"صراط" - روزانه حوادث بسیاری پیرامون ما اتفاق می افتد . از قتل و سرقت گرفته تا کلاهبرداری و خیانت . از اینرو ، تنها جهت مطالعه وقایع صورت گرفته برای زندگی بهتر و عبرت آموزی از این حوادث بخشی از اخبار حوادث جراید را از نظرتان می گذرانیم.
3 ماه است آفتاب را ندیدهام!
روز 19 تیرماه سال جاری مرد کارخانهداری با مراجعه به کلانتری 134 شهرک قدس ادعا کرد، پسر 28 سالهاش به نام «نادر» از ساعت 13:30 روز گذشته با خودروی هیوندای مشکیرنگ از خانهشان در منطقه سعادتآباد خارج شده و نهتنها بازنگشته بلکه به طرز مرموزی گمشده است.
این مرد ثروتمند وقتی با دستور دادیار جنایی پایتخت در برابر تیمی از پایگاه 2 پلیس آگاهی تهران ایستاد با نگرانی گفت: زمان ناپدید شدن پسرم، من به شمال سفر کرده بودم، فردای آن شب زمانی که «نادر» پاسخ تلفنهایم را نداد، نگران شده و به تهران بازگشتم، با ادعاهای دوستان نزدیک پسرم، آخرینبار وی روز یکشنبه با آنان تماس داشته و بعد از آن کسی خبری از وی ندارد.
کارآگاهان وقتی در تحقیقات مقدماتی و در بازرسی از خانه مرد کارخانهدار اطلاع پیدا کردند اموال باارزش داخل خانه مانند پول، طلا و ارز نیز به سرقت رفتهاند و از سوی دیگر نادر هیچگونه مشکلی با اعضای خانوادهاش نداشته، با وضعیت مالی خوب مرد کارخانهدار خود را در برابر فرضیهای قوی مبنی بر گروگانگیری دیدند.
در حالی که دادیار هاشمیان دستور داده بود تیمی از اداره 11 پلیس آگاهی پرده از سرنوشت پسر گمشده بردارند، روز 11 مردادماه مرد کارخانهدار هراسان نزد کارآگاهان رفت و گفت: پسرم ربوده شده است.
وی در اثبات ادعاهای خود با نشان دادن نامهای که مردی ناشناس آن را به حراست کارخانه تحویل داده بود به کارآگاهان گفت: آدمربایان وی را تهدید کردهاند در صورت اطلاع دادن موضوع به پلیس، سرنوشت وحشتناکی در انتظار پسرش خواهد بود.
کارآگاهان با بررسی نامه ارسال شده به پدر نادر اطمینان پیدا کردند گروگانگیران گروهی کاملا حرفهای بوده و به احتمال بسیار زیاد آنان پس از اقدام به آدمربایی و با توجه به اطمینان از عدم حضور اعضای خانواده در تهران، با مراجعه به خانه طعمهشان اقدام به سرقت اموال باارزش داخل خانه کردهاند.
آدمربایان در نامه خود به مرد کارخانهدار هشدار داده بودند به هیچ عنوان نباید موضوع را با پلیس در میان بگذارد اما وی با اطمینان به پلیس و مراجعه سریع به پلیس آگاهی، کارآگاهان را از همان دقایق اولیه در جریان این گروگانگیری قرار داد.
گروگانگیران در نامه ارسالی خود به پدر گروگان نوشته بودند: «... هرگونه در میان گذاشتن ماجرای آدمربایی با نیروهای امنیتی یا انتظامی و همچنین دوستان و اقوام نزدیک، حتی به صورت ناخواسته، باعث قطع ارتباط ما با شما و خرابی کار میشود؛... در صورتی که در هر مرحلهای متوجه دخالت عوامل دیگر شویم، کاملا حرفهای عمل کرده، کار را متوقف کرده و از اتفاق وحشتناکی که در انتظار پسر شماست به عنوان درس عبرت برای خانواده بعدی استفاده خواهیم کرد».
