به گزارش صراط، «آلن هارت» خبرنگار پیشین شبکه "ایتیان" و
برنامه «پانوراما» بیبیسی و نویسنده کتاب سه جلدی «صهیونیسم: دشمن واقعی
یهودیان» است که در گفتوگو با فارس می گوید: به دو دلیل فکر می کنم
نتانیاهو از به قدرت رسیدن مجدد اوباما می ترسد. دلیل اول این است که
نتانیاهو میداند راهی وجود ندارد که آمریکای دور دوم ریاست جمهوری باراک
اوباما را درگیر جنگ با ایران کرد و دوم اینکه نتانیاهو اعتقاد دارد اگر
اوباما بتواند برای بار دوم به کاخ سفید راه پیدا کند، از تمام اهرم فشار
خود بر اسرائیل استفاده خواهد کرد تا تل آویو درباره صلح جدی باشد.
سوال : با توجه به تحولات جاری در اسرائیل و آمریکا درباره رقابتهای انتخاباتی آمریکا ارزیابی شما از دورنمای حمله هوایی و موشکی یکجانبه اسرائیل یا حمله مشترک آمریکایی-اسرائیلی به تأسیسات هستهای ایران، چیست؟
بنا بر نظرسنجیهای صورت گرفته، اکثر یهودیان اسرائیل مخالف حمله یکجانبه اسرائیل به ایران هستند. این امر احتمالا به این خاطر است که اعضای سابق و کنونی تشکیلات اطلاعاتی و نظامی اسرائیل به میان مردم رفته و نظرات خود را به اطلاع مردم رسانده و عنوان کردهاند که حمله اسرائیل احمقانه و غیرسازنده خواهد بود.
از سویی نیز اکثریت آمریکاییها نمیخواهند کشورشان وارد جنگ با ایران شود حتی اگر اسرائیل شروع کننده آن باشد. شاید قابل توجهترین نظرسنجی که در این رابطه صورت گرفته، نظرسنجیای باشد که از سوی مرکزی موسوم به «شورای شیکاگو در امور جهانی» صورت گرفته و بیش از نیمی از پاسخ دهندگان به سوالات عنوان کردهاند اگر اسرائیل جنگی را با ایران آغاز کند، آمریکا نباید به دفاع از اسرائیل برخیزد.
علاوه بر این، دیگر این یک امر محرمانه نیست که در طول 10 سال گذشته، روسای نظامی آمریکا بطور کلی مخالف جنگ با ایران بوده و اکنون نیز هستند.
از نظر تئوری معنی این مخالفتها باید این باشد که نباید حملهای به تأسیسات هستهای ایران صورت گیرد اما این همه حرف و حدیثها و تاکیدات درباره ضروری بودن جنگ که نتانیاهو در تلویزیون یا طی همکاریها خود به نفع رقابتهای انتخاباتی «میت رامنی» [نامزد جمهوریخواهان در انتخابات آمریکا] مطرح میکند، نشان میدهند نتانیاهو مشکلی دارد.
ماههای پیش او مشغول سبک سنگین کردن این ایده بود که اگر اسرائیل قبل از انتخابات آمریکا جنگی با ایران راه بیندازد و اقدام به بمباران این کشور کند، باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا برای این بتواند از احتمال پیروزی و دور دوم ریاست خود بر کاخ سفید، حمایت کند بالاجبار قوا و تجهیزات نظامی آمریکا را وارد جنگ خواهد کرد. در این نوع طرز تفکر، باراک اوباما چاره دیگری ندارد زیرا اگر از درگیر شدن در این کارزار امتناع کند، میت رامنی که از حمایت کامل تبلیغات لابی صهیونیستی و نفوذ آن بر جریان اصلی رسانهای مانند شبکه فاکس نیوز برخوردار است خود را به عنوان رئیس جمهوری معرفی خواهد کرد که خود را فدای اسرائیل میکند. این امر تضمین کننده شکست اوباما و پیروزی رامنی خواهد بود.
