به گزارش صراط ، چندی قبل
انتشار خبری در رسانه ها منطقه ای و بین المللی باعث تعجب همگان شد. «
کانادا سفارت خانه اش در تهران را بست».انتشار در وهله اول باعث تعجب شد که
چرا این کشور رابطه خود را بدون هیچگونه واقعه ای قطع کرده است. البته
ساعاتی بعد از تعطیلی سفارت این کشور و اعلام اخراج دیپلمات های ایران از
کانادا این موضوع مطرح شد که این کشور برای خوشایند رژیم صهیونیستی دست به
این کار زده است.
اما موضوع مورد توجه حضور پر تعداد دانشجویان ایرانی در این کشور است. کانادا در طول سالیان گذشته جز آرزوهای جوانان برای ادامه تحصیل شده ولی آیا دانشجو پذیری تنها کار کاناداست؟در گزارش زیر به بررسی رابطه 33 ساله ایران و کانادا پس از انقلاب می پردازد و گوشه ای از حاشیه های جذب دانشجو توسط این کشور را نیز مدنظر قرار می دهد.
کانادا؛ کشوری که در قرن 21 هنوز مستعمره است
کانادا که مجموعه ای از مهاجنشین های مستقل تحت حاکمیت فرانسه و انگلستان بود در سال 1867 بطور کامل با فتوحات نظامی و یا خرید اراضی به امپراطوری انگلستان منضم و طی فرمان ملکه ویکتوریا متحد گردید.تا سال 1982 اساسنامه آمریکای شمالی امپراطوری انگلستان در این کشور اجرا و بوسیله فرماندار کل اداره می شد، اگرچه کنفدراسیون کانادا نظام پارلمانی مستقل دارد، اما جزو اتحادیه کشورهای مشترک المنافع محسوب می شود و نمایندگان آن به نام ملکه انگلستان سوگند می خورند، با این حال کانادا در بسیاری از سازمان های بین المللی عضو مستقل محسوب می شود.
سفارت کانادا در تهران؛ از جاسوسی برای دولت کارتر تا فراری دادن گروگان های آمریکا
پیشینه روابط ایران و کانادا بصورت رسمی به سال 1955 باز می گردد و تا این زمان مراودات سیاسی دو کشور از طریق سفارت انگلستان انجام می شد. در سال 1961 سفارتخانه کانادا در تهران تاسیس و روابط رسمی مستقل در بالاترین سطح خود آغاز گردید، لیکن در سال 1357 و پس از اشغال سفارت آمریکا توسط دانشجویان پیرو خط امام قطع روابط از سوی کانادا اعلام شد و 850 کارمند سفارت، تهران را ترک کردند.همزمان 6 تن از کارمندان سفارت آمریکا به سفارت کانادا پناهنده شدند و دولت کانادا آنها را از ایران فراری داد. پس از آن به مدت 8 سال سفارتخانه های دو کشور تعطیل شد، اگرچه به اعتراف سفیر وقت کانادا سفارت این کشور در تهران برای فعالیت های اطلاعاتی در اختیار دولت کارتر قرار گرفته بود.
به هر حال در سال 1366 روابط دیپلماتیک از سر گرفته شد و دو کشور به مبادله سفیر پرداختند. مراودات در همین سطح تا سال 2003 ادامه پیدا کرد تا اینکه ماجرای مرگ زهرا کاظمی موجب تنش مجدد میان دو کشور شد. پس از آن دولت کانادا سفیر خود در ایران را فراخواند، اگرچه چهار ماه بعد شخص دیگری را به عنوان سفیر به ایران فرستاد و روابط را از سرگرفت.همزمان اتاوا به مخالفت با برنامه هسته ای ایران پرداخت و ایران را به نقض حقوق بشر و کار شکنی در روند صلح خاورمیانه متهم نمود و در مقابل تهران نیز با رد ادعاهای کانادا گزارشی 70 صفحه ای مبنی بر نقض آشکار حقوق بشر و رفتار نژادپرستانه نسبت به اتباع خارجی در کانادا ارائه کرد و روابط اگرچه در بالاترین سطح اما به سردی ادامه یافت.
