به گزارش صراط، طی یک دهه اخیر فرهنگ ایرانی اسلامی سرزمین آریایی ها مورد تهدیداتی واقع شد که نمود واضح شعارهای به ظاهر آزادی طلبانه سیاست مداران کشور است؛ جشنواره های خارجی مد و لباس به راحتی جای خود را در میان بخشی از نسل جوان و گذشته زنان ایرانی پیدا کرد و اکنون توانسته ذائقه قسمتی ازجامعه ایرانی را به سمتی که غرب می خواهد تغییر دهد.
انذارهای رهبر انقلاب در اوایل دهه هفتاد مبنی بر شبیخون فرهنگی نیز آنچنان برای مسئولین وقت قابل درک نبود و این روند تا سالهای کنونی ادامه داشته است.
از سویی دیگر، رسانه های خارجی با سالها تلاش سعی کردند مفهوم "حقوق برابر زن و مرد" را بگونه ای که خود می خواهند در اذهان مسلمانان ایرانی تعبیر کنند.
این در حالی است که برابری حقوق زن و مرد قرنها پیش توسط دین مبین اسلام بیان و تفسیر شد، اما لیبرال دموکراسی سعی کرد نقطه نظرات خود را بوسیله رسانه ها تئوریزه کرده و آنرا به عنوان نحوه زندگی غربی به جوامع مختلف بشری و بخصوص ایرانیان تزریق نماید.
برابری زن و مرد یعنی هر کاری و فعالیت و حقوقی که مختص مردان است بایستی زنان از آن بهره مند شوند و این به معنی نادیده گرفتن تفاوت ها و نه ضعف های بین مرد و زن است.
این نگاه به بدنه برخی مدیران جمهوری اسلامی تزریق و عاملی برای ترویج لایف استال غربی شد و آسیب دیدن شانیت و جایگاه مقدس زن و مادر در جامعه اسلامی ثمره همین نگاه است که مدیران تفاوت ها و ظرافت های روحی زن و مرد را نادیده گرفتند.
در پایتخت معنوی ایران، یعنی مشهد مقدس براحتی می توان مشاهده کرد زنانی را که رانندگان اتوبوس های شهری هستند!
در بسیاری از شهرهای ایران می توان بسهولت دید که زنان برای فروشندگی فروشگاههای مختلف استخدام می شوند و در اکثر موارد این به کاری گیری جهت جذب مشتری است.
این در صورتی است که جامعه ایرانی با آمار خطرناکی از طلاق و البته کاهش ازدواج روبروست.
آمار وزارت بهداشت اعلام می کند که ایران یک آتش فشان ایدز را نیز در سالهای آینده به یمن همین نگاه به ارمغان خواهد آورد.
بحرانهای اجتماعی و خانوادگی ذکر شده از اینجا نشات می گیرد که زن کم کم در کشور ما به یک ابزار تبلیغاتی چه از جهت سیاسی و چه از جهت اقتصادی تبدیل شده است و این یعنی از بین رفتن هویت زن و مادر!
برنامه ریزان و مدیران دلیل عمده ی این ابزار سازی را میل زنها به کارهای مردانه! و البته نیاز قشر محروم و زنان بی سرپرست به همین فعالیت های مردانه (رانندگی اتوبوس و کامیون) می دانند.
توانمند سازی مالی زنان بی سرپرست به این شیوه یکی از افتخارات مدیران شهری و کشوری محسوب می شود اما آیا نباید از آنان پرسید که توانمند سازی مالی این زنان بایستی در حوزه زنان صورت بگیرد و نه در حوزه ای که شانیت یک زن از بین برود.
مگر نه اینکه آبروی مومن و مسلمان از همه چیز واجب تر است و آیا زن در این جایگاهی که نظم نوین غربی برای آن پدیدار کرده است شانیت خود را پیدا می کند؟
بالارفتن سن ازدواج و موارد ذکر شده به سبب تغیرات جایگاهی زن و مرد در جامعه ی اسلامی ما بوده است؛ بگونه ای که اکنون هیچ چیز در جای خود قرار ندارد، نگارنده معتقد به کارنکردن زنها در مشاغل بیرون از خانه نیست بلکه معتقدست که این فعالیت اجتماعی بایستی منزلت زن را حفظ نماید.
