![](/files/fa/news/1391/7/23/40315_129.jpg)
به گزارش صراط، "صمد نیکخواه بهرامی" پس از قهرمانی تیم ملی بسکتبال در جام آسیا و پیش از اعزام با تیم مهرام به بازی های قهرمانی آسیا ، دل پردردی داشت از مشکلات بسکتبال کشورمان.
گفتوگوی او را با خبر آن لاین بخوانید:*صمد خوب شلوغش کردی! کارت شده انتقاد از فوتبالیستها که چرا قراردادهایشان زیاد است!
من نمیگویم چرا قرارداد بازیکنان فوتبال این و آن است، دوست دارند به فوتبالیستها برای بازیهای لیگشان هر چقدر خواستند بدهند ، ایرادی ندارد، اما حرف من درباره بسکتبال است ، اینکه مهمترین مقامی که بسکتبال ایران میتوانسته بیاورد چیست؟ قهرمانی جهان و المپیک که نیست! واقعا" نمیتوانیم و محال است. ما در بهترین شرایط، قهرمان آسیا بشویم و برویم در المپیک و جام جهانی بازیهای خوبی انجام بدهیم. همه این کارهایی که در شش سال گذشته انجام دادیم. تیم ما شش بازیکن اصلی اش را به همراه نداشت و با شش نفر بازیکن جدید و جوان با هشت روز تمرین به کاپ آسیادر ژاپن رفت و به سقف توانایی یک تیم که قهرمانی است رسید. نمیشود از ما تقدیر نکنند و یک نفر به فرودگاه نیاید، یک خسته نباشید به ما نگویند! مگر میشود تنها با یک خط در خبرگزاریها از ما تشکر کنند یا قهرمانی ما را هم تقدیم به ملت ایران کنند، انگار برای ما خیلی زحمت کشیدند و امکانات زیادی در اختیار ما گذاشتند .
نمیگویند بدبخت این بازیکنان رفتند قهرمان آسیا شدند و برگشتند ، آن وقت فقط 200 دلار کف دستشان گذاشتند.
حرف من این است که اگر پول نیست و در ورزش بودجه زیادی نداریم، خب ما میفهمیم و میگوییم اشکالی ندارد، ولی چرا وقتی فوتبالیها میروند برابر ازبکستان به پیروزی میرسند 7000 دلار پاداش میگیرند، ولی ما قهرمان آسیا شدیم 200 دلار باید بگیریم. اگر پول ندارند پس برای آنها هم نباید داشته باشند نه اینکه تنها برای ما پول نباشد. من کاری ندارم آنها چرا این مبلغ را میگیرند، نوش جانشان. ولی وقتی مهدی رحمتی در روزنامه خود شما مصاحبه میکند و میگوید: « چرا به ما بعد از المپیک این همه انتقاد میکنند ، آنها نمیدانند من موقع تولد فرزند دومم بالای سرش نبودم ، زانویم درد میکند !» مگر این مسائل برای ما نیست؟ من هم یک بچه دارم که موقع تولدش و زمان بارداری خانمم تنها یک ماه کنارشان بودم. زانو و مچ پایم آسیب دیده است ولی هزاران مقام از آنها بیشتر دارم، البته در رشته خودم که رشته کوچکی هم در آسیا و جهان نیست. اینها همه آسمان ریسمان بافتن است. من میگویم اگر پول نیست برای همه نباشد. اگر هم هست برای همه باشد.
*اما اگر کار خود بسکتبالیها را هم بسنجیم و کنار والیبالیستها بگذاریم ، خیلی نمیتوانند طلبکار باشند. شاید والیبالیستها باید خیلی بیشتر فریاد بزنند !
- درست است. آنها هم همین شرایط را دارند. ولی چرا صحبت نکردند، من نمیدانم ؟ شاید نمیخواهند صحبت کنند . آیا شما فکر میکنید راضی هستند؟
*ولی وقتی با والیبالیها صحبت میکنی ناراضی نیستند!
