"صراط" - یکی از روزنامه های اصلاح طلب، امروز در یادداشتی با عنوان "رمزگشایی نامتوازن اصولگرایان" بقلم فاطمه راکعی چنین می نویسد: «جناح اصولگرا درحالی حوزه سیاست را در سالهای اخیر به تمامی در اختیار دارد که رفتارش کمتر در چارچوبهای سیاست ورزی متداول است. آخرین نمونه این رفتار را میتوان موضعگیری در قبال طرح دولت "وحدت ملی" دانست.»
نماینده مجلس ششم در همین رابطه می نویسد: «هدف آشتی و وحدت ملی در حوزه سیاست، بهخصوص در شرایط کنونی ایران به هیچ عنوان نمیتواند چیزی جدای از تلاش برای وارد کردن نیروهای حاشیه سیاست به متن رقابتها و معادلات جاری باشد. تقریبا در یک دهه گذشته کمتر مسالهای بوده که اصلاح طلبان آن را پیش بینی نکرده باشند هرچند اصولگرایان به آن اعتراف نکنند.»
به گزارش سرویس سیاسی صراط؛ این عضو حزب منحله مشارکت، در توجیه تلاش اصلاح طلبان در بازگشت به قدرت، اینگونه ادامه می دهد: «روزگاری برخی اصولگرایان تحزب را امری ناپسند در سیاست میدانستند و امروز همانها به دنبال تشکیل حزب و سازمان سیاسی هستند. روزگاری اصولگرایان دغدغه اصلاحطلبان درمورد برگزاری انتخابات رقابتی را جور دیگر تفسیر میکردند و امروز همانها بهدلیل همین دغدغهها بهدنبال اصلاح قانون انتخابات هستند. حالا هم در شرایطی که تمام هم و غم خود را معطوف حضور در سیاست و قدرت به کار گرفتهاند، تلاش اصلاحطلبان برای بازگشت به سیاست و کسب جایگاهی در قدرت را برنمیتابند. اگر این مساله خوب نیست پس چرا خود آنها برای ماندن اینچنین شتابزده در حال تلاشند؟»
سپس نویسنده در اقدامی پیشگرانه، از مسئولیت های احتمالی جناح متبوعش در انتخابات پیشرو شانه خالی کرده و تلویحاً اظهار می دارد: «اصلاحطلبان اگر هم بتوانند قدرت را در سال 92 یکبار دیگر به دست بگیرند، مسئولیت عملکردهای مدیریت اصولگرایان در هشت سال گذشته نیز به آنها تحمیل میشود.»!
نکته جالب در نوشته فوق، مستمسک قرار گرفتن طرح دولت "وحدت ملی" از طرف اصلاح طلبان، برای ورود مجدد به عرصه سیاست است. جناحی که در تفسیری خودخواهانه، هدف از طرح این ایده را فراهم آوردن زمینه بازگشت جبهه اصلاحات برای حضور مجدد در عرصه حکومتی می داند!
اما باید از هواخواهان و ایضاً نویسنده یادداشت این سوال را داشت که با چه منطق و معیاری جناح متبوع خود را در دایره وحدت بحساب می آورند؟! فلسفه طرح دولت وحدت ملی، تجمیع نظرات و ایده های دوستداران و منتقدان نظام در جهت یکپارچگی هر چه بیشتر و انسجام در تصمیم گیری ها بشمار می رود؛ اما بحث دوستداران و منتقدان از معاندان و مخالفان جداست! جناح اصلاح طلب پس از حوادث سال 88 چه گام مثبتی در جهت جلب اعتماد نظام برداشته که اینگونه خود را در دایره وحدت می گنجاند؟!
آیا به صرف "شرکت سید خندان اصلاحات در انتخابات مجلس نهم" و به زبان آوردن این جمله که "حساب ما از فتنه گران جداست" می توان آب رفته را به جوی بازگرداند و تمام اتفاقات گذشته را به فراموشی سپرد؟!
به فرض آنکه امکان حضور اصلاح طلبان در انتخابات آتی فراهم شده و نظام اسلامی هم چون گذشته با سعه صدر مثال زدنی، زمینه را برای بازگشت دوباره ایشان به قدرت فراهم آورد؛ آنگاه چه تضمینی وجود خواهد داشت تا در صورت عدم توفیق نامزد دوم خردادی ها در انتخابات قوه مجریه، مجدداً شاهد برافراشته شدن پیراهن عثمان "تقلب" نباشیم؟!
