پیدا شدن کمی خاک لابهلای شیارهای کفش خواستگار جنایتکار کافی بود تا متخصصان آزمایشگاه جنایی پلیس آگاهی اصفهان راز قتل دختر جوان را فاش کنند.
اواسط تیرماه امسال مرد سالخوردهای سراسیمه و وحشتزده، پیکر نیمهجان دخترش را به یکی از بیمارستانهای اصفهان برد و درحالیکه اشک میریخت از پزشکان میخواست که به او کمک کنند. معاینات اولیه نشان میداد که دختر جوان هدف اصابت ساچمههای تفنگ شکاری قرار گرفته و بر اثر برخورد تعدادی از ساچمهها با نقاط حساس بدنش، حال وخیمی دارد.
درحالیکه تلاش پزشکان برای نجات جان دختر جوان شروع شده بود، ماجرا به پلیس گزارش شد و تیمی از مأموران برای بررسی ماجرا راهی بیمارستان شدند. دقایقی بعد، وقتی از اتاق عمل خبر رسید که دختر جوان بهعلت شدت جراحات وارده جانش را از دست داده است، دنیا روی سر پیرمرد خراب شد و با شکایت او، بررسیها برای کشف راز جنایت کلید خورد.
تیرانداز نامرئی
همهچیز خبر از یک جنایت از پیش طراحی شده میداد و کارآگاهان در نخستین اقدام به تحقیق از پدر مقتول پرداختند. پیرمرد گفت: نیمه شب بود و ما در خانه بودیم. دخترم در اتاقش بود که یک دفعه صدای شکستن شیشه پنجره و فریاد او را شنیدم. وقتی خودم را به اتاق او رساندم دیدم که دخترم نقش زمین شده و لباسهایش به رنگ خون درآمده. وحشت کرده بودم و با عجله دخترم را به بیمارستان رساندم اما کار از کار گذشته بود و شدت جراحاتش بهحدی بود که از دست کسی، کاری بر نمیآمد.
یک سرنخ
با اظهارات پدر قربانی، کارآگاهان راهی خانه آنها در یکی از شهرستانهای اطراف اصفهان شدند. شیشههای شکسته شده اتاق مقتول و آثار اصابت ساچمهها روی دیوار نشان میداد که گلوله از بیرون از خانه شلیک شده است. روبهروی پنجره اتاق قربانی، خانهای به چشم میخورد که پشت بام آن کاملا مشرف به اتاق بود. وقتی متخصصان پزشکی قانونی اعلام کردند که گلوله از فاصله 10تا 15متری شلیک شده، مأموران مطمئن شدند که عامل تیراندازی از بالای پشت بام، مقتول را هدف گرفته است. بنابراین خود را به آنجا رساندند و در بررسی دقیق پشتبام، با ردپاهایی که به راحتی قابل مشاهده نبودند، روبهرو شدند. بررسی ردپاها نشان میداد که فرد تیرانداز مرد بوده و به این ترتیب نخستین سرنخ در اختیار تیم تحقیق قرار گرفت.
خواستگار سمج
ماموران در ادامه به تحقیق از پدر مقتول پرداختند و متوجه شدند که دختر جوان، از مدتها قبل خواستگار سمجی به نام فرشید داشته است. این مرد بهرغم شنیدن جواب رد، حاضر نشده بود دست از سر مقتول و خانوادهاش بردارد و وقتی مشخص شد که فرشید بارها و بارها دختر جوان را تهدید کرده بود، دستور بازداشت او بهعنوان نخستین مظنون پرونده صادر شد.
مرد جوان در بازجوییها گفت که در جنایت نقشی نداشته و زمانی که قتل رخ داده، او در اصفهان بهسر میبرده است. این در حالی بود که کارآگاهان در بازرسی خانه او نه ردی از اسلحه شکاری پیدا کردند و نه سرنخی که نقش او در جنایت را ثابت کند. با این حال با توجه به اظهارات ضدو نقیض فرشید درخصوص دلیل حضورش در اصفهان، مأموران حدس زدند که وی رازی را از آنها مخفی میکند.
کشف علمی
در بررسیهای میکروسکوپی آثاری از خاک و گیاهان صحرایی که لابهلای شیارهای کف یکی از کفشها وجود داشت، پیدا شد. این آثار در اختیار آزمایشگاه شیمی قرار گرفت تا با نمونه خاک و گیاهانی که از مزرعه نزدیک به محل جنایت جمعآوری شده بود، مطابقت داده شود.
