به گزارش صراط ، هیچ شکی نیست که امریکا در مواجه
با امت عربی گرفتار شده است. و این گرفتاری به دلیل پخش فیلم امریکایی
موهن علیه رسول اسلام (ص) نیست. بلکه واقعیت این است که این فیلم در ذات
خود نتیجه گرفتاری ای بوده که بهانه ای برای تشدید سرعت تحولات اخیر
خاورمیانه و جهان عرب شده است و الا این فیلم مسبب آن محسوب نمی شود. در
این میان امریکا از ناحیه ای دیگر نیز بر سر اسرائیل گرفتار شده است.
گرفتاری های امریکا با جامعه عربی قدیمی و مستمر است، اگر چه پس از بهار عربی این گرفتاری دو چندان شده چرا که مانع نفوذ نظامی، سیاسی و فرهنگی امریکا در خاورمیانه شده است. اما گرفتاری اش با اسرائیل در امور خاورمیانه کاملا جدید است و ارتباطی با گرفتاری های امریکایی – عربی ندارد. از آن جا که اسرائیل بخشی از استراتژی امریکا در خاورمیانه و بخشی از پازل رویارویی امریکایی – ایرانی است و در این میان بحران ایران و اسرائیل نیز همچنان به قوت خود باقی مانده است، بحران اسرائیل با امریکا تازگی دارد.
شکی نیست که در این میان یکی از دلایل تشدید این گرفتاری ها به اولویت بندی های برخی از حکومت های عربی باز می گردد که اولویت دشمنی خود را به جای اسرائیل به ایران داده اند. به همین دلیل با اسرائیل به طور غیر مستقیم از در دوستی و رابطه مسالمت آمیز بر آمده اند اما با ایران به رغم این که در دشمنی با اسرائیل با آنها وجه مشترک دارد، رویکرد خصمانه ای اتخاذ کرده اند چرا که ایران می خواهد استراتژی عربی جدیدی در منطقه با محوریت خود و مقاومت حاکم کند.
ایالات متحده امریکا به رغم این که با اسرائیل وارد گرفتاری جدیدی شده است، اما از این که کشورهای عربی با ایران وارد خصومت شده اند، احساس راحتی می کند. چرا که در این میان می تواند برای دشمنی با سوریه که این روزها با بحران شدید داخلی دست و پنجه نرم می کند و دشمن بالفعل اسرائیل محسوب می شود، یار جمع کند. برای همین امریکا به شدت روابط جامعه عربی با ایران را زیر ذره بین گرفته است، به خصوص در رابطه با مصر و احتمال نزدیک شدن قاهره به تهران با روی کار آمدن محمد مرسی، رئیس جمهوری اخوانی این کشور.
در این میان روابط اسرائیل با امریکا نیز وارد چالش تازه ای شده است. موضوع این اختلاف هم ایران است که باعث شده تا اندازه ای روابط استراتژیک اسرائیل و امریکا را تحت تاثیر قرار دهد. اسرائیل به رغم این که خود می داند برنامه هسته ای ایران کاملا صلح آمیز است تهدید به حمله نظامی به ایران می کند چرا که از این نگران است که با دستیابی ایران به تکنولوژی هسته ای احتکار تکنولوژی هسته ای در خاورمیانه که در حال حاضر تنها در اختیار اسرائیل است، شکسته شود. مساله حمله نظامی اسرائیل به ایران در حال حاضر عامل اختلاف میان اسرائیل با امریکا شده است.
این درست است که همکاری های تجسسی امریکا و اسرائیل بر سر برنامه هسته ای ایران همچنان ادامه دارد اما به رغم این همکاری و با وجود اختلاف نظر بر سر نوع تعامل با این پرونده، احتمال حمله نظامی یک جانبه اسرائیل به ایران وجود دارد. امریکایی ها برآورد کرده اند که ایران می تواند این حمله را ناکام بگذارد و حتی عکس العملی بسیار دردآور و پر هزینه انجام دهد. اما اسرائیلی ها این پیش بینی امریکایی ها را باور ندارند. بی شک در مقایسه با اسرائیلی ها که همواره نگرششان به وقایع یک جانبه و توام با واقعیت های سیاسی غیر واقعی بوده است، نگرش امریکایی ها واقعی تر از آنها محسوب می شود.
با نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری امریکا و رقابت باراک اوبامای دموکرات با میت رامنی جمهوریخواه بحث چگونگی تعامل با برنامه هسته ای ایران در صدر شعارهای تبلیغاتی دو طرف قرار گرفته است. اوباما همچنان بر جلوگیری از جنگ با ایران اصرار دارد در حالی که میت رامنی، هم جهت با اسرائیل و بنیامین نتانیاهو، رفیق پشتیبانش بر طبل جنگ با ایران می کوبد. این در حالی است که بر اساس نظرسنجی ها 47 درصد از مردم امریکا تا بدین لحظه مخالف قطعی حمله به ایران و آغاز جنگی تازه از سوی کشورشان در کشور خارجی هستند. این مساله سبب شده است تا نتانیاهو بیش از پیش به این درک برسد که امریکایی ها تمایلی به جنگ با ایران ندارند و در صورتی که اوباما بار دیگر انتخاب شود قطعا از جنگ با ایران خودداری خواهد کرد. به ویژه که خوب می داند که اوباما در ماه های اخیر از طریق واسط سومی به مذاکرات غیر مستقیم با ایران پرداخته است. این بدان معنا است که وی مصمم است به هر قیمتی شده پرونده هسته ای ایران را از راه های سیاسی و نه از راه های نظامی حل و فصل کند. این مساله باعث می شود تا نتانیاهو بیش از هر زمانی خود را بر سر حمله به ایران در تنگنا ببیند، به خصوص که در صورتی که تصمیم به انجام این کار بگیرد نیز باید سلاح های جدید از امریکا بخرد و این مساله ممکن است با روی کار آمدن مجدد اوباما محقق نشود.
اوضاع عمومی خاورمیانه از این ناحیه بستگی به نگرش متناقض امریکا در تحولات جاری در خاورمیانه دارد. امریکایی ها باید برای عبور کم هزینه از این مرحله نگرش متناقض خود به تحولات خاورمیانه را تغییر دهند. برای این تغییر رویکرد نیز مجبور هستند که به صورت واقعی به تعامل با پرونده های پیچیده خاورمیانه بپردازند. پیش بینی می شود امریکا در نهایت این رویکرد را به خصوص پس از پیروزی باراک اوباما، برای بار دوم در انتخابات ریاست جمهوری امریکا اتخاذ کند، آن گاه تلاش های نتانیاهو برای حمله نظامی به ایران باز هم بیشتر به محاق خواهد رفت.
گرفتاری های امریکا با جامعه عربی قدیمی و مستمر است، اگر چه پس از بهار عربی این گرفتاری دو چندان شده چرا که مانع نفوذ نظامی، سیاسی و فرهنگی امریکا در خاورمیانه شده است. اما گرفتاری اش با اسرائیل در امور خاورمیانه کاملا جدید است و ارتباطی با گرفتاری های امریکایی – عربی ندارد. از آن جا که اسرائیل بخشی از استراتژی امریکا در خاورمیانه و بخشی از پازل رویارویی امریکایی – ایرانی است و در این میان بحران ایران و اسرائیل نیز همچنان به قوت خود باقی مانده است، بحران اسرائیل با امریکا تازگی دارد.
شکی نیست که در این میان یکی از دلایل تشدید این گرفتاری ها به اولویت بندی های برخی از حکومت های عربی باز می گردد که اولویت دشمنی خود را به جای اسرائیل به ایران داده اند. به همین دلیل با اسرائیل به طور غیر مستقیم از در دوستی و رابطه مسالمت آمیز بر آمده اند اما با ایران به رغم این که در دشمنی با اسرائیل با آنها وجه مشترک دارد، رویکرد خصمانه ای اتخاذ کرده اند چرا که ایران می خواهد استراتژی عربی جدیدی در منطقه با محوریت خود و مقاومت حاکم کند.
ایالات متحده امریکا به رغم این که با اسرائیل وارد گرفتاری جدیدی شده است، اما از این که کشورهای عربی با ایران وارد خصومت شده اند، احساس راحتی می کند. چرا که در این میان می تواند برای دشمنی با سوریه که این روزها با بحران شدید داخلی دست و پنجه نرم می کند و دشمن بالفعل اسرائیل محسوب می شود، یار جمع کند. برای همین امریکا به شدت روابط جامعه عربی با ایران را زیر ذره بین گرفته است، به خصوص در رابطه با مصر و احتمال نزدیک شدن قاهره به تهران با روی کار آمدن محمد مرسی، رئیس جمهوری اخوانی این کشور.
