به گزارش سرویس وبلاگ صراط، شیرز نقد و بررسی در آخرین به روز رسانی خود نوشت:
در آیات مختلف قرآن گذشته از نکوهش شدید «شرک * » و مشرکان ، و بیان عاقبتِ شوم آنها، تأکید بر ضرورت گسستن پیوند از مشرکان و توصیة جدّی به مقابله با آنان (نساء: 48، 116؛ انعام : 79، 106؛ یونس : 105؛ حجر: 94؛ قصص : 87؛ روم : 31؛ فصلت : 60؛ توبه : 5، 36؛ بیّنه : 6؛ احزاب : 73؛ فتح : 6) و به برائت انبیاء از مشرکان و اعلان بیزاری آنها از «شرک » و «موضوع له شرک » تصریح شده است (انعام : 19، 78؛ توبه : 3، 114؛ هود: 35، 54؛ یونس : 41؛ شعرا: 216؛ زحرف : 26). نمونة بارز اعلام برائت از مشرکان در امتهای پیشین ، بنابر قرآن (ممتحنه : 4) حضرت ابراهیم (ع ) و یارانش بودند که قاطعانه برائت خود را از مشرکان و بتهای آنها اعلام داشتند. اِسناد عمل برائت در این آیات به پیامبران ، این نکته را افاده می کند که این عمل علاوه بر صبغة اعتقادی ، جنبه سیاسی و حقوقی و اجتماعی نیز دارد و با تعیین مشی و رفتار بیرونی مؤمنان ، موحّدان را از مشرکان و کافران متمایز می کند. بویژه آنکه در کتب لغت نیز «برائت » را به معنای بیزاری و اجتناب ، و گسستن پیوند و ارتباط دانسته اند (راغب اصفهانی ، ص 45؛ المعجم الوسیط ، ج 1، ص 46؛ طبرسی ، ج 5، ص 5؛ لسان التنزیل ، ص 166؛ قرطبی ، ج 8، ص 63 و نیز رجوع کنید به برائت * ).
اعلان عمومی «برائت از مشرکین » و اَحکام الحاقی آن ، در تاریخ اسلام برای نخستین بار ، پس از نقض عهد مشرکینی بود که پس از فتح مکه (8 ه ق ) با پیامبر اسلام پیمان عدم تهاجم و دشمنی بسته بودند. آیات نخست (ده آیة اول رجوع کنید به ابن کثیر، تفسیر ، ج 2، ص 287ـ293) سورة برائت متکفّل این اعلان بود. حضرت علی علیه السلام این آیات را به دستور رسول اکرم (ص ) در مراسح حج سال نهم هجرت ابلاغ کرد (رجوع کنید به برائت * ، سوره ) آیات مزبور، علاوه بر برائت از مشرکانِ پیمان شکن ، تمامی مشرکان ، اعم از پیمان بستگان و غیر آنان ، را شامل می شود؛ زیرا به نظر برخی از مفسّران ، آیة سوم سورة برائت ، تکرار آیة اول نیست ؛ آیة اول اعلام برائت و بیزاری از مشرکینِ پیمان شکن ، و خطاب آیة سوم به صورت اعلام برائت یا به تعبیر قرآن «اذان برائت » متوجه تمامی مردم است ، نه خاصّ مشرکین ، تا همه بدانند که خدا و رسول از مشرکین بیزارند و مردم خود را برای چنین امری ، پس از سپری شدن ماههای حرام ، آماده سازند (طباطبایی ، ج 9، ص 149؛ زحیلی ، ج 10، ص 103؛ قطب ، ج 4، ص 115ـ139؛ فخر رازی ، ج 15، ص 222؛ زمخشری ، ج 2، ص 244). به نظر برخی مفسران ، حج سال نهم را از آنرو «حج اکبر» می نامند که عزتِ کامل مسلمانان و ذلّت مشرکان در آن سال ظاهر شد (آلوسی ، ج 10، ص 46).
بسیاری از محدّثان و مفسران با استناد به روایات گوناگون ، حج اکبر را روز عید قربان می دانند (ابن عربی ، ج 2، ص 897؛ طباطبائی ، همانجا؛ طبرسی ، ج 6، ص 63ـ66؛ حویزی ، ج 2، ص 185ـ186؛ طبری ، جامع البیان ، ج 10، ص 49؛ قطب ، ج 4، ص 136؛ ناصف ، ج 4، ص 129؛ راغب اصفهانی ، ص 107؛ مجلسی ، ج 96، ص 358). در عید قربان سال دهم (حجة الوداع ) نیز رسول اکرم صلّی اللّه علیه وآله وسلّم این مطلب را تأیید فرمود و این عنوان برای روز عید قربان به کار گرفته شد (ابن عربی ، ج 2، ص 898؛ ابن کثیر، تفسیر ، ج 2، ص 290؛ سیوطی ، الدرالمنثور ، ج 3، ص 211، ابن هشام ، ج 4، ص 252؛ فخر رازی ، ج 15، ص 221).