مدتی بعد نتایج این بررسیها راز جنایت را فاش کرد. متخصصان آزمایشگاه جنایی اعلام کردند آثار خاک و گیاهانی که از کف کفش خواستگار سمج بهدست آمده از نوع خاک و گیاهان مزرعهای است که قاتل از آنجا عبور کرده و این یعنی، ردپاهای بهدست آمده در نزدیکی محل جنایت متعلق به فرشید (خواستگار سمج) بوده است.
اعتراف به جنایت
با این اطلاعات بازجویی از تنها مظنون جنایت از سر گرفته شد و او که میدید دستش رو شده، به قتل دختر جوان اعتراف کرد. وی گفت: مدتها بود که به مقتول علاقهمند بودم. آرزویم ازدواج با او بود و فکر میکردم در کنار وی خوشبخت میشوم اما وقتی از او جواب رد شنیدم، همه رویاهایم نقش برآب شد. وقتی دیدم به التماس هایم اعتنا نمیکند، نقشه قتل او را کشیدم و آن شب، زمانی که او در داخل اتاقش بود، از بالای پشت بام خانه همسایه او را با اسلحه شکاری هدف گرفتم.سرهنگ حسین زاده، رئیس پلیس آگاهی استان اصفهان با اشاره به کشف صددرصد علمی این جنایت گفت: بعد از اعترافات متهم، اسلحه استفاده شده در جنایت نیز کشف شد و مرد جنایتکار با قرار بازداشت موقت راهی بازداشتگاه شد.
فرجام عشق آنلاين
سرقت اينترنتي براي خريد بازي رايانهاي
به اين ترتيب تحقيق براي شناسايي و دستگيري سارق اينترنتي آغاز شد.
جهانشيري افزود: در ادامه، ماموران نشاني اينترنتي كاربر متخلف را شناسايي كرده و متوجه شدند پولهاي سرقت شده به حساب فروشندگان بازيهاي رايانهاي و طراحان سايت واريز شده است.
رئيس پليس فتاي استان بوشهر با بيان اينكه با هماهنگي قضايي، متهم احضار و در تحقيقات عنوان كرد كه تسلط چنداني به اينترنت نداشته اما فرزندش در اين زمينه فعال بوده و شركتي براي انجام خدمات اينترنتي و رايانهاي دارد، گفت: فرزندش معمولا بازيهاي رايانهاي را از طريق اينترنت خريداري ميكند.
وي افزود: با احضار فرزند مرد متهم به مقر پليس، وي پس از مواجهه با دلايل و مستندات، اعتراف كرد و گفت براي پرداخت شهريه دانشگاه شماره و رمز كارت را از شاكي گرفته و با سوءاستفاده از اين موقعيت، به برداشت غيرقانوني اقدام كرده است.
جهانشيري از دارندگان كارتهاي عابربانك خواست رمزهاي عبوريشان را نزد خود نگهداري كرده و هنگام خريد يا ثبتنام اينترنتي بخصوص در كافينتها و مراكز ارائه خدمات اينترنتي، اين رمزها را در اختيار ديگران و متصديان قرار ندهند و در صورت اجبار، بسرعت رمز خود را تغيير دهند.
قربانیان این حوادث جوانان و نوجوانانی هستند که برای تجربه هیجان و لذت راهی شهربازیها میشوند غافل از اینکه مرگ در کمین نشسته و درست در زمانی که آنها در اوج هیجان هستند، چهره بیرحم خود را نشان میدهد. در این قسمت به برخی از حوادث مرگباری که طی سالهای اخیر دستگاههای بازی آنها را رقم زدهاند میپردازیم.
آخرین تفریح
آخرین حادثهای که یکبار دیگر زنگ خطر استفاده از دستگاههای ناایمن و غیراستاندارد را در شهربازیها به صدا درآورد، حادثهای بود که مدتی قبل در اردبیل رخ داد. شهربازی شورابیل این روزها نه بهخاطر استفاده از دستگاههای عجیب و پر هیجان که بهخاطر حادثهای که باعث مرگ یک نفر و مجروح شدن سه نفر دیگر شد، حسابی شهرت یافته است. این حادثه در چهارمین شبماه رمضان رخ داد. آن شب شهربازی مملو از جمعیتی بود که برای گذراندن تعطیلات آخر هفته به آنجا آمده بودند. در گوشهای جمعیت زیادی صف کشیده بودند تا سوار بر دستگاه رنجری شوند که حدود 5ماه قبل در شهر بازی نصب شده بود. خبرهیجان زیاد این دستگاه گوش به گوش بین مردم و جوانهای شهر پیچیده بود و خیلیها آمده بودند تا برای نخستینبار این هیجان را تجربه کنند.
