«جعفر نظری» در یادداشت‌های روزانه تفحص برون مرزی خود، معارفه شهید پازوکی برای مسئولیت گروه تفحص لشکر 27 و آخرین روزی را که کنار وی بوده را روایت کرده است:
شهید مجید پازوکی
* آخرین روز در کنار شهید پازوکی
شانزدهم مهر ماه سال 1380 از لحاظ کشف پیکرهای شهدا روز خوبی برای بچه‌های گروه بود؛ در این روز 4 شهید با پلاک پیدا کردیم؛ علاوه بر کشف پیکر شهدا، آقا مجید که شب در مقر فکه، اسناد و فیلم‌های دوران دفاع مقدس را در خصوص عملیات «والفجر مقدماتی» بررسی می‌کرد، به دنبال پیدا کردن یک گور دسته‌جمعی به تعداد 200 نفر از تیپ 16 امام حسن(ع) بود.
در همین روز آقا مجید را همراهی می‌کردم؛ شهید پازوکی با استناد به فیلم عملیات «والفجر مقدماتی» که در آن زمان به وسیله عراقی‌ها پخش شده بود، عنوان می‌کرد که شهدا در طول نوار میادین مین در کنار یک جاده قرار دارند؛ او چون علاوه بر فرماندهی گروه تفحص لشکر 27 محمد رسول‌الله (ص) مسئولیت اطلاعات عملیات قرارگاه برون‌مرزی را عهده‌دار بود، در فاصله زیادی جلوتر از بیل‌ها و نیروهای جستجوگر، کارشناسی محورها را قبل از ورود انجام می‌داد؛ از جایی که در مسیر طی شده آثاری از شهدای مورد نظر به دست نیامد، ادامه شناسایی را به روز بعد یعنی هفدهم مهر موکول کرد.
* تکه کلام آقا مجید
آن شب به محل کار مجید در کانکس کوچکش رفتیم و کالک منطقه عملیاتی «والفجر مقدماتی» را برای ما توجیه کرد؛ علی رغم خستگی زیاد دوست داشتم اطلاعات بیشتری کسب کنم؛ صحبت‌هایش درباره این عملیات خیلی جذاب بود؛ با او خداحافظی کردیم؛ روبوسی کردن را با یک حالت شوخی انجام می‌داد؛ تکیه کلام او «ما مشکل» بود که عراقی‌ها این کلمه را به معنای «مشکلی نیست» به کار می‌بردند.
*معارفه شهید پازوکی در بهشت زهرا (س)
در روز هفدهم مهر، توفیق همراهی با شهید پازوکی را نداشتم؛ دوستان می‌گفتند: ساعت 9:45 شهید پازوکی به همراه «توانگر» از بچه‌های لشکر 27 و «ابو زمان» از افسران عراقی با یک دستگاه وانت تویوتا، در فاصله دورتری از محل خیمه‌گاه بچه‌‌ها با مین والمری برخورد کرد و به شهادت رسید.
سردار باقرزاده نقل می‌کرد: «روزی که در بهشت زهرا(س) شهید محمودوند را به خاک سپردیم، بلافاصله در همان جا به او اعلام کردم، از این پس فرمانده گروه شما هستید»؛ در واقع معارفه شهید پازوکی در بهشت زهرا(س) انجام شد.
* تعجب عراقی‌ها از اعلام خبر شهادت مجید در رادیو
تواضع و سادگی مجید باعث شده بود که عراقی‌ها وی را به عنوان یک مسئول مهم در گروه تفحص نشناسند؛ وقتی ساعت دو بعد از ظهر، خبر شهادت مجید را از طریق رادیو ماشین در اخبار سراسری رادیو جمهوری اسلامی گوش می‌کردیم، بعضی از عراقی‌ها که دست و پاشکسته فارسی را متوجه می‌شدند، با تعجب می‌گفتند: مگر مجید چقدر مهم بوده که اخبار رادیو سراسری هم شهادت او را اعلام می‌کند؟!