در ابلاغ «برائت از مشرکین »، حضرت علی علیه السلام ، در بعدازظهر دهم ذیحجه در مِنی '، با شمشیر برهنه ، به خطبه ایستاد و پس از تلاوت آیات نخست سورة برائت ، چهار حکم الحاقی رسول اکرم را ابلاغ کرد (حویزی ، ج 2، ص 179؛ ابن کثیر، تفسیر ، ج 2، ص 289 ـ290؛ سیوطی ، الدرالمنثور ، ج 3، ص 209ـ210؛ طبرسی ، ج 5، ص 6ـ7) مضمون «اذان برائت » - با توجه به تعبیر «اَنَّ اللّه بَریٌ مِنَ المشرکین و رسولُهُ» و مفاد آیات تفصیلیِ بعدی سورة توبه دربارة مشرکان (11ـ 28)، ذمیّان مشرک و کافر (29ـ32)، زراندوزان (34ـ35) و منافقان (50ـ57) - اشاره به آن دارد که این اعلامیه را نباید مقابلة مقطعیِ رسول اکرم صلّی اللّه علیه وآله وسلّم با رفتار مشرکان پیمان شکن دانست ، بلکه این مضمون و نحوة ابلاغ ، بیان کنندة یک اصل اسلامی و همیشگی است که خداوند آن را مقرر کرده تا روش سیاسی اسلام و مسلمانان را در مقابل مخالفانِ اصل توحید و ناقضان حقوق انسانی و مشروع مسلمانان ، روشن سازد (فخر رازی ، ج 15، ص 220ـ221؛ آلوسی ، همانجا؛ زمخشری ، همانجا) در واقع ، اعلان برائت ، در ردیف آیاتی است که در آنها برخورد عمومی جامعة اسلامی با کافران و مشرکان بیان شده و «ولایت » (نساء: 89)، «رکون » (هود: 113)، «تولّی '» (مائده : 51)، «سبیل » (نساء: 141) و «حُبّ» (آل عمران : 119) نسبت به آنها نفی و با اذان برائت ، جنبة سلبی و بیرونی توحید تبیین و تبلیغ شده است (عبده ، ج 10، ص 182).
تفکیک خطوط اعتقادی و عملی مسلمانان از مشرکان و کافران و منافقان و اهل کتاب ، بویژه پس از پیوستن طلقا و طوایف نومسلمان ثقیف و هوازن به صفوف مسلمانان که ایمانشان به استواری مهاجرین و انصار نبود و القای روحیة تولی و تبری کاملاً از آیات سورة برائت مستفاد می شود. از همین وجهه نظر نیز تداوم موضوع در سالهای بعد و برای همیشه ضروری می شود (قطب ، ج 4، ص 91ـ109).
شیوه های اعلام برائت می تواند به گونه های مختلف و مناسب ، در قالب رعایت اصول دیگر اسلام و شرایط زمان انجام شود، اما آنچه به عنوان رکن ، در اجرای آن باید ملحوظ شود، اصلِ معنا و مفهوم اعتقادی و سیاسیِ طرد بت و بت پرستی ، و اعلان انزجار از مشرکان و دشمنان اسلام و محکوم کردن سیاستهای خصمانه و توطئه گرانة و مشی ستمگرانه و تجاوز کارانة آنهاست (امام خمینی ره ، ج 20، ص 112). بر همین پایه است که برقراری مناسبات با غیر مسلمانانی که چنین روشی را ندارند، منع نشده است (ممتحنه : 8).
از سوی دیگر با توجه به محتوای برائت ، و نیز ارزش تأسی به پیامبر صلی الله علیه وآله در انتخاب زمان و مکان اعلان برائت ، مناسبت حکم و موضوع ایجاب می کند که بهترین و کارآمدترین شکل اعلان برائت از مشرکان ، در حرم و در ایام حج انجام گیرد. از آیة سوم سورة توبه نیز می توان چنین استنباط کرد که اعلان برائت با اعمال و مناسک حج منافات ندارد، بلکه رابطة میان آن دو، در هدف و ماهیت و نتایج ایجاب می کند که برای تکمیل آثار و برکات هر یک از آنها، این دو عمل عبادی و سیاسی همراه یکدیگر انجام پذیرند؛ زیرا حج ، در مفهوم جامع خود بسیاری از شعائر توحیدی را دربر می گیرد و عبادتی اجتماعی ـ سیاسی به شمار می رود، و صرفاً حرکتی فردی نیست .