در این صورت یعنی مجبور شدن اوباما به ورود به جنگ برای حمایت از دورنمای انتخاباتی خود، باز هم قمار خوبی از نظر نتانیاهو نخواهد بود. اما چرا؟ در پس بدهکاری فزاینده آمریکا، افکار عمومی این کشور و مخالفت سران نظامی این کشور با جنگ به این معنی است که اکنون شرایطی حاکم است که اوباما میتواند به نتانیاهو بگوید اگر قبل از انتخابات جنگی را شروع کند، در گزینهای که انتخاب کرده تنها خواهد ماند.
بخاطر وجود این احتمال، نتانیاهو اکنون باید امیدوار باشد که با کمک لابی صهیونیستی، کمکهای مالی این لابی در رقابتهای انتخابای و توانایی آن در سازماندهی آرای یهودیان در برخی از حوزه های انتخاباتی مهم در انتخابات آمریکا، رامنی اوباما را در ماه نوامبر شکست دهد. تا همین اواخر این یک احتمال واقعی بود اما امروزه بخاطر حرفهای احمقانهای که در روزهای اخیر از سوی رامنی در طول سفرهای و دیدارهای تبلیغات انتخاباتیاش مطرح شده، نظرسنجیها نشان میدهند که اوباما پیشتاز است و در موقعیت مناسبی برای پیروزی در انتخابات قرار دارد و این امر به معنی کابوسی برای نتانیاهو است. او از هیچ چیز به اندازه انتخاب مجدد باراک اوباما نمیترسد.
سوال: شما چرا فکر میکنید نتانیاهو از انتخاب شدن مجدد باراک اوباما میترسد؟
پاسخ: به دو دلیل. دلیل اول این است که نتانیاهو میداند راهی وجود ندارد که آمریکای دور دوم ریاست جمهوری باراک اوباما را درگیر جنگ با ایران کرد. نتانیاهو ممکن است از این امر مطلع باشد که اگر چه همه چیز در شرایط کنونی تا بعد از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا مسکوت مانده، اما مذاکرات محرمانه میان دولت اوباما و ایران از طریق طرف ثالث پیشرفت داشته است. به گفته منابع من که به این گفتوگوها دسترسی داشتهاند، معنی روشن این مذاکرات آن است که در اوایل دور دوم ریاست جمهوری باراک اوباما، بحران هستهای ایران از طریق سیاست و دیپلماسی حل میشود.
از نظر من، خاتمه بحران از راه مذاکره دولت دوم اوباما را ملزم خواهد کرد این امر را بپذیرد که تفاوتی اساسی میان ایران دارای توانایی تولید سلاح هستهای برای بازدارندگی و ایرانی که عملاً چنین توانی تولید میکند، قائل باشد. نظر من این است که اوباما نخواهد توانست با ایرانی به توافق برسد که توانایی تولید سلاح هستهای را داشته باشد اما میتواند با ایران ایرانی به توافق برسد که بطور تغییرناپذیر متعهد شود تا زمانی که از سوی حمله اسرائیل تحریک نشده، اقدام به تولید و دستیابی به این گونه تسلیحات نکند.
نکته قابل ذکر این است که اسرائیل که دارای صدها سلاح هستهای است پیشنهادی را رد کرده که از سوی کشورهای عرب و با حمایت آمریکا ارایه شده تا کنفرانسی درباره خاورمیانه عاری از سلاح هستهای برگزار شود. ایده مطرح شده این بود که این کنفرانس تا پایان امسال یا اوایل سال بعد در هلسینکی فنلاند برگزار شود. در کنفرانس بازبینی هستهای که در سال 2010 برگزار شد، اعضای معاهده منع گسترش تسلیحات هسته ای (انپیتی) و باراک اوباما قول دادند که پیگر این پیشنهاد باشند. بعید نیست که اوباما در دور دوم حمایت خود را بر این طرح پیشنهادی قرار دهد.
