مستندات قرآنی و روایی بحث «خودی و غیر خودی»
خودی و غیر خودی را دارای قدمتی طولانی است؛ چه آنکه جنگ بین حق و باطل، کفر و ایمان، مَحرم و اجنبی، دوست و دشمن و ... قدمتی دیرینه دارد. مراجعه به مستندات قرآنی و روایی بر این مهم صحّه میگذارد که خودی و غیر خودی، مفاهیمی ریشهدار و دارای سابقهای طولانی به وسعت تاریخ بشریت است.
1.مستندات قرآنی: قرآن، مرزبندی بین حق و باطل، جبهة مؤمنین و کفار و تقسیم افراد به دو گروه خودی و غیر خودی را به صراحت مورد اشاره قرار میدهد.استفاده از اصطلاحاتی از قبیل «معه» و «مَعِیَ» و ... دلالت بر مبحث خودی بودن و اصطلاحاتی نظیر «دونکم» و ... بیانگر بحث غیرخودی در تقسیمبندی انسانهاست.
حضرت نوح (ع) ضمن تقسیم مردم زمان خود به دو گروه فوق الذکر، از خداوند متعال نجات از شرّ و غیر خودیها را طلب میکند و خداوند هم دُعای او را مستجاب کرده، میفرماید: «فَاَنجیناهُ و مَنْ معه».1 خدا همچنین هود و امت او را به دو دسته تقسیم نموده و دربارة آنها میفرماید: «فَاَنْجَیْناهُ و الذین مَعه برحمةٍ مِنّا و قَطَعْنا دابِرَ الذین کذّبوا بِایاتنا و ما کانوا مؤمنین»؛2 ما هود و کسانی را که با او بودند، به رحمت خود نجات دادیم و آنهایی که آیات ما را تکذیب کردند و ایمان نداشتند، به هلاکت رساندیم.
همچنین قرآن دربارة امت پیامبر اسلام (ص) خودیها را کسانی میداند که در برابر کفار سختگیرند، در حالی که با خود مهربانند؛ «محمدٌ رسولُ الله و الذین مَعَهُ اَشّدِاءُ علی الکفّار رُحَماءُ بَینَهمْ»؛3 محمد فرستاده خدا و کسانی که با او هستند [خودیها] بر کافران [غیر خودیها] سخت دل و شدید و با یکدیگر [خودیها] مهربانند. خداوند در آیهای دیگر میفرماید:«یا ایها الذین آمنوا لا تَتَّخِذوا بطانَةً مِن دونکم لا یَألونَکُم خبالاً»؛4 ای مؤمنین! از غیر خودی، کسی را به دوستی نگیرید که آنها از هرگونه شرّ و فسادی دربارة شما کوتاهی نمیکنند.
2. مستندات روایی: احادیث و روایات نیز بر وجود دو دستة خودی و غیر خودی تأکید دارند. در زمان ائمه طاهرین (علیهم السلام) شیعیان جهت اشاره به دو گروه خودی و غیر خودی از الفاظ و اشاراتی نظیر «نحن» و «هولاء» بهره میگرفتند. ائمه (علیهم السلام) نیز در تبیین دستهبندی فوق، جبهة خودی را با عنوان «دوستان خدا» و جبهة غیر خودی را با عنوان «دشمنان خدا» مخاطب قرار میدادند؛ به عنوان نمونه، امیر مؤمنان، علی (ع) در فرمایشی تأکید میکنند:«دوست پیامبر خدا، حضرت محمد (ص) کسی است که اطاعت پروردگار کند، هر چند که با آن حضرت نسبت فامیلی نداشته باشد و دشمن حضرت، کسی است که معصیت خدا کند، اگرچه از اقوام نزدیک آن گرامی باشد.»5
همچنین از منظر اهل بیت (علیهم السلام) مرز بین خودی و غیر خودی، همان کفر و ایمان است؛ چنانکه وقتی معاویة بن ابیسفیان میکوشید تا با استفاده از عباراتی مانند «ما و شما از یک قبیلهایم» خود را جزء جبهة خودی معرفی میکند، حضرت علی (ع) در پاسخی حکیمانه خاطرنشان کردند: «چنانکه گفتی ما و شما پیش از اسلام دوست بوده و با همه بودیم، اما آنچه دیروز ما را از هم جدا کرد، این بود که ما ایمان آوردیم و شما به کفر گراییدید و عامل جدایی امروزمان این است که ما پایداری ورزیدهایم و شما به انحراف کشیده شدهاید.»6
تأکید ائمه اطهار(علیهم السلام) بر وجود دو دسته خودی و غیر خودی، حتی در زیارتنامهها و ادعیه مهم نیز مورد توجه قرار گرفته است؛ به گونهای که در فرازی از زیارت عاشورا بر وجود این دستهبندی تأکید شده است: «اِنّی سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ و حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُم»؛ من دوست و خواهان کسی هستم که دوست و خواهان شماست [خودی] و دشمن کسی هستم که با شما دشمنی کند [غیر خودی].