آیات قرآنی دربارة کعبه و مکه ، با تعابیری چون قیاماً للناس (مائده :97)؛ مثابةً للناسِ و اَمْناً (بقره : 125)؛ وُضِعَ للناس (آل عمران : 96) و مُبارکاً و هدیً للعالمین (آل عمران : 96)، ماهیت اجتماعی بیت الله الحرام ، و به تبع آن حج را بیان می کند. روایات نیز اثر حج را در حفظ و تقویت دین والحج تقویة للدینِ: ص 1197)؛ ( نهج البلاغه ، حکمت 244)، و معرفی اسلام (همانجا) تقویت پیوند و استحکام جوامع اسلامی ، آشنایی مسلمانان با یکدیگر، و شناخت آثار پیامبر و یاد آوردن و فراموش نکردن آنها، متذکر می شود (حرعاملی ، 1403، ج 8، ص 9؛ابن بابویه ، 1385، ص 405، حدیث 6).
همچنانکه روایات دیگری ، ارتباط حج با ولایت و رهبری (کلینی ، ج 1، 392؛ مجلسی ، ج 99، ص 374)، اجتناب مؤکد از تعطیلی و ترک آن ولو به اهتمام حکومت (کلینی ، ج 4، ص 272؛ ابن بابویه ، 1393، ج 2، ص 420؛ حرّ عاملی ، ج 8، ص 16) را بیان می دارد، و گواه آن است که حج فریضه ای است با جنبه های گوناگون توحیدی ، و آمیزه ای است از عبادات و اجتماعیات ؛ حتی برخی مفسران ، منافع یاد شده در آیة 32 سورة حج را اعم از منافع معنوی و مادی ، مانند سیاست ، ولایت ، تعاون و همبستگی ، رفاه عمومی ، تدبیر و توسعة تجارت ، و رفع دیگر حوایج می دانند. (طباطبائی ، ج 14، ص 369) که به حسب شرایط و احوال جوامع اسلامی و نیازهای روز، تغییر می کند (قطب ، ج 5، ص 592). (برای تفصیل بیشتر دراین باره رجوع کنید به حج ).
نمونه های بهره گیری سیاسی و اجتماعی از موقعیت بیت الله الحرام و حج که حرم امن الهی بشمار رفته و همگان در آن مصون هستند، در سنت رسول اکرم و ائمة اطهار علیهم السلام و مسلمانان متعدد است و ما به بعضی از آنها اشاره می کنیم : 1) در سال هفتم هجرت ، پیامبر اکرم بر اساس توافقنامة حدیبیه ، همراه دو هزار تن از مسلمانان ، برای مناسک عمره (عمرة القضاء) به مکه رفتند و از نحوة آرایش شکوهمند مسلمانان به هنگام طواف و شعارهای آنان ـ از جمله اشعار عبدالله بن رواحه ـ برای نمایش قدرت مسلمانان در برابر مشرکان بهره بردند (طبرسی ، ج 9، ص 127؛ ابن هشام ، ج 4، ص 13؛ مجلسی ، ج 99، ص 95؛ حرّ عاملی ، 1403، ج 13، ص 352؛ ابن حنبل ، ج 1، ص 221) شخص رسول اکرم ، پس از طواف و سعی ، بوضوح شکست مشرکان و نابودی آنها را از خدا مسئلت کرد (ابن حنبل ، ج 4، ص 381). 2) در سال نهم ، با ابلاغ برائت ، صفوف مسلمانان از کفار و مشرکان کاملاً متمایز شد. 3) در سال دهم ، حجة الوداع ، با تأثیرات عمیق در مسائل اعتقادی ، احکام و اجتماعیاتِ اسلامی برگزار شد و حج مظهر عظمت اسلام و مسلمین و استعلای آن بر کفار و مشرکین معرفی گردید، چنانکه خطبه های منی و عرفه و غدیر خم رسول اکرم صلی اللّه علیه وآله وسلّم متضمن مسائل مهم و اساسی جهان اسلام بود (طبری ، جامع البیان ، ج 2، ص 205 ـ 206؛ یعقوبی ، ج 2، ص 109ـ112؛ ابن هشام ، ج 4، ص 250؛ امینی ، ج 1، ص 9ـ10). 4) در سال 58، امام حسین علیه السلام در مراسم حج ، بسیاری از صحابه و مؤمنین و انصار برجسته را در منی گرد آورد و از طغیانگری معاویه و ستمهای او سخن گفت و از ایشان خواست که هنگام بازگشت از حج ، پیام او را به مردم دیگر ابلاغ کنند تا از دین حق دفاع شود؛ و همگان را بر صدق گفتار خود گواه گرفت (طبرسی ، ج 2، ص 396؛ ابن شعبة ، ص 269؛ عامری ، ص 206ـ207). 