قریبا بیشتر منابع رسانهای در اسرائیل به این نکته اشاره کردند که نفوذ این هواپیما ناقص بودن قدرت ارتش در ایجاد بازدارندگی کامل را نشان داده است.ارتش اسرائیل، روز یکشنبه (16 مهر، 7 اکتبر) در حمله به منطقه پر جمعیت غزه 11 نفر را زخمی کرد که 5 نفر آنان کودک بودند.
زخمی شدن این کودکان نخستین واکنش اسرائیل به نفوذ هواپیمایی بیگانه به فضای آن بود. ارتش اسرائیل اعلام کرد که حمله به غزه را بر اساس «اطلاعات دقیق امنیتی» انجام داده است. نتیجه اطلاعات بسیار دقیق زخمی شدن کودکان فلسطینی بود.
ارتش اسرائیل باید پاسخی به افکار عمومی میداد که چگونه نتوانسته است مانع از ورود هواپیمای بدون سرنشین شود و تنها بعد از نیم ساعت توانسته است آن را با اف ـ 16های امریکایی در فضا نابود کند. حمله به غزه و پاسخ متقابل گروههای فلسطینی در پرتاب موشک و باز هم واکنش اسرائیل کمکی به این دولت برای پوشاندن ضعف خود نمیکند.تقریبا بیشتر منابع رسانهای در اسرائیل به این نکته اشاره کردند که نفوذ این هواپیما ناقص بودن قدرت ارتش در ایجاد بازدارندگی کامل را نشان داده است. تا چند روز بعد از این رخداد، هنوز منابع اطلاعاتی ارتش اسرائیل نتوانسته بودند با اطمینان بگویند که هواپیما از کجا برخاسته است.قبلا حزبالله لبنان در دو نوبت اقدام به فرستادن این نوع هواپیماهای بدون سرنشین و غیر مسلح به شمال فلسطین اشغالی کرده بود که گفته میشد در چارچوب جنگ روانی بر ضد اسرائیل و اثبات ضربهپذیری آن قرار داشت. این بار، هواپیمای سوم از جنوب وارد شد. منابع رسمی اسرائیلی ابتدا گفتند که «جنبش جهاد اسلامی فلسطین» آن را از غزه به هوا فرستاده است. حتی گفته شد که شاید این هواپیما از صحرای سینا بلند شده باشد. سرانجام، احتمال اصلی به لبنان و مقاومت آن داده شد.
این تردید را باید با سوابق ارتش اسرائیل در ادعاهایی بسیار شگفتآور مقایسه کرد که می گفتند از هر حرکتی در فضای لبنان و اسرائیل و صحرای سینا و اردن، به اضافه سرزمینهای اشغالی 1967، مطلعاند. در مرز با لبنان، بالنهای سفید رنگ ارتش اسرائیل هر حرکتی را زیر نظر دارد و حتی تماسهای تلفنی کشاورزان لبنان را شنود میکند و گاه ارتش اسرائیل، بر اساس این «اطلاعات بسیار دقیق»، فردی را در مرز بازداشت میکند و با خود میبرد و بعد معلوم میشود که چوپان سادهای بوده که در پی یکی از گوسفندان خود به مرز نزدیک شده است.
این بار ارتش اسرائیل میگوید که شاید و احتمالا هواپیمای نفوذی از جنوب لبنان وارد آسمان مدیترانه شده و از آنجا خود را به غزه رسانده و وارد منطقه جنوبی شده و سرانجام درنزدیکی «نیروگاه هسته ای دیمونه» نابود شده است. اشکالی که در اینجا وجود دارد به ادعاهای قبلی ارتش اسرائیل باز میگردد که چهسان ناوهایش در سواحل مدیترانه و حتی به محاذات جنوب لبنان هر حرکتی را زیر نظر دارند. ناوهای امریکایی و آلمانی در مدیترانه نیز به اسرائیل کمک میکنند و همچنین به شورشیان مسلح در سوریه امداد میرسانند. چگونه این ناوهای بسیار پیشرفته نتوانستند هواپیمای نفوذی را رصد کنند؟ آیا آنها اطلاع داشتهاند و به اسرائیل ندادهاند؟ این همه در حالی است که امریکا و اسرائیل خود را آماده برگزاری رزمایشی میکنند که وسعت آن تاکنون بیسابقه بوده و از هم اکنون آمادگی برای اجرای آن شروع شده است.