محور جریان خودی و غیر خودی در کلام مقام معظم رهبری
با توجه به بیانات رهبر معظم انقلاب، میتوان جریان خودی و غیر خودی را بر محور جریانات سیاسی کشور – نه آحاد ملت – استوار دانست. ایشان در این مورد خاطرنشان میکنند: «گفته میشود خودی و غیر خودی، حالا خودی و غیر خودی داریم یا نداریم؟ اگر بخواهیم ملت را حساب کنیم، نه؛ آحاد ملت همه خودیاند، اما جریانات سیاسی، بله؛ جریانات خودی داریم، جریانات غیر خودی داریم.»7 رهبر معظم انقلاب بر همین مبنا، مخاطب تعبیر خودی و غیر خودی را فعالان عرصه سیاسی کشور که موجب جریانسازی سیاسی میشوند، میدانند و میفرمایند: «منظور از این تعبیر [خودی و غیر خودی] عموم مردم نیستند، بلکه مخاطب آن فعالان و تأثیرگذاران در عرصة سیاسی کشور هستند.»8
ایشان با توجه به احتمال سوء برداشت برخی فرصتطلب از این تعبیر و سوء استفادة آنان در دامن زدن به اختلاف بین جناحهای معتقد به نظام و انقلاب، تأکید میکنند: «... عدهای از روی کج سلیقگی یا بد فهمی یا موذیگری، بحث خودی و غیر خودی را با جناحهای کشور تطبیق میکنند که خیلی حرف بیربطی است. نه؛ همة جناحهای انقلاب، جزء مجموعههای خودیِ کشورند.»9
از مجموع بیانات رهبری میتوان به سه نتیجه مهم دست یافت: اول آنکه همة آحاد ملت خودیاند و نمیتوان آنان را غیر خودی دانست؛دوم آنکه محور بحث جریان خودی و غیر خودی را باید در جریانات سیاسی جستوجو کرد و سوم آنکه جریانات و جناح های معتقد به نظام، انقلاب و آرمانهای امام (ره) جزء جبهه خودی محسوب میشوند و جریانی که میتوان آن را مخاطب بحث غیر خودی دانست، جریان بیاعتقاد به نظام، انقلاب و امام است.
شاخصههای خودی و غیر خودی
رهبر معظم انقلاب در بیان شاخصهای نیروهای خودی و غیر خودی به مؤلفههایی اشاره مینمایند که میتوان آنها را تبیین کننده معنای این دو مقوله دانست:
1.خودی: ایشان در بیان معنای مقولة خودی میفرمایند: «خودی آن است که دلش برای اسلام میتپد؛ دلش برای انقلاب میتپد؛ به امام ارادت دارد؛ برای مردم به صورت حقیقی – نه ادعایی – احترام قائل است.»10 و در جای دیگر در بیان شاخصهها و اصول نیروهای خودی، خاطرنشان میشوند: «... اعتقاد به حاکمیت اسلام، راه امام (ره)، استقلال کشور، پاسداری از نظام جمهوری اسلامی، تلاش برای حلّ مشکلات مردم و تأمین عدالت و ایستادگی در مقابل نفوذ مستکبران، به ویژه آمریکا، معیارهای تشخیص حقانیت افراد و جناحها است.»11
اشاره رهبری به مؤلفههایی از قبیل موارد فوق، بیانگر شاخصههای اساسی نیروهای خودی است. غیر از این – با توجه به مجموعه بیانات رهبری – میتوان اجمالاً موارد ذیل را به عنوان اساسیترین شاخصههای جریان خودی مورد اشاره قرار داد:
1 – 1- التزام عملی به اسلام: التزام عملی به اسلام و آموزههای آن را باید اصلیترین شاخصة جریان خودی به شمار آورد؛ چه آنکه نظام جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی شاکلهای کاملاً دینی و مذهبی دارد. بنابر تأکید رهبر انقلاب «… همة کسانی که در صحنه سیاسی کشور حضور دارند، به ارزشها و پایههای اساسی این انقلاب اعتماد کنند. بدانید آن چیزی که میتواند این کشور را نجات بدهد، همان چیزهایی است که همه در اسلام مندرج است و اسلام است که میتواند…».12
اشارة مقام معظم رهبری درباره نجات بخش بودن اسلام برای ملت ایران و لزوم پایبندی جریان خودی به آموزههای اسلام بر اهمیت نقش «التزام عملی به اسلام» به عنوان یک شاخصة بسیار مهم برای جریان خودی تأکید دارد. به اعتقاد ایشان «نظام اسلامی به ایمان این خیل عظیم مردم متکی است. ممکن است از لحاظ سیاسی، یک عده از مردم به یک جناح، یک عده هم به یک جناح دیگر معتقد باشند – باشند – اما به اسلام معتقدند. خیال نکنند آن روزی که آن جناح در انتخابات برنده میشود، طور دیگری است، نه؛ اینها مذاقها و مسلکهای سیاسی و تشخیصهای سیاسی است.
اعتقاد به اسلام متعلق به این مردم است. مردم آن کسی را انتخاب میکنند… که معتقدند براساس ارزشهای اسلامی میخواهد این مملکت را از فقر و تبعیض و بیعدالتی و بقیة ضعفهایی که دارد، نجات بدهد. مردم دنبال اسلامند.»13 در مقابل میتوان، شاخصة مهم جریان غیر خودی را نیز عدم التزام این جریان به اسلام و آموزههای آن دانست؛ همانگونه که در طول مدت عمر سی ساله نظام، عدم پایبندی غیر خودیها به اسلام کاملاً آشکار بوده است.
1 – 2 – پیروی از خط امام: پیروی از خط امام، خط قرمزی است که جریان خودی را از جریان غیر خودی جدا میسازد. به تعبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی:«آنچه که امروز متن جامعه ماست، همان خط و راه امام است. آنچه که ما آن را به صلاح دین و دنیای خودمان میدانیم، همان چیزی است که با انگشت اشارة امام در مقابل ما باز شد و قدم در آن گذاشتیم… و در آن حرکت کردیم و باز هم تا جان در بدن داریم، آن راه را ادامه خواهیم داد… خط جمهوری اسلامی این است. غیر از این، ما راهی نداریم؛ غیر از این ما راه نجاتی نمیشناسیم؛ غیر از این، هیچ تکلیف شرعی بر دوش خودمان احساس نمیکنیم. تکلیف شرعی ما این است.»14
پس از رحلت امام خمینی (ره) آنهایی که تا پیش از این، همواره سنگ تبعیت از امام را به سینه میزدند، به یک باره رنگ عوض کردند و با زیر سؤال بردن اندیشهها و آرمانهای ایشان، افکار متعالیِ محبوبِ میلیونها ایرانی و غیر ایرانی را شایسته سپرده شدن به موزة تاریخ دانستند! اندیشة تخطی از خط و آرمان امام، افتادن در ورطة غیر خودی است؛ ورطهای که به علت دوری از انقلاب و ملت ایران، به مهلکهای جانکاه شباهت بیشتری دارد.