سخنان طلبکارانه تجدیدنظرطلبان، تداعی کننده این مطلب است که انگار هیچ قصور و تقصیری از جانب این جناح رخ نداده که ملزم به عذرخواهی و جبران آن باشند!
جالبتر آنجاست که نویسنده از تحمیل مدیریت 8 ساله اصولگرایان بر نامزد پیروز انتخابات 92 سخن می گوید! گویی ایشان میراث بر جای مانده 8 سال اصلاحات را از یاد برده اند. هنوز خاطرات تلخ "هر 9 روز یک بحران" از یاد ملت پاک نشده و جریانات سال 78 و ماجرای تحصن نمایندگان اصلاح طلب، در اذهان به یادگار مانده است. فقر و گرانی و بیکاری و تورم و ... تنها محصول 8 سال اخیر نیست؛ چراکه مدیریت مسئولان سابق نیز سهم بسزایی در ایجاد اینگونه مسائل دارند.
نماینده مجلس ششم در همین رابطه می نویسد: «هدف آشتی و وحدت ملی در حوزه سیاست، بهخصوص در شرایط کنونی ایران به هیچ عنوان نمیتواند چیزی جدای از تلاش برای وارد کردن نیروهای حاشیه سیاست به متن رقابتها و معادلات جاری باشد. تقریبا در یک دهه گذشته کمتر مسالهای بوده که اصلاح طلبان آن را پیش بینی نکرده باشند هرچند اصولگرایان به آن اعتراف نکنند.»
به گزارش سرویس سیاسی صراط؛ این عضو حزب منحله مشارکت، در توجیه تلاش اصلاح طلبان در بازگشت به قدرت، اینگونه ادامه می دهد: «روزگاری برخی اصولگرایان تحزب را امری ناپسند در سیاست میدانستند و امروز همانها به دنبال تشکیل حزب و سازمان سیاسی هستند. روزگاری اصولگرایان دغدغه اصلاحطلبان درمورد برگزاری انتخابات رقابتی را جور دیگر تفسیر میکردند و امروز همانها بهدلیل همین دغدغهها بهدنبال اصلاح قانون انتخابات هستند. حالا هم در شرایطی که تمام هم و غم خود را معطوف حضور در سیاست و قدرت به کار گرفتهاند، تلاش اصلاحطلبان برای بازگشت به سیاست و کسب جایگاهی در قدرت را برنمیتابند. اگر این مساله خوب نیست پس چرا خود آنها برای ماندن اینچنین شتابزده در حال تلاشند؟»
سپس نویسنده در اقدامی پیشگرانه، از مسئولیت های احتمالی جناح متبوعش در انتخابات پیشرو شانه خالی کرده و تلویحاً اظهار می دارد: «اصلاحطلبان اگر هم بتوانند قدرت را در سال 92 یکبار دیگر به دست بگیرند، مسئولیت عملکردهای مدیریت اصولگرایان در هشت سال گذشته نیز به آنها تحمیل میشود.»!
نکته جالب در نوشته فوق، مستمسک قرار گرفتن طرح دولت "وحدت ملی" از طرف اصلاح طلبان، برای ورود مجدد به عرصه سیاست است. جناحی که در تفسیری خودخواهانه، هدف از طرح این ایده را فراهم آوردن زمینه بازگشت جبهه اصلاحات برای حضور مجدد در عرصه حکومتی می داند!
اما باید از هواخواهان و ایضاً نویسنده یادداشت این سوال را داشت که با چه منطق و معیاری جناح متبوع خود را در دایره وحدت بحساب می آورند؟! فلسفه طرح دولت وحدت ملی، تجمیع نظرات و ایده های دوستداران و منتقدان نظام در جهت یکپارچگی هر چه بیشتر و انسجام در تصمیم گیری ها بشمار می رود؛ اما بحث دوستداران و منتقدان از معاندان و مخالفان جداست! جناح اصلاح طلب پس از حوادث سال 88 چه گام مثبتی در جهت جلب اعتماد نظام برداشته که اینگونه خود را در دایره وحدت می گنجاند؟!
آیا به صرف "شرکت سید خندان اصلاحات در انتخابات مجلس نهم" و به زبان آوردن این جمله که "حساب ما از فتنه گران جداست" می توان آب رفته را به جوی بازگرداند و تمام اتفاقات گذشته را به فراموشی سپرد؟!