- حتما به آنها میرسند و تنها ما ناراضی هستیم. ما باید برویم ببینیم اشکال ما چیست؟ اگر به آنها میرسند و به ما نه، پس فقط به ما نمیرسند.
*اما بسکتبالیستها هم در این پنج سال ، درآمدهایشان خیلی بالا رفته.
-من به درآمدها کاری ندارم. گله از باشگاه که نکردم. اتفاقا" از آنها تعریف هم کردم. من میبینم وقتی در بحث ملی به ما رسیدگی نمیشود من هم توقعم را میگذارم روی باشگاه. آنجا امکانات حرفهای برایم فراهم است . احترام میگذارند و وقتم را میگذارم برای جایی که اهمیت میدهند. به نظر من تیم ملی باید ارزشش بیشتر از یک باشگاه باشد، حداقل از لحاظ امکانات. مثلا" اردوی ملی برای تیمی که قهرمان آسیاست . یک دفعه بروید خوابگاههای ما را در ورزشگاه آزادی ببینید، چندشتان می شود در آن تختها بخوابید. آن وقت ما اردوهایمان را برای مدتی طولانی در این فضا برگزار میکنیم.
*مگر شما را به هتل نمیبرند؟
-نه. مگر فدراسیون چقدر بودجه دارد که بخواهد ما را ببرد هتل. تنها یک سالن بسکتبال وجود دارد و آن همه تیم. وقتی در خوابگاه هستی که استراحت کنی صدای تمرین کردن تیم دیگر نمیگذارد یک لحظه آرامش داشته باشی. بعد هم گفتی اوضاع والیبالیستها بهتر از ماست و موفقتر بودند . راستی مگر آنها چه کار کردهاند؟
*بخاطر صعودشان به لیگ جهانی میگوییم.
خب ما هم به المپیک رفتیم و آنها نرفتند. جام جهانی رفتیم . اما در مورد لیگ جهانی من فکر میکنم در این لیگ تیمها در دوره پایانی بازیکنان برترشان را میفرستند. پس نمیشود به ما بگویید هیجانی به ورزش اضافه نکردیم و فقط والیبالیستها موفق بودند. البته والیبالیها خیلی زحمت کشیدند و خوب کارکردند . ولی به نظر من حق کشتیگیران و وزنهبردارها بیشتر از آنهاست. ما نمیگوییم به فوتبالیها نرسید. فقط میگوییم به ما هم نگاهی داشته باشید. به آنها بیشتر هم برسید. مسئولان ما هم باید بدانند که والیبال چه کار کرده که ارزش دارد توجه بیشتری به آنها بکنند. ما هم در توان خود کار خود میکنیم. ضمن اینکه والیبالی ها با میزبانی در تهران به لیگ جهانی صعود کردند. ولی به ما حتی میزبانی هم نمیدهند. یک تیم درجه سه اروپایی هم به ایران نمیآید.
*خب چرا؟
سالن آزادی برای تمرین هم استاندارد نیست چه برسد برای میزبانی و یک مسابقه بینالمللی.
*خب بازیهایتان را مثل والیبال در سالن 12 هزار نفری برگزار کنند.
برای برگزاری بسکتبال باید کلا کفپوش ورزشگاه آزادی را عوض کنند. کف سالن 12 هزار نفری سیمانی است که برای بسکتبال نمیتوان از آن استفاده کرد. به نظر من اگر میزبانی جام ملتها هم در ایران بود ما اول میشدیم و به المپیک هم میرفتیم.