با توجه به حساسیت موضوع و احتمال هرگونه اقدام آدمربایان در ارتکاب جنایت، تیم ویژهای در مجموعه پلیس آگاهی تهران و اداره 11 تشکیل و اقدامات پلیسی شبانهروزی برای شناسایی آدمربایان و نجات گروگان آغاز شد. با همکاری مناسب خانواده گروگان با تیم پلیسی، کارآگاهان از همه اقدامات ربایندگان برای گرفتن 5/1 میلیون یورو از سوی پدر گروگان اطلاع کامل داشته و همزمان با انجام تحقیقات پلیسی برای شناسایی ربایندگان، آموزشهای ویژهای به اعضای خانواده وی داده شد و به آنها تاکید میشد ممکن است هرگونه پرداخت پول به ربایندگان به قیمت جان تکپسر خانواده آنها ختم شود.
سرانجام با وجود حرفهای بودن ربایندگان و در شرایطی که گروگانگیران تلاش داشتند هیچگونه اثر و نشانهای از خود بهجای نگذارند، با انجام تحقیقات پلیسی دامنهدار و گسترده صورت گرفته از سوی مجموعه پلیس آگاهی و اداره 11 پلیس آگاهی مشخصات ربایندگان و مخفیگاه آنها در شهریار تحت شناسایی قرار گرفت.
تیم پلیسی با اطمینان از نگهداری گروگان در این خانه و در شرایطی که گروگانگیران با نصب دوربینهای مخفی مداربسته هرگونه تردد در اطراف مخفیگاه خود را تحت مراقبت داشتند ساعت 6 بامداد دوشنبه 10 مهرماه- دیروز- در یک عملیات غافلگیرکننده و پیش از هرگونه اقدام ربایندگان در استفاده از اسلحه خودکار جنگی در اختیار خود یا تهدید جان گروگان، هر سه آدمربا به نامهای «مجتبی» 36 ساله، «ابوالفضل» 30 ساله و «آرش» 37 ساله دستگیر و گروگان نیز آزاد شد.
ابتدا کارآگاهان که اثری از گروگان در آن خانه نمیدیدند به بازرسی ویژه پرداختند و به اتاقکی بسیار کوچک در داخل حمام خانه برخوردند که ربایندگان با نصب دوربین مداربسته در داخل آن همه رفتار گروگان را تحتنظر داشتند؛ شرایط نگهداری گروگان به گونهای پیشبینی شده بود که تنها راه ورود یا خروج به داخل اتاقک دریچهای بسیار کوچک به اندازه تقریبی دریچه یک کولر بود و امکان ورود حتی کوچکترین ذرهای نور به داخل آن نیز وجود نداشت.
وقتی نادر، خود را در برابر ماموران دید ادعا کرد تصور میکرده در بازداشت یک ارگان است و زمانی که از مشخصات واقعی گروگانگیران اطلاع پیدا کرد، در نخستین جمله خود و با صدایی لرزان به کارآگاهان گفت: «من 3 ماه است که آفتاب ندیدهام».
نادر وقتی آرام شد و فهمید چه بر سرش آمده، به کارآگاهان گفت: شب دستگیری 3 تن که یکی از آنها لباس نظامی به تن داشت، زمانی که قصد ورود به خانه داشتم با معرفی خود به عنوان مامور مرا متوقف کرده و با نشان دادن برگهای که دیگر آن را به من نشان ندادند، اقدام به دستگیری من کرده و در حالی که چشمانم را بسته بودند به جای نامشخصی منتقل کردند؛ در لحظه دستگیری، سوئیچ خودرو و دسته کلید خانه را نیز از من گرفته و گفتند حکم بازرسی داشته و باید خانه و خودروي مرا بازرسی کنند.