وقتی همه سرنشینان رنجر روی صندلیها نشستند، نردههای محافظ در جای مخصوصشان قرارگرفتند و دستگاه شروع به حرکت کرد. ساعت حدود 11شب بود که صدای مهیبی توجه همه کسانی که در شهر بازی حضور داشتند را جلب کرد. در یک لحظه میله بزرگ آهنی دستگاه از وسط شکست و روی صندلیها فرود آمد. برخورد آن به حدی شدید بود که صندلیهای دو ردیف آخر در هم فرو رفتند و سرنشینان آنها بین صندلی و نرده محافظ صندلی گیر افتادند. سرنشینان دیگر صندلیها که شاهد ماجرا بودند به کمک افرادی شتافتند که بین صندلی و نرده محافظ گیر کرده بودند. به غیر از چهار نفر، بقیه آسیبی ندیده بودند. یکی از این چهار نفر پسر جوانی بود که اوضاعش از بقیه وخیمتر بود. صندلی او چنان در نرده محافظ فرو رفته بود که هیچ حرکتی نمیتوانست انجام دهد. پسر جوان که میرحسن حسینی نام داشت همچنان ناله میکرد و میگفت که نفس کشیدن برایش خیلی سخت شده و دیگر نمیتواند طاقت بیاورد. پس از مدتی آتشنشانان رسیدند و توانستند سه نفری را که پاهایشان بین صندلی و نرده محافظ گیر کرده بود نجات دهند اما متأسفانه میرحسن جان خود را از دست داد. قفسه سینه او ضعیفتر از آن بود که بتواند فشار صندلی و نرده محافظ را تحمل کند. او یکی از قربانیان شهربازیها شد.
ترن های مرگ
ترنها در شهربازیها ازجمله وسایلی هستند که بیشترین آمار حوادث مرگبار را بهخود اختصاص دادهاند. آخرین حادثهای که توسط این دستگاههای قاتل رخ داد به خردادماه امسال بر میگردد. این بار محل حادثه شهربازی ورامین بود و قربانی دختری 17ساله. دختر نوجوان آن روز به همراه خانواده خود به شهر بازی رفته بود تا برای ساعتی هیجان را تجربه کند. او با دیدن ترن هوایی شهربازی تصمیم گرفت سوار آن شود. دختر با موافقت خانوادهاش بلیت گرفت و وقتی او و دیگر مسافران در صندلی خود قرار گرفتند، ترن به راه افتاد. فضای شهربازی پر شده بود از صدای خنده و جیغ آنهایی که سوار ترن بودند اما ناگهان حادثهای رخ داد که همه را شوکه کرد؛ دختر 17ساله از ترن هوایی سقوط کرد و بهدلیل برخورد شدید با زمین، جانش را از دست داد. گرچه بهدنبال این ماجرا بازپرس جنایی دستور پلمب ترن هوایی و بازداشت متصدی آن را صادر کرد اما خاطره تلخ این حادثه هیچگاه از ذهن خانواده این دختر و آنهایی که آن روز برای تفریح به شهربازی رفته بودند، پاک نخواهد شد.
