شنبه ۰۳ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۱۰ آبان ۱۳۹۱ - ۰۹:۰۲
امربه معروف و نهی از منکر (15)

دروغگو، اسیر بر دو راهی دنیا و عقبی

فرد دروغگو، شخصیتش را دوست دارد و کاری که موجب وهن و کوچکی او شود، زمینه مقاومت را در او می آفریند، لذا روش اقرار گرفتن و اینکه او را وادار نمایند تا بگوید که دروغ گفته است، مسأله را پیچیده و وضعیت را دشوار می کند.
کد خبر : ۸۲۲۲۸

"صراط" - امر به معروف و نهي از منكر، پيشينه اي به قدمت تاريخ حيات انسان دارد. نخستين انسان دعوت كننده به نيكي، آدم بود و پس از وي نيز پيام آوران وحي و پيروان آنان در انجام اين وظيفه مهم تلاش كرده ‏اند. تاكيدهاي مكرر قرآن كريم، در خصوص امر به معروف و نهي از منكر بيانگر اهميتي است كه اسلام براي سالم سازي محيط اجتماع و مبارزه با عوامل فساد و گناه قائل شده است.
اهميت فريضه امر به معروف و نهي از منكر تا بدانجاست كه ساير فرايض و دستورهاي اسلامي در پرتو اجراي آن، بر پا داشته مي‏شود و جامعه اسلامي محقق مي‏گردد؛ از اين رو هرگاه در جامعه ‏اي اين فريضه مهم به اجرا گذاشته نشود و افراد در قبال پياده شدن اين امر خطير احساس مسئوليت نكنند مرگ آن جامعه حتمي خواهد بود. قيام امام حسين (عليه السّلام) نيز براي اجراي اين دو فريضه الهي بود. صراط نیوز تا فرا رسیدم ماه محرم الحرام که ماه عزاداری برای سالار شهیدان است هر هفته دو مقاله در چگونگی اجرای امر به معروف و نهی از منکر در سطح جامعه و موارد متعدد لزوم به جا آوردن این فریضه منتشر می نماید .

طلیعه
 
یکی از افراد چون اشتیاق سلطان یعقوب را به کلیات جامی شنیده بود، به او گفت: که بنده را در راه سفر، مصاحبتی بود که در هر منزل به آن مشغول بودم و به آن حیث ملالت خاطر پیدا نکردم. سلطان از حقیقت آن استفسار نمود. جناب امیر گفت: کلیات مولانا جامی که حضرت سلطان به عنوان هدیه فرستادند، چون اندک ملالتی رخ نمود به مطالعه آن مشغول بودم. پادشاه از وفور اشتیاق گفت: بگو بروند و کلیات را بیاورند. امیر کسی را فرستاده آن مجلد را آوردند، چون گشودند معلوم شد که فتوحات مکی است نه کلیات جامی و در عرض راه، مطلقاً مطالعه کلیات جامی اتفاق نیفتاده و به این سبب، امیر منفعل و شرمسار، و از درجه اعتبار افتاد. بلی به جز راستی هر چه باشد خطاست.(1)
در روایتی از کلام رسول خدا (ص) آمده است: در دروغگویی تو همین بس که هرچه شنیده ای نقل کنی.(2)

 
زمینه های روانشناختی و جامعه شناختی

1) احساس ناامنی

تامین امنیت به منزله مهمترین نیاز روحی و روانی انسان محسوب می شود. در نقطه مقابل احساس ناامنی، زمینه ساز پیدایش مشکلات و معضلات اخلاقی دیگری از جمله دروغ می شود.

 
2) تقلید منفی
وجود الگوهای ناپسند و تقلید رفتار اطرافیان موجب می شود که برخی رفتارهای ضد ارزشی و منکرات نظیر دروغ به سهولت و سرعت به افراد منتقل می شود.

3) فقدان اعتماد به نفس
از حیث منطق، آنان که شخصیتی معتمد به نفس دارند، انگیزه ای برای دروغ ندارند.

4) منفعت گرایی
انسان، اگر غایت زندگی را در کسب سود و منفعت بیشتر ببیند برای دستیابی به آن همه تلاشش را به کار می گیرد و در این رهگذر چنانچه پایبندی محکمی به ارزشهای اخلاقی نداشته باشد، به منظور کسب منفعت به دروغ می گراید.

5) غفلت از محضر الهی
آنانکه خود را در محضر دوست خدا می بینند این امر موجب می شود که انسان به شدت تمامی گفتارش را زیر کنترل قرار دهد، در مقابل، کسانی که خود را در محضر حق نمی بینند، دلیلی برای کنترل گفتار و رفتارشان نمی بینند و لذا به دروغ می گرایند.

 
6) عوامل رسانه ای
برخی رسانه ها و به ویژه تلویزیون در عادی سازی برخی منکرات و نیز تسری آنها بی تاثیر نیستند که از جمله به پخش سریالها می توان اشاره نمود که محور اصلی آنها را شخصیتی تشکیل می دهد که کاستیهای خود را، با دروغ گفتن های مکرر که اصطلاحاً به (خالی بندی) موسوم ومعروف است جبران می نماید.