گروگان جوان در ادامه گفت: زمان دستگیری هیچگونه کارت شناسایی از آنان به من نشان داده نشد و زمانی که درباره علت دستگیری از آنها پرسیدم، گفتند دستگیری من بهخاطر برخی تخلفات در خرید و فروش مواد اولیه کارخانه است؛ پس از چند روز آنان عنوان کردند بیگناهی من برای آنها مشخص شده اما تا زمان تکمیل تحقیقات باید همچنان در بازداشت بمانم و در طول این مدت و تا لحظه آزادی، همچنان تصور میکردم بازداشت شدهام. در طول این مدت چندینبار درخواست کردم تا با پدر و مادرم ملاقات داشته باشم اما هربار با مخالفت آنها روبهرو میشدم. بنا بر این گزارش، 3 گروگانگیر تحت بازجوییهای تخصصی هستند تا مشخص شود آنان چگونه پسر مرد کارخانهدار را شناسایی کردهاند و در صورت وجود همدستان احتمالی آنان را نیز دستگیر کنند.
.............................................................
آسانسور كارگر نصاب را له كرد
سخنگوي سازمان آتشنشاني و خدمات ايمني شهرداري تهران از مرگ يك كارگر نصاب آسانسور بر اثر گير افتادن ميان كابين و وزنههاي تعادل خبر داد.
سيد جلال ملكي، در تشريح جزئيات اين خبر گفت: وقوع يك مورد حادثه آسانسور در ساعت 12:39 امروز در منطقه نياوران به ستاد 125 اطلاع داده شد كه به دنبال آن ستاد فرماندهي آتشنشانان ايستگاه 91 و نجات 4 را به محل حادثه اعزام كرد.
وي ادامه داد: آتشنشانان پس از حضور در محل كه يك ساختمان در حال ساخت بود، متوجه شدند كارگر نصاب جواني در طبقه همكف مشغول نصب و راهاندازي ساختمان بود كه ميان وزنههاي تعادل و كابين آسانسور گرفتار شد.
سخنگوي سازمان آتشنشاني و خدمات ايمني شهرداري تهران با بيان اينكه آتشنشانان با قطع برق و تجهيزات مخصوص اقدام به خارج كردن اين كارگر جوان از چاهك آسانسور كردهاند، گفت: متاسفانه پس از خروج وي و تحويلش به عوامل اورژانس مستقر در محل، تكنيسينهاي اورژانس مرگ وي را تاييد كردند.
....................................................................................
قصاص در ملأعام
متهم سابقهداري كه با ورود به خانه يك طلافروش در شهرستان نائين اصفهان، وي را كشته و به قصاص در ملأ عام محكوم شده بود، با تائيد اين حكم از سوي قضات شعبه 27 ديوان عالي كشور، در يك قدمي مرگ قرار گرفت.
يكي از همدستان متهم در جريان سرقت طلافروشي هدف شليك گلوله پليس قرار گرفته و كشته شده بود؛ اما ديگر همدست او پس از دستگيري و محاكمه به 26 سال حبس و تحمل 74 ضربه شلاق محكوم شده بود.
شامگاه نهم بهمن 1388 زني با مركز فوريتهاي پليسي 110 شهرستان نائين تماس گرفت و خبرداد، سه دزد مسلح با ورودبه خانهشان در خيابان بهار اين شهر و درگيري با شوهرش، وي را كشته و متواري شدهاند.
ماموران در تحقيق از زن مقتول متوجه شدند، شب حادثه آنها با شنيدن سر و صدا از خواب بيدار شده و پي به حضور سه مرد غريبه بردهاند. مردان مهاجم در حالي كه مسلح بودند دست و پاي زن جوان و همسرش را با پارچه بسته و در اتاق زنداني ميكنند.
در ادامه معلوم شد، مردان مهاجم به زور از مرد خانواده كليد مغازه طلافروشي وي را كه با برادرش در آنجا كار ميكرده، ميگيرند و دو دستگاه گوشي تلفن همراه و كاپشن وي را كه مبلغي پول در آن بوده بر ميدارند و براي سرقت اموال طلافروشي از خانه خارج ميشوند و سومين سارق در خانه نزد اين زوج ميماند.