در سال 2005 کانادا به تحریم کنندگان اقتصادی ایران پیوست و همزمان ایران سفارت کانادا را در تهران به جاسوسی برای امریکا متهم نمود و یک سال بعد مجلس تقاضای نظارت بر دیپلمات های کانادایی را مطرح کرد. در پی این اقدام دو سفیر معرفی شده تهران از سوی کانادا رد شدند و ایران نیز متقابلا از پذیرش اساسنامه سفیر جدید کانادا در تهران امتناع نمود و مدتی بعد وی را اخراج کرد.همچنین صدور روادید اتباع ایرانی برای سفر به کانادا به حداقل ممکن رسید و پذیرش دانشجویان در دانشگاه های کانادا محدود شد. در سال 2010 و در پی افزایش تحریم ها علیه ایران کانادا قطعنامه 1737 را اجرایی نمود و تعدادی از حساب های بانکی مربوط به ایرانیان از سوی بانک های کانادایی بسته شد.
تکرار قطع روابط
17 شهریور امسال نیز اتاوا روابط دیپلماتیک خود را بکلی با تهران قطع و سفارت خود را در تهران تعطیل نمود و همزمان به کارمندان سفارت ایران 5 روز مهلت داد تا کانادا را ترک کنند. درپی این اقدام وزیر امور خارجه این کشور، ایران را به عنوان تهدیدی برای صلح و امنیت جهان عنوان کرد و حمایت تهران از دولت اسد در سوریه و همچنین برنامه هسته ای را نمونه های آن دانست و اتباع خود را از مسافرت به ایران برحذر داشت.
در یک نگاه کلی به تاریخ روابط دیپلماتیک کانادا و ایران که به دلیل جوان بودن این کشور مهاجر نشین کمتر از یک قرن سابقه دارد، این نکته به چشم می خورد که اتاوا هر بار به صورت یکطرفه روابط خود را با تهران قطع نموده و این امر عموما درپی فراز و نشیب های دیپلماتیک بین ایران و کشور های دیگر بخصوص انگلستان و آمریکا صورت گرفته است. همچنین در اغلب موارد تنش مستقیم بین دو کشور وجود نداشته؛ چرا که اساسا روابط ایران و کانادا عمدتا به موارد مربوط به امور اتباع و مسائل دانشگاهی محدود بوده و در زمینه اقتصادی نیز میانگین معاملات اقتصادی تنها 75 میلیون دلار در سال است.
لهجه کانادایی دیپلماسی انگلیس
جدای از بررسی سطح روابط دو کشور، نوع مناسبات فیما بین نیز قابل تامل است. کانادا که تا چند دهه قبل به عنوان مستملکه بریتانیا شناخته می شد و بالتبع در سازمان های بین المللی و موضع گیری های سیاسی همانند انگلستان رفتار می کرد، سیاست تبعیت از لندن را همچنان حفظ کرده و بعضا وظیفه انجام آنچه برای انگلیس یا آمریکا پرهزینه تر بوده را برعهده گرفته است. کانادا در قالب ناتو در تمام لشگر کشی های آمریکا شرکت کرده و علنا از رژیم اشغالگر قدس حمایت نموده است.
مواضع آنها علیه ایران در زمینه انرژی هسته ای و حتی پیش از دستیابی ایران به تکنولوژی غنی سازی، عمدتا خصمانه بوده و در کل بازیگری کانادا در بازی جهانی با بازیگردانی آمریکا صورت گرفته است. در عرصه اقتصاد نیز صادرات ایران به کانادا در اغلب موارد از 30 میلیون دلار در سال تجاوز نمی کند که خود از اهمیت روابط تجاری دو طرف می کاهد.
دام کانادا برای برای جذب نخبگان ایرانی...
زمینه دیگر تعامل ایران و کانادا، مسئله مهاجرت یکطرفه دانشجویان ایرانی است که علی الظاهر بیشترین تاثیر را از باز و بسته شدن های سفارتخانه ها و عدم ارائه خدمات کنسولی می پذیرند. مهاجرتی که دلایل و شرایط آن محل بحث نیست، اگرچه اهمیتی انکار نشدنی دارد، لیکن نتیجه این مهاجرت ها اغلب پذیرش دائم درصدی از دانش آموختگان ایرانی در دانشگاه های کانادا است و باقی به ایران باز می گردند و یا در شرایطی کاملا متفاوت از آنچه پیش بینی کرده بودند، زندگی می کنند و نکته قابل بررسی در این زمینه اصرار کانادا به جذب نخبگان ایرانی است.در حالیکه طبق قانون فدرال، 25 حالت مختلف برای مهاجرت به کانادا در نظر گرفته شده تنها در دو مورد برای ایرانیان ویزا صادر می شد؛ دانشگاهیانی که قصد ادامه تحصیل داشتند و یا آنها که فرزندشان در کانادا مقیم شده بودند.