* این سالن اختصاصی بسکتبال که وعده ساختش داده شد به کجا رسید؟
همه قول دادند . اینها شعار است. یک نفر میگوید من سه تا چهار سال هستم و هزینه نمیکند و میاندازد گردن نفر بعدی. این همه زمین خالی در تهران هست، حتی خود من گفتم حاضرم هزینه ساخت یک سالن بسکتبال را بدهم ، تنها زمین را به ما بدهید، ولی آنها این کار را هم نمیکنند. چرا که کار کارشناسی وجود ندارد. ما 300 مرکز دانشگاهی برای تربیت بدنی در سطح کشور داریم و سالی 3000 کارشناس ورزشی از دانشگاهها بیرون میآیند. از این تعداد چند نفرشان آیند در زمینه ورزشی کار میکنند. شاید پنج نفرشان بیایند.
*این 300 مرکزی که میگویید چند سالن بسکتبال دارند؟
اصلا" به آن کاری ندارم . من میگویم وقتی کلی هزینه شده و دولت این همه سوبسید داده و این تعداد کارشناس به جامعه تحویل میدهد خب برایشان کار هم درست کند. کسی که کارشناس تربیت بدنی است باید برود به وزارت ورزش یا در هیاتها، فدراسیونها و باشگاه کار کند، از اینها در بدنه کارشناسی استفاده نمیکنند ، دست کم از ملیپوشهای این رشتهها استفاده کنند نه کسی که تابحال ورزش نکرده ، نمیفهمد درد زانو چیست، آسیبدیدگی چه طعمی دارد، ضربان بالای 150 یعنی چه، پیراهن تیم ملی چطور باید باشد یا اینکه نمیداند توپ را وقتی زمین میزنی کجا میرود و کجا پایین میآید. وقتی درک نمی کند که ما سالن احتیاج داریم ، وقتی میگویی سالن ، پاسخ میدهند تهران گنجایش همین سالن آزادی را دارد، چه باید بگوییم؟
اصلا نمیگویند این مجموعه سال 1353 ساخته شده و الان 1391 است؛ یعنی مال 40سال پیش است؛ در حالی که در استانداردها و قانونهای ورزشی هر پنج سال یک بار عوض میشوند. اگر قرار باشد یک سالن برای ما کافی باشد پس آمریکا و اروپا و چین یا حتی همین کشورهای همسایه نباید تا ابد سالنی بسازند.
حالا اشکالی ندارد ما یک نفر را از صحنه سیاست وارد وزارت ورزش میکنیم. ولی چرا بدنه ورزش را به ورزشیها نسپاریم تا کار کارشناسی درست انجام بشود؟
من اصلا" به عنوان کاپیتان بسکتبال یا بخاطر صمد این حرفها را نمیزنم. دلم به حال ورزش میسوزد.
یکبار داشتیم به سمت اردبیل میرفتیم در 30 کیلومتری شهر یک استادیوم فوتبال 20000 نفری ساختند، اردبیل تیمی در لیگ برتر دارد؟ یا استادیومی که در کاشان ساختند. این استادیومها سالی چند بازی رسمی را میزبانی میکنند؟ هزینه نگهداری شان از ساختشان بیشتر است و یکی ، یکی مخروبه میشوند. آن وقت یک سالن 5000 نفری برای بسکتبال آن هم در تهران نمیتوانید بسازید؛ جایی که واقعا به بودنش نیاز داریم.
ببینید! کار دارد انجام میشود ، پول هم هست اما کار کارشناسی انجام نمیشود. یک دفعه پای یک ورق را امضاء میکنند بدون آنکه کارشناسی شود. بهترین مهندسها را داریم ، امکانات داریم، ولی چرا این اتفاقات میافتد ، دلیلش استفاده از نیروهای غیر متخصص است.
*یعنی میگویی اگر یک سالن داشتید شرایط خیلی فرق میکرد!
-بله، رقیب اصلی ما در بسکتبال، چین است و باید بگویم با بدشانسی در رقابت مقدماتی المپیک به اردن باختیم و نتوانستیم در فینال با چین بازی کنیم. اما در پنج سال گذشته بررسی کنید چینیها چند میزبانی گرفتند؟ چینیها وقتی لب تر کنند به راحتی میزبانی را به آنها میدهند؛ چون بازیها را برگزار میکنند با بهترین امکانات و پذیرایی. اما وقتی اسم ایران میآید میگویند کجا میخواهی بازی برگزار کنی!
