شنبه ۰۳ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۲۹ مهر ۱۳۹۱ - ۱۲:۴۲

بدنام ترین شهردار تهران+تصاویر

بی شک در دربار پهلوی دوم افراد بسیاریوجود داشتند که به فساد این حکومت و ویرانی ایران دامن میزدند.افرادی که تحت تاثیر افکار دول استعمارگر نقش بسیاری در انحراف جوانان واستوار نمودن عقایداین حکومتها داشتند.یکی از این افراد که دست نشانده ی این استعمارگران تلقی می شد غلامرضا نیک پی بود.
کد خبر : ۸۴۲۳۸
به گزارش صراط،  غلامرضا نیک پی در سال ۱۳۰۸ شمسی در شهر اصفهان به دنیا آمد. پدرش عزیزالله اعزاز نیک پی ملقب به اعزازالدوله، نوه دختری ناصرالدین شاه و داماد ظل السطان ـ وزیر پست و تلگراف در کابینه قوام السطنه بود و سالها به عنوان «سناتور انتصابی» در تحکیم رژیم پهلوی فعالیت می کرد.



سعید سجادی و فاطمه تهرانی درباره ی نیک پی می نویسد: غلامرضا نیک پی تحصیلات ابتدایی را در دبستان «پهلوی» و دوره متوسطه را در دبیرستان «سعدی» اصفهان گذراند و پس از اخذ دیپلم به تهران آمد و در دانشگاه تهران ثبت نام کرد و پس از گذراندن دوره های مربوطه، به عنوان لیسانسه «حقوق سیاسی» فارغ التحصیل شد. او سپس برای تکمیل تحصیلات عالیه به انگلستان رفت و پس از گذراندن دوره های مربوطه، موفق به کسب دکترای اقتصاد از دانشگاه لندن شد.



غلامرضا نیک پی از وابستگان «الیگارشی» و از اعضای خاندانهای حکومتگر ایران به حساب می آمد. او نوه صارم الدوله یکی از اعضای مهم کابینه وثوق الدوله، عاقد قرارداد ننگین ۱۹۱۹ ایران با انگلستان، و نوه دختری ظل السطان بود. غلامرضا نیک پی در شمار آن گروه از افرادی بود که از اوان جوانی و از هنگام تحصیل در خارج از کشور به دام سازمانهای وابسته به بیگانه افتاد وتعالیم و آموزشهای لازم در عرصه همکاری با این کانونهای استعماری را فراگرفت.

در آن زمان امپریالیسم امریکا با هدف استمرار سلطه خود بر ایران، به این نتیجه رسیده بود که باید دست به جوانگرایی در ترکیب هیئت حاکمه ایران بزند و به جای رجال پیر و قدیمی ـ که رسوایی وابستگی شان اظهر من الشمس شده بود ـ جوانان تحصیلکرده و تربیت شده در غرب را به میدان بیاورد و براساس همین برنامه، حسنعلی منصور با حمایت امریکایی ها، برای دستیابی به مقام نخست وزیری، تشکلی به نام «کانون مترقی» را ایجاد کرده بود.
طرح تأسیس «کانون مترقی» به عنوان یک حزب که جوانان تحصیلکرده غرب را دربر بگیرد و به مکتب جدید دولتمردان در ایران تبدیل شود، یک طرح امریکایی در راستای استراتژی توسعه طرح «روستو ـ کندی» بود.