سوال: دلیل دوم شما برای ترس نتانیاهو از انتخاب مجدد اوباما به ریاست جمهوری آمریکا چیست؟
پاسخ: پاسخ کوتاه به این سوال این است که نتانیاهو اعتقاد دارد اگر اوباما بتواند برای بار دوم به کاخ سفید راه پیدا کند، از تمام اهرم فشار خود بر اسرائیل استفاده خواهد کرد تا تل آویو درباره صلح جدی باشد. اگر اوباما از این اهرم فشار استفاده میکرد، فرصت لازم بوجود میآمد تا شمار کافی از اسرائیلیها نتانیاهو و همه آن چه را که او ارایه میکرد را رد کنند و بر تشکیل دولتی اصرار ورزند که درباره برقراری صلح با فلسطینیها جدی باشد. اما چرا باید این شمار از اسرائیلیها چنین فشاری را وارد سازند؟ دلیل آن این است که آنها به چیزی بیشتر از رابطه خوب با آمریکا اهمیت نمیدهد و هر نخستوزیر در اسرائیل که به ایران رابطه لطمه وارد کند، محکوم به شکست است.
سوال: با توجه به آن چه که شما اغلب از آن به عنوان کنترل لابی صهیونیستی و تیم وابسته به آن در کنگره بر سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه یاد کردهاید به نظر شما آیا درباره این که در دور دوم ریاست جمهوری اوباما چه کارهایی میشود کرد، یش از حد خوشبین نبودهاید؟ آیا این امر مثل همان موردی نیست که شما بارها عنوان کردهاید مبنی بر این که اوباما خیلی تمایل دارد «قانون شورش» را درباره نتانیاهو اعلام کند و با ایران به توافق برسد، اما کنگره تحت حاکمیت لابی صهونیستها جلوی وی را خواهد گرفت؟
پاسخ: به هیچ عنوان شکی نیست که کنگره تحت حاکمیت صهیونیسم تلاش خواهد کرد هر ابتکار و طرحی را که از سوی اوباما در دور دوم و در مخالفت با نظر نتانیاهو ارایه میشود، رد کند اما واقعیت این است که هر رئیس جمهوری در آمریکا اگر واقعاً اراده کافی را داشته باشد، راهی برای مقابله با لابی صهیونیستی دارد و دلایل فراوانی وجود دارد که موفق نیز خواهد بود. اما این راه چیست؟ این که این رئیس جمهور سران کنگره را بررسی کرده و بطور مستقیم و در اوج ساعت مخاطبهای تلویزیونی با مردم سخن بگوید. نخستین و آخرین رئیس جمهوری که این کار را کرد و موفق بود «آیزنهاور» بود. وقتی که اسرائیل با انگلیس و فرانسه ساخت و پاخت کرد تا به امید سرنگونی جمال عبدالله ناصر، به مصر حمله کند، آیزنهاور تأکید کرد که اسرائیل باید بدون شرطی از صحرای سینا خارج شود. از میان جملاتی که آیزنهاور در آن زمان به مردم آمریکا گفت، میتوان به جملات زیر اشاره کرد:
«اسرائیل برای خارج کردن قوای مهاجم خود پیش شرط دریافت ضمانت کامل از سوی ما را مطرح کرده است. اگر ما با این امر موافق باشیم که حمله مسلحانه می تواند به خوبی اهداف مهاجمها را برآورده سازد، نگرانی من این است که زمان نظام بینالملل را به گذشته بازگردانیم. ما با این کار از استفاده از زور به عنوان ابزاری برای حل اختلافات بین المللی و به دست آوردن مزیتهای ملی حمایت کردهایم ... اگر سازمان مللی که زمانی اعتراف کرد که منافشات بینالملل میتواند با استفاده از زور حل و فصل شود ما هر بنیان و اساس سازمانی و امیدواری خود را برای برقراری نظم واقعی جهانی نابود خواهیم کرد.
باید گفت که در سال 1967 سران و قدرتهای بزرگ دنیا تحت هدایت لیندون جانسون، رئیس جمهوری آمریکا زمان نظم جهانی را به عقب برگرداندند و امیدواری ارایه شده از سوی سازمان ملل برای عقبنشینی اسرائیل از سرزمینهای اشغالی را از بین بردند. اما نکته این نیست. بلکه آیزنهاور بود که ثابت کرد میتوان کنگره تحت نفوذ صهیونیسم را کنار زد.