در این میان روابط اسرائیل با امریکا نیز وارد چالش تازه ای شده است. موضوع این اختلاف هم ایران است که باعث شده تا اندازه ای روابط استراتژیک اسرائیل و امریکا را تحت تاثیر قرار دهد. اسرائیل به رغم این که خود می داند برنامه هسته ای ایران کاملا صلح آمیز است تهدید به حمله نظامی به ایران می کند چرا که از این نگران است که با دستیابی ایران به تکنولوژی هسته ای احتکار تکنولوژی هسته ای در خاورمیانه که در حال حاضر تنها در اختیار اسرائیل است، شکسته شود. مساله حمله نظامی اسرائیل به ایران در حال حاضر عامل اختلاف میان اسرائیل با امریکا شده است.
این درست است که همکاری های تجسسی امریکا و اسرائیل بر سر برنامه هسته ای ایران همچنان ادامه دارد اما به رغم این همکاری و با وجود اختلاف نظر بر سر نوع تعامل با این پرونده، احتمال حمله نظامی یک جانبه اسرائیل به ایران وجود دارد. امریکایی ها برآورد کرده اند که ایران می تواند این حمله را ناکام بگذارد و حتی عکس العملی بسیار دردآور و پر هزینه انجام دهد. اما اسرائیلی ها این پیش بینی امریکایی ها را باور ندارند. بی شک در مقایسه با اسرائیلی ها که همواره نگرششان به وقایع یک جانبه و توام با واقعیت های سیاسی غیر واقعی بوده است، نگرش امریکایی ها واقعی تر از آنها محسوب می شود.
با نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری امریکا و رقابت باراک اوبامای دموکرات با میت رامنی جمهوریخواه بحث چگونگی تعامل با برنامه هسته ای ایران در صدر شعارهای تبلیغاتی دو طرف قرار گرفته است. اوباما همچنان بر جلوگیری از جنگ با ایران اصرار دارد در حالی که میت رامنی، هم جهت با اسرائیل و بنیامین نتانیاهو، رفیق پشتیبانش بر طبل جنگ با ایران می کوبد. این در حالی است که بر اساس نظرسنجی ها 47 درصد از مردم امریکا تا بدین لحظه مخالف قطعی حمله به ایران و آغاز جنگی تازه از سوی کشورشان در کشور خارجی هستند. این مساله سبب شده است تا نتانیاهو بیش از پیش به این درک برسد که امریکایی ها تمایلی به جنگ با ایران ندارند و در صورتی که اوباما بار دیگر انتخاب شود قطعا از جنگ با ایران خودداری خواهد کرد. به ویژه که خوب می داند که اوباما در ماه های اخیر از طریق واسط سومی به مذاکرات غیر مستقیم با ایران پرداخته است. این بدان معنا است که وی مصمم است به هر قیمتی شده پرونده هسته ای ایران را از راه های سیاسی و نه از راه های نظامی حل و فصل کند. این مساله باعث می شود تا نتانیاهو بیش از هر زمانی خود را بر سر حمله به ایران در تنگنا ببیند، به خصوص که در صورتی که تصمیم به انجام این کار بگیرد نیز باید سلاح های جدید از امریکا بخرد و این مساله ممکن است با روی کار آمدن مجدد اوباما محقق نشود.
اوضاع عمومی خاورمیانه از این ناحیه بستگی به نگرش متناقض امریکا در تحولات جاری در خاورمیانه دارد. امریکایی ها باید برای عبور کم هزینه از این مرحله نگرش متناقض خود به تحولات خاورمیانه را تغییر دهند. برای این تغییر رویکرد نیز مجبور هستند که به صورت واقعی به تعامل با پرونده های پیچیده خاورمیانه بپردازند. پیش بینی می شود امریکا در نهایت این رویکرد را به خصوص پس از پیروزی باراک اوباما، برای بار دوم در انتخابات ریاست جمهوری امریکا اتخاذ کند، آن گاه تلاش های نتانیاهو برای حمله نظامی به ایران باز هم بیشتر به محاق خواهد رفت.