5) در سال 60، امام حسین علیه السلام با استفاده از موقعیت حج ، به افشای چهرة حکومتِ یزیدبن معاویه پرداخت ، و چون شنید که عوامل حکومتی قصد جانش را دارند، برای حفظ حرمت حج و حرم ، در روز هشتم ذیحجه با اظهار وضع پر مخاطرة خود همراه خانواده و تعدادی از یاران به سمت عراق حرکت کرد (مقرم ، ص 72؛ یعقوبی ، ج 2، ص 249؛ حسن ابراهیم حسن ، ج 1، ص 399؛ مجلسی ، ج 44، ص 365؛ حرّ عاملی ، 1403، ج 14، ص 310ـ311). 6) عبدالملک ، خلیفة اموی (حک : 65ـ86)، در موسم حج ، با امام سجاد علیه السلام مواجه شد. امام در نشستی ، مواضع پدر خویش و فساد حکومت وقت را مطرح کرد (مجلسی ، ج 46، ص 120؛ حرّعاملی ، 1357 ش ، ج 7،ص 32). 7) زمانی که هشام بن عبدالملک عظمت امام سجاد علیه السلام را در مراسم حج دید و به تغافل از بردن نام ایشان خودداری کرد، فرزدق شاعر نامدار، در معرفی بلیغ امام سجاد علیه السلام ، قصیدة معروف و پر محتوای خود را سرود و به رغم مخاطرات معمول ، از موقعیت حساس حج برای معرفی مقام ولایت بهره برد (مجلسی ، ج 46، ص 124؛ ابن شهرآشوب ، ج 4، ص 169ـ172؛ شوشتری ، ج 12، ص 136). 8) دعاهای پرمحتوا و جامع حضرت امام سجاد علیه السلام در عرفه و منی ( صحیفة سجادیه ، ص 298ـ 347). 9) در روایت حبابة الوالبیه و ابی بصیر آمده است که امام سجاد علیه السلام در ایام حج مشکلات مردم را حل می فرمود و در یکی از آن روزها امام باقر علیه السلام را به عنوان ولیّ خدا پس از خود، معرفی کرد (ابن شهرآشوب ، ج 4، ص 182؛ مجلسی ، ج 46، ص 259). 10) تشکیل جلسات بحث علمی و سیاسی با شرکت و نظارت امام باقر علیه السلام در جوار حرم و کعبه (مجلسی ، ج 11، ص 241، ج 46، ص 281، 354) و تحذیرات صریح ایشان در عدم متابعت از ظالمین و فاسقین (همان ، ج 23، ص 214). از همین قبیل است برخورد علمی و سیاسی امام باقر علیه السلام با هشام بن عبدالملک و نافع مولی ابن عمر، در مراسم حج (همان ، ج 18، ص 308؛ کلینی ، ج 8، ص 120). 11) معرفی کردن امام جعفر صادق ، امام موسی کاظم علیهماالسلام را به ولایت در راه مکه (ابن بابویه ، 1363 ش ، ج 1، ص 23؛ مجلسی ، ج 48، ص 12، ج 49، ص 11). 12) مباحثات امام جعفر صادق علیه السلام با زنادقه در موسم حج و در کنار کعبه (مجلسی ، ج 10، ص 209، ج 3، ص 33، ج 99، ص 28؛ کلینی ، ج 4، ص 197) و مجادلات علمی ایشان با معتزله (کلینی ، ج 5، ص 23؛ حر عاملی ، 1403، ج 15، ص 41؛ مجلسی ، ج 47، ص 213ـ214)؛ 13) ماجرای طالبیان در زمان هادی ، خلیفة عباسی (حک : 169ـ170)، که در آن حسین بن علی بن حسن و یارانش عازم مکه شدند و تا زمان حج در آنجا ماندند (ابن کثیر، البدایة ، ج 10، ذیل حوادث سال 169) تا ندای مظلومیت خود را در مقابل ستمگری خلیفه سر دهند، اما در روز ترویه بر اثر حملة سپاهیان هادی در فخّ، نزدیکی مکه ، به شهادت رسیدند (یعقوبی ، ج 2، ص 405). 14) اعتقاد اسلامی مبنی بر آغاز شدنِ قیام مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه از کنار کعبه و بیعت مردم با ایشان در میان رکن و مقام (سیوطی ، الحاوی ، ج 2، ص 230ـ231؛ حرّ عاملی ، 1403، ج 3، ص 517؛ ابن ماجه ، ج 2، ص 1366؛ ابوداود، ج 2، ص 43؛ مجلسی ، ج 13، ص 179،ج 52، ص 222، 237).
غفلتهای تاریخی در مقاطع مختلف ، باعث نقصان توجه به مقصود اصلی و ماهیت ذاتی حج شده است ، همچنانکه پس از بنای کعبه و آغاز حج ابراهیمی نیز بتدریج خرافات و اوهام بر حج اصیل تأثیر نهاد و آن را به صورت حج جاهلی درآورد. (ناصف ، ج 2، ص 132؛ ابن اسحاق ، ص 97، 101ـ102؛ شهرستانی ، ج 2، ص 232 ـ 34، 247؛ یعقوبی ، ج 1، ص 254 ـ257؛ ابن هشام ، ج 1، ص 85، 211ـ216) و با بعثت پیامبر اکرم ، بار دیگر زنگار شرک و خرافه از آن زدوده شد (شلتوت ، ص 113ـ115).