در نتیجه دولت کانادا از یک سو با تبلیغات رسمی و غیر رسمی در ایران مهاجرت به کشورش را تشویق و از سوی دیگر آن را محدود به دانشگاهیان می کند. در این زمینه فعالیت شرکت های متعدد ارائه دهنده خدمات مهاجرتی که بعضا حتی ثبت رسمی نشده اند در ایجاد رویای زندگی بهتر که البته بر اساس بعضی واقعیات انجام می شود غیر قابل انکار است.شرکت هایی که با بزرگنمایی و ایجاد نیاز غیر واقعی و با استفاده از تکنیک های تبلیغاتی سعی در تهییج دانشجویان و نخبگان به خروج از کشور دارند و کانادا کشور عمده پذیرنده این قشر از نیروهای متخصص است.
اگرچه تعداد کسانی که رویایشان به حقیقت می پیوندد در مقایسه با آنچه این آژانس ها تبلیغ می کنند ناچیز است، اما مهاجرت همین تعداد کم در دراز مدت می تواند برای کشور میزبان امتیاز و برای کشور مادر جبران ناپذیر باشد. هم اکنون بیش از 2000 دانشجوی ایرانی در کانادا تحصیل می کنند که تعداد آنهایی که از سوی وزارت علوم اعزام شده اند، کمتر از 10 نفر است؛ رقمی که نشان می دهد عملا تمام این دانشجویان از طریق همین آژانس ها به کانادا رفته اند.
سود یا زیان قطع روابط
بررسی نوع روابط ایران و کانادا در سالهای گذشته این سوال را در ذهن ایجاد می کند که این مراودات تا چه حد برای جمهوری اسلامی سودمند بوده است؛ پرسشی که البته در هر زمینه باید به صورت جداگانه به آن پرداخت و برایند آن را در نظر گرفت.در عرصه اقتصادی اگرچه میزان مبادلات اندک است، اما واردات ایران از کانادا شامل دارو و تجهیزات نیروگاهی و پالایشگاهی می شود و در مقایسه با واردات کالاهای مصرفی مهم جلوه می کند. همچنین عمده صادرات ایران به این کشور غیر نفتی بوده که در سیاست گذاری اقتصادی افزایش آن در دستور کار قرار دارد و هرچه حجم صادرات غیر نفتی افزایش یابد از وابستگی جمهوری اسلامی به نفت و بازار نفت کاسته می شود.
در عرصه سیاست اما کانادا در اردوی انگلستان به شمار می آید و صرف نظر از استقلال ظاهری کنفدراسیون و قانونگذاران پارلمان، مانند استرالیا و نیوزلند سیاست های عمده در لندن اتخاذ می شود.عضویت کانادا در ناتو نیز نکته ای است که بازی آن را در شرایط ملتهب جهان قابل پیش بینی می نماید.کانادا در اشغال افغانستان و عراق شرکت کرده، در سوریه از مخالفان دولت قانونی و در مسئله فلسطین از رژیم اسرائیل حمایت می کند تا جایی که این دو را از دلایل قطع روابط خود با ایران اعلام کرده است.
گرایی که نباید فراموش کنیم!
پذیرش نخبگان دانشگاهی که به صورت هدف دار انجام می شود و یا سرمایه گذاران اقتصادی در شرایطی که کانادا با بدهی های سنگین رو به رو است و جمهوری اسلامی نیاز به سرمایه گذاری های زیرساختی دارد نیز از جمله نکاتی است که باید در این باره در نظر گرفته شود. بعلاوه تعداد قابل توجه اتباع ایرانی در کانادا امری است که در تعیین نحوه تعامل با این کشور نباید و نمی تواند مورد غفلت قرار بگیرد.اقدام دولت کانادا در قطع روابط دیپلماتیک و اخراج کارمندان سفارت ایران فرصت مناسبی برای بازنگری نحوه تعامل ایران با این کشور در صورت لزوم از سرگیری روابط دو کشور بوجود آورده و در آینده می توان از آن به عنوان نقطه عطفی در روابط بینابین یاد کرد.