اگر اوباما در دور دوم ریاست خود در ساعت پرمخاطب تلویزیون با مردم صحبت کرده و به شهروندان آمریکایی توضیح دهد که چرا به نفع خود آمریکا نیست که به حمایت بیچون و چرای خود از اسرائیل ادامه دهد، این امر میتواند معادلات بازی را به هم ریزد. نتانتیاهو به این امر واقف است.
سوال: اگر میت رامنی رئیس جمهور شود، چه پیش می آید؟ نظر شما درباره سیاست آمریکا در قبال ایران و مناقشه فلسطین و اسرائیل تحت رهبری میت رامنی چه خواهد بود؟
پاسخ: در دیدارهایی که در رقابتهای انتخاباتی داشته، میت رامنی نشان داده که به موضوعات مهم سیاست خارجی بیتوجه است و تمایل دارد که نسخه صهیونیستی را مطالعه کند. این نشان میدهد که رامنی کم و بیش همان کاری را خواهد کرد که نتانیاهو و لابی صهیونیستی از او خواهند خواست. اما با توجه به این که بالاترین رده های نظامی و اطلاعاتی آمریکا مخالفت کاملی با جنگ با ایران دارند و روند کنونی اسرائیل را بزرگترین تهدید برای منافع خود آمریکا میدانند، سوال این است که آیا رامنی میتواند به همه خواستههای صهیونیسم پاسخ مثبت دهد؟
سوال: خلاصه این که آیا شما گمان میکنید، تلاشهای نتانیاهو برای ورود به جنگ با ایران محکوم به شکست است؟
پاسخ: نه من این را نمیگویم چرا که هنوز دو راه وجود دارد که نتانیاهو بتواند آن چه را که میخواهد به دست آورد.
یکی از راهها این است که دست به حمله به حزبالله در لبنان بزند و این خود میتواند منطقه را به آتش بکشد چرا که نتانیاهو میداند حزبالله پاسخ آن را با موشکهایی خواهد داد که به تلآویو میرسند.
راه دوم این است که دست به عملیات صوری بزند مثل حمله به آمریکا چه در داخل یا خارج این کشور. حملهای که توسط عوامل موساد صورت گرفته باشد ولی بتوان ایران را مقصر جلوه داد.
سوال : با توجه به تحولات جاری در اسرائیل و آمریکا درباره رقابتهای انتخاباتی آمریکا ارزیابی شما از دورنمای حمله هوایی و موشکی یکجانبه اسرائیل یا حمله مشترک آمریکایی-اسرائیلی به تأسیسات هستهای ایران، چیست؟
بنا بر نظرسنجیهای صورت گرفته، اکثر یهودیان اسرائیل مخالف حمله یکجانبه اسرائیل به ایران هستند. این امر احتمالا به این خاطر است که اعضای سابق و کنونی تشکیلات اطلاعاتی و نظامی اسرائیل به میان مردم رفته و نظرات خود را به اطلاع مردم رسانده و عنوان کردهاند که حمله اسرائیل احمقانه و غیرسازنده خواهد بود.
از سویی نیز اکثریت آمریکاییها نمیخواهند کشورشان وارد جنگ با ایران شود حتی اگر اسرائیل شروع کننده آن باشد. شاید قابل توجهترین نظرسنجی که در این رابطه صورت گرفته، نظرسنجیای باشد که از سوی مرکزی موسوم به «شورای شیکاگو در امور جهانی» صورت گرفته و بیش از نیمی از پاسخ دهندگان به سوالات عنوان کردهاند اگر اسرائیل جنگی را با ایران آغاز کند، آمریکا نباید به دفاع از اسرائیل برخیزد.
علاوه بر این، دیگر این یک امر محرمانه نیست که در طول 10 سال گذشته، روسای نظامی آمریکا بطور کلی مخالف جنگ با ایران بوده و اکنون نیز هستند.
