نقش هاشمی در ماجرای مک فارلین

صباح زنگنه نماینده دوره اول مجلس در گفت‌وگویی که با خبرآنلاین داشت اشاره‌ای به نقش آیت‌الله هاشمی در ماجرای مک فارلین نمود.

 

به گزارش صراط، او با بیان اینکه «آقای هاشمی، که مسائل جنگ را تعقیب می‌کردند، به مسئله کمبود اسلحه و مهمات واقف بودند لذا سعی می‌کردند این نیازها را تأمین نمایند»، افزود: ظاهراً برخی تجار اسلحه تماس می‌گیرند و با ایشان امکان تهیه اسلحه را مطرح می​کنند. هاشمی در مورد مخالفت آمریکا با این کار جویا می‌شوند و جواب می‌گیرد که «موافقت امریکا را می‌شود گرفت». آقای هاشمی، یک علامت تأیید بر آن ادعا را مطالبه می‌کنند و امریکایی​ها مک‌فارلین را به طور محرمانه اعزام می‌کنند. این خبر از طریق یک مجله وابسته به حزب بعث عراق در لبنان افشا می‌شود و هاشمی بلافاصله کل جریان را در یک سخنرانی در عصر همان روز در مقابل مجلس برای عموم مردم توضیح می‌دهد. {متن کامل این مصاحبه را اینجا بخوانید}.
هاشمی رفسنجانی در روز نوشت 24 آبان سال 65 در کتاب خاطراتش با عنوان «اوج دفاع» به این موضوع اشاره کوتاهی کرده و آورده است: برای رسیدگی به امور جنگ ، آقایان دکتر هادی و دکتر روحانی آمدند . قرار شد در موضوع معامله گروگان‌های آمریکایی در لبنان با نیازهای تسلیحاتی و آمدن هیات مک فارلین آمریکایی به ایران که اخیراً شایع شده بود، برای افراد مورد اعتماد، مخفی توضیح داده شود و کانال واحدی برای این موضوع در نظر گرفته شود.
رئیس وقت مجلس فردای آن روز هم در خاطراتش نوشته است: عصر آقای محسن رضایی و [فریدون] مهدی نژاد آمدند. مهدی نژاد شرح مذاکرات با هیات آمریکایی در آلمان درباره گروگان‌ها درلبنان و پیشرفت‌هائی که شده را داد و انجیلی را که ریگان امضاء کرده و فرستاده به ما نشان داد. مرحله بندی آزادی گروگان‌ها و گرفتن نیازهای تسلیحاتی و اطلاعاتی را گفت. قرار شد با امام و سران قوا مشورت شود و سپس به اجرا درآید .
البته تلاش آمریکایی‌ها برای کمک گرفتن از ایران جهت آزادی گروگان‌هایشان در لبنان از یکسال پیش آغاز شده بود. چه آنکه هاشمی رفسنجانی در همین روز در کتاب خاطراتش از سال 64 با عنوان «امید و دلواپسی» نوشته است: جلسه هیأت رئیسه مجلس داشتیم و سپس به جلسه سران قوا در منزل آقای موسوی اردبیلی رفتم. در جلسه خبر پیغام آمریکایی‏ها مبنی بر ارسال لوازم موشک هاگ و هواپیماها و موشک‏ها و... به شرط آزادی تدریجی گروگان‌های آمریکایی در لبنان مطرح گردید و قرار شد گفته شود که قدم اول را آنها بردارند، سپس ما وارد مذاکره می‏شویم. اگر توانستیم مسلمان‌های لبنان را وادار به آزادی یکی از آنها کنیم، هواپیمای دوم حامل لوازم به زمین بنشیند و هکذا.