به گزارش صراط، در بخش نخست، "کفاح نصر" نويسنده این مقاله تحليلي، از نگرانی آمریکا از افزایش تقاضای گاز و سوخت زیستی و ترس واشنگتن از فروش این سوختها با ارزهای غیر دلار صحبت کرد. در بخش دوم درباره علل تجزبه خاورمیانه و نیز معامله "آمریکا ـ قطر" و "آمریکا ـ ترکیه" سخن گفت و در این بخش، به بررسی پاتک آمریکا در دامن زدن به اصطلاح "بهار عربی" می پردازد.
افراطيون الجزاير و نيجريه، ابزار انتقام آمريکا از روسيه
مسکو چند تفاهمنامه با الجزایر امضا کرد و آمریکا گروهک تروریستی القاعده را به عنوان پیامی به الجزایر ارسال کرد و خشونت ها آغاز شد. شرکت گازپروم روسیه نیز قراردادی را با نیجریه امضا کرد و در پی آن، واشنگتن جنگ داخلی را در نیجریه شعله ور ساخت و سرآغاز این جنگ، حمله گروههای تروریستی تکفیری از جمله "بوکوحرام" به مسیحیان در روز میلاد حضرت عیسی مسیح(ع) بود. سپس مسیحیان تندرو در ماه رمضان به مسلمانان حمله کردند و بدین ترتیب واشنگتن سعی کرد کل این کشور را به آتش بکشد اما چرا؟
با سفر رئیس جمهور روسیه به مصر و لیبی و شروع مذاکرات با این دو کشور برای استخراج و صادرات گاز، واشنگتن گامهای خود را شتاب بخشید و هنگامی که شرکت گازپروم روسیه نیمی از سهام شرکت گاز "انی" ایتالیا در لیبی را خرید، آمریکا اصطلاح "بهار عربی" را ترويج کرد زیرا می دانست چنانچه روسیه وارد لیبی شود به سرعت نفوذ خود را در مصر و سودان گسترش خواهد داد لذا بهترين كار، حمله به ليبی تحت عنوان فريبنده "بهار عربی" بود. حال این بهار عربی چطور به مادری مهربان برای ياسمن آبی تبدیل شد؟
پيش از دیدار مسؤولان روس از مصر، روسیه به وسيله اعلان خبر خط لوله کبود برای صادرات گاز به اردن و اسرائیل، برای مصر پالسی ارسال کرد و سپس مسؤولان روس با چماق خط لوله کبود و فروش گاز به اردن و اسرائیل برای مذاکره به مصر رفتند و در این زمان بود که واشنگتن مجبور شد به وجود میدان گازی مدیترانه شرقی اعتراف کند.
افراطيون الجزاير و نيجريه، ابزار انتقام آمريکا از روسيه
مسکو چند تفاهمنامه با الجزایر امضا کرد و آمریکا گروهک تروریستی القاعده را به عنوان پیامی به الجزایر ارسال کرد و خشونت ها آغاز شد. شرکت گازپروم روسیه نیز قراردادی را با نیجریه امضا کرد و در پی آن، واشنگتن جنگ داخلی را در نیجریه شعله ور ساخت و سرآغاز این جنگ، حمله گروههای تروریستی تکفیری از جمله "بوکوحرام" به مسیحیان در روز میلاد حضرت عیسی مسیح(ع) بود. سپس مسیحیان تندرو در ماه رمضان به مسلمانان حمله کردند و بدین ترتیب واشنگتن سعی کرد کل این کشور را به آتش بکشد اما چرا؟
با سفر رئیس جمهور روسیه به مصر و لیبی و شروع مذاکرات با این دو کشور برای استخراج و صادرات گاز، واشنگتن گامهای خود را شتاب بخشید و هنگامی که شرکت گازپروم روسیه نیمی از سهام شرکت گاز "انی" ایتالیا در لیبی را خرید، آمریکا اصطلاح "بهار عربی" را ترويج کرد زیرا می دانست چنانچه روسیه وارد لیبی شود به سرعت نفوذ خود را در مصر و سودان گسترش خواهد داد لذا بهترين كار، حمله به ليبی تحت عنوان فريبنده "بهار عربی" بود. حال این بهار عربی چطور به مادری مهربان برای ياسمن آبی تبدیل شد؟
پيش از دیدار مسؤولان روس از مصر، روسیه به وسيله اعلان خبر خط لوله کبود برای صادرات گاز به اردن و اسرائیل، برای مصر پالسی ارسال کرد و سپس مسؤولان روس با چماق خط لوله کبود و فروش گاز به اردن و اسرائیل برای مذاکره به مصر رفتند و در این زمان بود که واشنگتن مجبور شد به وجود میدان گازی مدیترانه شرقی اعتراف کند.