از نظر تئوری معنی این مخالفتها باید این باشد که نباید حملهای به تأسیسات هستهای ایران صورت گیرد اما این همه حرف و حدیثها و تاکیدات درباره ضروری بودن جنگ که نتانیاهو در تلویزیون یا طی همکاریها خود به نفع رقابتهای انتخاباتی «میت رامنی» [نامزد جمهوریخواهان در انتخابات آمریکا] مطرح میکند، نشان میدهند نتانیاهو مشکلی دارد.
ماههای پیش او مشغول سبک سنگین کردن این ایده بود که اگر اسرائیل قبل از انتخابات آمریکا جنگی با ایران راه بیندازد و اقدام به بمباران این کشور کند، باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا برای این بتواند از احتمال پیروزی و دور دوم ریاست خود بر کاخ سفید، حمایت کند بالاجبار قوا و تجهیزات نظامی آمریکا را وارد جنگ خواهد کرد. در این نوع طرز تفکر، باراک اوباما چاره دیگری ندارد زیرا اگر از درگیر شدن در این کارزار امتناع کند، میت رامنی که از حمایت کامل تبلیغات لابی صهیونیستی و نفوذ آن بر جریان اصلی رسانهای مانند شبکه فاکس نیوز برخوردار است خود را به عنوان رئیس جمهوری معرفی خواهد کرد که خود را فدای اسرائیل میکند. این امر تضمین کننده شکست اوباما و پیروزی رامنی خواهد بود.
در این صورت یعنی مجبور شدن اوباما به ورود به جنگ برای حمایت از دورنمای انتخاباتی خود، باز هم قمار خوبی از نظر نتانیاهو نخواهد بود. اما چرا؟ در پس بدهکاری فزاینده آمریکا، افکار عمومی این کشور و مخالفت سران نظامی این کشور با جنگ به این معنی است که اکنون شرایطی حاکم است که اوباما میتواند به نتانیاهو بگوید اگر قبل از انتخابات جنگی را شروع کند، در گزینهای که انتخاب کرده تنها خواهد ماند.
بخاطر وجود این احتمال، نتانیاهو اکنون باید امیدوار باشد که با کمک لابی صهیونیستی، کمکهای مالی این لابی در رقابتهای انتخابای و توانایی آن در سازماندهی آرای یهودیان در برخی از حوزه های انتخاباتی مهم در انتخابات آمریکا، رامنی اوباما را در ماه نوامبر شکست دهد. تا همین اواخر این یک احتمال واقعی بود اما امروزه بخاطر حرفهای احمقانهای که در روزهای اخیر از سوی رامنی در طول سفرهای و دیدارهای تبلیغات انتخاباتیاش مطرح شده، نظرسنجیها نشان میدهند که اوباما پیشتاز است و در موقعیت مناسبی برای پیروزی در انتخابات قرار دارد و این امر به معنی کابوسی برای نتانیاهو است. او از هیچ چیز به اندازه انتخاب مجدد باراک اوباما نمیترسد.
سوال: شما چرا فکر میکنید نتانیاهو از انتخاب شدن مجدد باراک اوباما میترسد؟
پاسخ: به دو دلیل. دلیل اول این است که نتانیاهو میداند راهی وجود ندارد که آمریکای دور دوم ریاست جمهوری باراک اوباما را درگیر جنگ با ایران کرد. نتانیاهو ممکن است از این امر مطلع باشد که اگر چه همه چیز در شرایط کنونی تا بعد از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا مسکوت مانده، اما مذاکرات محرمانه میان دولت اوباما و ایران از طریق طرف ثالث پیشرفت داشته است. به گفته منابع من که به این گفتوگوها دسترسی داشتهاند، معنی روشن این مذاکرات آن است که در اوایل دور دوم ریاست جمهوری باراک اوباما، بحران هستهای ایران از طریق سیاست و دیپلماسی حل میشود.
