندان مي شود. شيعه، عنصري است كه هر چه او را از بين مي برند، بيشتر
مي شود.» وي با اشاره به پيروزي هاي آن زمان ايران در جنگ نوشت: »اين ها فاو را تسخير كرده اند، مي روند كربلا را هم بگيرند و اين، يعني فتح قدس، اگر كربلا را بگيرند، اينجا را هم قطعاً مي گيرند.» او در اين مقاله، شيعيان را شكست ناپذير معرفي كرده و تنها راه مغلوب ساختن آن ها (ما) را اجراي طرحي به نام مهندسي معكوس مي داند. به اين ترتيب كه: «مهندسي معكوس براي شيعيان اين است كه ابتدا ولايت فقيه را خط بزنيد. تا اين را خط نزنيد، نمي توانيد به ساحت قدسي كربلا و مهدويت تجاوز كنيد... براي پيروزي بر يك ملت بايد ميل مردم را تغيير داد... ابتدا ولايت فقيه را خط بزنيد، در گام بعد، شهادت طلبي اين ها را به رفاه طلبي تبديل كنيد. اگر اين دو تا را خط زديد، خود به خود انديشه هاي امام زماني از جامعه شيعه رخت بر مي بندد... بعد از آن شما بياييد براي غرب هم امام زمان و كربلا و ولي فقيه بتراشيد.»
هم خود غربي ها و هم برخي افراد بي اطلاع در داخل، جنگ نرم را نوعي توهم توطئه مي دانند، اما رسانه هاي غربي آنقدر منسجم و هماهنگ در حال فعاليت حول محور مهندسي معكوس هستند كه توهم دانستن جنگ نرم، نوعي تجاهل و تغافل است. به طوري كه تخريب سه شاخصه ولايت پذيري، شهادت طلبي و عدالت خواهي به شكل آشكاري در دستور كار رسانه هاي غربي، به خصوص رسانه هاي فارسي زبان قرار دارد.
با بررسي آنچه از شبكه هاي مهاجم به ايران پخش مي شود، مي توان فرآيند مهندسي معكوس را توسط آن ها به عينه ديد. آن ها در شبكه هاي سياسي خود از جمله بي بي سي فارسي و صداي آمريكا در پي مخدوش كردن تفكر ولايي هستند و در شبكه هاي تفريحي خود نظير «من و تو»، «فارسي وان»، «جم تي وي» و ... رفاه طلبي و بي قيد و بندي را ترويج مي كنند. علاوه بر اين، در فيلم هاي سينمايي و سريال هاي استراتژيك خود نيز در پي فرهنگ سازي در راستاي اين نظريه هستند.
بنابراين تنها راه صدا و سيما نيز تضاد با همان مهندسي معكوس است. يعني تقويت ولايت پذيري، شهادت طلبي و عدالت خواهي. در اين راه جذابيت و سرگرم سازي بايد با تأثيرگذاري در راستاي اين شاخصه هاي هويتي همراه شوند.
ضمن اين كه مشغول شدن صدا و سيما به رقابت صرف با شبكه هاي متجاوز غربي، افتادن در مسير روزمرگي و منفعل شدن است. رسانه ملي با پررنگ تر كردن تشخص، هويت و تمايز خودش با ساير شبكه هاي جهان، پوياتر شدن بيش از پيش در زمينه باز توليد فرهنگ ايراني- اسلامي و بومي ساختن ذائقه مخاطبانش در گستره اي جهاني، مي تواند از موضع مدافع به مقام مهاجم ارتقا يابد.