1 – 3 – عمل به قانون: قانونگرایی و التزام به قانون اساسی که بسیار مستحکم و مترقی است، خط جدایی بین جریان خودی با غیر خودی است. به تعبیر حضرت آیت الله خامنهای: «قانون اساسی ما یک قانون مترقی، بسیار مستحکم و بسیار هوشمندانه نوشته شده است. براساس این قانون، همه چیز در جای خود قرار دارد و قرار گفته است. توصیه من به همه… رعایت قانون است.
اگر ما قانون را رعایت بکنیم، دشمن نمیتواند به طمعورزی خود ادامه دهد.»15 قانون اساسی جمهوری اسلامی که به دستور حضرت امام خمینی (ره) و براساس جهانبینی اسلامی تدوین گردید، نه تنها به عنوان یک میثاق ملی بین همه جریانات سیاسی مطرح میگردد، بلکه به علت محتوای دینی آن، همان مبحث «التزام عملی به اسلام» را یادآور میشود و میتواند به عنوان یک شاخصة بسیار مهم برای جریان خودی مطرح گردد.
1 – 4 – رعایت خطوط قرمز: جریان خودی، به خطوط قرمز نظام و انقلاب توجه دارد و تخطی و تجاوز از آن را به هیچ عنوان جایز نمیداند. رهبر انقلاب اسلامی در این مورد خاطرنشان میکنند: «علاقه به کشور، پرورش یافتن در دامان انقلاب، برخورداری از نعمت بزرگ نظام اسلامی، دلسوزی نسبت به آینده، علاقهمندی به مردم؛ اینها مشترکات است و باید آنها را حفظ کرد؛ به خاطر اختلاف جزیی نباید به اینها خدشه وارد کرد؛ این برای ما یک فریضه و ضرورت است؛ این فقط امری نیست که «بهتر است» آن را مراعات کنیم؛ نه، «باید» آن را مراعات کنیم؛ هر کس مراعات نکند، به منافع کشور و مردم و به سرنوشت انقلاب ضربه زده است.»16
اشارة رهبری بر لزوم رعایت خطوط قرمز و نه رجحان آن، بر اهمیت نقش رعایت خطوط قرمز به عنوان تشکیل شاکلة جریان خودی صحّه میگذارد و در مقابل، نقش هنجارشکنان و متجاوزان از حریم خط قرمز را در تشکیل جریان غیر خودی مورد تأکید قرار میدهد. جریان غیر خودی هیچگاه مقید به خط قرمزهای نظام نیست؛ چرا که هیچگونه اعتقادی به التزام به اسلام و رعایت قانون و مصالح و منافع کشور ندارد و خود را به این اصول مهم مقید نمیداند.
1-5- دشمن شناسی: مسئله مهمی که بارها از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی مورد تأکید فراوان قرار گرفته بحث «دشمنشناسی» است. ایشان در ابتدا با تعریف شاخصههای دشمن خاطر نشان میکنند: «... دشمن کیست؟ هر کسی که با حاکمیت نظام مستقل مردمی دینی مخالف است، دشمن است.طمع ورزان، غارتگران، سودجویان، زراندوزان، زورگویان، وابستگان، مایلین به فساد و کسانی که از حاکمیت فرهنگ دینی زیان شخصی ببینند، دشمناند.»17و سپس با اشاره به گروههای سیاسی معتقد به نظام و متعلق به جبهة خودی تأکید میکنند: «من از همة گروهها ... خواهش میکنم که مراقب فریب دشمن باشید.»
18 ایشان با توجه به خطر نفوذ دشمن در بدنه نظام و تلاش آنان جهت استحالة نظام و انقلاب، دشمنشناسی را یکی بایدهای جریان خودی دانسته، میگویند: «... آنچه که امروز بر دوش همة مردم است ... این است که تشخیص بدهند و بدانند که این نظام اسلامی، همچنان از آغاز ولایت خود با سرسختترین و وحشیترین دشمنان مواجه بود. در ادامه کار هم با همان دشمنان روبهروست. مسئولان کشور... هیچ حرف و عملی از آنها صادر نشود که گرایش به این دشمن قدار را نشان بدهد. هشیار باشند... دشمن بیدار است، شما هم باید بیدار باشید...»19
حضرت آیت الله خامنهای هشیاری در برابر دشمنان را از شاخصههای نیروهای خودی و معتقد به نظام و انقلاب دانسته و میفرمایند: «... امروز اگرچه ما همة مردم را به دقت و هوشیاری در مقابل توطئههای پیچیدة دشمن توصیه میکنیم، اما آن کسانی را که با مسئولیتهای گوناگون سر و کار دارند بیشتر توصیه میکنیم؛ چون امروز دشمن با ملاحظة شوکت و اقتدار روزافزون جمهوری اسلامی، آهنگ حملات خود را نسبت به این نظام، پرشتاب و تندتر کرده است... دشمن هنوز توطئه میکند و تا مدتها توطئه خواهد کرد.