* این وسط فدراسیون مقصر است یا مسئولان ورزش؟
- من نمیدانم اشکال کجاست و ارتباط کاری آنها چیست . از کاری که فدراسیون انجام میدهد اطلاعی ندارم؛ چون یک بازیکن هستم و در این مسائل دخالت نمیکنم. من تنها میتوانم بگویم کار پیش نمیرود؛ یعنی سالن بسکتبال نیاز هزار درصد است و اگر تابحال ساخته نشده ، یک جای کار میلنگد . وزارتخانه ، سازمان یا فدراسیون یا خود ما . ما که داریم کار خودمان را انجام می دهیم و هر وقت میرویم در 10 سال گذشته هر وقت هر تیمی از بسکتبال ایران رفته روی سکو بوده است به جز سال گذشته. ما فقط یک بازی را باختیم؛ یعنی تنها یک بازی را که در این مدت از ما انتظار میرفت ببریم باختیم، آن هم در این همه سال. پس یعنی تیم ملی و بازیکنان کارشان را به نحو احسن دارند انجام میدهند . حال چرا امکانات فراهم نمیشود، چرا به هتل نمی رویم یا در پرواز 11 ساعته به ژاپن ، اصغر کاردوست با 140 کیلو وزن و 2 متر و 18 سانتی متر قد و بقیه بازیکنان بسکتبال باید روی صندلی اکونومی بنشینند و وقتی در توکیو از هواپیما پیاده میشویم ، همه شدهایم عین صندلی هواپیما، اتفاقی زشت است. آدمهای با قامت کوتاه وقتی در آن صندلیها مینشینند کلافه میشوند، وای به حال ما. پس باید چهار روز به آنها استراحت داد تا پاهایشان باز شود .
در سفرهای شخصی خودم امکان ندارد بلیت first class نگیرم، اما در سفر تیم ملی که نمیتوانم تفاوتی برای خودم قائل شوم و بلیت جداگانهای بگیرم. واقعا" وقتی در سفر طولانی مدت فقط غذای هواپیما را بخوری برای یک ورزشکار واقعا" بد است. البته این را هم بگویم بنده خدا آقای نوربخش واقعا" پول نداشت، من کاپیتان بودم و در جریان ریز کارها قرار داشتم . در ژاپن از همان روز اول نوربخش نگران بود که اگر پول تمام شود ، چه میتوانیم بکنیم در آن سر دنیا. فقط سعی میکرد از بعضی هزینهها کم کند تا وسط راه نمانیم.
*حالا چقدر بد بود شما میرفتید و از فدراسیون ژاپن پول قرض میکردید؟
- نگرفتیم ولی از آنها خواستیم تا پول اتاقهای اضافه را از ما نگیرند. حالا میخواهم بگویم اگر واقعا" پول ندارید نمیشود تنها برای یک رشته نداشته باشید. ما بد کار نکردیم ، مخصوصا" در ژاپن. ولی به بسکتبال کمتوجهی میشود.
*اگر به المپیک میرفتید شرایط فرق میکرد.
هیچ فرقی هم نمیکرد، مگر نرفتیم؟ چقدر شرایط تفاوت داشت؟
*چرا فرق داشت. هیجان به بسکتبال آمد، تعداد تیمها زیادتر شدند. قراردادهایتان چندصد میلیونی شد.
- الان هم هیجان بین بسکتبالیها هست. ما تنها لیگی را داریم که بیشترین اسپانسر خصوصی را دارد. ما اصلا" تیم دولتی نداریم. شاید تنها پتروشیمی که آن هم نیمهخصوصی است.
