شنبه ۰۳ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۰۳ آبان ۱۳۹۱ - ۱۶:۵۹
شیرز نقد و بررسی

برائت از مشرکین

اعلان عمومی «برائت از مشرکین » و اَحکام الحاقی آن ، در تاریخ اسلام برای نخستین بار ، پس از نقض عهد مشرکینی بود که پس از فتح مکه (8 ه ق ) با پیامبر اسلام پیمان عدم تهاجم و دشمنی بسته بودند.
کد خبر : ۸۴۸۱۸

به گزارش سرویس وبلاگ صراط، شیرز نقد و بررسی در آخرین به روز رسانی خود نوشت:

 
برائت از مشرکین ، تعبیری قرآنی به مفهوم بیزاری و اجتناب از مشرکین و دشمنان مسلمانان و قطع پیوند با آنها. توسّعاً به فعالیتهایی که در بُعد سیاسی حج به صورت اجتماعی انجام می گیرد نیز اطلاق می شود.

در آیات مختلف قرآن گذشته از نکوهش شدید «شرک * » و مشرکان ، و بیان عاقبتِ شوم آنها، تأکید بر ضرورت گسستن پیوند از مشرکان و توصیة جدّی به مقابله با آنان (نساء: 48، 116؛ انعام : 79، 106؛ یونس : 105؛ حجر: 94؛ قصص : 87؛ روم : 31؛ فصلت : 60؛ توبه : 5، 36؛ بیّنه : 6؛ احزاب : 73؛ فتح : 6) و به برائت انبیاء از مشرکان و اعلان بیزاری آنها از «شرک » و «موضوع له شرک » تصریح شده است (انعام : 19، 78؛ توبه : 3، 114؛ هود: 35، 54؛ یونس : 41؛ شعرا: 216؛ زحرف : 26). نمونة بارز اعلام برائت از مشرکان در امتهای پیشین ، بنابر قرآن (ممتحنه : 4) حضرت ابراهیم (ع ) و یارانش بودند که قاطعانه برائت خود را از مشرکان و بتهای آنها اعلام داشتند. اِسناد عمل برائت در این آیات به پیامبران ، این نکته را افاده می کند که این عمل علاوه بر صبغة اعتقادی ، جنبه سیاسی و حقوقی و اجتماعی نیز دارد و با تعیین مشی و رفتار بیرونی مؤمنان ، موحّدان را از مشرکان و کافران متمایز می کند. بویژه آنکه در کتب لغت نیز «برائت » را به معنای بیزاری و اجتناب ، و گسستن پیوند و ارتباط دانسته اند (راغب اصفهانی ، ص 45؛ المعجم الوسیط ، ج 1، ص 46؛ طبرسی ، ج 5، ص 5؛ لسان التنزیل ، ص 166؛ قرطبی ، ج 8، ص 63 و نیز رجوع کنید به برائت * ).

اعلان عمومی «برائت از مشرکین » و اَحکام الحاقی آن ، در تاریخ اسلام برای نخستین بار ، پس از نقض عهد مشرکینی بود که پس از فتح مکه (8 ه ق ) با پیامبر اسلام پیمان عدم تهاجم و دشمنی بسته بودند. آیات نخست (ده آیة اول رجوع کنید به ابن کثیر، تفسیر ، ج 2، ص 287ـ293) سورة برائت متکفّل این اعلان بود. حضرت علی علیه السلام این آیات را به دستور رسول اکرم (ص ) در مراسح حج سال نهم هجرت ابلاغ کرد (رجوع کنید به برائت * ، سوره ) آیات مزبور، علاوه بر برائت از مشرکانِ پیمان شکن ، تمامی مشرکان ، اعم از پیمان بستگان و غیر آنان ، را شامل می شود؛ زیرا به نظر برخی از مفسّران ، آیة سوم سورة برائت ، تکرار آیة اول نیست ؛ آیة اول اعلام برائت و بیزاری از مشرکینِ پیمان شکن ، و خطاب آیة سوم به صورت اعلام برائت یا به تعبیر قرآن «اذان برائت » متوجه تمامی مردم است ، نه خاصّ مشرکین ، تا همه بدانند که خدا و رسول از مشرکین بیزارند و مردم خود را برای چنین امری ، پس از سپری شدن ماههای حرام ، آماده سازند (طباطبایی ، ج 9، ص 149؛ زحیلی ، ج 10، ص 103؛ قطب ، ج 4، ص 115ـ139؛ فخر رازی ، ج 15، ص 222؛ زمخشری ، ج 2، ص 244). به نظر برخی مفسران ، حج سال نهم را از آنرو «حج اکبر» می نامند که عزتِ کامل مسلمانان و ذلّت مشرکان در آن سال ظاهر شد (آلوسی ، ج 10، ص 46).