ما باید بیدار باشیم و همچنان که دشمن روشهای دشمنی خود را تغییر میدهد، هوشیاریهای خودمان را زیاد کنیم.»20هشدار رهبر انقلاب به جبهة خودی مبنی بر بیداری و هشیاری در برابر دشمنان و تلاش در جهت خنثیسازی توطئههای آنان، نه تنها جریان خودی را نسبت به این وظیفة مهم آگاه میسازد، بلکه به شاخصة مهم جریان غیر خودی که همان «بیتفاوتی در برابر دشمن» است، اشاره مستقیم دارد.
1 – 6 – تهدید شناسی: میتوان یکی دیگر از شاخصههای جریان خودی را «تهدید شناسی» آنان دانست. جریان خودی باید همانگونه که دشمن را شناخت و به وجود آن باور پیدا کرد، تهدیدها را هم بشناسد و برآیند شکلگیری آن در جامعه را نیز ارزیابی نماید و جهت خنثیسازی این تهدیدها تمام مساعی خود را به کار گیرد.
رهبر انقلاب در این مورد میفرمایند: «... تهدیدهایی هم هست؛ این تهدیدها را باید شناخت. اینکه من اصرار دارم در همه گفتهها و اظهارات، چه در خطاب به نسل جوان، چه در خطاب به عموم ملت، تهدیدهای متوجه به کشور و ملت و به خصوص نسل جوان را تذکر بدهم، به این خاطر است که اهمیت این تهدیدها خیلی زیاد است. ... به سهم خودتان در مقابله با این تهدیدها کوشا باشید.»21
ایشان با تبیین این موضوع که تهدیدهای آیندة ما عبارت از تهدیدهای خارجی و داخلی میباشند، در بیان مؤلفهها و مفاهیم تهدید در نظام جمهوری اسلامی خاطرنشان میشوند: «... هر چیزی که به سلامت و ایمان و عزم و نشاط لطمه بزند و کار و کوشش و تحصیل جوانان را معوق بگذارد، تهدید است. سرگرم شدن به مناقشات اجتماعی بیهوده، تهدید است. درگیریهای داخلی تهدید است. بیاعتمادی به نظام و مسئولان تهدید است. البته غفلت مسئولان هم تهدید است. برنامهریزی دشمن بیرونی هم تهدید است. یک ملت بیدار، یک ملت آگاه، یک ملت زنده، یک ملت جوان، یک ملت انقلابی مثل ملت ما، باید همه این تهدیدها را از سر راه خودش بردارد. »22
1 – 7 – زمانشناسی: زمان شناسی و آشنایی آنها با بزنگاههای مهم و راههای برون رفت از حوادث دوران، یکی از مهمترین شاخصهها و بایدهای جریانهای خودی است. از علل و عواملی که در طول تاریخ موجب عقبماندگی ملتها شد، عدم آشنایی آنان با نیازهای زمانه و جریانات روز است. به تعبیر رهبر معظم انقلاب: «... اشکال کار ملتها و اشخاصی که توسری خور زمانه باقی میمانند و مغلوب حوادث دوران خود میشوند، این است که زمان و جریانات خود را نمیشناسند، آنچه را که اقتضا و نیاز زمان است، درک نمیکنند. اگر هم درک میکنند، گاهی شجاعت ابراز آن را ندارند. لذا زمانه و عوامل معاند بر آنها غلبه میکند.»23
از این رو با اشاره به زمانشناسی و موقعیتشناسی ملت ایران و ذکر این مسئله که «هنر ملت ایران تا امروز این بوده که پاتک دشمن را در همه جا خنثی کرده است، نه اینکه دشمن نمیخواسته پاتک کند، دشمن همیشه در صدد ضربه زدن به ما بوده است.» این مهم را شاخصه و یکی از بایدهای جریانهای خودی میدانند تا بتوانند نظام را در مواجهه با امواج سهمگین توطئهها و آسیبها یاری رسانند.
1 – 8 – تعیین مرزهای دوستی و دشمنی: «گاهی اتفاق افتاده که رادیوهای بیگانه به مناسبتی از مسئولان بلند پایة کشور و مدیران سطح بالا، از شخصشان، از مجموعهشان، از جناحشان، از حزبشان، تمجید و تعریف و طرفداری کردهاند؛ من به آنها گفتهام که شما کاری کنید که با آنها اشتباه نشوید؛ یعنی فاصله خودتان را با آنها صریحاً روشن کنید.
اگر این کار انجام بگیرد، آنها به هدف خود نمیرسند و توطئههای آنها خنثی خواهد شد... وقتی در خصوص مسئلهای بین دو جناح و دو گروه فکری در جامعة ما اختلاف وجود دارد ... آنها یک طرف را مورد حمایت قرار میدهند و یک طرف دیگر را میکوبند، راه خنثی کردن توطئه آنها این است که آن طرفی که مورد حمایت آنها قرار گرفته، صریحاً و علناً از آنها برائت بجوید. اگر این کار را بکنند، دشمن به هدف خود ... نمیرسد، اگر این کار نشد، دشمن به هدف خود امیدوار میشود.»24
معظم له در همین راستا جریانهای خودی و معتقد به نظام، انقلاب و امام را مورد خطاب قرار داده و تأکید میکنند: «حرف من خطاب به جناحها این است: «برادران عزیز! خویشاوندان! بیایید مرزهای جدید و نویی را تعریف کنید... این دو جناحی که در داخل نظام قرار دارند، مرزهای جدیدی را تعریف کنند. اولاً مرز بین خودشان را کمرنگ کنند و قدری بیشتر با هم گرم بگیرند، ثانیاً مرزشان را با آن بیگانهها آشکارتر و واضحتر کنند!»25
2. غیر خودی: «غیر خودی کسی است که دستورش را از بیگانه میگیرد؛ دلش برای بیگانه میتپد؛ دلش برای برگشتن آمریکا میتپد. غیر خودی آن کسی است که از اوایل انقلاب در فکر ایجاد رابطة دوستانه با آمریکا بود؛ به امام اهانت میکرد، اما برای آمریکا اظهار عقیده میکرد؛ کسی به امام اهانت میکرد، ناراحت نمیشد، اما اگر کسی به دشمنان بیرون از مرز یا همدستان آنها اهانت میکرد، ناراحت میشد. اینها غریبهاند... هر کسی این طور باشد، غریبه است؛ خدا کند این طوری نداشته باشیم...»26 ایشان همچنین در تبیین اصلیترین شاخصة جریان غیر خودی، تأکید میکنند:
«یک عده... نشان دادند که به اداره کشور بر طبق احکام اسلام از بُن دندان عقیدهای ندارند؛ آنها اسم اسلام را میخواهند و اسم اسلام را دوست میدارند؛دشمن اسلام به آن معنا هم نیستند، اما مطلقاً اعتقادی به فقه اسلامی ندارند؛ معتقد به همان روشهای فردیاند... اینها هم دم از اصلاح میزنند.