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران (1357 ش )، امام خمینی نیز با توجه به موقعیت خطیر جهان اسلام در دنیای کنونی ، بار دیگر جنبه های اعتقادی و اجتماعی حج را متذکر و خواستار بهره گیری ، از این همایش بزرگ سال برای بیان مسائل و حلّ مشکلات جهان اسلام شد.
امام خمینی (ره ) در عید قربانِ نخستین حج پس از پیروزی انقلاب اسلامی (30 آبان 1358)، در پیامی به حجاج به تحلیل جامعی از کعبه و حج مبادرت کرد و آن را محل نشر توحید و نفی شرک دانست . تأکید او بر این نکته بود که کعبه خاستگاه اصلی ندای توحید و مرکز شکستن بتها در سراسر جهان است و بنابر آیات قرآنی (حج : 27) تطهیر آن از همة ناپاکیها و پلیدیها (ارجاس ؛ بقره : 125) که بالاترین آنها شرک است ، واجب است ، و سپس با اشاره به اعلان برائت از مشرکین (توبه : 1، 3) و قیام مهدی موعود علیه السلام از کنار کعبه و دعوت مردم به توحید، نتیجه گرفت که همة بت شکنیها از کعبه سر ] چشمه [ گرفته و خواهد گرفت و امت اسلام نیز باید از این امر تأسی نمایند (امام خمینی (ره )، 105، ص 221).
وی حج اجتماعی و برائت از مشرکان را به یک روش خاص محدود نکرد، بلکه دغدغة اصلی و تأکید عمدة او بر محتوای عمیق حج و استفاده از آن با اتکا بر توحید ناب و اجتناب از تمامی مظاهر شرک و تعلق و توکل به غیر خدا بود، که می تواند منشأ حرکات و برکات بسیاری در جوامع اسلامی و همسویی و تلاش آنان برای احیای میراث و تمدن اسلامی شود. از نظر ایشان ، مسلمانان باید در حج به صِرف صورت قناعت نکنند و از چنین کنگرة عظیمی که امکان برپاییش برای هیچ مقام و دولتی ممکن نیست مگر ارادة خدا، به نفع اسلام و مسلمین استفاده شود (همان ، ج 9، ص 225). موارد این استفاده را در قیام به قسط برای ادامة بت شکنیهای انبیاء حق (همان ، ج 20، ص 18)، به هم پیوستن مسلمانان جهان و تحکیم وحدت آنها در مقابل طاغوتها (همان ، ج 19، ص 201) و بررسی مشکلات مسلمانان و مشورت برای حل و فصل آنها (همان ، ج 15، ص 123) می توان سراغ گرفت .
خاستگاه اصلی دیدگاه امام خمینی در برائت از مشرکان ، همان اصول تولّی و تبرّی بوده است (همان ، ج 20، ص 111) از نظر ایشان فریاد برائت از مشرکان مخصوص به زمانی خاص نیست و در هر سال باید تکرار شود (همان ، ج 20،ص 21) و دفاع از مسلمانان نوعی برائت از مشرکین است (همان ، ج 20، ص 10). بدین ترتیب ، بهره گیری صحیح از حج و برائت از مشرکان ، رهایی از مرزهای اعتباری قومیت و ملیت و رسیدن آنها به وحدت ایمانی است (همان ، ج 19، ص 197) و رهایی از اختلافهای درونی و جنگهای مذهبی ، و عطف نفرتها و دشمنیها به دشمن مشترک را در پی دارد (همان ، ج 13، ص 18).
با نظر امام خمینی (ره ) به عنوان صاحب فتوا و حاکم شرع مبسوط الید و مصلح دینی ، همه ساله مراسمی به نام «برائت از مشرکین » در مکه و پیش از شروع مناسک حج برگزار می شد و طی آن هزاران تن از حجاج ایرانی ، به همراه حجاج غیر ایرانی ، پس از پیمودن مسیرهایی ، در محل معینی تجمع می کردند و ضمن شنیدن سخنرانیها و بیانیه هایی مبنی بر تحلیل اوضاع جهان اسلام و صدماتی که از سوی دشمنان بر ملل مسلمان وارد می آید به محکوم کردن آنها می پرداختند، و سپس آرام متفرّق می شدند و به فعالیتهای عادی می پرداختند این روال تا 1366 ش ادامه داشت ، اما در این سال ، پس از برگزاری تظاهرات آرام و با شکوه وحدت در مدینه ، مقرر شده بود که مراسم برائت از مشرکین ـ پس از توافق و هماهنگیِ مقامات ایرانی و مسئولان سعودی در مورد محل برگزاری مراسم و مبدأ و مقصد راهپیمایان و زمان شروع و خاتمة مراسم ـ در بعدازظهر ششم ذیحجه 1407/ 10 مرداد 1367 در مکه برگزار شود (میردامادی ، 1369 ش ، ص 476)، اما پس از پایان مراسم و به دنبال حرکت مردم به سوی مسجدالحرام برای ادای فریضة مغرب ، نیروهای امنیتی و پلیس و گارد سلطنتی سعودی به سوی مردم (بویژه زنان و معلولان و جانبازان ) هجوم بردند با گازهای خفه کننده و تیراندازی مستقیم و ایجاد رعب و وحشت ، و با قصد کشتار و نه متفرق کردن مردم (قحطانی ، مجزرة مکه ، ص 443ـ446) به آنان حمله کردند. درنتیجة این حمله و نجوم ، بیش از پانصد تن از حجاج بیدفاع و هراسان ایرانی و غیرایرانی کشته و حدود هفتصد تن زخمی شدند (ظفر بنگاش ؛ میردامادی ، 1367 ش ؛ قحطانی ، صراع ؛ صاحب تقی ؛ مکتب المندوب الامام فی الحج ).
