به گزارش سرویس وبلاگ صراط، قلم سرخ در آخرین به روز رسانی خود نوشت:
خب حالا با بازی خوب یا بد ، ایران یک بر صفر برنده شد و موجی از خوشحالی ایران را گرفت!
که البته من اسم این خوشحالی را خوشحالی کاذب می گذارم آخه خداییش فوتبال که بازی نمی کردند!
فکر کنم اسمش را بزاریم بکش زیر توپ بهتر بود. دو نفر خوب بازی می کردند اون هم دورگه هاای بودند که خارج ایران زندگی می کنند!
بماند از بحث اصلی دور نشیم!
خب بازی تموم شد اما فردای بازی یه عکس از تلویزیون پخش شد که یه عده ای بهش خندیدند و یه عده ای هم غصه خردند.
آره همین عکس زیر که حالا بهانه ای برای ما شد تا بنویسیم.
اکثر کشورهای پیشرفته ی زمان حال وقتی توی اوج پیشرفتشون بودند مثل الان ایران یکی از هزینه های اصلیشون (شاید دومین یا سومین هزینه)هزینه برا ی ارتقای فرهنگ عمومی و اجتماعی مردمشون بود.
همه می دونند وقتی در مسیر پیشرفتی مشکلات دو چندان میشه چون باید از یک پیچ خطرناک عبور کنی تا به یه مسیر صاف و هموار برسی ، توی اون شرایط شاید اگه هزینه ای که برای ارتقای فرهنگشون می کردند خرج مشکلاتشون می کردند میتونست بسیاری از مشکلاتشون را حل بکنه! ولی هیج وقت از این هزینه غافل نشدند ، چون اون هزینه را به جای اینکه مثل کشور ما هزینه بدونند سرمایه گزاری می دونستند.
سرمایه ی بلند مدتی که یک زمانی دو یا چند برابر برای اونها سود خواهد داشت.
حالا براتون با چند تا مثال توضیح می دم ...
اصلا از همین عکس بالایی شروع کنیم.
فکر کنید اگه دولت و دستگاه های مربوطه هزینه(سرمایه گذاری) میکردند و فرهنگ سازی میکردند که همه ی این صد هزار نفری که به ورزشگاه میومدند آخر بازی مثل این چشم بادامی ها توی 1 دقیقه فقط زباله های زیر پای خودشون را جمع میکرند (چه توهماتی)در این صورت:
به جای اینکه مثلا 20 نفر کارگر برای تمیز کردن کل این ورزشگاه لازم باشد میشد با نصف این نفرات ورزشگاه را تمییز کرد.
خب این یعنی به اندازه ی حقوق این 10 نفر صرفه جویی اقتصادی!
که میشه با پول این صرفه جویی مثلا بیای و ورزشگاه نقش جهان ما را تکمیل کرد!!
یا مثلا صندلی های طبقه ی دوم همون ورزشگاه آزادی را کار گذاشت.که پول از تهران هم به اصفهان منتقل نشه!
که خود تماشاگران هم راحت تر باشند!حالا بماند که ورزشگاه 100هزار نفریمون به 90 هزار نفری تغییر می کنه!
حالا شاید یه عده ای خیلی دلسوزی کنند و بگند این خودش میشه یه اشتغال زایی که به جای 10 نفر 20 نفر کار کنند اما خب یه سوال میکنم به نظر اون عده ما الان بیشتر به چه نوع شغلی بیشتر نیاز داریم؟
خب صد در صد از این نوع شغل ها مثل رفتگری تا دلت بخواهد پیدا میشه ولی چرا جوان لیسانسه یا حتی فوق لیسانسه ی ما باید بره توی فست فودی کار کنه چون شغل های دفتری ما که باب میلشون باشه کم پیداست!!
با اینکه طولانی شد اما حیفه این مثال را نزنم:
همین چند وقت پیش امام خامنه ای توی دیدار با جوانان خراسان شمالی داشتند از فرهنگ ترافیک گفتند.
حالا اگه ما فرهنگ ترافیک داشتیم چی میشد...؟!!
1-مجبور نبودیم ساعت 6 با احتساب زمان معطلی توی ترافیک به جای 7 از خواب بیدار بشیم تا که سر موقع سر کار باشیم!!
2-اصلی ترین دلیل مصرف زیاد بنزین در کشور ما که همین ترافیک باشه از بین می رفت که همین میتونه در این شرایط بد اقتصادی یک صرفه جویی فوق العاده باشه!
3-آلودگی هوا کمتر می شد و مجبور نبودیم هر چند وقت شهرها را تعطیل کنیم! و بماند همین تعطیلی چقدر به ضرر اقتصادمون تموم میشه!!اقتصادمون بماند به ضرر سلامتی خودمون!
4-آلودگی صوتی که دلیل بسیاری از ناراحتی های اعصابه کمتر می شد.
5-از خستگی ترافیک راحت می شدیم و کسل و بی روح به سر کار نمیرفیم که از معضل کم کاری سود دار تا حدودی کم میشد.
و
.
.
.
فرهنگ سازی هزینه است یا سرمایه گذاری؟
و یکی از اساسی ترین مشکلات ما توی کشورمون اینه که فرهنگ سازی هنوز یه هزینه به جای سرمایه محسوب میشه!