عضویت در «کانون مترقی»

غلامرضا نیک پی پس از اتمام تحصیلات در لندن به تهران بازگشت. وی ابتدا مدتی را به عنوان وکیل دادگستری به فعالیت پرداخت و پس از آن به استخدام شرکت ملی نفت ایران درآمد و به عنوان کارشناس اقتصادی در خدمت این سازمان قرار گرفت. او عضو کانون وکلای بین المللی و عضو هیئت امنای دانشگاه اصفهان بود. در ایامی که حسنعلی منصور و امیرعباس هویدا تلاش برای ایجاد «کانون مترقی» را آغاز کردند، نیک پی نیز به دلیل تمایل و استعدادی که برای همکاری با آنها داشت به کانون مترقی پیوست و در شمار نخستین تحصیل کردگان در غرب، عضویت این کانون را پذیرفت. زمانی که حسنعلی منصور از گروه کانون مترقی به مقام نخست وزیری دست یافت، بالطبع غلامرضا نیک پی نیز در مدار توجه بیشتر قرار گرفت و در سال ۱۳۴۳ با عنوان معاون نخست وزیری به عضویت هیئت دولت درآمد.



پس از به هلاکت رسیدن حسنعلی منصور نخست وزیر وقت، شاه که برا ی تحکیم قدرت خود به عنوان یک دیکتاتور، نیاز به یک نخست وزیر بله قربان گو و نوکر محض داشت، در بهمن ماه سال ۱۳۴۳ شمسی امیرعباس هویدا را به نخست وزیری برگزید. هویدا نیز غلامرضا نیک پی را باردیگر در شمار دولتمردان قرار داد و پست معاونت نخست وزیری را به وی واگذار کرد.

«نیک پی» پله های ترقی را با کمک هویدا به سرعت طی می کند، به طوری که در شهریور ماه سال ۱۳۴۷ از سوی هویدا به مقام وزارت آبادانی و مسکن منصوب می شود و پس از آن نیز به عنوان شهردار تهران معرفی می شود.

دوران فعالیت نیک پی در شهرداری تهران یکی از سیاه ترین ادوار این تشکیلات بود. او در این مقام و با اجرای طرح محدوده تهران عملاً دست به فجیع ترین جنایات زد و خانه بسیاری از مردمان زحمتکش را در مناطق فقیرنشین جامعه برسرشان خراب کرد. نیک پی در این مسند، در خدمت اشراف و درباریان و کلان سرمایه داران بود و با قرار دادن اراضی آنان در داخل محدوده تهران، موجبات ثروتمندتر شدن بیش از پیش آنان را فراهم آورد و در همین حال بدون هیچ ترحمی خانه های خارج از محدوده را ویران می کرد.

او که در لاف زنی و گزافه گویی کم نظیر بود، تهران را یکی از تمیزترین شهرهای جهان معرفی می نمود. در حالی که خدمات شهرداری فقط شامل حال اهالی شمال شهر و اغنیا می شد و زاغه نشین ها هر روز فقیرتر می شدند و بر تعداد حلبی آبادها هر روز افزوده می شد و چهره بزک کرده تهران را بسیار کریه جلوه گر می ساخت.



اواخر دهه چهل، زمانی که رواج ابتذال و از خودبیگانگی نسل جوان در دستور کار دولت قرار گرفت، امیرعباس هویدا غلامرضا نیک پی را مسئول اجرای این پروژه کرد و وی با ارایه طرح ایجاد کاخهای جوانان فعالیت مخربی را در این عرصه آغاز نمود.

معروف است که در اوایل همین دوره، چند ماه پس از گشایش پارک ملت (شاهنشاهی سابق)، کارگران زحمتکش این پارک، زن و مرد بی بندوباری را در حین استعمال مواد مخدر و اعمال منافی عفت دستگیر می کنند و پرونده این دو تن پس از طی مراحل ادری به شخص شهردار ارجاع می شود و نیک پی بعد از آگاهی از این ماجرا بلافاصله زن و مرد لاابالی را پس از عذرخواهی فراوان آزاد می کند و همزمان نسبت به توبیخ و حتی اخراج کارگران مزبور اقدام می کند و در پاسخ به اعتراض یکی از این کارگران با وقاحت و لحنی عصبانی می گوید:

«ما درختان این پارک را با این هدف که پناهگاهی برای معاشرت جوانان مترقی و متمدن باشد ساخته ایم و آنوقت شما با مغزهای منجمدتان موجبات سلب آسایش آنان را فراهم آورده اید.»