حادثه تکراری
خردادماه امسال، ماه حادثهسازی ترنهای هوایی بود. به فاصله چند روز از حادثه مرگباری که در شهربازی ورامین رخ داد، حادثهای مشابه در تهران رقم خورد و جان دختر نوجوانی را گرفت. عصر پنجشنبه 11خردادماه بود که شهربانو و بقیه اعضای خانوادهاش برای تفریح راهی پارکی در جنوب شرق تهران شدند. آنها قصد داشتند آن روز سوار یکی از دستگاههای شهربازی شوند و در این میان، شهربانوی 16ساله ترنهوایی را انتخاب کرد. با موافقت مادرش، به طرف صف بلیت فروشی رفت و توانست بلیت ترن هوایی را بخرد. دقایقی بعد بالاخره نوبت به او رسید و شهربانو و دیگر مسافران یکی بعد از دیگری سوار ترن شدند. لحظاتی بعد ترن به حرکت درآمد و بعد از اینکه کمی بالا رفت، سرعتش زیاد شد و با سرعت زیاد به پیچ رسید. شهربانو که از هیجان عبور از پیچ با سرعت زیاد خبر داشت، خودش را برای تجربه این هیجان آماده میکرد اما درست در سر پیچ، ترن تعادل خود را از دست داد و با سرعت زیاد به سمت عقب حرکت کرد، یکی از واگنها از ریل خارج شد و به سرعت با کناره اسکلت آهنی اطراف ترن برخورد کرد. سه پسر و دختر بر اثر این حادثه روی زمین پرت شدند و مردم که شوکه شده بودند به کمک آنها شتافتند. در میان حادثهدیدگان شهربانو نیز به چشم میخورد. او بیحرکت بود و به فریادهای مادرش که وحشتزده اسمش را صدا میزد، پاسخی نمیداد. بهدنبال این حادثه آمبولانسهای اورژانس راهی پارک شدند تا حادثهدیدگان را به بیمارستان انتقال دهند اما شدت ضربهای که به سر شهربانو وارد شده بود آنقدر زیاد بود که او جان خود را از دست داد. دختر نوجوان بهخاطر اصابت سرش به ستون و آهن کنار ترن دچار ضربه مغزی شد و چند روز بعد خانوادهاش که هنوز باورشان نمیشد این حادثه برای شهربانو رخ داده است، پیکر تنها دختر خود را به خاک سپردند.
سرسره بادی هم حادثه ساز شد
یکی از دیگر حوادثی که در شهر بازی رخ داد، اتفاقی بیسابقه بود که عصر پنجشنبه 26خرداد سال 89در شهربازی تهرانپارس بهوقوع پیوست. این بار یک سرسره بادی بود که حادثه ساز شد و 14نفر کودک و بزرگسال را راهی بیمارستان کرد. آن روز زمانی که تعدادی از کودکان بالای سرسره بادی در حال بازی بودند و والدین آنها آن پایین بازی بچههایشان را تماشا میکردند، ناگهان سرسره ترکید و بچهها از آن بالا به پایین سقوط کردند. در این حادثه 14نفر مجروح شدند که در بین مجروحان مادران تعدادی از کودکان حادثهدیده نیز به چشم میخوردند. با گزارش ماجرا به اورژانس، آمبولانسها آژیرکشان راهی محل حادثه شدند و مجروحان را به بیمارستان منتقل کردند. پس از آن اعلام شد که به جز دو نفر از مجروحان که باید برای درمان چند روزی را در بیمارستان بستری شوند، بقیه آنها مرخص شدهاند و آن دو مجروح هم مادران دو نفر از کودکانی بودهاند که هنگام تماشای فرزندانشان بهدلیل سقوط بچهها و ترکیدن سرسره بادی مجروح شدهاند.
سقوط ترن هوایی قم
حادثه مرگبار دیگری که ترنهای هوایی آن را رقم زدند، در قم اتفاق افتاد. 30شهریورماه سال90کسانی که در شهربازی میدان 72تن بودند دیدند که چطور ترنهوایی شهربازی این شهر سقوط کرد و حادثه مرگباری را رقم زد؛ حادثهای که در جریان آن یک نفر کشته و سه نفر دیگر زخمی شدند. این حادثه ساعت 40دقیقه بامداد رخ داد؛ زمانی که بسیاری از جوانان و نوجوانان به شهربازی آمده بودند تا قبل از شروع سال تحصیلی جدید، شب پرهیجانی را پشت سر بگذارند. اما هنگامی که عدهای سوار بر ترنهوایی بودند، یکی از واگنها از ریل خارج شد و سقوط کرد. در این حادثه جوان 24سالهای بهشدت مجروح شدکه نهایتا نیز نتوانست مقاومت کند و پس از چند ساعت دست و پنجه نرم کردن با مرگ از شدت جراحات جان باخت. در این اتفاق دردناک سه نفر دیگر که بهشدت مجروح شده بودند به بیمارستان منتقل شدند و تحت درمان قرار گرفتند.
واژگونی چرخ و فلک
مردم تبریز هم از حوادث شهربازیها در امان نماندهاند. شهریورماه سال 89برای آنها شهریور سیاهی شد. واژگون شدن چرخ و فلک در شهربازی پارک منظریه تبریز باعث شد دو کودک بهشدت مجروح شوند. این حادثه ساعت 21:30یک روز جمعه و در شلوغترین زمان شهربازی اتفاق افتاد. خانوادههای حاضران در محل، چند ساعت پس از وقوع حادثه تجمع کردند و نسبت به نصب تجهیزات غیراستاندارد در این پارک اعتراض کردند. شهربازی پارک منظریه در تابستان همان سال به بهرهبرداری رسید بود اما فضای کمی داشت و بهعلت کمبود فضا بیشتر وسایل بازی و تجهیزات بدون رعایت فاصله ایمنی نسبت به یکدیگر نصب شده بودند.