گاهی دم از اسلام هم میزنند، اما در کنار کسانی قرار میگیرند که صریحاً علیه اسلام دارند شعار میدهند و با آنها اظهار همبستگی میکنند؛ گاهی دم از اسلام میزنند، اما در کنار کسانی قرار میگیرند که شعار ضدیت با حکومت اسلامی، شعار سکولاریزم و حکومت منهای دین و حکومت غیر دینی و حکومت ضد دینی و لائیسم را میدهند! پیداست که اینها نفوذیاند؛ اینها جزو آن دستهای نیستند که ارزشها را قبول دارند و معتقد به تحولاند؛ نه، اینها نفوذیاند؛ اینها بیگانه و غریبهاند... اینها غیر خودیاند؛ اینها انقلاب و اسلام و ارزشها را قبول ندارند؛ جناحهای خودی باید حواسشان را جمع کنند.»27
بنابر این با توجه به این بیانات رهبر معظم انقلاب، میتوان مؤلفهها و شاخصههای مهم جریان غیر خودی را از این قرار دانست:
2 – 1 بیگانه پرستی: رهبر انقلاب، غیر خودی را جریانی می دانند که کاملاً در خدمت بیگانه است. کشور را فدای امیال بیگانگان و در رأس آنان ایالات متحده میکند. دل در گرو بازگشت مجدد استیلای آمریکا بر منافع و استقلال کشور دارد.جریان غیر خودی با دارا بودن این ویژگی و شاخصه، همواره خواهان تسلط دوبارة یانکیها هستند.
امام خمینی (ره) در سخنرانی خود در تاریخ 13/4/1360 خطر بازگشت این جریان را متذکر شده و میفرمایند: «یک مسئلهای بود و یک جریانی. این جریان هست همواره با این انقلاب و همزاد با این انقلاب و الان هم هست و بعدها هم خواهد بود... جریان، جریان آمریکایی در مقابل اسلام [است]... یک جریانی بود که باید افراد متعهد نباشند... این یک جریانی بود و هست که میخواهند این کشور را با این جریان بکشند به طرف آمریکا.» این جریان از طریق عقبة رسانهای خود نیز در نشریات گوناگون، این شاخصه را ترویج کرد و با القای مطالب بیگانه شاد کن از قبیل: «حل مشکلات کشور در گرو ارتباط با آمریکاست»28 و «مذاکره با آمریکا، تنها راه حل مشکلات است.»29 در صدد بازگشت دوباره بیگانگان به کشور است.
2 - 2 بیاعتقاد به اسلام: مقام معظم رهبری شاخصة دیگر جریان غیر خودی را بیاعتقادی و عدم التزام به اسلام میدانند؛جریانی که هیچ اعتقادی به فقه اسلامی ندارند... این جریان در سال 1360 با صدور اطلاعیهای، لایحة قصاص که یک مسئله مسلّم و مصرّح فقهی است را غیر انسانی نامید(!) که با واکنش تند امام خمینی مواجه شد.ایشان در پاسخ به این ابراز نظر غیر منطقی و غیر شرعی خاطرنشان کردند: «... قضیة قصاص در جاهایی از قرآن تصریح شده است.
اینکه کسی بگوید حکم خدا غیر انسانی است [یعنی] اسلام غیر انسانی است، این کافر است.»30 سالها بعد نیز برخی نشریات شبههافکن به عنوان مروّجان همان اندیشههای ضد اسلامی به القای مجدد «ناکارآمدی فقه و احکام اسلامی» پرداختند و با هجویّاتی از قبیل «احکام کیفری اسلام کارآیی ندارد و موجب رواج خشونت میگردد.»
،31 «قتل مرتد خلاف قرآن و عقل است(!) در قرآن این حکم نیامده و فقط وعدة عذاب اخروی داده است»،32 «اعدام، مجازاتی خشن، ناانسانی و موهن است که با حذف بدون استثنای آن به عنوان خشونت، میتوان به گسترش فرهنگ جامعه مدنی امید بست»33 و با استفاده از نظریهپردازان خود که ادعاهایی از قبیل: «به نظر من این نکتة فوقالعاده مهمی است که احکام و قواعد و مقررات برای مردم و در خور مردم هستند، نه مردم برای آنها»34 ا مطرح میکردند، بر طبل عدم التزام و اعتقاد خود به احکام و فقه اسلامی کوبیدند.
2 – 3 – ضدیت با انقلاب: از دیدگاه رهبری «... دو خط بیشتر نیست: یک خط، خط انقلاب و طرفداران انقلاب و امام است؛ یک خط هم، خط دشمنان این انقلاب است»35 ایشان عملاً جبهة خودی را در خط انقلاب و جبهة غیر خودی را جریانی علیه انقلاب میدانند. این جریان در صدد القای ناکارآمدی انقلاب و خستگی مردم از تداوم آن است.
