به گزارش صراط، ایران و آذربایجان به عنوان دو کشوری که دارای اشتراکات بیشمار تاریخی، فرهنگی و مذهبی هستند، پس از استقلال باکو و فروپاشی شوروی، فراز و نشیب های زیادی را متأثر از رابطۀ استراتژیک آذربایجان با غرب و همچنین ملاحظات منطقه ایتجربه کرده اند. به لحاظ جغرافیایی، جمهوری اسلامی ایران و جمهوری آذربایجان درحاشیۀ دریای خزر قرار دارند و همچنین دارای مرز خاکی هستند. از سویی ایران، مهمترین همسایۀ جمهوریخودمختار نخجوان نیز محسوب می شود و طولانی ترین مرزها را در قفقاز جنوبی با آذربایجان دارد. علاوه بر این هر دو کشور به لحاظ تاریخی، فرهنگی و مذهبی و حتی نژادی و زبانی از اشتراکات فراوانی برخوردارند و هر دو دارای جمعیتی با اکثریت مسلمان شیعه هستند. اما به رغم اینکه معمولا چنین پیوندها و مشترکات تاریخی باعث می شود که بین کشورها روابط مناسبی برقرار گردد، طی سالهای اخیر روابط ایران و آذربایجان به جای اینکه روابط مطلوبی باشد، رابطه ای تنش زا بوده است. در واقع این رابطه به جای اینکه بر رویکردهای فرهنگی، سیاسی و اقتصادی استوار باشد، بیشتر بر رویکردهای امنیتی استوار بوده است. با این حال در نشست اخیر که با حضور نمایندگان و مقاماتی از کشورهای مهم منطقه برگزار شد، الهام علی یف طی نطقی اعلام کرد که کشورش پایگاه حمله به ایران نخواهد بود.
در هر حال در بررسی و تحلیل روابط تهران-باکو باید به چند عامل مهم توجه نمود:
* مذهب: با توجه به اینکه آذربایجان در منطقۀ قفقاز بعد از ایران، دومین کشوری است که بیشترین جمعیت شیعه را دارد، با این حال طی سالهای گذشته از سوی دولت آذربایجان یکسری سیاست های ضدمذهبی پیگیری شده که این امر با مخالفت ایران معمولاً روبرو شده است و سبب شده روابط تهران-باکو نیز تحت تأثیر قرار گیرد.
*سیاست خارجی آذربایجان: پیگیری سیاست نزدیکی به غرب از سوی آذربایجان از دیگر دلایل تیرگی روابط تهران-باکو بوده است. در سالهای گذشته باکو سعی کرده است که روابط خود را با آمریکا گسترش دهد، به اسراییل نزدیک شود و تمایل خود را به عضویت در ناتو نیز نشان دهد. تمامی این رویکردها از سوی ایران به عنوان یک تهدید امنیتی نگریسته میشوند. به همین دلیل سیاست خارجی آذربایجان، حساسیت های زیادی را برای تهران ایجاد کرده است.
*ادعاهای بی اساس ارضی: در سالهای گذشته، ادعاهای بی اساس ارضی که از سوی برخی به اصطلاح ناسیونالیست های آذری عنوان شده، نقش مخربی در روابط ایران و آدربایجان داشته است. صحبت هایی که در مورد آذربایجان شمالی و جنوبی یا آذربایجان بزرگ مطرح شده اند، نه تنها بر هیچ پایه و اساس تاریخی استوار نیستند، بلکه نتیجه ای نیز جز تیره شدن روابط دو طرف نداشته اند.
مجموع این دلایل باعث شده که به رغم وجود اشتراکات زیاد و پیوندهای تاریخی و فرهنگی میان ایران و آذربایجان و همچنین ظرفیت های زیادی که در روابط دو کشور وجود دارد، تهران و باکو همیشه از روابط تنشزایی برخوردار باشند. این تنش ها به حدی بوده که معمولا هرگاه بحث حمله اسراییل و آمریکا و غرب به ایران مطرح می شود، موضوع استفادۀ این کشورها از خاک آذربایجان برای این هدف نیز روی کار میآید. اظهارات اخیر صورت گرفته از سوی الهام علی یف، رییس جمهور آذربایجان نیز اولین باری نیست که در این مورد مطرح می شود، کمااینکه آذری ها و شخص علی یف نیز این مسئله را تکذیب کرده اند. اما قطعاً چنین اظهارنظراتی با طرح گمانه زنی هایی از این دست، باز هم تکرار خواهند شد.
واقعیت اینست که آذربایجان به چند دلیل اجازه نمی دهد که اقدامی از سوی نیروهای آمریکایی و اسراییلی علیه ایران صورت گیرد:
*اول اینکه آذربایجان همیشه تأکید کرده است که اجازه نمی دهد که از خاک کشور برای حمله به ایران استفاده شود که نمونۀ آن اظهارات الهام علی یف بود.