*آیا ثبات دارند؟
- ندارند. اما همین بارسلونا که میدانید با توجه به درآمدزایی که دارد به اسپانسر نیاز ندارد. شنیدهام دولت اسپانیا آنها را از دادن مالیات معاف کرده است. سر همین بازی چند روز گذشتهشان با رئال مادرید 200 میلیون دلار درآمد داشتند. پس دولت اسپانیا به این باشگاه یک فرجه میدهد، اما آیا ما این کار را میکنیم؟ به قرآن در هر سفر تیم ملی سه تا چهار بازیکن ما فقط بخاطر 500 هزار تومان مالیات ممنوعالخروج میشوند.
*همه این مشکلات برمیگردد به بازی ایران و اردن. جایی که با یک باخت ، المپیک را از دست دادید . واقعا آنجا زد و بندی اتفاق افتاد؟
- من به زد و بند کاری ندارم. ماتیچ در حد تیم ملی ایران نبود. رزومه ماتیچ را نگاه کنید، بازیکن بزرگی بوده، مربی تیم ملی صربستان بوده یا ...؟ تنها رزومهاش مربی تیم هشتم لیگ لیبی بوده است. الان تنها افتخار رزومهاش قهرمان 2010 با تیم ملی بسکتبال ایران است.
*پس چرا وقتی بعد از ترومن آوردنش چیزی نگفتی؟
من از همان اول صحبتی نکردم. وقتی فدراسیون این مربی را انتخاب کرده و دارد تیم را تمرین میدهد من حرف بزنم، متهم به این میشوم که دارم تشنج ایجاد میکنم . من هیچ وقت از او تعریف نکردهام ولی برعکس او همیشه از ترومن تعریف کردم همانطور که از مربیان داخلی هم تعریف کردهام. از آنهایی که خوب نیستند، چیزی نمیگویم؛ چون بیاحترامی به کسانی می شود که آنها را انتخاب کردهاند.
*پس مافیایی در کار نبود؟
نمیدانم. شاید بعضیها یک چیزی میدانند که صحبتهایی مطرح میشود. ولی من مافیایی احساس نکردم. تنها معتقد بودم او در این حد نبود. مربیای که بازیکنش سر تمرین نیاید، بفهمد که پیچانده و خودش دلیلی برای کار او پیدا کند که ضایع نشود به نظر من ضعیفترین مربی در کنترل شاگردانش است. ولی ترومن زمان خودش وقتی یک دقیقه سر ناهار دیر میکردی چنان آبرویت را میبرد که تا آخر اردو نه سر تمرین دیر میکردی نه سر ناهار، بلکه نیم ساعت هم زودتر حاضر میشدی.
* آن روزی که در گوانگجو سوم شدید چرا انتقاد نشد تا برکنار شود؟
- اینها سیاستهای فدراسیون است. من اگر رییس فدراسیون بودم شاید خیلی کارها انجام (میدادم). بعضی اوقات ممکن است انتقادهایی از فدراسیون بکنم و آنها را ناراحت کرده باشم؛ ولی وقتی به آنها مراجعه میکنی و به مسائلی اشاره میکنند که من اصلا" به آنها فکر نکرده بودم، واقعا" کار سختی است. هزار فکر مختلف و هزار صحبت گوناگون میشنوی. شاید من هم در آن زمان در شرایط آنها بودم همین را انتخاب میکردم؛ ولی اگر رییس فدراسیون بودم ماتیچ را انتخاب نمیکردم. او اصلا" روش استفاده از کمکهایش را نمیدانست. فرجههایش به شاگردانش غلط بود. مثلا" من گفتم زانویم درد میکند، گفت برو یک هفته بعد بیا یا مهدی ابرویش شکافت گفت برو هر وقت خواستی بیا.