جریان غیر خودی جهت نهادینه کردن این تز خود، از طریق نشریات وابسته به خود، کوشیدند تا مردم را دلزده از انقلاب بخوانند و با طرح شبهات و هجویاتی از قبیل: «اکنون، پس از سالها جنگ و خونریزی و تورم و بحران اقتصادی و بیکاری و ناامنی، مردم خسته و فرتوت به ضرورت ایجاد حکومت دموکراتیک و نزدیکی با خارجیان پی بردهاند»36 به زعم خود، ملت را به سمت دلزدگی از انقلاب سوق دهند؛ غافل از اینکه مردم هیچگاه توجهی به این القائات جریان غیر خودی نکردند و ثابت قدمتر از قبل، در راه آرمانهای انقلاب و بالندگی آن، تمام مساعی خویش را به کار بستند.
2 – 4 – ضدیت با امام: افراد غیر خودی هیچگاه رهبری امام را برنتابیدند و همواره مواضع مخالف خود را بر ضد ایشان شدت بخشیدند. یکی از افراد همین جریان، یک ماه پس از رحلت امام (ره) در اظهار نظری عنودانه، عمق کینه خود را نسبت به ایشان ابراز داشت و گفت: «عاملی که باعث میشد رشد نکنیم، آقای خمینی بود... آقای خمینی باعث عدم رشد مملکت شد و به خاطر آن قاطعیت و دیکتاتوری که داشت و کسی نمیتوانست به او حرف بزند... چرا رهبری را مشخص نکردند؟ چون به علت خودخواهی ایشان بوده.»37 از این دست اظهارنظرهای موهنانه و کینهتوزانه، سالها بعد نیز از سوی افراد شاخص جریان غیرخودی مطرح شد که ذکر همه این موارد، نه تنها از دایرة مقال و مجال خارج است، بلکه موجب جریحهدار شدن احساسات علاقهمندان به امام و انقلاب خواهد شد.
2 – 5 – قانونستیزی: این جریان در ستیز با قانون اساسی به دو رویکرد روی آورده است. اولین رویکرد، ایجاد شبهه در اصول این قانون و وهن آن است. سرکردگان این جریان با استدلال به این مدعا که «قانون اساسی ما با نارساییهای متعددی روبهروست...»38 به هجو اصول آن روی آوردند؛ به عنوان نمونه، یکی از نشریات وابسته به این جریان در راستای ترویج فمینیسم و جهت زیر سؤال بردن قانون اساسی، مینویسد:«آیا قانون اساسی تنها برای نیمه مذکر جمعیت ایران وضع شده است؟» و سپس نتیجه میگیرد که: «... زن آزاد است، قانون اشتباه است و اشکال دارد.»39 جریان غیر خودی در رویکرد بعدی، با تخطی از قانون اساسی به هنجارشکنی دست زده و همواره در پی ایجاد تشویش اذهان عمومی میباشند.
خودیها مراقب آسیبها باشند «آسیبشناسی جریان خودی»
رهبر معظم انقلاب صریحاً از جریان خودی خواستهاند تا مراقب افراد غیر خودی باشند و از آنان دوری نمایند: «... محیطهای سیاسی باید از چنین عناصری(غیر خودی) که به فکر مصالح نیستند، بر حذر باشند»40 این هشدار جدی رهبری، بیانگر وجود آسیبها و چالش های گوناگون در مقابل جریان خودی است که هرگونه غفلت از آن، نظام و انقلاب را با مشکلات جبرانناپذیری مواجه خواهد ساخت. آنچه از منظر رهبر معظم انقلاب به عنوان آسیبشناسی در جریان خودی خوانده میشود، عبارتند از:
1. غفلت: به اعتقاد رهبر انقلاب «یکی از کارهای مهم دشمن همین است که شما و ما را از وجود خود غافل کند تا ما دشمن را در میان خود جستجو کنیم.»41 غفلت و سهلانگاری در امور توسط جریان خودی موجب رشد تفکر جریان غیر خودی خواهد شد؛ به گونهای که به تعبیر ایشان «گاهی یک غفلت، یک بیتوجهی، یک سستی، یک سهل انگاری ممکن است یک محصول عظیم را از دست ملتی بگیرد. نباید اجازه داد.»42
از منظر رهبری «خودیهای غافل» ناخواسته به پیاده نظامان دشمنان قسم خورده تبدیل میشوند. از این رو باید جریانات خودی با آگاهی تمام از هرگونه غفلت پرهیز نمایند: «... جبهة دشمن، غیر از آن آدم غافلی است که خودی هم هست؛ منتها بیچاره دچار غفلت و اشتباه و فریب میشود؛ بر اثر حادثهای، عقده و کینهای پیدا میکند و در مقابل نظام میایستد؛ در مقابل سخن حق میایستد، در مقابل امام و راه امام میایستد؛ این آن دشمن اصلی نیست؛ این یک آدم فریب خورده است؛ این یک آدم قابل ترحم است!