*دوم اینکه آذربایجان به وضوح نقش و جایگاه رو به رشد ایران در معادلات ژئوپولیتیک منطقه را درک می کند. ضمن اینکه به نقش فعال ایران در حل مناقشل قره باغ نیز امیدوار است و به همین دلیل در حمله مشارکت نخواهد داشت.
*سوم اینکه مناسبات و پیوندها و اشتراکات تاریخی میان ایران و آذربایجان را نباید از یاد برد و این مسئله نقش مهمی در معادلات امروز و فردا دارد. چون اگر آذربایجان در چنین حمله ای مشارکت کند، در واقع باید این جایگاه تاریخی و پیوندها را نادیده بگیرد که در آن صورت از سوی مردم خودش تا حد زیادی با چالش مواجه می شود. در واقع افکار عمومی آذربایجان با چنین امری مخالف اند و موافق نیستند که کشورشان در حمله به ایران با آمریکا و اسراییل مشارکت کند.
*چهارمین دلیل به توافقنامه ای باز می گردد که بین دو کشور در سال 1381 امضاء شده است. در یکی از بندهای توافقنامۀ همکاریهای دوستانه بین ایران و آذربایجان، دو کشور توافق کردهاند که به هیچ کشور ثالثی اجازۀ استفادۀ از خاک خود برای حمله به کشور طرف مقابل ندهند. آذربایجان به عنوان کشوری که در نظام بین الملل و سازمانهای بین المللی حضور دارد، مسلماً باید به توافقنامه های خود پایبند باشند.
*دلیل آخر که می تواند مانع مشارکت نظامی آذربایجان علیه ایران باشد، به پیوند منافع امنیتی روسیه با کشورهای منطقه باز می گردد. روسیه نه تنها با حملۀ نظامی غرب به ایران مخالف است، بلکه از نزدیکی آذربایجان با آمریکا و اسراییل چندان خشنود نیست و به همین دلیل نگرانی هایی که نزد مقامات ایرانی از این مسئله وجود دارد، به همان میزان و چه بسا بیشتر همین نگرانی در میان روسها وجود دارد. بنابراین اگر باکو در چنین حمله ای مشارکت کند، به شدت مخالفت روسیه را بر می انگیزد و به منافع روسیه صدمه می زند. چنین امری در نهایت به ضرر باکو تمام می شود.
اینها مجموع دلایل سیاسی و امنیتی است که مانع از آن می شود تا باکو رابطۀ خود با همسایگان را مخدوش و به پایگاهی برای حمله علیه ایران تبدیل شود.
در هر حال در بررسی و تحلیل روابط تهران-باکو باید به چند عامل مهم توجه نمود:
* مذهب: با توجه به اینکه آذربایجان در منطقۀ قفقاز بعد از ایران، دومین کشوری است که بیشترین جمعیت شیعه را دارد، با این حال طی سالهای گذشته از سوی دولت آذربایجان یکسری سیاست های ضدمذهبی پیگیری شده که این امر با مخالفت ایران معمولاً روبرو شده است و سبب شده روابط تهران-باکو نیز تحت تأثیر قرار گیرد.
*سیاست خارجی آذربایجان: پیگیری سیاست نزدیکی به غرب از سوی آذربایجان از دیگر دلایل تیرگی روابط تهران-باکو بوده است. در سالهای گذشته باکو سعی کرده است که روابط خود را با آمریکا گسترش دهد، به اسراییل نزدیک شود و تمایل خود را به عضویت در ناتو نیز نشان دهد. تمامی این رویکردها از سوی ایران به عنوان یک تهدید امنیتی نگریسته میشوند. به همین دلیل سیاست خارجی آذربایجان، حساسیت های زیادی را برای تهران ایجاد کرده است.
*ادعاهای بی اساس ارضی: در سالهای گذشته، ادعاهای بی اساس ارضی که از سوی برخی به اصطلاح ناسیونالیست های آذری عنوان شده، نقش مخربی در روابط ایران و آدربایجان داشته است. صحبت هایی که در مورد آذربایجان شمالی و جنوبی یا آذربایجان بزرگ مطرح شده اند، نه تنها بر هیچ پایه و اساس تاریخی استوار نیستند، بلکه نتیجه ای نیز جز تیره شدن روابط دو طرف نداشته اند.
مجموع این دلایل باعث شده که به رغم وجود اشتراکات زیاد و پیوندهای تاریخی و فرهنگی میان ایران و آذربایجان و همچنین ظرفیت های زیادی که در روابط دو کشور وجود دارد، تهران و باکو همیشه از روابط تنشزایی برخوردار باشند. این تنش ها به حدی بوده که معمولا هرگاه بحث حمله اسراییل و آمریکا و غرب به ایران مطرح می شود، موضوع استفادۀ این کشورها از خاک آذربایجان برای این هدف نیز روی کار میآید. اظهارات اخیر صورت گرفته از سوی الهام علی یف، رییس جمهور آذربایجان نیز اولین باری نیست که در این مورد مطرح می شود، کمااینکه آذری ها و شخص علی یف نیز این مسئله را تکذیب کرده اند. اما قطعاً چنین اظهارنظراتی با طرح گمانه زنی هایی از این دست، باز هم تکرار خواهند شد.