اما موضوع مورد توجه حضور پر تعداد دانشجویان ایرانی در این کشور است. کانادا در طول سالیان گذشته جز آرزوهای جوانان برای ادامه تحصیل شده ولی آیا دانشجو پذیری تنها کار کاناداست؟در گزارش زیر به بررسی رابطه 33 ساله ایران و کانادا پس از انقلاب می پردازد و گوشه ای از حاشیه های جذب دانشجو توسط این کشور را نیز مدنظر قرار می دهد.
کانادا؛ کشوری که در قرن 21 هنوز مستعمره است
کانادا که مجموعه ای از مهاجنشین های مستقل تحت حاکمیت فرانسه و انگلستان بود در سال 1867 بطور کامل با فتوحات نظامی و یا خرید اراضی به امپراطوری انگلستان منضم و طی فرمان ملکه ویکتوریا متحد گردید.تا سال 1982 اساسنامه آمریکای شمالی امپراطوری انگلستان در این کشور اجرا و بوسیله فرماندار کل اداره می شد، اگرچه کنفدراسیون کانادا نظام پارلمانی مستقل دارد، اما جزو اتحادیه کشورهای مشترک المنافع محسوب می شود و نمایندگان آن به نام ملکه انگلستان سوگند می خورند، با این حال کانادا در بسیاری از سازمان های بین المللی عضو مستقل محسوب می شود.
سفارت کانادا در تهران؛ از جاسوسی برای دولت کارتر تا فراری دادن گروگان های آمریکا
پیشینه روابط ایران و کانادا بصورت رسمی به سال 1955 باز می گردد و تا این زمان مراودات سیاسی دو کشور از طریق سفارت انگلستان انجام می شد. در سال 1961 سفارتخانه کانادا در تهران تاسیس و روابط رسمی مستقل در بالاترین سطح خود آغاز گردید، لیکن در سال 1357 و پس از اشغال سفارت آمریکا توسط دانشجویان پیرو خط امام قطع روابط از سوی کانادا اعلام شد و 850 کارمند سفارت، تهران را ترک کردند.همزمان 6 تن از کارمندان سفارت آمریکا به سفارت کانادا پناهنده شدند و دولت کانادا آنها را از ایران فراری داد. پس از آن به مدت 8 سال سفارتخانه های دو کشور تعطیل شد، اگرچه به اعتراف سفیر وقت کانادا سفارت این کشور در تهران برای فعالیت های اطلاعاتی در اختیار دولت کارتر قرار گرفته بود.
به هر حال در سال 1366 روابط دیپلماتیک از سر گرفته شد و دو کشور به مبادله سفیر پرداختند. مراودات در همین سطح تا سال 2003 ادامه پیدا کرد تا اینکه ماجرای مرگ زهرا کاظمی موجب تنش مجدد میان دو کشور شد. پس از آن دولت کانادا سفیر خود در ایران را فراخواند، اگرچه چهار ماه بعد شخص دیگری را به عنوان سفیر به ایران فرستاد و روابط را از سرگرفت.همزمان اتاوا به مخالفت با برنامه هسته ای ایران پرداخت و ایران را به نقض حقوق بشر و کار شکنی در روند صلح خاورمیانه متهم نمود و در مقابل تهران نیز با رد ادعاهای کانادا گزارشی 70 صفحه ای مبنی بر نقض آشکار حقوق بشر و رفتار نژادپرستانه نسبت به اتباع خارجی در کانادا ارائه کرد و روابط اگرچه در بالاترین سطح اما به سردی ادامه یافت.