دشمن اصلی آن کسی است که پشت سر این قرار میگیرد، اما خودش را نشان نمیدهد؛ در داخل کشور، خودش را نشان نمیدهد؛ در خارج کشور چرا؛ در جبهة جهانی، در جبهة بین المللی، به عنوان یک عضو وفادار سازمان جاسوسی سیاسی آمریکا یا موساد صهیونیستها چرا؛ کاملاً چهرة او آشکار است... اما آن دنبالة او که داخل کشور است، خود را دم چک و اقتدار حکومت قرار نمیدهد؛ ... حرفشان را با یک واسطه، با دو واسطه، با سه واسطه، از زبان آدمهای غافل میزنند.»43
2. فساد: فساد و تمایل به محرّمات، میتواند عاملی برای تهی شدن جریان خودی از التزامات اخلاقی باشد. از جمله این فسادها میتوان به گرایش به مال حرام از قبیل رشوه و ... اشاره نمود. رهبر معظم انقلاب در این مورد معتقدند: «وقتی پول و لقمة حرام در بین مردم و نخبگان و زبدگان رایج شد، گناه رایج میشود... وارد شدن در میدان فساد مالی، مقدمة ورود به میدان فساد اخلاقی و فساد جنسی و فساد شهوانی و انواع و اقسام فسادهاست.»44
بیگمان، گرایش جریان خودی به مفاسد، زمینه را برای نفوذ جریان غیر خودی فراهم خواهد ساخت؛ چرا که انسانهای سست عنصر و بیایمان هیچ مقاومتی در برابر وسوسههای شیاطین دوران ندارند. جریان غیر خودی و دشمنان قسم خورده این انقلاب و نظام نیز مترصد لغزش نیروهای خودی هستند تا اهداف خود را عملی سازند. حضرت آیت الله خامنهای در این مورد میفرمایند: «وقتی مدیران مردمی فاسد شدند، این میشود پایگاه دشمن خارجی. دشمن خارجی از آدمهای فاسد برای اهداف سیاسی خود در کشور، خوب استفاده میکند.»45
3. اختلافات بیثمر سیاسی: دشمن همواره در صدد است تا با استفاده از برخی اختلاف نظرها، نیروهای خودی را به جان همدیگر بیندازد: «این اختلافات سیاسی و جناحی که گاهی خیلی بزرگ نشان داده میشود، به این بزرگی نیست؛ به این اهمیت نیست. ...مردم با این خطکشیهای تصنعی و مصنوعی کاری ندارند. دشمن دوست میدارد جناحها را بیشتر به جان خود بیندازد... چرا باید کسانی وحدت ملی را، منافع ملی را، مصالح این کشور را قربانی اغراض جناحی بکنند؟»46
دقیقاً بر همین اساس است که ایشان با آسیبشناسی دقیق از این موضوع، جریان خودی را به رهیدن از این بزنگاه مهم تشویق نموده و به آنان توصیه مینمایند مراقب این چالش عظیم باشند: «گروه های سیاسی و جریانهای سیاسی با هم کنار بیایند و با هم کار کنند. بدبینی، اهانت به یکدیگر و قهر از یکدیگر نداشته باشند.»47
ایشان از همة نیروهای خودی میخواهند تا جهت دوری جستن از این آسیب بزرگ با هم اتحاد داشته باشند و حلقة همدلی تشکیل دهند؛ «مرزی که بین اینها [گروههای سیاسی] وجود دارد، یک مرز واقعی و یک مرز تعیین کننده نیست. میتوانند با هم یک وحدت عمومی را تشکیل بدهند؛ هویت کلی جامعه اسلامی و انقلابی را تشکیل بدهند. در واقع مثل دو «جناح» عمل کنند. دو جناح، یعنی دو بال پرنده. اگر هر دو بال یک پرنده خوب حرکت بکند، این پرنده بالا و پیش خواهد رفت.»48
4. نفوذپذیری در برابر دشمن: حضرت آیت الله خامنهای ضمن هشدار به جریان خودی در این مورد میفرمایند: «... حرف امروز من و حرف همیشه من به جناحهای سیاسی و شخصیتهای سیاسی در این کشور این است که در مقابل دشمن، جوری نباشید که دشمن احساس کند از این طریق میتواند در دل انقلاب رخنه کند و نفوذ خودش را گسترش بدهد... کاری نکنند که این احساس را به دشمن بدهند که میشود از این جا در داخل نظام رخنه کرد و نفوذ خود را گسترش داد.»49
دشمنان از هر راهی جهت نفوذ در میان جریان خودی استفاده میکنند و بنابر فرمایش رهبری: «... دشمن امروز امیدوار است شاید بتواند از ضعفها استفاده کند، از سادهاندیشی استفاده کند، جای پای خود را در دستگاههای سیاسی کشور و دستگاههای فرهنگی کشور، باز هم باز کند»50 اما جریان خودی و نیروهای وفادار به نظام و انقلاب باید مراقب نفوذ جریان غیر خودی باشند و جهت رهیدن از این چالش بزرگ، بسیار هشیارانه عمل کند. تسامح در برابر نفوذ اغیار، نه تنها جریان خودی را با خطر اضمحلال مواجه خواهد ساخت، بلکه موجب آسیبپذیری نظام و انقلاب خواهد شد.
5. تخریب: «یکی از بدترین کارها این است که مسئولان موظف نظام، به وسیلة اشخاص دیگر صرفاً به خاطر اینکه تریبونی در اختیارشان قرار گرفته، مورد تخریب واقع شوند.»51 از اینرو، همواره آنچه در بیانات معظم له مورد اشاره و تأکید قرار میگیرد، لزوم پرهیز جریان خودی از تخریب همدیگر است؛ چرا که تخریب نیروهای خودی به تضعیف آنان منتج خواهد شد و تضعیف نیروهای خودی، به تضعیف و تهدید نظام و انقلاب منجر میشود: «دستگاههای مختلف و قوای سه گانه باید حیثیت، شخصیت و حدودِ قانونیِ هم را حفظ کنند و همدیگر را تضعیف نکنند؛ که متأسفانه گاهی درگوشه و کنار، چیزهایی در این زمینه دیده میشود.»52
6. التهابات سیاسی: «مراقب باشید که تهییج سیاسی برای کشور مضرّ است... در شرایط متهیّج و متشنج سیاسی، آسانترین کارهای جاری هم دشوار خواهد شد. هیچ کس به تهیّج سیاسی کمک نکند. یکی از بدترین عیوب برای فعالان سیاسی این است که در صدد اشتقاق و جدایی و بهانهگیری از یکدیگر باشند.»53 بیشک وجود یک محیط غیر ملتهب و بیتشنج و آرام، موجب پیشرفت و رستگاری یک جامعه خواهد شد و تشنج فضای جامعه و ایجاد التهاب در آن، حرکتی در جهت خدمت به جریان غیر خودی و دشمنان نظام و انقلاب است.