در مرحله بعدي مشخص شد، آنها از غفلت متهم استفاده كرده و دست و پاي بسته خود را باز ميكنند و هنگامي كه مرد مسلح متوجه موضوع ميشود با مرد صاحبخانه درگير شده و او را با شليك چند گلوله ميكشد و بلافاصله محل را ترك كرده و متواري ميشود.
با گزارش موضوع به بازپرس كشيك ويژه قتل، گروه ديگري از ماموران براي دستگيري متهمان عازم طلافروشي شدند. ماموران انتظامي با حضور در محل طلافروشي و محاصره آنجا متوجه شدند دو نفر از سارقان در آنجا حضور دارند و در حال جمعآوري طلاها هستند.
در اين مرحله ماموران با اخطار به متهمان از آنها خواستند، تسليم شوند اما آنها توجهي نكرده و قصد فرار داشتند كه با ماموران درگير شده و يكي از سارقان با شليك گلوله پليس كشته شد و در ادامه ديگر همدست او دستگير شد.
جسد سارق كشته شده به پزشكي قانوني و ديگر مرد سارق به پليس آگاهي منتقل شد. در تحقيق از اين متهم كه خود را محمد معرفي ميكرد، معلوم شد او يك دزد سابقه دار است كه چندي پيش با سپردن وثيقه از زندان آزاد و متواري شده و در اين مدت پنهاني زندگي ميكرده و به جرايمش ادامه داده است.
در ادامه بازجويي، متهم با اشاره به نحوه اين سرقت مرگبار به پليس گفته بود، من همراه همدست كشته شدهام به نام فردين و ديگر همدست فراريمان ـ رادق ـ نقشه دزدي مسلحانه را طراحي كرديم. با توجه به اينكه همگي تحت تعقيب پليس بوديم، به شهر نائين آمديم و آن مغازه طلافروشي را شناسايي كرديم و تصميم به سرقت گرفتيم.
در ادامه مشخص شد، دزدها رفت و آمد مرد جوان ـ مقتولـ را از مغازه تا خانهاش زير نظر گرفته بودند تا اين كه شب حادثه با تخريب قفل در خانه مرد جوان ، وارد آنجا شده و پس از بستن دست و پاي صاحبخانه و همسرش، كليد طلافروشي را به زور از او گرفته و براي سرقت به محل بازگشتند.
با اطلاعات بهدست آمده از اين متهم، او با قرار قانوني بازداشت شد و جستجو براي دستگيري عامل جنايت ادامه پيدا كرد تا اينكه چهل روز بعد از وقوع حادثه، مخفيگاه متهم فراري در يكي از شهرهاي غرب كشور شناسايي و وي دستگير شد. در اين مرحله متهم به پليس آگاهي منتقل شد و در مواجهه حضوري با ديگر همدست خود اعتراف كرد كه مرد طلافروش را كشته و در طراحي و اجراي نقشه دزدي از طلافروشي نقش داشته است. متهمان پس از بازسازي صحنه قتل روانه زندان شدند و مدتي بعد پرونده آنها با صدور كيفرخواست به شعبه 17 دادگاه كيفري استان اصفهان ارسال شد و عاملان حادثه، بهمن سال 89 محاكمه شدند.
قاضي دادگاه و چهار مستشار وي، متهم را به اتهام قتل عمد، به قصاص نفس در ملأ عام، بابت تمرد از ماموران حين انجام وظيفه به تحمل سه سال حبس، ورود به عنف به خانه مقتول شش سال حبس، بهدليل معاونت در سرقت مسلحانه به تحمل پنج سال حبس و يك ضربه شلاق و محمد ـ متهم رديف اول ـ را بهدليل ورود به عنف به خانه مقتول به شش سال حبس و بابت سرقت مسلحانه بيست سال حبس تعزيري و 74 ضربه شلاق محكوم كردند.
.................................................................................