در سال 2005 کانادا به تحریم کنندگان اقتصادی ایران پیوست و همزمان ایران سفارت کانادا را در تهران به جاسوسی برای امریکا متهم نمود و یک سال بعد مجلس تقاضای نظارت بر دیپلمات های کانادایی را مطرح کرد. در پی این اقدام دو سفیر معرفی شده تهران از سوی کانادا رد شدند و ایران نیز متقابلا از پذیرش اساسنامه سفیر جدید کانادا در تهران امتناع نمود و مدتی بعد وی را اخراج کرد.همچنین صدور روادید اتباع ایرانی برای سفر به کانادا به حداقل ممکن رسید و پذیرش دانشجویان در دانشگاه های کانادا محدود شد. در سال 2010 و در پی افزایش تحریم ها علیه ایران کانادا قطعنامه 1737 را اجرایی نمود و تعدادی از حساب های بانکی مربوط به ایرانیان از سوی بانک های کانادایی بسته شد.
تکرار قطع روابط
17 شهریور امسال نیز اتاوا روابط دیپلماتیک خود را بکلی با تهران قطع و سفارت خود را در تهران تعطیل نمود و همزمان به کارمندان سفارت ایران 5 روز مهلت داد تا کانادا را ترک کنند. درپی این اقدام وزیر امور خارجه این کشور، ایران را به عنوان تهدیدی برای صلح و امنیت جهان عنوان کرد و حمایت تهران از دولت اسد در سوریه و همچنین برنامه هسته ای را نمونه های آن دانست و اتباع خود را از مسافرت به ایران برحذر داشت.
در یک نگاه کلی به تاریخ روابط دیپلماتیک کانادا و ایران که به دلیل جوان بودن این کشور مهاجر نشین کمتر از یک قرن سابقه دارد، این نکته به چشم می خورد که اتاوا هر بار به صورت یکطرفه روابط خود را با تهران قطع نموده و این امر عموما درپی فراز و نشیب های دیپلماتیک بین ایران و کشور های دیگر بخصوص انگلستان و آمریکا صورت گرفته است. همچنین در اغلب موارد تنش مستقیم بین دو کشور وجود نداشته؛ چرا که اساسا روابط ایران و کانادا عمدتا به موارد مربوط به امور اتباع و مسائل دانشگاهی محدود بوده و در زمینه اقتصادی نیز میانگین معاملات اقتصادی تنها 75 میلیون دلار در سال است.
لهجه کانادایی دیپلماسی انگلیس
جدای از بررسی سطح روابط دو کشور، نوع مناسبات فیما بین نیز قابل تامل است. کانادا که تا چند دهه قبل به عنوان مستملکه بریتانیا شناخته می شد و بالتبع در سازمان های بین المللی و موضع گیری های سیاسی همانند انگلستان رفتار می کرد، سیاست تبعیت از لندن را همچنان حفظ کرده و بعضا وظیفه انجام آنچه برای انگلیس یا آمریکا پرهزینه تر بوده را برعهده گرفته است. کانادا در قالب ناتو در تمام لشگر کشی های آمریکا شرکت کرده و علنا از رژیم اشغالگر قدس حمایت نموده است.
مواضع آنها علیه ایران در زمینه انرژی هسته ای و حتی پیش از دستیابی ایران به تکنولوژی غنی سازی، عمدتا خصمانه بوده و در کل بازیگری کانادا در بازی جهانی با بازیگردانی آمریکا صورت گرفته است. در عرصه اقتصاد نیز صادرات ایران به کانادا در اغلب موارد از 30 میلیون دلار در سال تجاوز نمی کند که خود از اهمیت روابط تجاری دو طرف می کاهد.
دام کانادا برای برای جذب نخبگان ایرانی...
زمینه دیگر تعامل ایران و کانادا، مسئله مهاجرت یکطرفه دانشجویان ایرانی است که علی الظاهر بیشترین تاثیر را از باز و بسته شدن های سفارتخانه ها و عدم ارائه خدمات کنسولی می پذیرند. مهاجرتی که دلایل و شرایط آن محل بحث نیست، اگرچه اهمیتی انکار نشدنی دارد، لیکن نتیجه این مهاجرت ها اغلب پذیرش دائم درصدی از دانش آموختگان ایرانی در دانشگاه های کانادا است و باقی به ایران باز می گردند و یا در شرایطی کاملا متفاوت از آنچه پیش بینی کرده بودند، زندگی می کنند و نکته قابل بررسی در این زمینه اصرار کانادا به جذب نخبگان ایرانی است.در حالیکه طبق قانون فدرال، 25 حالت مختلف برای مهاجرت به کانادا در نظر گرفته شده تنها در دو مورد برای ایرانیان ویزا صادر می شد؛ دانشگاهیانی که قصد ادامه تحصیل داشتند و یا آنها که فرزندشان در کانادا مقیم شده بودند.