رسانه ملی در ترویج سبک زندگی غرب عامل خاص و عامی است که تمام دست اندر کاران آن بایستی از خداوند طلب بخشش نمایند.
برنامه های رادیویی در ساعات مختلف شبانه روز زنان خانه دار و مادران را فاقد توانای می نامند و معتقدند که زنان شاغل بسیار وقتشان موثرتر و هدفمند تر می گذرد و آیا این استهزاء نقش مادر نیست؟
این معضل در تلویزیون و سینما بخاطر درجه تاثیرگذاریشان بر سبک زندگی مردم بسیار عمیق تر می باشد. نقش آفرینی زنان در جامعه در گذشته وجود داشته و این نقش هرگز منافاتی با جایگاه و منزلت زن در خانواده نبوده است اما امروز نگاه به زن نگاه تبلیغاتی و ابزاری می باشد و زیر ساخت های مهم برای بروز فعالیت های اجتماعی زنان درست ترسیم نشده است.
وقتی سیاست مداران کشور بیان می کنند که "اگر ممکن بود 9 زن را در کابینه دولت خود قرار می دادند" چه انتظاری از نگاه حقیقی مسئولان به جایگاه مقدس مادری و زن می توان داشت؟
متاسفانه سبک زندگی غربی باعث شده است جایگاه واقعی زن و مرد خلط شود و همین موضوع تبعاتی را به ارمغان داشته است.
تاکید اسلام بر نان آوری مرد برای خانواده اکنون بیش از پیش مشخص است، معضل بیکاری و بیگاری ثمره به هم ریختگی جایگاه زن و مرد در تامین هزینه های زندگی است.
بخش اعظمی از زنان دچار بیگاری شده اند و مردان دچار بیکاری و همین موضوع افزایش سن ازدواج و عدم توانایی جوان برای تامین هزینه های معاش و در نتیجه فساد را به بار آورده است.
نگارنده منکر فعالیت های مثمر و بسیار مهم زنان در بخشهای مختلف جامعه نیست اما نگاه کارشناسی به بدنه عمومی جامعه این نتیجه تلخ بیگاری و بیکاری را نشان می دهد.
سبک زندگی اسلامی -ایرانی باید تئوریزه شود و قابلیت اجرا به خود گیرد چرا که حیات واقعی انسانها در گرو خانواده موفق و سالم است و اتفاقا سبک زندگی غربی که آزادی زنان و مردان را شعار تبلیغات خود قرار داده است حیات واقعی انسان یعنی خانواده را از بین می برد و آزادی را در چارچوب بردگی جنسی زنان برای مردان ترسیم می کند.
بایستی در تشکیل خانواده اسلامی بکوشیم تا از بحرانهای عمیق اجتماعی مصون بمانیم و این به یک الگو و مدیریت هدفمندی نیاز دارد که بارها مورد تاکید رهبر انقلاب قرار گرفته است.
منبع: آی پرس
منبع: آی پرس
اگر ما این راهکار را نخواهیم باید چه کسی را ببینیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بهت نمیگن ل...................
متاسفم واقعا متاسفم
مثبت مثبت مثبت مثبت مثبت مثبت مثبت مثبت
باین بزرگی به یک جامعه بزند، شما میخواهی لعنت کنی، دروغگو را لعنت کن، در صداوسیما
یا در هرجای دیگر، دروغ، دروغ، دروغ و البته تملق و چپاپلوسی و بقول امروزیها پاچه خوری،
که واقعاً ریشه و معنایش را نمیدانم.