بازداشت نمایشی

با اوج گیری تظاهرات اعتراض آمیز مردمی در سراسر کشور علیه رژیم پهلوی، محمدرضا پهلوی در تلاشی مذبوحانه برای حفظ تاج و تخت خود، تصمیم به اجرای نمایشنامه «محاکمه برخی رجال قدیمی» گرفت و کوشید تا همان بازی دوران علی امینی دوباره تکرار شود. بر این اساس ازهاری عده ای از بانفوذترین رجال و شخصیتهای سیاسی را ـ که طی ده سال در مصدر امور بودند ـ دستگیر کرد و به زندان فرستاد.

غلامرضا نیک پی نیز در شمار یکی از این چهره ها قرار داشت. او که سالها مصدر امور در شهرداری تهران بود و نقش بسیار مهمی در خیانتهای رژیم داشت، از هر جهت برای اینگونه محاکمات نمایشی مناسب بود زیرا دوران شهرداری او خانه های بسیاری را بر سر مردم خراب کرده بودند و بارها مردم از سر خشم به شهرداری و ادارات تابعه آن حمله کرده و قصد آتش زدن این اماکن را داشتند. از این روی او را دستگیر کرده و به زندان «جمشید» بردند تا این افراد در واقع سپربلای شاه باشند و به مدد محاکمه آنها سلطنت شاه حفظ شود.

پس از بازداشت نیک پی دوستان و آشنایان او به تکاپو افتادند تا شاید به طریقی وی را آزاد کنند. حتی همسرش، نامه ای خطاب به نصرت الله معینیان رییس دفتر محمدرضا پهلوی نوشت و با تشریح وضعیت خود و فرزندانش، تقاضای آزادی همسرش را مطرح ساخت. اما هیچ یک از این اقدامات و تلاشها به دلیل فشار افکار عمومی مردم و تنگنای روز افزون رژیم ثمر نداد و نیک پی همچنان در بازداشت ماند تا جایی که چند روز بعد شاه نیز بدون اعتنا به نوکران خود، مجبور به فرار از کشور شد.

«نیک پی» پیش از فرار شاه بسیار کوشید تا به هر نحو ممکن خود را از زندان برهاند، او طی نامه ای (به تاریخ ۱۵/۱۰/۱۳۵۷ از شاهپور بختیار نخست وزیر وقت خواست تا با توجه به مصونیت پارلمانی او را آزاد کنند اما پرونده و سابقه اش خراب تر از آن بود که دولت متزلزل بختیار در آن هنگامه بتواند به او کمک کند.

در شامگاه روز بیست یکم بهمن ماه سال ۱۳۵۷ زمانی که انقلاب اسلامی مردم ایران به پیروزی رسید و مردم، قهرمانانه پادگانها و مواضع دشمن تا بن دندان مسلح را، یکی پس از دیگری با دستهای خالی و قلبهایی پر از ایمان و عشق فتح می کردند، نیروهای مبارز، غلامرضا نیک پی را در زندان جمشیدیه یافتند و او را به کمیته حضرت امام (قدس سره) مستقر در مدرسه رفاه بردند.



غلامرضا نیک پی در شمار نخستین گروه از رجال و دولتمردان فاسد پهلوی، به تاریخ بیست و دوم فروردین ماه سال ۱۳۵۸ در دادگاه انقلاب حاضر شد و در توجیه افعال گذشته خود مانند سایر جنایتکاران ادعا کرد که هیچ نقشی در دزدی ها، زد و بندها، خراب کردن خانه های مردم نداشته است، اما خیانت های او به این آب و خاک، آنچنان آشکار بود که به هیچ وجه قابل دفاع و توجیه به نظر نمی رسید چرا که جرائم وی ـ غارت بیت المال، همکاری با رژیم پهلوی، خدمت به اجانب و.... ـ برای دادگاه احراز شده بود.

