شنبه ۰۳ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۱۲ مهر ۱۳۹۱ - ۱۶:۳۰
راه ناتمام

در شهادت باز است ...

با شرمندگی گفت : (( سینه ام پر از جهالته ! پر از خاک کوبی!می ترسم اگر شهید بشم مردم با دیدن سینه ام بگن این بود شهید ؟می ترسم حرمت شهید و شهدا از بین بره ! ))
کد خبر : ۸۲۰۳۸
به گزارش سرویس وبلاگ صراط، راه ناتمام در آخرین به روز رسانی خود نوشت:
 
بسم رب الزهرا ُ ام الشهدا

 

سراپا گوش بودم ! با بغض تعریف می کرد :

زمان جنگ ، یه پسر از این لات هایی که از چند متریش داد می زد

چه جور آدمیه ، آمده بود جبهه ! با زور می خواست که یه کاری انجام بده !

جبهه آمدنش هم با زور و قلدری بود ! بلاخره بعد از کی دعوا و جدل قرار

شد راننده باشه ! بعد یه مدت قلدر بازی ها و زورگویی هاش تبدیل

شده بود به یه سکوت ! توی چشماش یه غم عجیبی دیده میشد که دلیلش

رو نمی دونستم ! بعد از چند ماه یه روز که تو ماشین نشسته بودیم

با بغض گفت : (( آقا سید یعنی خدا ما رو می بخشه ؟ )) با خنده بهش گفتم:

 (( چیه نکنه هوس شهید شدن کردی )) ! نزدیک بود بزنه زیر گریه ،

گفت :(( آقا سید ، دیگه حتی اگرم خدا ببخشه دوست ندارم شهید بشم !))

گفتم : (( چرا ؟)) با شرمندگی گفت : (( سینه ام پر از جهالته ! پر از خاک کوبی !

می ترسم اگر شهید بشم مردم با دیدن سینه ام بگن این بود شهید ؟

می ترسم حرمت شهید و شهدا از بین بره ! )) با تعجب نگاهش کردم !

نه این دیگه پسر قلدر چند ماه پیش نبود ! خیلی تغییر کرده بود !

 اما اون روز فقط تونستم بهش یه دلداری مختصر بدم اما از اون به بعد

معنی غم توی چشماش رو فهمیده بودم ! چند روز بعدش ، با هم سوار

ماشین بودیم که یه دفعه یه خمپاره زدن و ترکش دقیقا به سینه اش خورد !

حتی نمی تونستم از جام تکون بخورم،  فقط بهش نگاه می کردم ! ترکش

 انگار اومده بود که یه عمر شرمندگی اش رو پاک کنه ! اومده بود که ثابت

کنه خدا نمی زاره غم توی دل شهدا باشه ! انگار اومده بود ثابت کنه که

خدا عاشق شهداست ! انگار اومده بود ثابت کنه خوب بودن به 8 سال

حضور توی جنگ نیست ! اومده بود ثابت کنه فقط یک لحظه خدایی شدن

می ارزه به یه عمر عبادت ! و من ...

دیگر گریه مجال بیشتر بهش نداد ! فقط حق حق گریه و اشک هایش بود

که با من حرف می زد و ادامه می داد : و منی که  سال ها بود توی جبهه

 بودم و بعدش تا آخر جبهه ماندم تمام وجودم از توبه ی اون جوون و بدیه

خودم سوخت ! که اون چه زود خدایی شد و من هنوز اندر خم یک کوچه ام ...        

  ****            

 

اللهم عجل لولیک الفرج وجعلنا من انصاره و اعوانه

 

 

نظرات بینندگان
نوکرخدا
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۷:۴۲ - ۱۲ مهر ۱۳۹۱
۰
۱
خوشابه سعادتت شهیدوالامقام.شغلم آزادهست ومحروم ازاستخدام سینه ام مالامال درده نسبت به عملکردمسئولین وکاشکی خمپاره ای سینه منونشونه بگیره تامردم بدونند این سینه عشایرزاده مالامال دردچقدغصه دارملت ایرانه!چقدغصه دارجوانهای ایرانه!چقدغصه دارخانواده های ضعیف ویتیمه!چقدچقدچقدچقد............