میان سالهای 1358 تا 1366 ش دربارة اجتماعی بودن حج و فتاوی علمای حجاز و نظریات و فتاوی امام خمینی (ره )، بحثهای گوناگونی پیش آمد که در آن دولت سعودی (پاسخ امام خمینی به نامة ملک خالدبن عبدالعزیز در 18/7/60، ج 15، ص 186) و برخی روحانیون حجاز، حج را برخلاف سنّت انبیا و رسول اکرم صلّی اللّه علیه وآله وسلّم و ائمه علیهم السّلام و حتی نظر علمای معاصر (شلتوت ، ص 130ـ137؛ قحطانی ، مجزرة مکه ، ص 277 ـ 285) مراسم و مناسکی صرفاً فردی خواندند و توجه به مسائل اجتماعی و برپایی تظاهرات در حج را مزاحم حاجیان و حتی بدعت معرفی کردند و مشمول آیاتی چون «... ولاجدال فی الحج » (بقره : 197)، یا اجتناب از سبّ و لعن دشمنان حق (انعام : 108) دانستند و آن را انحراف از دین و جسارت به مکه و کعبه مطرح کردند (هیئة الکبار العلماء، ش 23، ص 389ـ394). دولت سعودی بر این معنی تأکید داشت که از رسول اکرم صلّی اللّه علیه وآله وسلّم در مراسم حج جز تلبیه و دعا و نیایش روایتی وارد نشده و شعار دادن بر ضد دشمنان و فریاد زدن مغایر اهداف حج و معصیت است (مملکة العربیة السعودیة . وزارة الداخلة ، ص 6ـ7، 1406).
پس از حادثة ذیحجة 1407/ مرداد 1366، با توجه به عظمت واقعه و میزان تلفات مردم عادی و بیدفاع (بیشتر زنان و جانبازان ) و همچنین سوابق مراسم برائت از مشرکین که به آرامی برگزار شده بود، مرتکبین حادثه خود را مجبور به توضیح دیدند (قحطانی ، مجزرة مکه ، ص 65ـ77). و حجاج را به اخلالگری و ایجاد آشوب متهم کردند ( عکاظ ، ش 7699، مورخ 8/12/1407؛ الشرق الاوسط ، ش 3168، مورخ 7/12/1407) در بیانیة رسمی وزارت کشور سعودی در هشتم ذیحجه ، جزئیات بیشتری شامل آمار تلفات (402 کشته که 275 تن آنان ایرانی ـ نیمی از کشته شدگان زنان ـ بوده اند و 649 زخمی ) همراه اتهامِ اخلال در مراسم حج ، هجوم آنها به طرف مسجدالحرام با چوب و سنگ و چاقو، درگیری مأموران امنیتی با حجاج و زیر دست و پا ماندن تعداد بسیاری از مردم ، و ادعای عدم تیراندازی به زوّار حرم با تأکید بر مقابلة شدید با هر نوع هرج و مرج مطرح شد ( عکاظ ، همانجا). به رغم پوشش خبری یکسویة حادثه و پخش تصاویر و فیلمهایی از تظاهرات و شروع و خاتمة آن ، از جزئیات نحوة قتل عام حجاج تصویر و فیلم در اختیار هیچ کشوری قرار نگرفت ( لارپوبلیکا ، مورخ ، 4/8/1987؛ اکونومیست ، ص 44ـ45). همچنین دولت سعودی از پذیرش هیئت تحقیق اعزامی دولت جمهوری اسلامی ایران جلوگیری نمود و تا مدتها از تحویل اجساد حجاج ایرانی و انتقال مجروحان نیز خودداری می کرد ( وال استریت ژورنال ، مورخ 5/8/1987؛ میردامادی ، 1369 ش ، ص 641؛ قحطانی ، مجزرة مکه ، ص 231ـ235).