حوزه نفتی شرق مدیترانه که غنی ترین میدان گازی جهان است
آيا نشر اسناد ویکی لیکس توطئه نبود؟
چرا سندهای ویکی لیکس بر اساس پروانه "ویکی" منتشر نمی شد به رغم اینکه این اسناد بطور آشکار تحت مجوز نهاد "ویکی" و اول نام آن نیز "ویکی" بود؟
پروانه "ویکی" اجازه نقل، انتشار و فروش مقالات خود را بدون درخواست دستمزد و به شرط ذکر نام منبع به همگان می دهد. بر همین اساس "ویکی پدیا" یا "دائرة المعارف ویکی" تأسیس شد ولی اسناد ویکی لیکس برای نشر نیاز به شروط ویژه و غیر مسبوقی داشتند در حالی که فرض بر این بود که این اسناد می بایست به راحتی منتشر شود و هر شخصی حق داشت با ذکر منبع آن را بخواند و نشر دهد و چاپ کند ولی ویکی لیکس شرط ویژه ای را برای متقاضیان خود قرار داد که عبارت بود از اینکه تنها پس از عقد قرارداد، مجاز به نشر سندها بوده و همه اسناد یک مجموعه می بایستی با هم منتشر شوند و ناشر می بایست منحصراً صاحب روزنامه و یا یک نهاد رسانه ای باشد و حق ندارد بطور گزینشی اسناد را منتشر کند و می بایست همه آنچه را که در اختیار وی گذاشته می شود نشر دهد. در این میان روزنامه "الاخبار" لبنان یکی از طرفهایی بود که توانست با ویکی لیکس قرارداد منعقد کند که علت آن این بود که الاخبار بخشی از پروژه هدف قرار دادن سوریه بود.
هدف از افشاي اسناد ویکی لیکس چه بود؟
هدف نخست، دروغ پراکنی و ایجاد فتنه و آشوب بود و هدف دوم و مهم تر، نشر اسناد حقیقی برای باج گیری و تحت فشار قرار دادن همپیمانان واشنگتن و هدف سوم رو کردن برگه های طرف هایی که واشنگتن تصمیم داشت آنها را به زیر بکشد و پشت آنها را خالی کند به ویژه "زین العابدین بن علی" و "حسنی مبارک" اما در لبنان، هدف، رسوایی طرف هايي بود که در ارسال سلاح به سوریه مشارکت داشتند. پس از شکست تجاوز به لبنان، لبنان تکیه گاه ضعیفی برای سوریه نشد در حالی که تونس پس از بهار عربی، پایگاهی برای هدف قرار دادن سوريه شد. چه کسی پیش بینی می کرد که "سعدالدین الحریری" که برای عذرخواهی به دمشق رفته بود روزی بتواند جسارت کرده و از پشت به سوریه خنجر بزند در حالی که می دانست سوریه چیست؟
در اینجا باید رسوایی "معامله یمامه" بندر بن سلطان را یادآوری کنیم که توطئه ای با مشارکت "الجزیره" برای کشاندن بندر بن سلطان با سیاست چماق و هویج به سمت طرح آمریکا بود. آمریکا تصمیم گرفته بود از شر مبارک و بن علی خلاص شود و ماجرای خودسوزی بوعزیزی نیز چیزی نبود جز رخدادی ناگهانی که طرح آمریکا را تسریع نماید و آن طرح، پيش از موعد آغاز شد. با سقوط بن علی، آمریکا توانست منفذی برای ورود به لیبی پیدا کند و با سقوط مبارک، مصر در حوادث جاری بدون موضع گیری خواهد ماند و آمریکا خواهد توانست جنگجويان و جنگ افزارها را از تونس و مصر به لیبی ارسال کند و همچنین اتحادیه عرب را فلج سازد تا این اتحادیه زیر سیطره شورای همکاری خلیج فارس قرار گیرد تا بعدها بتواند از شورای امنیت تقاضای دخالت نظامی در لیبی را بنماید.