*ولی از ترومن حساب میبردید؟
- ترومن این طور نبود. پاهایت هم شکسته بود باید تمرین میکردی وگرنه باید میرفتی خانهات. بچیروویچ هم همین طور است. خوشبختانه او با بازیکنان بزرگ کار کرده و براحتی میتواند ارتباط برقرار کند. به طور مثال وقتی صمد جلوی او میایستد دست و پایش نمیلرزد که اگر من را خط بزند چه اتفاقی میافتد. او با بهترینهای اروپا کار کرده و هزار تا بهتر از من و حامد حدادی دیده است. وقتی یک بازیکن گفت زانویم درد میکند گفت برو ساکت جمع کن سال دیگه بیا! سعی کرد فرید و آرن و تیمش را بسازد. اما ماتیچ میپرسید کی دلت میخواهد بیایی. او واقعا" در این سطح نبود.
مثلا" من هم بخاطر تجربه 20 ساله بازی وقتی یک بازیکن خودش را الکی میزند زمین میدانم علتش چیست. دروغ میگوید یا نه! مصطفی هاشمی به عنوان مربیام یک حرف خوب در این مورد میزند: «من خیلی از اشتباهات را میبینم و روی خیلی از آنها چشمهایم را میبندم ولی وقتی از حد بگذرد مجبورم جلویش را بگیرم.» ولی او نمیفهمید. تیم داشت از بین میرفت. ما برابر اردن هم به این مسائل باختیم. در یک دقیقه آخر هم، 8 امتیاز بالا بودیم ولی وقتی تیم آنها رفت تو مود گل زدن و تمام پرتابهایشان گل شد ما نتوانستیم تیم را جمع کنیم. او هم هیچ کاری نکرد. ما اشتباهات زیادی داشتیم. مثلا" حامد حدادی یک فول خیلی بد داد ولی دلیل باخت نبود. خود من هم اشتباه داشتم . اما بعضی وقتها نگاهها کارشناسانه نیست.
یا مثلا" در برابر ژاپن آرن یک سه امتیازی زد و بازی را بردیم. همه به او گفتند که کار را تمام کردی. دستش درد نکند، او تلاش بسیاری کرد ولی نمیگویند بازی 40 دقیقه است و بقیه هم زحمت کشیدند تا بازی به آنجا رسید.
* در همه رشتههای تیمی همین طور است و حساسترین پوئن میشود گل سرسبد بازی؟
-حساستر است؛ چون تعیین کننده است. وقتی یک تیم قهرمان میشود و بازی را میبرد. همه تلاش کردهاند. البته در فوتبال این مساله فرق میکند؛ چون یکی دروازهبان است، تعدادی نوک حمله ، هافبک و یا در خط دفاعی هستند. اما در بسکتبال هر پنج بازیکن حمله میکنند و همه با هم دفاع انجام میدهند. یک کار گروهی است در تمام لحظات بازی یک توپ همان ارزش را دارد که همان پوئن آخر بازی. وقتی صمد نیکخواه یا حدادی یک اشتباه کرد ، مربی نمیتواند بگوید حدادی اشتباه کرد، ما باختیم ؛ چون آن بازیکن تنها یک اشتباه انجام داده و شاید دو امتیاز به حریف داد ولی بقیه 8 گل را ما از کجا خوردیم؟
به نظر من همیشه مربی مقصر است برای باخت و بازیکن عاملی است برای بردن. هیچ وقت یک مربی نمیتواند بگوید من بردم بخاطر تاکتیک خودم. اما مربی بخاطر فلسفه کاریاش باید باخت را به گردن بگیرد . وقتی صمد ،حامد و مهدی نتوانستهاند بازی کنند مشخص است کی مقصر است. چون مربی تواناییهای من را میشناسد که انتخابم کرده و اگر بدم پس چطور توی زمین ماندهام.
*این ایدئولوژی را همیشه نگه خواهی داشت. یا الان که بازی میکنی ، این حرف را میزنی؟
حتما". غیر از این هم نخواهد بود. موقعی میتوانی بگویی بازیکن مقصر است که از لحاظ غیرفنی کاری انجام داده . فول عمدی انجام داده یا با داور بحث کرده، دیسکالیفه شده و... این موقع بازیکن مقصر است؛ چون نباید این کار را انجام میداده است. وقتی شوتم گل نمیشود من نخواستم که این اتفاق بیفتد بلکه طبیعت بازی این بوده. ولی یا مربی نتوانسته از بازیکنش بازی بگیرد یا شاگردش خوب نبوده و انتخابش کرده است. پس اگر مربی باختش را قبول نکند سنگ روی سنگ بند نمیشود.