سرانجام دادگاه عدل اسلامی او را به جرم خیانت به مردم ایران و اختلاس میلیونها تومان از بودجه بیت المال و خدمت به اجانب، مفسد فی الارض شناخت و او را به مجازات اعدام محکوم کرد. و این حکم پس از انجام تشریفات قانونی به اجرا درآمد.

به این ترتیب دفتر زندگی یکی دیگر از رجال وابسته دوران سیاه پهلوی بسته شد.
نظرات بینندگان
نورا
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۲:۴۷ - ۲۹ مهر ۱۳۹۱
۷۸۴
۱۰۲۲
این آدم صد شرف داشت به رجال زمان شما!
غلام
|
Iran (Islamic Republic of)
و همینطور رجاله
غضنفر
|
Iran (Islamic Republic of)
ديگه داري پررو ميشي بچه. فكر كنم تو هم آره ....
نورا
|
Iran (Islamic Republic of)
بچه تو قنداقه بچه پررو!
هاشم
|
Iran (Islamic Republic of)
به رجالی و رجاله ای چون خودت نورا وغلام...!
شایلین
|
Iran (Islamic Republic of)
لعن الله الجبت و طاغوت
علی
|
Iran (Islamic Republic of)
تا شرف از دیدگاه شما چی باشه نورا خانم
sgh
|
Iran (Islamic Republic of)
کلا آدم بی شرف کم نیست!
ناشناس
|
Germany
|
۱۳:۰۸ - ۲۹ مهر ۱۳۹۱
۶۷
۵۵
آيا تاريخ تكرار ميشود ؟
ناشناس
|
Germany
قطعا
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳:۱۵ - ۲۹ مهر ۱۳۹۱
۲۸
۷
خانه بسیاری از مردمان زحمتکش را در مناطق فقیرنشین جامعه برسرشان خراب کرد

مثل الان خوبه هرکی از دهات قهر میکنه زاه میوفته میاد تهران؟
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
خودت از كجا اومدي؟
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
وقتی حق دهاتی تو حلقوم تهرونیهاست باید هم بیاید تهران تا حقش رو بیرون بکشه. من نمی دونم این همه از پول مملکت رو می ریزند تو حلقوم شما تهرونیها عایدیش چیه ؟! فساد و فحشا و جشن طلاق ؟! حیف نون ! حیف نفت ! این همه محرومیت تو این کشوره و هر چی پوله خرج این شهر فاسد میشه .
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
حالا بگذریم همین تهرانیها هم سرازیر میشن شهرهای دیگه به اسم گردش و دانشگاه ، فسادشون رو منتشر می کنند هیچ به فرهنگ و طبیعت مناطق دیگه هم آسیب جدی وارد می کنند . مثل بلایی که از شر این مرکز نشینها سر جنگلهای شمال اومده . یا توهین و تحقیر وتمسخر زبان و فرهنگ گیلکها و بقیه شمالیها . خدا این قوم بدتر از مغول رو لعنت کنه .
غلام
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳:۱۹ - ۲۹ مهر ۱۳۹۱
۱۸
۲۸
سرانجام دادگاه عدل اسلامی او را به جرم خیانت به مردم ایران و اختلاس میلیونها تومان از بودجه بیت المال و خدمت به اجانب، مفسد فی الارض شناخت و او را به مجازات اعدام محکوم کرد. و این حکم پس از انجام تشریفات قانونی به اجرا درآمد.