اطلاعات حجاج و علمای کشورهای مختلف که در مراسم حج شرکت داشتند، در افشای جزئیات ماجرا مؤثر شد. عده ای از علمای برجستة لبنان در بازگشت از حج ، و با ذکر مشروعیت مراسم برائت در حج ، حملة نیروهای مسلح به تظاهرات آرام مردم و تیراندازی به سوی حجاج و کشتار مردم بیدفاع ، و شکستن حرمتِ حرم را محکوم کردند ( النهار العربی ، مورخ 25/8/1987؛ قحطانی ، مجزرة مکه ، ص 141ـ 155). همچنین جزئیات بیشتری از برگزاری آرام تظاهرات و مراسم حجاج ایرانی و تعداد دقیق شهدای ایرانی (جمع شهدای ایرانی : 325 نفر ـ 203 زن و 122 مرد؛ میردامادی ، 1369 ش ، ص 679ـ 691) توافقهای قبلی مقامات ایرانی و سعودی برای انجام مراسم و توافق بر سر مبدأ و مقصد آن ، آمادگی کامل پلیس و ارتش سعودی برای سرکوب مردم از قبل ، به رگبار بسته شدن حجاج و تعرّض به حقوق انسانی و مشروع آنها، علل و زمینه های سیاسی این ماجرا و ارتباط آن با منافع امریکا و اسرائیل در منطقه و واداشتن ایران به صلح با عراق در جنگ هشت ساله عراق با ایران (معروف به «جنگ تحمیلی » (آغاز 1358 ش ) طی مقالات ، مصاحبه ها، سخنرانیها، راهپیماییها و برپایی مراسم بزرگداشت شهدای فاجعه در کشورهای مسلمان و حتی غربی و همراه با ابراز همدردی علمای جهان اسلام مطرح و منعکس شد (قحطانی ، مجزرة مکه ، ص 301ـ338، 401ـ414، 439ـ444؛ آلوارو رانزونی ، ص 108ـ112؛ صاحب تقی ، ص 23ـ34؛ ظفر بنگاش ، ص 50ـ 55؛ «الحلمة الاعلامیة ...»، ص 16ـ17؛ میردامادی ، 1369 ش ، ص 570 ـ620؛ مفتی اوغلو آتاسوی ، «خادم الحرمین ...»؛ الوحدة الاسلامیه ، میردامادی ، 1367 ش ، ص 302ـ321؛ عبدالکریم ابونصر، ص 17؛ کمال قهرمان ، «بیرفاجعه مین »؛ سعید شعبان ، «البراته ...». چندی بعد رئیس جمهور ایران ، در مجمع عمومی سازمان ملل متحد به حادثة مکه اشاره و آن را از مصادیق جنایات بین المللی معرفی کرد (میردامادی ، 1369 ش ، ص 534(
کمی پس از کشتار مکه ، دو کنفرانس بین المللی و چندین کنفرانس کوچک در اقصی نقاط جهان برای بررسی حادثة ششم ذیحجه 1407 و وضعیت حرمین شریفین تشکیل شد. اولین کنگره در آذر 1366 (23 تا 27 نوامبر 1987) با عنوان «قداست و امنیت حرم » با حضور علمای اهل سنت و تشیع از 43 کشور در تهران تشکیل شد که پس از بحث و بررسی مسائل مختلف حج و واقعة ششم ذیحجه 1407 در کمیسیونهای چهارگانة آن ، قطعنامه ای در 12 ماده تصویب ، و طی آن اعلام شد: با بررسی اسناد منتشره ، حجاج شرکت کننده در مراسم برائت از مشرکین ، اعم از ایرانی و غیرایرانی ابتدا محاصره شده و سپس با گلوله و گاز سمّی به شهادت رسیده اند. کنگره ، روز ششم ذیحجة هر سال را روز برائت از مشرکین اعلام داشت و تأکید کرد که باید علمای صالح جهان ، حرمین شریفین را اداره کنند (ظفر بنگاش ، ص 100ـ101؛ میردامادی ، 1369 ش ، ص 517 ـ 519).
کنفرانس بین المللی دیگری در لندن ، از ششم تا نهم ژانویة 1988 تشکیل یافت و در آن با حضور پانصد تن از علما و صاحبنظران جهان اسلام از چهل کشور دنیا، مسئلة آیندة حرمین و فاجعة مکه بررسی شد. در قطعنامة پایانی قتل عام حجاج در ششم ذیحجه محکوم ، و با تأکید بر وقوع آن به خواست آمریکا، بر این نظر تأکید شد که حرمین ، میراث مشترک تمامی مسلمانان بوده است و ادارة حرمین باید زیرنظر شورای عالی علمای صالح جهان اسلام باشد. این سمینار (ششم ذیحجه ) را روز اعلام برائت از مشرکین نامید. (صدیقی ، ص 97 ـ 99،118ـ122؛ ظفر بنگاش ، ص 101 ـ 108).