قتل یک زندانی به دست زندانیان عاشقپیشه
یک زندانبان انگلیسی وقتی به رقابت عشقی با زندانی 20 ساله پرداخت، وی را در سلولش کشت. کریستاری 36 ساله متهم شده که با ضربات چاقو، یکی از زندانیان به نام توبیپيترز را به قتل رسانده است چرا که هر دو به یک دختر علاقهمند بودند.
کارآگاهان از طریق پیامهای تلفنی مقتول متوجه رابطه دوستی پنهانی این دو شده بودند. بنابر گزارشات پلیس، توبی پیترز برای قتل «لایل تالوک» 15 ساله در سال 2009 به زندان محکوم شده بود و این حادثه در طول دوران محکومیتش در سلول او برایش اتفاق افتاده است.
کارآگاهان متوجه شدند که توبیپیترز پیامکهایی به دختر مورد علاقهاش در خارج از زندان میفرستاد و هنگامیکه کریستاری 36 ساله (قاتل) متوجه این ارتباط میشود، خود پیامکهای پنهانی به همان دختر میفرستاد و همین موضوع باعث بروز درگیری لفظی بین افسر نگهبان پلیس و زندانی شده و سرانجام افسر پلیس برای از میان برداشتن وی دست به کار شده و شبانه با ضربات چاقو او را از پا درآورده است.
...........................................................................
متهم به قتل جزئيات جنايت را فاش کرد
مرد جنايتکار که پس از قتل همسرش اقدام به خودکشي کرده بود در جلسه دادگاه به تشريح جنايت پرداخت.
در ابتداي جلسه دادگاه که صبح روزگذشته در شعبه 113 دادگاه کيفري استان تهران و به رياست قاضي همت يار برگزار شد شاهمرادي نماينده دادستان با قرائت کيفرخواست گفت: در اين پرونده بهروز 43 ساله متهم است در سوم دي 90 همسر خود به نام پروانه را به قتل رسانده است.
وي همچنين متهم به ايراد ضرب و جرح و فحاشي به مقتول در 15 آبان سال گذشته است که مقتول قبل از کشته شدن در اين رابطه شکايتي را مطرح کرده بود. وي افزود: بهروز از هشتم دي سال گذشته بازداشت است و با توجه به اعترافات او و دلايل موجود در پرونده تقاضاي مجازات قانوني دارم.
در ادامه اولياي دم با حضور در جايگاه خواستار قصاص بهروز شدند. بهروز در دفاع از خود گفت: من از کار خود پشيمان هستم اگر به جاي اولياي دم بودم گذشت نمي کردم. آنها مي توانند مرا قصاص کنند اما مي خواهم که از نظر اخروي من را ببخشند. با تمام مشکلاتي که با پروانه داشتم عاشق او بودم و هيچ وقت نقشه اي براي قتلش نداشتم.
وي در پاسخ به سوال قاضي در باره روز حادثه گفت: روز حادثه براي طلاق توافقي به دادگاه خانواده رفته بوديم وقتي به خانه برگشتيم ساکم را جمع کردم تا براي هميشه از آن خانه بروم او يک حرفي به من زد که بسيار عصباني ام کرد در يک لحظه چاقويي را در دست خود ديدم و با آن چند ضربه به گردن و شکم همسرم وارد کردم.
وقتي به خودم آمدم پروانه مرده بود به همين خاطر با آن چاقو خودزني کردم و 50 عدد قرص خواب آور خوردم. يکي از همسايه ها که متوجه ماجرا شده بود موضوع را به پليس اطلاع داد و من بعد از 7 روز در بيمارستان به هوش آمدم.
...................................................................
دستگیری باند چهار نفره کیف قاپان ورامین +عکس
فرمانده ویژه انتظامی شرق تهران از دستگیری باند ۴ نفره کیفقاپان ورامین خبر داد.
سرهنگ سیروس فتحی با اشاره به برخورد قاطع پلیس با هرگونه تجاوز به حریم شهروندان گفت: طی روزهای گذشته طی یک عملیات مشترک یک باند 4 نفره از کیفقاپان ورامین شکار شدند.