به فرض آنکه امکان حضور اصلاح طلبان در انتخابات آتی فراهم شده و نظام اسلامی هم چون گذشته با سعه صدر مثال زدنی، زمینه را برای بازگشت دوباره ایشان به قدرت فراهم آورد؛ آنگاه چه تضمینی وجود خواهد داشت تا در صورت عدم توفیق نامزد دوم خردادی ها در انتخابات قوه مجریه، مجدداً شاهد برافراشته شدن پیراهن عثمان "تقلب" نباشیم؟!
سخنان طلبکارانه تجدیدنظرطلبان، تداعی کننده این مطلب است که انگار هیچ قصور و تقصیری از جانب این جناح رخ نداده که ملزم به عذرخواهی و جبران آن باشند!
جالبتر آنجاست که نویسنده از تحمیل مدیریت 8 ساله اصولگرایان بر نامزد پیروز انتخابات 92 سخن می گوید! گویی ایشان میراث بر جای مانده 8 سال اصلاحات را از یاد برده اند. هنوز خاطرات تلخ "هر 9 روز یک بحران" از یاد ملت پاک نشده و جریانات سال 78 و ماجرای تحصن نمایندگان اصلاح طلب، در اذهان به یادگار مانده است. فقر و گرانی و بیکاری و تورم و ... تنها محصول 8 سال اخیر نیست؛ چراکه مدیریت مسئولان سابق نیز سهم بسزایی در ایجاد اینگونه مسائل دارند.
لنگ بندازن
وضعيت اقتصادي به خصوص در دوره اصلاحات از ثبات و روند رو به رشد برخوردار بود (گرچه چندان چشمگير هم نبود) اما بعد از دوره اصلاحات پوپوليسم و بي انضباطي اثرات سوء خود را گذاشت و نه تنها روند رو به رشد متوقف شد بلكه امروز بحران گريبان اقتصاد كشور را گرفته و اگر سوءمديريت ادامه يابد غريب نيست روزي كه اقتصادمان روزهاي تيره تري را به خود ببيند.
بدون شك دولت و جريان اصلاحات نيز قصور و اشتباهات زيادي داشته اما در مقايسه با آنچه دولت نهم و به خصوص دهم بر سر كشور آورد مقايسه حكم قياس فيل و فنجان را دارد!
از دل تعريفي كه نگارنده محترم اين مطلب صراط نيوز به دست داده هم چيزي بهتر از همين دولت فعلي بيرون نخواد آمد! وحدتي خوب است كه بسياري از عالمان و دوستداران نظام و انقلاب را از عزلت نشيني به درآورد و صفوف ملت را باري ديگر يكپارچه كند تا نااهلان و شياطين انقلابي نما از منحرف كردن بيش از پيش مسير انقلاب نااميد گردند و استكبار و دشمنان نظام و انقلاب و براندازان فرنگ نشين را سر جاي خود بنشاند و نقشه هايشان را بر آب بيفكند.
بدون شك در جريان حوادث سه سال گذشته تعدادي از اصلاح طلبان از مسير انقلاب خارج شدند اما يك كاسه كردن همه آنان و معاند و مخالف خواندن همگي اشتباهي مرگ آور است كه ضدانقلاب را تقويت ميكند و اين به مصلحت نظام و انقلاب نيست.
.
«آیا به صرف "شرکت سید خندان اصلاحات در انتخابات مجلس نهم" و به زبان آوردن این جمله که "حساب ما از فتنه گران جداست" می توان آب رفته را به جوی بازگرداند و تمام اتفاقات گذشته را به فراموشی سپرد؟!»
.
باید به ایشان بگویید که توبه گرگ مرگ است و بس ...
خائنین کسانی هستند که به نام اصولگرایی مانند اختاپوس بر بیت المال دست اندازی میکنند و هر وقت قرار است که حساب پس دهند دشمن را بهانه کرده و رو شدن دست خود را آب به آسیاب دشمن ریختن مینامند
در زمان اصلاحات کدام بی قانونی و اختلاس اتفاق افتاد.
آن هم زمانی که کنترل همه چیز به جز قوه مجریه در اختیار جناح مقابل بود
هر کو که چنین نبوَد، از دایره بیرون است!