شکسته شدن حرمت و نقض امنیت حرم ، علاوه بر واقعة ششم ذیحجه 1407، دارای سوابق و نمونه های دیگری است که زمینه نگرانی مسلمانان برای ادارة حرمین و امنیت آن و استفادة واقعی از مراسم حج را فراهم ساخته است و این به رغم آن است که در قرآن و روایات و نظرات فقهی ، دربارة رعایت حرمت و امنیت حرم و حجاج بیت الله الحرام تأکید بسیار شده است (جوادی آملی ، 1372 ش ، ص 17 ـ 33؛ خامنه ای ، ص 175 ـ 212؛ جوادی آملی ، 1367 ش ؛ «امن الحرمین ...» ص 588 ـ 592؛ امام خمینی ، ج 20، ص 134). از جمله حملة سپاهیان یزیدبن معاویه به مکه و تخریب خانه کعبه (طبری ، تاریخ ، ج 2، ص 427؛ یعقوبی ، ج 2، ص 299)؛ هجوم سپاهیان عبدالملک بن مروان به مکه (دینوری ، ص 314ـ315)؛ فتنة قرامطه در مکه (جعفری ، ص 71 ـ 87 ؛ مسکویه ، ج 1، ص 201؛ ابن اثیر، ج 8، ص 207-208). کشتن حجاج و علمای شیعه در مکه در عصر صفوی در دوران رقابت دولت عثمانی با آن سلسله به بهانه های واهی (رجوع کنید به جعفریان )؛ حمله وهابیان به مکه و مدینه و غارت و تخریب این دو شهر در /1802 (ظفر بنگاش ، ص 57)؛ وقعة الجلالیه در 1401 حمله لشکری یاغی از ترکان عثمانی ، مستقر در یمن به مکه (رجوع کنید به بهوتی حنبلی )؛ سرکوب قیام حرم در 1358 ش / نوامبر 1979 و قتل عام گروه اخوان و زنان و فرزندان آنها در مسجدالحرام (سازمان انقلاب اسلامی در شبه جزیره عربستان ؛ ظفر بنگاش ، ص 95 ـ 96). همچنین نظریات منحرفانة وهابیّت ، (مذهب رسمی آل سعود) و طرد آن از سوی علمای اسلام (رضوی ، ص 113ـ136؛ امین )؛ و فاجعة تونل منی در 1367 ش که به کشته شدن تعداد بسیاری از حجاج انجامید (خامنه ای ، ص 253)؛ حضور وسیع نیروهای مسلح در مکه و اطراف مسجدالحرام ، به رغم حرمت حمل سلاح در حرم (ناصف ،ج 2، ص 172)، نحوه حاکمیت حرم که منحصراً در اختیار حکومت سعودی قرار دارد و جهان اسلام از حضور و مشارکت در آن برخوردار نیست (خامنه ای ، ص 215 ـ 250)؛ و بویژه حضور و استقرار نیروهای اجنبی و غیرمسلمان در شبه جزیره عربستان در نزدیکی مکه در سالهای اخیر که برخلاف نصّ صریح رسول اکرم صلّی اللّه علیه وآله وسلّم بوده و اتفاق فرق اسلامی است (بخاری جعفی ، ج 4، ص 66؛ ابوداود، همانجا؛ نوری ، ج 2، ص 262؛ طوسی ، ج 2، ص 47) ولی از سوی هیئت علمای وهابی حجاز مورد تأیید قرار گرفته است (هیئة الکبارالعلماء، ش 29، ص 349 ـ 350) و همچنین تفوق دادن قوانین و مقررات داخلی دولت عربستان که بر مقررات اسلامی حج با سیطرة مقررات اسلامی حج و حرم امن بر کلیة مقررات عرفی و حتی قوانینِ کشور میزبان ، منافات دارد (خامنه ای ، ص 210). بر اساس همین سوابق و نگرانیهای ناشی از آن بود که در کنفرانسهای تهران و لندن (هر دو در 1987 م ) طرحی به عنوان ادارة حرمین شریفین توسط علمای برگزیده کشورهای اسلامی مطرح شد.
مراسم برائت از مشرکین پس از توقف در سالهای 1367 ش / 1369 ش و علیرغم تضییقات و تحریمها، از 1370 ش مجدداً، در مکه انجام شد: در 1370 ش ، ششم ذیحجه 1411، در مقابل بعثة آیة الله خامنه ای (سرهنگی ، گیویان ، و بهبودی ، ص 212 ـ 222)؛ 1371 ش ، ششم ذیحجه 1412 در اطراف بعثة آیة الله خامنه ای (جعفریان و خسروی ، ص 113 ـ 145). و از 1372 ش / 1413 به بعد، به رغم توافق سال 1370 با دولت سعودی برای برگزاری مراسم برائت ، به علت تضییقات و اجتناب از خونریزی ، در منی و عرفات (مهدوی راد و جعفریان ، ص 143 ـ 167).