7) ترجیح حیات دنیوی بر حیات اخروی
همه انسانها بر سر دو راهی دنیا و عقبی، نمی توانند تصمیم درستی اتخاذ نمایند و لذا تقد دنیا را به نسیه آخرت ترجیح می دهند و از لوازم آن که یکی گفتار کذب و خلاف است نیز رویگردان نمی باشند.
بهرحال علاوه بر اینها، عوامل دیگری نیز در تکوین و ترویج پدیده دروغ موثر است که فعلاً در مقام بیان آنها نیستیم.

آثار فردی و اجتماعی دروغ

پاره ای از تبعات و پیامدهای پدیده دروغ، جنبه های فردی و برخی دیگر جنبه های اجتماعی را زیر تاثیر می گیرد که اجمالاً به بیان آنها می پردازیم:

1) محرومیت از طعم ایمان
در کلامی از حضرت امیر(ع)آمده است: ((نمی چشد، بنده ای مزه ایمان را مگر آنکه ترک کند دروغ را در شوخی و جدی.(3)

 
2) جرأت ورزی بر گناه بیشتر
در حدیثی از امام سجاد(ع) آمده است که به فرزندان خود می فرمود: بپرهیزید از دروغ کوچک و بزرگ در تمام سخنهای خود، چه جدی باشد یا شوخی؛ زیرا که انسان اگر در امر کوچک دروغ گفت جرأت پیدا می کند بر امر بزرگ.(4)
 

3) تخریب بنای ایمان
از آسیب های دیگر دروغ، به فرمایش امام باقر(ع)، نابود شدن ساختمان ایمان است.(5)

4) سقوط اعتبار اجتماعی
در برخی از موارد که خلافی از انسان صادر شده و در معرض اطلاع جمع یا جامعه قرار می گیرد، احتمال اینکه تمامی حیثیت اجتماعی فرد زیر سوال برود وجود دارد.
شاید در میان همه آسیب های ناشی از دروغ، مصیبتی بزرگتر از این نباشد که دروغ، انسان را به وادی بیشتر و بزرگتر سوق می دهد و انسان در عین حال خود متوجه سیر قهقرایی خویش نباشد.

 
پیشنهادها و راهکارها

 
برخی از توصیه ها برای مقابله با پدیده دروغ عبارتند از:

 
1) تبیین آثار صدق و راستی
چنین بنظر می رسد که در خصوص بیان آثار پر برکت صدق در زندگی فردی خانوادگی و اجتماعی، چندان کار جدی نشده است، چنانچه این نوع تأثیرات با قلبی روان و استدلالی متین و باب ذوق و علاقه نوجوانان و جوانان نوشته شود در گرایش آنان به زندگی توأم با صداقت نقشی ارزنده ایفا خواهد کرد.

 
2) ایجاد پیوند میان صداقت و نیازهای روحی و روانی
در نگاه برخی، صداقت از ابهام برخوردار است و نمی داند چگونه زندگی با صداقت به سرانجام سعادتمندی ختم می شود. لذا در صورتی که ارتباط میان مولفه صداقت ونیازهای اساسی تبیین شود، گرایش زیادی به آن خواهد شد.

 
3) روند اعتماد سازی
افرادی که به دروغ آلوده شده اند، غالباً دیر اعتمادند ولی در صورتیکه بتوان اعتمادشان را به دست آورد، برای تغییر صفات و رفتار ناپسند خود نظیر دروغ، آمادگی بیشتری می یابند.

 
4) باور کردن افراد
اگر کسانی را که به لحاظ ابراز وجود به دروغ روی می آورند، باور کنیم در اینصورت او بدون توسل به دروغ به خواسته خود رسیده و دیگر نیازی برای استفاده از مکانیزم دروغ و مبالغه و گزافه گویی احساس نمی کند.

 
5) نفی اقرار کردن
فرد دروغگو، شخصیتش را دوست دارد و کاری که موجب وهن و کوچکی او شود، زمینه مقاومت را در او می آفریند، لذا روش اقرار گرفتن و اینکه او را وادار نمایند تا بگوید که دروغ گفته است، مسأله را پیچیده و وضعیت را دشوار می کند، بلکه بهتر است غیر مستقیم با این مسأله برخورد شود. بر همین مبنا باید نتیجه گیری کرد که اگر فرزند نیز مرتکب دروغ شد، والدین نباید بطور مستقیم به او بگویند دروغ نگو یا دروغ تا کجا و تا کی؟ زیرا این موارد او را بر می انگیزد که دروغهای پیچیده تری گفته و دیرتر رسوا شود.

 
6) زندگینامه اولیای الهی
نکته ای را که به صراحت یا در لفافه نمی توان به فرد خلافکار گفت می توان از طریق آثار، کتابها و مقالات منتقل نمود.
 

منابع:
 
1)نراقی، ملا احمد(1382)، معراج السعاده، ص 463

2)فرید تنکابنی، مرتضی(1374)، راهنمای انسانیت(نهج الفصاحه موضوعی)، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ص 271

3)کلینی، محمد بن یعقوب(1388ق)، اصول کافی، ج 2، ص340

4)همان، ص 338

5)همان، ص 339