واقعیت اینست که آذربایجان به چند دلیل اجازه نمی دهد که اقدامی از سوی نیروهای آمریکایی و اسراییلی علیه ایران صورت گیرد:
*اول اینکه آذربایجان همیشه تأکید کرده است که اجازه نمی دهد که از خاک کشور برای حمله به ایران استفاده شود که نمونۀ آن اظهارات الهام علی یف بود.
*دوم اینکه آذربایجان به وضوح نقش و جایگاه رو به رشد ایران در معادلات ژئوپولیتیک منطقه را درک می کند. ضمن اینکه به نقش فعال ایران در حل مناقشل قره باغ نیز امیدوار است و به همین دلیل در حمله مشارکت نخواهد داشت.
*سوم اینکه مناسبات و پیوندها و اشتراکات تاریخی میان ایران و آذربایجان را نباید از یاد برد و این مسئله نقش مهمی در معادلات امروز و فردا دارد. چون اگر آذربایجان در چنین حمله ای مشارکت کند، در واقع باید این جایگاه تاریخی و پیوندها را نادیده بگیرد که در آن صورت از سوی مردم خودش تا حد زیادی با چالش مواجه می شود. در واقع افکار عمومی آذربایجان با چنین امری مخالف اند و موافق نیستند که کشورشان در حمله به ایران با آمریکا و اسراییل مشارکت کند.
*چهارمین دلیل به توافقنامه ای باز می گردد که بین دو کشور در سال 1381 امضاء شده است. در یکی از بندهای توافقنامۀ همکاریهای دوستانه بین ایران و آذربایجان، دو کشور توافق کردهاند که به هیچ کشور ثالثی اجازۀ استفادۀ از خاک خود برای حمله به کشور طرف مقابل ندهند. آذربایجان به عنوان کشوری که در نظام بین الملل و سازمانهای بین المللی حضور دارد، مسلماً باید به توافقنامه های خود پایبند باشند.
*دلیل آخر که می تواند مانع مشارکت نظامی آذربایجان علیه ایران باشد، به پیوند منافع امنیتی روسیه با کشورهای منطقه باز می گردد. روسیه نه تنها با حملۀ نظامی غرب به ایران مخالف است، بلکه از نزدیکی آذربایجان با آمریکا و اسراییل چندان خشنود نیست و به همین دلیل نگرانی هایی که نزد مقامات ایرانی از این مسئله وجود دارد، به همان میزان و چه بسا بیشتر همین نگرانی در میان روسها وجود دارد. بنابراین اگر باکو در چنین حمله ای مشارکت کند، به شدت مخالفت روسیه را بر می انگیزد و به منافع روسیه صدمه می زند. چنین امری در نهایت به ضرر باکو تمام می شود.
اینها مجموع دلایل سیاسی و امنیتی است که مانع از آن می شود تا باکو رابطۀ خود با همسایگان را مخدوش و به پایگاهی برای حمله علیه ایران تبدیل شود.
1-فقط تاكيدبه اينكه به هيچوجه اجازه حمله به ايران از خاك اذربايجان داده نميشود دليل پذيرش حرف نميشود كما اينكه اذربايجان چندين وقت است فرودگاههاي متروكه خود را به رژيم صهيونيستي اجاره داده و پهبادها و هواپيماهاي نظامي رژيم در انجا جولان ميدهد و چند وقت پيش هم ميخواست اجازه انتقال منافقين به اذربايجان را بدهد.
2-در ترورهاي اخير دانشمندان هسته ايمان مشخص شد كه تروريستها در مقاطعي در داخل اذربايجان توسط صهيونيستا اموزش داده شده و از انجا به ايران منتقل شده اند
3-آذربايجان به هيچوجه به نقش ايران در حل قضيه قره باغ اميدوار نيست چون هر وقت مقامي از ايران به ارمنستان ميرود قضييه كشتار خوجالو توسط ارمنيها را به تصوير كشيده و در كنار ان ديدار مقامات ايران را از ارمنستان نشان داده و با اين اخبار بر موج احساسات ملت خود سوار و استفاده هاي ابزاري ميكند و دائم چنين وانمود ميكند كه در اين قضييه ايران نيز دخالت دارد.
4-اگر الهام علي اف به پيوندها و اشتراكات تاريخي پايبند بود هيچوقت دل در گرو صهيونيستا نميداد و براي دلخوشي انها سعي در تخريب مساجد باكو و كشف حجاب در مدارس نمينمود و كاملا مشخص است كه الهام سعي در گسستن اين پيوندها و اشتراكات تاريخي دارد.
5-و در پايان اين قدرت دفاعي ايران است كه همسايگاني چون اذربايجان نميتواند بيشتر از اين پا از گليمش دراز كند بلكه اگر كوچكترين ضعفي در ايران احساس كند شناگر ماهريست