نقشه آمريکا براي تجزيه مصر
در طرح آمريکا، مصر برای تقسیم به سه کشور آماده شده بود. بر اساس اين طرح، دو کشور "سنی مذهب با گرايش اسلام افراطی" و کشور "قبطی (مسیحی)" در شمال تشکیل مي شود تا قبطی ها در حقیقت سپر دفاعی برای اسرائیل در مقابل اسلامگرایان تندرو خواهند بود و در جنوب نیز دولت نوبی ها تشکیل مي شود که بعدها می توانند با تحریک نوبی های شمال سودان، دولت واحدی را تشکیل دهند و بدین ترتیب واشنگتن بخش دیگری از سودان را تجزیه می نماید بويژه پس از شکست طرح تجزیه سودان شمالي از سمت مرزهای مشترک با چاد و بدين ترتیب، با سقوط مصر و لیبی و تونس و عدم ثبات در منطقه، کشور الجزایر به هدفی آسان و آتی برای تکمیل پروژه تسلط بر شمال آفریقا تبدیل خواهد شد.
نقشه تجزيه مصر به سه کشور برای تأمين امنيت رژيم صهيونيستي
همچنين پس از تلاش غرب برای استقلال اقلیم دارفور سودان، این کشور توانست ضربات پیشگیرانه ای به مخالفان برای حفظ امنیت ملی چین وارد سازد.
در اين ميان، دولت سودان با میزبانی معارضان چاد، پاتک محکمی به آمریکا زد و هنگامی که انقلابیون چاد به پایتخت نزدیک شدند آمریکا و چاد فریاد برآوردند و منطقه دارفور طی یک معامله بین آمریکا و سودان آرام گرفت و آمریکا در این جنگ عقب نشینی کرده و از سودان به تنگه باب المندب رفت و آتش جنگ را در یمن و سومالی، یعنی گذرگاه های نفتی شعله ور ساخت.
نقشه تجزيه سودان
اگر دخالت نیروهای اتیوپی از یک سو و دیدار شیخ شریف از پایتخت قطر نبود گروه "محاکم اسلامی" در سومالی بر اوضاع مسلط می شد.
در حالی که در یمن، چینی ها پشت سر جنبش جنوب قرار داشتند، دزدان دریایی (به تحریک آمریکا) کار خود را در خلیج فارس آغاز کردند. رسانه های روسی اعلام کردند که اتاق عملیات آمریکا در دبی از طریق ماهواره های جاسوسی مشخصات کشتی های بدون حمایت را در اختیار دزدان دریایی قرار می داد.
با شعله ور شدن جنگ در شمال یمن توسط حوثی ها و ورود کشتی های نظامی روسیه و ناوچه های جنگی چینی به یمن، طرح دزدان دریایی نیز با شکست مواجه شد و اوضاع در یمن با درگیریهای مختلف تشدید شد و دزدان دریایی همان طور که یکباره ظاهر شدند، یکباره نیز ناپدید شدند.
نظر نگارنده درباره تحولات تونس و مصر
از دیدگاه تئوری و عملی محال است در دوره کنونی بتوان تظاهراتی را بدون هماهنگی های میدانی از طریق اینترنت ترتیب داد و همچنین محال است حکومتی با تظاهرات فرو بپاشد. تظاهرات در لبنان دلیلی بر این مدعاست. هنگامی که فؤاد سنیوره، نخست وزیر اسبق این کشور مراسم عروسی پسرش را در کاخ ریاست جمهوری برگزار می کرد تعداد تظاهرکنندگان خارج کاخ ریاست جمهوری 10درصد جمعیت پنج میلیونی لبنان را تشکیل می داد. آیا منطقی است که کمتر از یک درصد جمعیت هشتاد میلیونی مصر بتوانند با تظاهراتی چند روزه نظام را سرنگون سازند در حالی که جمعیت تظاهرکنندگان در لبنان خیلی بیشتر از مصر بود ولی نتوانستند حکومت سنیوره را سرنگون کنند.