*چند سال دیگر میخواهی بازی کنی؟
- تا هر وقت که بتوانم. تا زمانی که بتوانم بدوم. حالا زود است که در این مورد فکر کنم، هنوز 29 سالم است. بازیکن 40 ساله هم میتواند بسکتبال بازی کند.
*احساس میکنم به یک پوزیشن مدیریتی داری فکر میکنی؟
نه، بخاطر اینکه بعضی سوالاتی مطرح میشود که از یک مدیر باید بپرسند. هر کاری تخصص میخواهد. من نمیتوانم بدون تحقیقات به این موضوع روی بیاورم. من نه به مربی گری فکر میکنم نه به مدیریت. من عادت دارم وقتی کاری انجام میدهم باید بطور کامل تمامش کنم. مثلا" من وقتی دانشجو شدم ، کامل در کلاسها شرکت میکنم. یا سرتمرین دو ساعت کامل تمرین انجام میدهم و یک ثانیه هم زودتر بیرون نمیآیم.
*انتقادها را میپذیری؟
همیشه میگویم مصطفی هاشمی از من ایراد بگیرد میپذیرم، محمود مشحون و شاهینطبع و یا کسی که رشته من را می شناسد نقدها را میپذیرم، اما نه کسی که تابحال ورزش نکرده، اگر به من حرف میزند ناراحت می شوم. کسی که نمیداند ضربان قلب یک بازیکن در زمان بازی چقدر بالا میرود شاید بطور ناخودآگاه من یک (ناسزایی) به مربی بگویم و مطمئن هستم کارم اشتباه بوده، ولی کسی که اطلاع ورزشی داشته میفهمد در این زمان ممکن است تماشاچی فحش داده باشد، داور سوت اشتباه زده یا مربی داد زده سر بازیکن ، اینها همه عواملی میشود که کنترلت از بین برود. شاید در این موقع مربی بفهمد که تو چرا آن حرف را زدی ولی یک مدیر نه. مثلا" میگویند فلان بازیکن به مربیاش فحش داده است . اما نمیگویند چرا؟ الان هم به او بگویی حتما" میگوید اشتباه کردهام. وقتی هزاران نفر در استادیوم به مهدی رحمتی فحش میدهند یک لحظه او حرکتی انجام بدهد هزار باز دوربین خبرساز ، رسانه و ... میگویند رحمتی فلان کار را انجام داد ولی کسی از توهینهایی که به ما میشود ، نمیگوید.
* به هر حال گاهی بعضی از رفتارها قابل دفاع نیست.
- من مثالی میزنم . به اصفهان رفتم و از هزار نفر در بازی با ماهان فحش خوردم. از اول تا آخر بازی. ولی شاید من هم در آخر مسابقه یک نگاه بد به آنها بکنم. اما آیا خود آنها حاضرند خانوادهشان اینهمه مورد اهانت قرار بگیرند؟ من وقتی در رختکن دارم لباسم را عوض میکنم دارم فحش میشنوم، میخواهی عکسالعملی از خود نشان ندهم؟ اگر مربی یا مدیر یک تیم اجازه می دهند تماشاگران تیمش فحاشی کنند و ریلکس نشستهاند، یعنی حاضرند این اتفاقات بیفتد.
*ولی بیاحترامی به مربی و مدیر حریف هم کار درست نیست!
- در زمین یک رقابت سنگین است. تماشاگر باید قانون داشته باشد. وقتی آنها همه کار میکنند و حست این است که از طرف تیم رقیب تحریک شدهاند ، واکنشها احساسی میشود. من 10 سال است در اصفهان فحش میخورم و هیچ چیزی نگفتهام ولی این دفعه بروم و باز هم فحش بخورم ، مجبور میشوم واکنش نشان دهم. چون احساس میکنم هیچ کاری برای اصلاح اتفاقات انجام نشده است.