مرگ تلخ 2 کودک
ترنها چه زمینی و چه هوایی، در رقم زدن حوادث مرگبار شهربازیها پیشتازند. سه سال پیش بود که خبر مرگ کودک چهار سالهای در شهربازی مشهد به گوش رسید. حادثه چنان دردناک بود که تا مدتها هرکس از شهربازی حرف میزد، از این حادثه هم یاد میکرد. ماجرا از این قرار بود که آن روز پسربچه چهار سالهای که همراه خانوادهاش راهی شهربازی شده بودند، اصرار کرد که سوار ترن تونل وحشت شود؛ اصراری که دایی او را مجبور کرد تا همراه این پسربچه که محمد نام داشت سوار ترن شود. حدود ظهر یکی از روزهای فروردین بود و پس از اینکه آنها سوار شدند، ترن به راه افتاد. ترن در حال خروج از تونل وحشت بود که ناگهان دایی محمد متوجه شد از او خبری نیست. وقتی سراسیمه به عقب نگاه کرد پسربچه چهارساله را دید که هنگام عبور قطار از پیچ خروج تونل به پایین سقوط کرده و زیر چرخهای ترن گرفتار شده است. این پسربچه بهعلت شدت جراحات وارده جان باخت و خانوادهاش با طرح شکایت، خواستار رسیدگی به پرونده شدند. مرگ محمد چهارساله در حالی رخ داد که 16روز بعد حادثهای مشابه، این بار در اصفهان رقم خورد؛ زمانی که تعدادی از دانشآموزان یک مدرسه ابتدایی در اصفهان برای شرکت در اردوی تفریحی به همراه مربیان خود عازم اردوگاه ابریشم در منطقه فلاورجان اصفهان شده بودند و تعدادی از دانشآموزان برای تفریح سوار ترنی شدند که در این اردوگاه بود. هنوز دقایقی از حرکت قطار نگذشته بود که ناگهان محمد رجبی- دانشآموز 9ساله دبستان - از داخل یکی از واگنها به بیرون افتاد و زیر چرخهای قطار گرفتار شد. بهدنبال این حادثه، مسئول قطار با شنیدن فریاد دیگر دانشآموزان متوجه ماجرا شد و پس از متوقف کردن ترن به طرف پسربچه مجروح شتافت ولی شدت جراحات به حدی بود که کودک خردسال قبل از رسیدن به بیمارستان، جان خود را از دست داد.
سقوط از صندلی پرنده
یکی دیگر از حوادث دردناکی که دستگاههای بازی آن را رقم زدند، در پارکی در غرب تهران رخ داد. این بار صندلی پرنده بود که قاتل دختر و پسر جوانی شد. حادثه در سال 87رخ داد و در پی آن دختر 22سالهای در دم جان باخت و پسرداییاش پس از انتقال به بیمارستان بهعلت شدت جراحات وارده فوت کرد.
ساعت 22:30شامگاه 22مرداد، شکوفه و میلاد که برای شرکت در جشن عروسی یکی از اقوامشان از اهواز به تهران آمده بودند برای تفریح به پارکی در خیابان سردارجنگل رفتند. درحالیکه آنها سوار بر صندلی پرنده شهر بازی شده بودند و دستگاه با سرعت زیادی در حرکت بود، ناگهان میله نگهدارنده صندلی به طرز عجیبی شکست و هر دوی آنها به بیرون پرت شدند. شدت سقوط به حدی بود که دختر جوان پس از برخورد با زمین در دم جان سپرد و پسر جوان نیز بهشدت مجروح شد. با گزارش این ماجرا به اورژانس، امدادگران به سرعت خود را به محل حادثه رساندند و پسر مجروح را به بیمارستان شریعتی منتقل کردند اما درحالیکه تلاش پزشکان برای نجات او ادامه داشت، وی صبح روز بعد پس از چند ساعت جدال با مرگ در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان جان خود را از دست داد.