وی در تشریح دستگیری افراد این باند گفت: در حین سرقت، یکی از اعضای این گروه مورد شناسایی شهروندان قرار گرفت که طی تحقیقات پلیسی این فرد دستگیر شد.
این مقام ارشد انتظامی خاطرنشان کرد: با توجه به اعترافات گرفته شده از سوی این متهم دیگر همدستان وی مورد شناسایی و طی سه عملیات جداگانه دستگیر شدند.
فتحی ادامه داد: این افراد به 37 فقره کیفقاپی اعتراف و مورد شناسایی برخی از مالباختگان قرار گرفتند.
فرمانده انتظامی ویژه شرق تهران گفت: کسانی که در محدوده ورامین، شهر ری، قیامدشت مورد کیفقاپی قرار گرفتهاند میتوانند با مراجعه به شعبه اول بازپرسی انقلاب عمومی ورامین شکایت خود را پیگیری کرده و متهمان را شناسایی کنند.
......................................................
قتل هولناک دختر 6 ساله به جای شیطان
مرد شیشه ای که در اثر توهم، دختر خود را به جای شیطان و به صورت هولناکی به قتل رسانده بود، به اشد مجازات محکوم شد.
ماموران مستقر در مرکز فوریتهای پلیسی 110 اراک صبح پنجشنبه 12آبان ماه سال گذشته از طریق تماس کارگری در جریان وقوع قتلی در یکی از بیابانهای این شهرستان قرار گرفتند.
این مرد در توضیحات خود گفت که کارگر یکی از زمینهای اطراف اراک است که حین کارکردن مردی را مشاهده کرده است که درحال دفن کردن جنازهای خونین در بیابانهای بوده است و پس از آن با یک دستگاه خودروی پیکان از محل متواری شد.
با ثبت این گزارش، پیامی برای ماموران پاسگاه مشکآباد ارسال و آنان به محل گزارش شده که در 40 کیلومتری جاده قم به اراک بود مراجعه و در طول مسیر خودروی پیکان گزارش شده را رویت و ضمن توقف این خودرو مرد 35 سالهای به نام «جواد» را نیز بازداشت کردند.
متهم با حضور در محل حادثه، محل دفن دختر 6 سالهاش را به ماموران نشان داد.
با کشف جسد و تعیین صحت گزارش دریافتی، کارآگاهان اداره مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی استان مرکزی به محله حادثه آمدند و این متهم در تحقیقات اولیه ضمن قبول بزه انتسابی مدعی شد که ریحانه دختر 6 ساله وی حاصل ارتباط نامشروع همسرش با مرد دیگری است اما ماموران در بازرسی از خودرو وی موادمخدر از نوع شیشه را کشف کردند و دریافتند این فرد در پی توهم حاصل از مصرف موادمخدر دختر خود را به قتل رسانده است.
متهم به قتل دخترش در اعترافات خود عنوان کرد که ساکن تهران است و به بهانه مسافرت به بروجرد ریحانه را از خانه خارج و در بیابانهای اراک او را به قتل رسانده است.
متهم در ادامه اعترافات خود در تشریح چگونگی به قتل رساندن ریحانه اعلام کرد که در ابتدا به وسیله یک قبضه چاقو گلوی طفل شش ساله را بریده و پس از آن با ضربه قطعه سنگی به سرش وی را از پای درآورده است.
در ادامه پرونده با صدورکیفرخواست به شعبه اول دادگاه کیفری استان مرکزی فرستاده شد. در جریان تحقیقات صورت گرفته از سوی قضات دادگاه مشخص شد ، جواد قصد کشتن دیگر اعضای خانواده اش را نیز داشته است. او چند بار همسرش را به مرگ تهدید کرده بود.