مثلا" بازی استقلال و پرسپولیس با 100 هزار نفر تماشاگر برگزار میشود ، رویانیان و فتحالله زاده در بین آنها نشستهاند. به بازیکنان فحاشی میشود و آنها هیچ عکسالعملی از خود نشان نمیدهند. این یعنی چه؟ یعنی اگر کسی فحش بدهد من اوکی هستم. برای همین است که آنها واکنش نشان میدهند. من به عنوان بازیکن همیشه سعی میکنم اگر یک درصد تماشاگران فحاشی کردند ، به سمت آنها بروم و بخواهم این کار را نکنند اما آیا در شهرهای دیگر اینکار را میکنند؟ البته باید بگویم جوانان ما حق هم دارند چون جایی برای تخیله انرژیشان ندارند، ولی باید این تخلیه را به سمت و سویی خوب هدایت کرد.
*تو در تیم ملی و لیگ ایران اشباع نشدی؟
هنوز نه . دوست دارم تا زمانی که میتوانم بازی کنم. من همیشه به دنبال بهترین شدن هستم و فقط از نگاه مسئولان دلسرد شدم. برخورد آنها با ما بعد از قهرمانی به همان اندازه باختمان بود. من وقتی پیراهن تیم ملی را بر تن میکنم دوست دارم قهرمان شوم. باید به پیراهن ملی احترام گذاشت تا همه آرزو کنند که این پیراهن را بپوشند. به نظر من مسئولان به ما فقط انگیزه بدهند ما از دل و جان مایه میگذاریم. خیلی از ما سالهاست که دیگر عشق سفر به خارج نداریم.
بازیهای جام باشگاهها در پیش است. مهرام قهرمان میشود؟
امسال بارها بازیها را عقب انداختند. آخرش هم فقط شش تیم در مسابقات شرکت میکنند. البته مثل همیشه جنگ قهرمانی بین ماست و الریاضی. به نظرم تمام این بازیها انجام شد تا الریاضی از بحران خارج شود. ما با مربی دانشی مثل آقا مصطفی هاشمی ، میرویم که حتما قهرمان باشیم. دعایمان کنید.
کلی از فوتبالیستها در این مدت انتقاد کردی. فکر میکنی در بازی بزرگی با کره چه اتفاقی میافتد؟
ببین! همه ما عاشق تیم ملی فوتبالمان هستیم. اگر حرفی میزنیم برای این است که آنها ویترین ورزش ما شدهاند. 30 سال است که مدام از فوتبال میگوییم و سهم همه ورزشها یک به 10 هم نیست نسبت به فوتبال. برای همین انتظارمان این است که آنها هم موفق شوند. وقتی به لبنان باختند ما در کاپ ویلیام جونز بودیم. اصلا دل و دماغ راه رفتن هم نداشتیم. یا بازیهای لیگمان خیلی کیفیتش پایین است. شب قبلش بازی ال کلاسیکو پخش میشود و بعد بازیهای لیگ استقلال یا پرسپولیس که اصلا هیجانی ندارد. باز قدیمها چهار تا دعوا میکردند ، یک هیجانی ایجاد میشد، الان دیگر آن هم نیست ( میخندد) ولی بازی با کره برای همه ورزش ایران مهم است. ما به این برد نیاز داریم تا ورزشمان وارد رکود نشود. بچههای فوتبال الان زیر فشارند اما این برد همه چیز را عوض میکند. فوتبالمان اگر درجه یک آسیا نباشد ، درجه 4 هم نیست. کدام تیم آسیایی مهدی مهدویکیا ، فرهاد مجیدی ، علی کریمی ، نکونام و ... را دارد.
*کره جنوبی را میبریم؟
خیلی سخت است. اما امیدوارم ببریم.