پس از این حادثه مشخص شد که علت اصلی آن فک پلمب غیرقانونی این محل بوده است. با توجه به اینکه وسایل این شهربازی از جهت ایمنی دچار مشکل بود، اداره حقوقی شهرداری منطقه بعد از اخطارهای مکرر به متصدی شهربازی، هنگامی که با بیتوجهی وی روبهرو شده بود، با طی مراحل قانونی اقدام به پلمب این مجموعه کرده و فک پلمب را به گرفتن تأییدیه استاندارد و ایمنسازی دستگاهها منوط کرده بود اما صبح روز حادثه متصدی شهربازی بدون اطلاع شهرداری و بیتوجه به اخطارهای مکرری که از سوی کارشناسان این سازمان داده شده بود اقدام به بازکردن مجموعه کرد که در همان روز این حادثه تلخ اتفاق افتاد.
بنابر اعلام پليس مكزيك، فرانسيسكو، پسر شانزده سالهاي كه يكي از اعضاي باند قاچاق موادمخدر اين كشور است، در ابتدا به اتهام حمل سلاح و موادمخدر دستگير شد، اما در ادامه بازجوييها به قتل 50 نفر اعتراف كرد.
متهم در بازجوييها گفته بود، از ماه فوريه تاكنون در قتل تعدادي از افسران پليس و چند كشاورز شركت داشته است.
بنابر اعلام پليس مكزيك، قاچاقچيان موادمخدر به بهانه كمكهاي مالي به اين نوجوانان آنان را فريب ميدهند و به همكاري با باندهاي قاچاق موادمخدر ترغيب ميكنند.
مدتی قبل زن جوانی نزد مأموران پلیس پایتخت رفت تا از شوهرش به اتهام آزار پسر 10سالهشان شکایت کند. این زن به مأموران گفت: من و همسرم فریدون حدود سهماه قبل از یکدیگر جدا شدیم. او مرد خشنی بود و همین خشونتش باعث شد که زندگی ما از هم بپاشد و من نتوانم به زندگی با او ادامه دهم. به همین دلیل به دادگاه خانواده رفتم و با موافقت همسرم، از همدیگر جدا شدیم. دادگاه حضانت پسرمان به نام بابک را به شوهرم داد.
با این حال قرار شد من هفتهای 24ساعت پسرم را ببینم. چند روز قبل وقتی طبق قرارمان به خانه فریدون رفتم تا پسرم را تحویل بگیرم با صحنه وحشتناکی روبهرو شدم. پسرم در گوشهای از اتاق بیحال افتاده و دست و صورتش کبود بود. میخواستم او را نزد دکتر ببرم اما شوهر سابقم من را از خانه بیرون کرد. او گفت که بابک از پلهها افتاده است. هر چقدر به او التماس کردم فایدهای نداشت و پسرم در همان وضعیت باقی ماند. میدانستم که شوهرسابقم، پسرم را کتک زده است. او قبلا هم چندمرتبه پسرمان را کتک زده بود اما این بار طوری او را زده بود که تقریبا بیهوش بود.
با شکایت این زن، پروندهای در این خصوص تشکیل شد و چند روز بعد مأموران با دریافت دستور قضایی راهی خانه فریدون شدند. آنها بعد از ورود به این خانه متوجه شدند که نه اثری از مرد جوان هست و نه پسر او. چند هفته بعد درحالیکه سرنوشت بابک10ساله همچنان در هالهای از ابهام قرار داشت، زن جوان نزد مأموران رفت و گفت که از طریق برخی نزدیکان شوهر سابقش پی برده که او بهطور پنهانی به مالزی رفته و بابک را هم با خودش برده است.
به این ترتیب به دستور امیرجمشید جوزی، بازپرس شعبه 15دادسرای ناحیه شش تهران حکم جلب مرد کودک آزار صادر شد. چند روز بعد از صدور این حکم بود که با همکاری اینترپل ایران و مالزی، مرد جوان در یکی از شهرهای مالزی شناسایی و دستگیر شد. او همراه پسرش که همچنان آثار متعدد کبودی بر بدنش مشهود بود به تهران منتقل شد.
زمانی که این مرد تحت بازجویی قرار گرفت اتهام کودک آزاری را انکار کرد و گفت همه حرفهای همسر سابقش دروغ است. در همین حال پسر او به بازپرس پرونده گفت: «پدرم وقتی که از خواب بیدار میشود اخلاقش بد میشود و به من حمله میکند. سیگار که میکشد حالش بهتر میشود و سر من داد میزند. دوست دارم به پدرم تذکر بدهید من را کتک نزند و با من بدرفتاری نکند.» براساس این گزارش این مرد هماکنون در بازداشت بهسر میبرد و تحقیقات برای روشن شدن ابعاد این ماجرا ادامه دارد.