متهم نیز در دفاع از خود گفت : من دخترم را به صورت شیطان می دیدم و برای مبارزه با شیاطین اول باید دختر خود را می کشتم. به همین خاطر ریحانه را به بیابان های اطراف اراک برده و او را قربانی کردم.
قاضی صمد محمدی رئیس شعبه اول دادگاه کیفری استان مرکزی در این رابطه به خبرنگار مهر گفت: متهم در جریان محاکمه در دادگاه کیفری مدعی شد که برای مقابله با شیاطین دخترش را به قتل رسانده است. در ادامه سلامت روحی و روانی متهم از سوی کمیسیون پزشکی قانونی مورد تائید قرار گرفت.
وی افزود: در ماده 220 قانون مجازات اسلامی اعلام شده ، پدر یا جد پدری که فرزند خود را بکشد قصاص نمیشود و به پرداخت دیه قتل به ورثه مقتول و تعزیر محکوم خواهد شد. همچنین بر اساس ماده 612 قانون مجازات اسلامی هرکس مرتکب قتل عمد شود و شاکی نداشته باشد یا شاکی داشته؛ ولی از قصاص گذشت کرده باشد و یا به هر علت قصاص نشود، در صورتی که اقدام وی موجب اخلال در نظم و صیانت و امنیت جامعه یا بیم تجری مرتکب یا دیگران گردد، دادگاه مرتکب را به حبس از 3 تا 10 سال محکوم می کند. با توجه به جریحه دار کردن احساسات عمومی در پی وقوع این جنایت قضات دادگاه برای مرد شیشه ای حداکثر مجازات یعنی 10 سال زندان را در نظر گرفتند. همچنین وی به پرداخت دیه به خاطر قتل و یک سوم دیه به دلیل جنایت در ماه حرام محکوم شده است.
...............................................................................
توپ بازی مرگبار پسر بچه
پسر 3 ساله امریکایی به دلیل بیتوجهی پدر و مادرش از بالکن طبقه چهارم ساختمانی در نیویورک به پائین افتاد و جان خود را از دست داد.
این پسرک در آن روز شوم به دور از چشم پدر و مادرش در نزدیکی پنجره مشغول بازی بود که ناگهان توپش داخل بالکن رفت. وی که با هیجان و سرعت بسیاری دنبال توپ میدوید زمانی که به بالکن وارد شد نتوانست خود را کنترل کند و از میان نردهها به پائین افتاد.
یکی از همسایگان که شاهد این حادثه تلخ بود برای گرفتن کودک در حال سقوط خیز برداشت اما نتوانست به وی برسد در نتیجه این پسر کوچولو با شدت به زمین خورد و جان باخت.
جمعیت حاضر در خیابان تا رسیدن گروههای امداد تلاش زیادی برای احیای این کودک کردند اما تلاشهای آنها نتیجه نداد و پسر کوچولو مقابل دیدگان وحشت زده عابران آخرین نفسهایش را کشید. در پی این حادثه مادر این کودک که تا آن لحظه از حادثه بیخبر بود در جریان قرار گرفت و سراسیمه به خیابان دوید اما دیگر برای هر کاری دیر شده بود و کودک بیگناه غرق به خون روی زمین افتاده بود.
پلیس در حال بررسی ماجراست و پدر و مادر این پسر کوچولو را به جرم کوتاهی در نگهداری بچهشان تحت بازجویی قرار داده است.
............................................................................
گره کور پرونده قتل راننده مسافربر گشوده شد
روز گذشته با دستگيري يک متهم به قتل، گره کور پرونده قتل مرد مسافربر در مشهد گشوده شد.
ساعت ۱۱صبح دهم مردادماه گذشته، اهالي بولوار پيروزي مشهد جسد مرد ميانسالي را کنار يک ساختمان درحال احداث واقع در پيروزي ۷۲ مشاهده کردند و موضوع را به ماموران انتظامي اطلاع دادند. به دنبال دريافت اين خبر، ماموران کلانتري ۳۶ به دستور سرهنگ جامي (رئيس کلانتري) عازم محل شدند و به تحقيق در اين باره پرداختند.