در نتیجه دولت کانادا از یک سو با تبلیغات رسمی و غیر رسمی در ایران مهاجرت به کشورش را تشویق و از سوی دیگر آن را محدود به دانشگاهیان می کند. در این زمینه فعالیت شرکت های متعدد ارائه دهنده خدمات مهاجرتی که بعضا حتی ثبت رسمی نشده اند در ایجاد رویای زندگی بهتر که البته بر اساس بعضی واقعیات انجام می شود غیر قابل انکار است.شرکت هایی که با بزرگنمایی و ایجاد نیاز غیر واقعی و با استفاده از تکنیک های تبلیغاتی سعی در تهییج دانشجویان و نخبگان به خروج از کشور دارند و کانادا کشور عمده پذیرنده این قشر از نیروهای متخصص است.
اگرچه تعداد کسانی که رویایشان به حقیقت می پیوندد در مقایسه با آنچه این آژانس ها تبلیغ می کنند ناچیز است، اما مهاجرت همین تعداد کم در دراز مدت می تواند برای کشور میزبان امتیاز و برای کشور مادر جبران ناپذیر باشد. هم اکنون بیش از 2000 دانشجوی ایرانی در کانادا تحصیل می کنند که تعداد آنهایی که از سوی وزارت علوم اعزام شده اند، کمتر از 10 نفر است؛ رقمی که نشان می دهد عملا تمام این دانشجویان از طریق همین آژانس ها به کانادا رفته اند.
سود یا زیان قطع روابط
بررسی نوع روابط ایران و کانادا در سالهای گذشته این سوال را در ذهن ایجاد می کند که این مراودات تا چه حد برای جمهوری اسلامی سودمند بوده است؛ پرسشی که البته در هر زمینه باید به صورت جداگانه به آن پرداخت و برایند آن را در نظر گرفت.در عرصه اقتصادی اگرچه میزان مبادلات اندک است، اما واردات ایران از کانادا شامل دارو و تجهیزات نیروگاهی و پالایشگاهی می شود و در مقایسه با واردات کالاهای مصرفی مهم جلوه می کند. همچنین عمده صادرات ایران به این کشور غیر نفتی بوده که در سیاست گذاری اقتصادی افزایش آن در دستور کار قرار دارد و هرچه حجم صادرات غیر نفتی افزایش یابد از وابستگی جمهوری اسلامی به نفت و بازار نفت کاسته می شود.
در عرصه سیاست اما کانادا در اردوی انگلستان به شمار می آید و صرف نظر از استقلال ظاهری کنفدراسیون و قانونگذاران پارلمان، مانند استرالیا و نیوزلند سیاست های عمده در لندن اتخاذ می شود.عضویت کانادا در ناتو نیز نکته ای است که بازی آن را در شرایط ملتهب جهان قابل پیش بینی می نماید.کانادا در اشغال افغانستان و عراق شرکت کرده، در سوریه از مخالفان دولت قانونی و در مسئله فلسطین از رژیم اسرائیل حمایت می کند تا جایی که این دو را از دلایل قطع روابط خود با ایران اعلام کرده است.
گرایی که نباید فراموش کنیم!
پذیرش نخبگان دانشگاهی که به صورت هدف دار انجام می شود و یا سرمایه گذاران اقتصادی در شرایطی که کانادا با بدهی های سنگین رو به رو است و جمهوری اسلامی نیاز به سرمایه گذاری های زیرساختی دارد نیز از جمله نکاتی است که باید در این باره در نظر گرفته شود. بعلاوه تعداد قابل توجه اتباع ایرانی در کانادا امری است که در تعیین نحوه تعامل با این کشور نباید و نمی تواند مورد غفلت قرار بگیرد.اقدام دولت کانادا در قطع روابط دیپلماتیک و اخراج کارمندان سفارت ایران فرصت مناسبی برای بازنگری نحوه تعامل ایران با این کشور در صورت لزوم از سرگیری روابط دو کشور بوجود آورده و در آینده می توان از آن به عنوان نقطه عطفی در روابط بینابین یاد کرد.