ای کاش دادگاه عدل اسلامی همانطور برقرار می ماند . حکم ها هم به اجرا در می آمد
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴:۵۵ - ۲۹ مهر ۱۳۹۱
۱۸۹
۲۶۱
خدا رحمتش کند
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
انشاء الله با هم محشور بشید
شایلین
|
Iran (Islamic Republic of)
لعن الله علی قوم ظالمین و لعن الله الجبت و طاغوت
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۲:۳۲ - ۰۱ آبان ۱۳۹۱
۱۰۱
۲۷
از این به بعد شرف وشرافت رو باید ازنورا خانم یادبگیریم!!؟رجال ما شهیدان رجائی و بهشتی وباهنرها و... بودند که یک تار موی گندیده آنان بهتر از صد تا آدم امثال شاه ملعون ورجال خود فروخته اون وهم چنین طرفدارن اون رجاله.فهمیدی؟
انصاف
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳:۲۱ - ۰۱ آبان ۱۳۹۱
۱
۵
آقای غلام شیطانی ونوراازخدامیخوام گناهاییکه اون کرده روتوهمین دنیاعواقبشوبه شمانشون بده چون گناه یچیزطرفداری گناه یچیزدیگه خدایاخودت ایناروهدایت نکن که دست شیطونوازپشت بستن فقط تواین دنیاتقاص کاراوناروازهمینابگیرکه ازفرمانبران شیطان روی زمین هستند
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۲۰ - ۰۱ آبان ۱۳۹۱
۸۳
۳
الانم خونه مردمو شیشه میکنن اما هیچ کس حرفی نمیزنه دوران خفقان همین زمونه .............
بینا
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۸:۳۴ - ۰۲ آبان ۱۳۹۱
۸
۱
مگر الان جنوب تهران و اطراف آن وضعیت خوبی داره که میگین اون شخص فقط به شمال تهران اهمیت میداد..بعد هم اونا ادعای اسلام و مسلمانی نداشتن...شما به فکر وضعیت الان باشید.با این شهردار و رئیس جمهور و.....
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۱۹ - ۰۲ آبان ۱۳۹۱
۳
۲
شرش کم . این سلطنت طلبها کلا همین اند ! آدم رو یاد سلسله ساسانی می اندازند . که مردم رو به طبقات مختلف تقسیم می کردند و هر کس باید تو همون طبقه خودش می موند. حالا کار نداریم رضا قلدر یه قزاق بی سواد بود و پسرش هم وقتی دنیا اومد خبر نداشت قراره شاه بشه!!!
سعید
|
Iran (Islamic Republic of)
نه اینکه الان سلسله و طبقهو خود و ناخودی و محرم و نامحرم نیست!
مردم دار
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۸:۰۴ - ۰۲ آبان ۱۳۹۱
۲
۰
به آدرس 9آبان :انتهای خیابان شهیدرجائی نرسیده به شهرری خیابان 9آبان هست .جناب آقای نیک پی قبل تخریب محل سکونت زاغه نشینان براشون در9آبان خونه ساخت وتحویل زاغه نشینان داده بهتراول بریدبادرس فوق تحقیق کنیدبعدپشت سرمرده حرف بزنیم ظاهرامسلمان هستیما!!!به صرف اعتمادبه دیگران آخرت خودروخراب نکنیم.
ناشناس
|
Germany
|
۱۹:۱۰ - ۰۲ آبان ۱۳۹۱
۲
۱
با مرده ها چه کار دارید شما به استخوونهای این رفتگان هم کار دارید برای مطرح کردن مسائل تاریخی خیلی الویت ها ی دیگه ای هم وجود داره هر چند من چشم دیدن این آدما رو هم ندارم
امیر
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۸:۳۷ - ۰۳ آبان ۱۳۹۱
۱
۰
با خواندن این متن بیشتر آدم دلش واسه اونها میسوزه
مهدی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۳۵ - ۰۳ آبان ۱۳۹۱
۲
۰
خداوند بیامرزدشان
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳:۳۰ - ۰۳ آبان ۱۳۹۱
۳۱
۱
حالا خوبه راه میریم باید به شهردار مالیات بدیم !
مالیات نگاه کردن از راه دور به برج میلاد ..
مالیات راه رفتن رو موزاییک های پیاده رو
مالیات حرکت تاکسی ها بر آسفالت خیابانها (شارژشهرداری )