ماموران انتظامي همچنين با حفظ صحنه حادثه، با قاضي اسماعيل شاکر (قاضي ويژه قتل عمد در زمان حادثه) تماس گرفتند و ماجراي کشف جسد را به وي اطلاع دادند.
دقايقي بعد مقام قضايي به همراه عوامل بررسي صحنه جرم و کارآگاهان پليس آگاهي خراسان رضوي عازم پيروزي ۷۲ شد.با حضور قاضي ويژه قتل عمد، بررسي هاي قضايي در اين باره آغاز و مشخص شد جسد مربوط به مردي حدود ۵۵ساله است که آثار پيچيده شدن نوار باريکي شبيه کابل نازک دور گردنش وجود دارد و اين احتمال قوت گرفت که مرد مذکور توسط فرد يا افرادي خفه شده است و عامل يا عاملان جنايت پس از ارتکاب قتل، جسد مقتول را در محل کشف رها کرده اند.
بنابراين گزارش، کارآگاهان در اولين اقدام از عمليات پليسي و با دستورات ويژه اي که توسط قاضي شاکر صادر شده بود به بررسي سوابق پرونده هاي افراد گم شده پرداختند تا بتوانند سرنخي از هويت مقتول پيدا کنند چرا که در بررسي هاي اوليه هيچ گونه مدرکي که نشان دهنده هويت مقتول باشد پيدا نشد.
در ميان پرونده هاي موجود، کارآگاهان پرونده اي را يافتند که روز قبل از کشف جسد تشکيل شده بود و در آن اعضاي يک خانواده گم شدن راننده مسافربري را اطلاع داده بودند که مشخصات ثبت شده در پرونده با مشخصات ظاهري جسد مذکور مطابقت داشت بنابراين کارآگاهان از طريق شماره تماس هاي اعلام شده در پرونده، موفق شدند هويت جسد را مشخص کنند.
اعضاي اين خانواده به کارآگاهان گفتند: مرد ۵۵ ساله با خودرو پرايد اقدام به جابه جايي مسافر مي کرد اما وقتي شب به منزل بازنگشت نگران شديم و موضوع را به آگاهي اطلاع داديم. با پيدا شدن اين سرنخ تلاش کارآگاهان براي يافتن خودرو پرايد با مشخصاتي که اولياي دم در اختيار آنان گذاشته بودند شروع شد اما چند روز بعد پرايد مذکور درحالي که بدون صاحب در يکي از خيابان هاي مشهد رها شده بود کشف شد.
اين گزارش حاکي است: کارآگاهان با استفاده از شگردهاي پليسي و پيگيري سرنخ هايي که پس از اين ماجرا به دست آوردند به يک جوان مظنون شدند آنان پس از ۲ ماه پيگيري که با نظارت مستقيم و راهنمايي هاي قاضي شاکر انجام شد توانستند مخفيگاه متهم به قتل راکه در نزديکي محل کشف جسد بود شناسايي کنند بنابراين صبح روز گذشته عمليات دستگيري وي در دستور کار قرار گرفت و کارآگاهان با کسب مجوز قضايي وارد مخفيگاه متهم شدند.
جوان متهم به قتل که خود را در معرض دستگيري ميديد با مشاهده کارآگاهان و براي فرار از چنگ آنان درحالي اقدام به خودزني کرد که در اين ميان نيز يکي از ماموران به طور سطحي مجروح شد اما کارآگاهان که مخفيگاه را به محاصره درآورده بودند موفق شدند او را دستگير و براي مداوا به بيمارستان منتقل کنند. متهم مجروح درحالي که حلقه هاي قانون بر دستانش گره خورده بود به ارتکاب جنايت اعتراف کرد. اين درحالي است که بازجويي هاي پليسي به دستور مقام قضايي براي روشن شدن انگيزه جنايت و اين که آيا او به تنهايي اين جرم را انجام داده است يا نه؟ ادامه دارد.