یادمون نرفته تو سریالهای طنز اقای مهر..... مد.....ری که همش زنها مردا رو از خونه مینداختن بیرون باعث شد تا زنها قیام کنند وبگن اره ما هم هستیم
این اقا جامعه مارا به قهقرا برد متاسفم برای ایشون
2. اگر مي خواهيم حرف درست بزنيم. اگر مي خواهم جامعه اسلامي و متعالي داشته باشيم اگر مي خواهيم رويکردهاي غلط را اصلاح کنيم راهش فحش دادن نيست تهمت زدن نيست حقنه کردن عقايد شخصي به جامعه نيست راهش مطالعه است راهش با شناخت حرف زدن است. بعيد مي دانم نويسنده محترم از فمنيسم چيزي جز اصل زن=فمنيسم را بداند.و از اسلام جز زن = خانه.
3. موضوع زن و وظايف و حقوق او در جامعه امروز خيلي خيلي خيلي پيچيده تر از آن است که کسي بتواند حتي در صورت کارشناس بودن در يک حوزه در مورد آن اظهار نظر کند. اين هزارتوي پيچيده به گونه اي شده که از هر سو استدلال مي کني و سعي مي کني مشکل را حل کني انگار چيزي کم مي آيد. مشکل ديگري سربرآمي آورد. اگر زن کار کند خانواده چه مي شود اگر نکند با افسردگي که گريبان زن امروز را درست به دليل خانه نشيني در دنياي مدرن گرفته چه کنيم اگر برخي کارها را به خانمها بدهيم و بيشتر کارها را ندهيم با زنان سرپرست خانوار نيازمند کار چه کنيم اگر اگر اگر...
مي توانم اين اگر ها را که درپي هم رديف مي شوند دهها صفحه ادامه دهم.
4. در چنين شرايطي تصور مي کنم يا بايد جماعتي از کارشناسان ديني اجتماعي اقتصادي سياسي فرهنگي را رديف کنيم و فکري به حال زن امروز و بايدها و نبايدهايش کنيم يا بايد سکوت کنيم و بي جهت جامعه اي در حال گذار و سرشار از مشکلات اجتماعي را با عقايد پي پايه شخصي دستکاري نکنيم باور کنيم که اين دستکاري هاي خودسرانه فقط اوضاع را خراب تر مي کند.
من از يک چالش گفتم که بايد حل شود.
از يک اخلاق بد فرهنگي گفتم که بايد درست شود
از يک جامعه گفتم که اگر به حال معضلات اجتماعي آن فکري نشود همه چهارچوب هاي اعتقادي و انساني اش نابود مي شود.
متاسفم براي جامعه و انساني که با افتخار معضلات و پلشتي هاي جامعه اش را حقيقت مي نامد!
البته يک احتمال هم هست:
کسي که به نوشته ام پاسخ گفته اساسا فرق واقعيت و حقيقت را نمي داند. در آن صورت به ايشان توصيه مي کنم براي جلوگيري از فروپاشي اخلاقي يا کمي کتاب بخوانند يا تحصيلاتشان را از دوره ابتدايي دوباره شروع کنند.
اصلا اگر کسی به اخلاقیات شما پایبند نباشد چه؟!صراط مرد باش و نظرم را تایید کن
خودشون (زنها)که درک و فهم بالایی ندارن که.......وقتی هم میان تو اجتماع جز دردسر هیچ چیز به همراه ندارند
جوابم را به ناشناس اخر تایید کن
اتفاقا نه بی ریختم ونه عقده ای منم مثل تمام مردان دنیا هستم که در قرن بیست و یکم زندگی می کنیم
درود بر فروید
در ضمن من کلا برای بیچارگان تک بعدی ای که تمام دقایقشون آویزون پایین تنه شون هستند حس ترجم دارم . رقت انگیز و بیچاره هستند .
بایدم اینطور از همه چیز دفاع کنی!زندگی بر مدار خوشبختی است دیگر
چون نظراتتون دقیقا از یک عقل ناقص سرچشمه میگیره
چه می شد!در ان صورت باید می گفتیم به بهشت مردان خوش امدید
نوید با توهم اه
به زودی سایرقله های موفقیت را فتح خواهیم کرد و پوزه هایتان را به خاک هواهیم مالید!