به تعبیر حضرت آیت الله خامنهای: «اگر کشور بخواهد به سمتی که برای آن مطلوب است... پیشرفت بکند، به محیط آرام و بیتشنج احتیاج دارد. آن کسانی که به پیروی از تبلیغات رادیوهای بیگانه سعی میکنند فضای سیاسی جامعه را متشنج بکنند، به کشور خدمت نمیکنند.»54
7. بیاعتمادی نیروهای خودی نسبت به هم: شاید بتوان حس عدم اعتماد نیروهای وفادار به نظام و جریانات خودی نسبت به همدیگر را یکی از بزرگترین چالشهای پیش روی این جریان دانست که به تعبیر رهبری، یک «داستان واقعاً غم انگیز» است: «... البته خود این واقعاً داستان غمانگیز است که من نمیخواهم حالا وارد آن بشوم. اینکه بعضیها به دشمن بیشتر اعتماد میکنند تا به دوست، به بیگانه بیشتر روی خوش نشان میدهند تا به دوست، حرف بیگانه را تکرار میکنند، علیرغم دوست، این داستان خیلی غم انگیز و ماجرای تلخی است.»55
ایشان همچنین این آسیب را یک عیب و بلیّه بسیار بزرگ دانسته و تأکید میکنند: «... این عیب و بلیّه بسیار بزرگی است که برخی افراد، همه بدیها و سیّئات را از بیگانگان نفی و به خودی منتسب کنند و همة مصالح و خیراتی که امید آن باید از درون جامعه بجوشد، متوجه رفاقت و ارتباط با بیگانگانی بدانند که دشمنی خود را پنهان نمیکنند.»56
پینوشتها:
1. سورة شعرا، 119.
2. سورة اعراف، 72.
3. سورة فتح، 29.
4. سورة آل عمران، 118.
5. نهج البلاغه، حکمت 96.
6. همان، نامة 64.
7. سخنرانی در خطبههای نماز جمعة تهران، 8/5/1378.
8. در دیدار اعضای تشکلهای مختلف دانشجویی، 18/9/1379.
9. در دیدار با کارگزاران نظام، 21/9/1380.
10. سخنرانی در خطبههای نماز جمعه تهران، 8/5/1378.
11. در اجتماع جوانان استان مرکزی، 26/8/1379.
12. سخنرانی در خطبههای نماز جمعه تهران، 23/2/1379.
13. پیشین.
14. در جمع مسئولان وزارت خارجه و سفرا و کارداران جمهوری اسلامی، 1/5/1369.
15. در اجتماع مردم قم، 14/7/1379.
16. در دیدار با کارگزاران نظام اسلامی، 25/9/1380.
17. در دیدار با جمع کثیری از مردم قم، 19/10/1379.
18. سخنرانی در خطبههای نماز جمعه تهران، 26/1/1379.
19. در دیدار با جمع کثیری از مردم قم، 19/10/1379.
20. سخنرانی در خطبههای نماز جمعه تهران، 26/12/1379.
21. در اجتماع جوانان در مصلای تهران، 1/2/1379.
22. پیشین.
23. در دیدار با جمع کثیری از مردم قم، 19/10/1379.
24. خطبههای نماز جمعه تهران، 26/12/1379.
25. همان، 23/2/1379.
26. همان، 8/5/1378.
27. همان، 23/2/1379.
28. هفته نامة راه نو، 3 مرداد 1377، ش 14، ص 32 و 30.
29. هفته نامة پیام هامون، 10 آبان 1378، ص 7.
30. صحیفة نور، ج 14، ص 458.
31. ماهنامة کیان، بهمن 1377.
32. هفته نامة پیام هاجر، ش 276، ص 4 و 1.
33. روزنامة نشاط، 2 شهریور 1378.
34. عبدالکریم سروش، ماهنامة کیان، بهمن 1377، ص 32 و 31.
35. دیدار با کارگزاران نظام اسلامی، 14/9/1369.
36. ماهنامة پیام امروز، فروردین 1378.
37. ستون پنجم، به کوشش کانون پژوهشهای دانشجویی دانشگاه شهید عباسپور، 1377، ص 75.
38. روزنامة صبح امروز، 21 بهمن 1377.
39. روزنامة زن، 7 دی 1377.
40. در دیدار اعضای تشکلهای مختلف دانشجویی، 18/9/1379.
41. در اجتماع مردم آمل، 21/3/1377.
42. در اجتماع جوانان، 1/2/1379.
43. خطبههای نماز جمعه تهران، 26/9/1378.
44. در اجتماع مردم قم، 19/10/1380.
45. پیشین.
46. در اجتماع مردم قم، 14/7/1379.
47. خطبههای نماز جمعه تهران، 8/5/1378.
48. خطبههای نماز جمعه تهران، 23/2/1379.
49. دیدار با اقشار مختلف مردم، 11/8/1379.
50. در اجتماع مردم قم، 14/7/1379.
51. در مراسم تنفیذ ریاست جمهوری، 11/5/1380.
52. در جمع اعضای مجلس خبرگان، 27/11/1379.
53. در مراسم تنفیذ ریاست جمهوری، 11/5/1380.
54. در اجتماع مردم اراک، 24/8/1379.
55. خطبههای نماز جمعه تهران، 27/1/1379.
56. سخنرانی در پایان درس خارج فقه، 16/1/1379.
علی اکبر عالمیان