بنابراین انقلاب مصر و تونس چیزی جز یک کودتای نظامی تحت پوشش تظاهرات سرمایه گذاری شده وساماندهی شده نبود اما در سوریه نمی توان این سناریو را اجرا کرد زیرا ارتش عربی سوری ارتشی قدرتمند است که تنها دشمن آن، رژیم صهیونیستی است و آمریکا در ارتش سوریه همانند ارتش مصر و تونس نفوذ ندارد و عملیات ياسمن آبی هم که قرار بود پس از حمله به لبنان در تابستان 2006 ميلادي آغاز شود به پس از سقوط مبارک و بن علی موکول شد.
شيوخ خلیج فارس، مانع فروپاشی اقتصاد آمریکا
با آغاز هجوم به لیبی، شرکت انی ایتالیا، قرارداد فروش گاز با شرکت گازپروم روسیه را لغو کرد و روسیه هم در پاسخ، تنها زمانی شورای ملی لیبی را به رسمیت شناخت که قرارداد فروش شرکت ایتالیایی انی و ملحقات آن ثبت شده و ضمانت کافی برای اجرای پروژه ریلی از سوی "مصطفی عبدالجلیل" رئیس حکومت انتقالی این کشور ارائه شد.
پس از حمله به غزه، نشانه های بحران مالی پدیدار شد و واشنگتن برای جلوگیری از فروپاشی اقتصادی تصمیم گرفت قدرت دلار را به آمریکا بازگرداند و لذا برای شورای همکاری کشورهای خلیج فارس دستوراتی را صادر کرد که مهم ترین آنها اجازه به رئیس بانک مرکزی آمریکا برای سرمایه گذاری در بورس های مالی کشورهای خلیج فارس بود. رئیس بانک مرکزی آمریکا برای غارت اموال مردم خلیج فارس و انتقال آن به آمریکا با موافقت حکومت های آن کشورها وارد میدان شد. عربستان 120 میلیارد دلار و کویت 80 میلیارد دلار زیان مالی اعلام کردند و ديگرکشورها، خسارت های خود را آشکارا اعلام نکردند اما کارشناسان معتقدند که زیانهای حقیقی در این حوزه ، به 1000 میلیارد دلار می رسد.
پشت پرده سفر مقام ارشد بانکي خليج فارس به آمريکا
قضیه به اینجا ختم نشد بلکه پس از خارج کردن دلارها از بانک های حوزه خلیج فارس، رئیس بانک مرکزی شورای همکاری به آمریکا سفر کرده تا اکثر سهام شرکتهای آمریکایی را که در بحران مالی جهانی خسارت دیده بودند و در آستانه فروپاشی قرار داشتند خریداری کند و بدین ترتیب بود که زیان های بانکی کشورهای شورای همکاری به بیش از 2000 میلیارد دلار رسید.
به همین سبب هنگامی که بحران اقتصادی آمریکا پشت سر گذاشته شد، فاجعه اقتصادی کشورهای حوزه خلیج فارس به مراتب بیشتر از واشنگتن بود و این در حالی بود که کشورهای عرب خلیج فارس چیزی به غیر نفت که قیمتش افزایش یافته بود و پایین هم نیامده بود، صادر نکرده بودند. در بحران مالی اقتصادی، کشورهایی ورشکست شدند که دارای کارخانه های صنعتی بودند و کالاهای آنها به دلیل رکود اقتصادی بدون تقاضا ماند ولی کشورهای عرب خلیج فارس که هیچ کارخانه صنعتی نداشتند چگونه دچار بحران اقتصادی شدند؟ جواب، آسان است؛ زیرا سرمایه خود را به آمریکا سرازیر کردند تا مانع فروپاشی اقتصادی آمریکا شوند و از اینجاست که درمی یابیم عامل "زمان" برای آمریکا چقدر مهم بود.
ياسمن آبی بین واشنگتن و تل آویو
آمریکا نقشه های عملیات ياسمن آبی را به شکل ویژه با اسرائیل مورد بحث و بررسی قرار داد و حتی فرانسه و ناتو که بخشی از مجریان این عملیات بودند به رغم مشارکت گسترده، از جزئیات آن آگاه نبودند و تنها تل آویو مسؤول بوده و از جزئیات حوادث اطلاع داشت.