اسرائیل میگوید که ممکن است هدف این هواپیما نیروگاه هستهای دیمونه باشد، ولی چندان اشارهای به تلاش جدید خود برای بهرهبرداری از حوزه گازی نمیکند که در دریای مدیترانه قرار دارد و بخشی از آن به لبنان بازمیگردد. امنیت این تأسیسات دریایی نیز مبهم شد.
بعد از شکست اسرائیل در حمله به لبنان در سال 2006، ارتش این رژیم بیشتر برای ارضای افکار عمومی در داخل میگوید که قدرت دفاعی بازدارندگی خود را کامل کرده است و سامانههای ضد موشکی آن میتوانند با هرگونه حمله هوایی و موشکی مقابله کنند. رژیم اسرائیل، بر اساس این اطلاعات، به مردم اطمینان میداد که در صورت حمله به تأسیسات ایران و پاسخ متقابل تهران چند صد نفر بیشتر از مردم اسرائیل کشته نمیشوند، ولی حزبالله لبنان با اطمینان از کشته شدن صدها هزار نفر در اسرائیل سخن میگوید و مردم اسرائیل هم بیشتر آن را قبول دارند.
نفوذ هواپیمای کم سرعت به آسمان اسرائیل همه این فرضیهها و ادعاها را با تردیدهای جدی روبهرو کرده است. روشن است که با ورود این هواپیما قیامت و آخرالزمان نمیشود، ولی اگر تعداد آنها در هر جنگی احتمالی زیاد باشد، چه کابوسی در انتظار ارتش اسرائیل خواهد بود؟
نکته بسیار مهمتر این است که اسرائیل و ارتش آن ابتکار عمل را از دست دادهاند. همیشه اسرائیل بوده که ساعت و نحوه عملیات نظامی را مشخص میکرده و یا از وقوع آن خبر داشته است. در سال 1967، حمله را اسرائیل شروع کرد. در سال 1973، پادشاه اردن قبلا به اسرائیل اطلاع داده بود که ارتشهای مصر و سوریه قصد حمله دارند. در سال 1982، اسرائیل بود که ترور مشکوک سفیرش در لندن را بهانه کرد تا به لبنان حمله کند و پایتخت آن را به تصرف خود درآورد. در سالهای 2005 و 2006 نیز از تابستان داغ برای لبنان صحبت میشد، ولی معادله معکوس شد. اسرائیل در مقابل عمل انجام شده قرار گرفت و افراد حزب الله لبنان در عملیاتی (که فیلم آن اخیرا از شبکه «المیادین» پخش شد) به راحتی به شمال اسرائیل نفوذ کردند و چند سرباز اسرائیلی کشته و زخمی شدند و نیروهایی کمکی نیز به هلاکت رسیدند. ابتکار عمل دیگر در دست اسرائیل قرار نداشت.
اسرائیل چند سال است که میگوید به تأسیسات هستهای ایران حمله میکند، چون تهران «قصد» ساختن بمب هستهای دارد. بارها منابع دولتی و نظامی در ارتش گفتهاند که جنگ دیگری با لبنان حتمی است. زمان و ساعت این حملات را اسرائیل تعیین خواهد کرد تا ابتکار عمل و حمله ناگهانی را برای خود حفظ کند؛ ولی حداقل از سال 2006 روشن شده که دیگران هم میتوانند ابتکار عمل داشته باشند.