از نظر من، خاتمه بحران از راه مذاکره دولت دوم اوباما را ملزم خواهد کرد این امر را بپذیرد که تفاوتی اساسی میان ایران دارای توانایی تولید سلاح هستهای برای بازدارندگی و ایرانی که عملاً چنین توانی تولید میکند، قائل باشد. نظر من این است که اوباما نخواهد توانست با ایرانی به توافق برسد که توانایی تولید سلاح هستهای را داشته باشد اما میتواند با ایران ایرانی به توافق برسد که بطور تغییرناپذیر متعهد شود تا زمانی که از سوی حمله اسرائیل تحریک نشده، اقدام به تولید و دستیابی به این گونه تسلیحات نکند.
نکته قابل ذکر این است که اسرائیل که دارای صدها سلاح هستهای است پیشنهادی را رد کرده که از سوی کشورهای عرب و با حمایت آمریکا ارایه شده تا کنفرانسی درباره خاورمیانه عاری از سلاح هستهای برگزار شود. ایده مطرح شده این بود که این کنفرانس تا پایان امسال یا اوایل سال بعد در هلسینکی فنلاند برگزار شود. در کنفرانس بازبینی هستهای که در سال 2010 برگزار شد، اعضای معاهده منع گسترش تسلیحات هسته ای (انپیتی) و باراک اوباما قول دادند که پیگر این پیشنهاد باشند. بعید نیست که اوباما در دور دوم حمایت خود را بر این طرح پیشنهادی قرار دهد.
سوال: دلیل دوم شما برای ترس نتانیاهو از انتخاب مجدد اوباما به ریاست جمهوری آمریکا چیست؟
پاسخ: پاسخ کوتاه به این سوال این است که نتانیاهو اعتقاد دارد اگر اوباما بتواند برای بار دوم به کاخ سفید راه پیدا کند، از تمام اهرم فشار خود بر اسرائیل استفاده خواهد کرد تا تل آویو درباره صلح جدی باشد. اگر اوباما از این اهرم فشار استفاده میکرد، فرصت لازم بوجود میآمد تا شمار کافی از اسرائیلیها نتانیاهو و همه آن چه را که او ارایه میکرد را رد کنند و بر تشکیل دولتی اصرار ورزند که درباره برقراری صلح با فلسطینیها جدی باشد. اما چرا باید این شمار از اسرائیلیها چنین فشاری را وارد سازند؟ دلیل آن این است که آنها به چیزی بیشتر از رابطه خوب با آمریکا اهمیت نمیدهد و هر نخستوزیر در اسرائیل که به ایران رابطه لطمه وارد کند، محکوم به شکست است.
سوال: با توجه به آن چه که شما اغلب از آن به عنوان کنترل لابی صهیونیستی و تیم وابسته به آن در کنگره بر سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه یاد کردهاید به نظر شما آیا درباره این که در دور دوم ریاست جمهوری اوباما چه کارهایی میشود کرد، یش از حد خوشبین نبودهاید؟ آیا این امر مثل همان موردی نیست که شما بارها عنوان کردهاید مبنی بر این که اوباما خیلی تمایل دارد «قانون شورش» را درباره نتانیاهو اعلام کند و با ایران به توافق برسد، اما کنگره تحت حاکمیت لابی صهونیستها جلوی وی را خواهد گرفت؟
پاسخ: به هیچ عنوان شکی نیست که کنگره تحت حاکمیت صهیونیسم تلاش خواهد کرد هر ابتکار و طرحی را که از سوی اوباما در دور دوم و در مخالفت با نظر نتانیاهو ارایه میشود، رد کند اما واقعیت این است که هر رئیس جمهوری در آمریکا اگر واقعاً اراده کافی را داشته باشد، راهی برای مقابله با لابی صهیونیستی دارد و دلایل فراوانی وجود دارد که موفق نیز خواهد بود. اما این راه چیست؟ این که این رئیس جمهور سران کنگره را بررسی کرده و بطور مستقیم و در اوج ساعت مخاطبهای تلویزیونی با مردم سخن بگوید. نخستین و آخرین رئیس جمهوری که این کار را کرد و موفق بود «آیزنهاور» بود. وقتی که اسرائیل با انگلیس و فرانسه ساخت و پاخت کرد تا به امید سرنگونی جمال عبدالله ناصر، به مصر حمله کند، آیزنهاور تأکید کرد که اسرائیل باید بدون شرطی از صحرای سینا خارج شود. از میان جملاتی که آیزنهاور در آن زمان به مردم آمریکا گفت، میتوان به جملات زیر اشاره کرد:
«اسرائیل برای خارج کردن قوای مهاجم خود پیش شرط دریافت ضمانت کامل از سوی ما را مطرح کرده است. اگر ما با این امر موافق باشیم که حمله مسلحانه می تواند به خوبی اهداف مهاجمها را برآورده سازد، نگرانی من این است که زمان نظام بینالملل را به گذشته بازگردانیم. ما با این کار از استفاده از زور به عنوان ابزاری برای حل اختلافات بین المللی و به دست آوردن مزیتهای ملی حمایت کردهایم ... اگر سازمان مللی که زمانی اعتراف کرد که منافشات بینالملل میتواند با استفاده از زور حل و فصل شود ما هر بنیان و اساس سازمانی و امیدواری خود را برای برقراری نظم واقعی جهانی نابود خواهیم کرد.
باید گفت که در سال 1967 سران و قدرتهای بزرگ دنیا تحت هدایت لیندون جانسون، رئیس جمهوری آمریکا زمان نظم جهانی را به عقب برگرداندند و امیدواری ارایه شده از سوی سازمان ملل برای عقبنشینی اسرائیل از سرزمینهای اشغالی را از بین بردند. اما نکته این نیست. بلکه آیزنهاور بود که ثابت کرد میتوان کنگره تحت نفوذ صهیونیسم را کنار زد.
اگر اوباما در دور دوم ریاست خود در ساعت پرمخاطب تلویزیون با مردم صحبت کرده و به شهروندان آمریکایی توضیح دهد که چرا به نفع خود آمریکا نیست که به حمایت بیچون و چرای خود از اسرائیل ادامه دهد، این امر میتواند معادلات بازی را به هم ریزد. نتانتیاهو به این امر واقف است.
سوال: اگر میت رامنی رئیس جمهور شود، چه پیش می آید؟ نظر شما درباره سیاست آمریکا در قبال ایران و مناقشه فلسطین و اسرائیل تحت رهبری میت رامنی چه خواهد بود؟
پاسخ: در دیدارهایی که در رقابتهای انتخاباتی داشته، میت رامنی نشان داده که به موضوعات مهم سیاست خارجی بیتوجه است و تمایل دارد که نسخه صهیونیستی را مطالعه کند. این نشان میدهد که رامنی کم و بیش همان کاری را خواهد کرد که نتانیاهو و لابی صهیونیستی از او خواهند خواست. اما با توجه به این که بالاترین رده های نظامی و اطلاعاتی آمریکا مخالفت کاملی با جنگ با ایران دارند و روند کنونی اسرائیل را بزرگترین تهدید برای منافع خود آمریکا میدانند، سوال این است که آیا رامنی میتواند به همه خواستههای صهیونیسم پاسخ مثبت دهد؟
سوال: خلاصه این که آیا شما گمان میکنید، تلاشهای نتانیاهو برای ورود به جنگ با ایران محکوم به شکست است؟
پاسخ: نه من این را نمیگویم چرا که هنوز دو راه وجود دارد که نتانیاهو بتواند آن چه را که میخواهد به دست آورد.
یکی از راهها این است که دست به حمله به حزبالله در لبنان بزند و این خود میتواند منطقه را به آتش بکشد چرا که نتانیاهو میداند حزبالله پاسخ آن را با موشکهایی خواهد داد که به تلآویو میرسند.
راه دوم این است که دست به عملیات صوری بزند مثل حمله به آمریکا چه در داخل یا خارج این کشور. حملهای که توسط عوامل موساد صورت گرفته باشد ولی بتوان ایران را مقصر جلوه داد.