این طرح، شامل شعله ور ساختن درگیری های قومی در سه جبهه پیرامون دمشق بود که بر اساس آن، دمشق از سوی سه جبهه درگیر محاصره مي شود به نحوی که نیروهای جداشده ارتش و جنگجویان مزدور بر سلاح های موشکی سوریه تسلط یافته و زمانی که ارتش شروع به تجزیه می کند، درگیری های قومی گسترش یابد تا اسرائیل برای حمایت از امنیت خود و حمایت از دروزی ها وارد شده و دولت دروزی را در امتداد شمال اردن و جبل العرب تا بقاع و جبل لبنان برپا کند. از سوی دیگر، ترکیه به مثابه منجی اهل سنت وارد شده و فرانسه نیز برای نجات علوی ها و اسماعیلی ها وارد می شود. با شورش کردهای مسلح به شکل ناگهانی که رقیبی برای حزب کارگران کردستان (پ.ک.ک) هستند، جغرافیای منطقه تغییر کرده و در نتیجه ماهیت درگیری در منطقه نیز تغییر خواهد کرد. ترکیه بخشهایی از خاک خود برای تشکیل کشور علوی ها و کردها از دست خواهد داد و در مقابل، به بخش هایی از خاک سوریه دست خواهد یافت. آنگاه در جایی فراتر از مرزهاي شمال غربی خاورمیانه نیز با فروپاشی یونان که معادلات به آن وابسته است، اتحادیه اروپا نیز فرومی پاشد.
نقشه تقسیم سوریه به چهار کشور کوچک کردی، سنی، علوی و دروزی
که از شبکه سعودي العربیة پخش شد
که از شبکه سعودي العربیة پخش شد
ارتباط بحران مالي يونان با توطئه آمريکايي ـ صهيونيستي ـ قطري
به همین دلیل با شکست طرح حمله به سوریه، قطر تصمیم به سرمایه گذاری در یونان گرفت زیرا پروژه به تأخیر افتاد و لذا حفظ یونان تا جنگ آینده یعنی قبل از 2017 میلادی، ضروری شد. برای اینکه فروپاشی اروپا قبل از تجزیه خاورمیانه فاجعه ای برای واشنگتن خواهد بود.
اسرائیل نقشه حمله به سوریه را قبل از تضمین امنیت خود رد کرد و گفت بشار اسد هنگامی که ببیند سوریه در حال ویرانی است و مطمئن شود که پشت سرش دریا و مقابلش دشمن قرار دارد، برای حفظ سوریه، به ویرانی تل آویو اقدام خواهد کرد و هزاران موشک بر سر اسرائیل فرو خواهد ریخت و اجازه نخواهد داد که سوریه ویران شود و هزاران کشته بر روی زمین باقی بماند؛ هر چند که جنگ با اسرائیل برای سوریه نیز ویرانگر است اما به مراتب آسان تر از جنگ قومی است و بشار اسد مجبور است بین بد و بدتر یکی را برگزیند.
همزمان کارشناسان اسرائیلی و آمریکایی، نقشه اماکن سوریه را از سه بُعد، مورد بررسی قرار دادند:
1- بررسی ترکیب جمعیتی برای شعله ورساختن جنگ های قومی
2- بررسی ترکیب جغرافیایی برای محاصره ورودی های پایتخت و جداسازی آن از مناطق درگیری
3- بررسی بافت و ترکیب نظامی به گونه ای که بتوانند بخش های خاصی از ارتش را جدا کنند تا هم بتوانند بر پایگاه های موشک های استراتژیک سوریه سیطره یابند و هم راه را برای دخالت گارد ریاست جمهوری ببندند.
بر همین اساس و از ترس واکنش سوریه و نیز ترس از دخالت مقاومت اسلامی لبنان، اسرائیل رزمایش های بزرگ متعددی را برگزار کرد. چه بسا سوریه می دانست که رزمایش های بزرگ اسرائیل، مقدمه ای برای جنگ تمام عیار نیست و اسرائیل بهای جنگ تمام عیار را به خوبی می داند و به همین دلیل خود را برای هر گونه درگیری در جبهه های داخلی و خارجی آماده کرده است.