بسیاری از محدّثان و مفسران با استناد به روایات گوناگون ، حج اکبر را روز عید قربان می دانند (ابن عربی ، ج 2، ص 897؛ طباطبائی ، همانجا؛ طبرسی ، ج 6، ص 63ـ66؛ حویزی ، ج 2، ص 185ـ186؛ طبری ، جامع البیان ، ج 10، ص 49؛ قطب ، ج 4، ص 136؛ ناصف ، ج 4، ص 129؛ راغب اصفهانی ، ص 107؛ مجلسی ، ج 96، ص 358). در عید قربان سال دهم (حجة الوداع ) نیز رسول اکرم صلّی اللّه علیه وآله وسلّم این مطلب را تأیید فرمود و این عنوان برای روز عید قربان به کار گرفته شد (ابن عربی ، ج 2، ص 898؛ ابن کثیر، تفسیر ، ج 2، ص 290؛ سیوطی ، الدرالمنثور ، ج 3، ص 211، ابن هشام ، ج 4، ص 252؛ فخر رازی ، ج 15، ص 221).

در ابلاغ «برائت از مشرکین »، حضرت علی علیه السلام ، در بعدازظهر دهم ذیحجه در مِنی '، با شمشیر برهنه ، به خطبه ایستاد و پس از تلاوت آیات نخست سورة برائت ، چهار حکم الحاقی رسول اکرم را ابلاغ کرد (حویزی ، ج 2، ص 179؛ ابن کثیر، تفسیر ، ج 2، ص 289 ـ290؛ سیوطی ، الدرالمنثور ، ج 3، ص 209ـ210؛ طبرسی ، ج 5، ص 6ـ7) مضمون «اذان برائت » - با توجه به تعبیر «اَنَّ اللّه بَریٌ مِنَ المشرکین و رسولُهُ» و مفاد آیات تفصیلیِ بعدی سورة توبه دربارة مشرکان (11ـ 28)، ذمیّان مشرک و کافر (29ـ32)، زراندوزان (34ـ35) و منافقان (50ـ57) - اشاره به آن دارد که این اعلامیه را نباید مقابلة مقطعیِ رسول اکرم صلّی اللّه علیه وآله وسلّم با رفتار مشرکان پیمان شکن دانست ، بلکه این مضمون و نحوة ابلاغ ، بیان کنندة یک اصل اسلامی و همیشگی است که خداوند آن را مقرر کرده تا روش سیاسی اسلام و مسلمانان را در مقابل مخالفانِ اصل توحید و ناقضان حقوق انسانی و مشروع مسلمانان ، روشن سازد (فخر رازی ، ج 15، ص 220ـ221؛ آلوسی ، همانجا؛ زمخشری ، همانجا) در واقع ، اعلان برائت ، در ردیف آیاتی است که در آنها برخورد عمومی جامعة اسلامی با کافران و مشرکان بیان شده و «ولایت » (نساء: 89)، «رکون » (هود: 113)، «تولّی '» (مائده : 51)، «سبیل » (نساء: 141) و «حُبّ» (آل عمران : 119) نسبت به آنها نفی و با اذان برائت ، جنبة سلبی و بیرونی توحید تبیین و تبلیغ شده است (عبده ، ج 10، ص 182).

 

تفکیک خطوط اعتقادی و عملی مسلمانان از مشرکان و کافران و منافقان و اهل کتاب ، بویژه پس از پیوستن طلقا و طوایف نومسلمان ثقیف و هوازن به صفوف مسلمانان که ایمانشان به استواری مهاجرین و انصار نبود و القای روحیة تولی و تبری کاملاً از آیات سورة برائت مستفاد می شود. از همین وجهه نظر نیز تداوم موضوع در سالهای بعد و برای همیشه ضروری می شود (قطب ، ج 4، ص 91ـ109).

شیوه های اعلام برائت می تواند به گونه های مختلف و مناسب ، در قالب رعایت اصول دیگر اسلام و شرایط زمان انجام شود، اما آنچه به عنوان رکن ، در اجرای آن باید ملحوظ شود، اصلِ معنا و مفهوم اعتقادی و سیاسیِ طرد بت و بت پرستی ، و اعلان انزجار از مشرکان و دشمنان اسلام و محکوم کردن سیاستهای خصمانه و توطئه گرانة و مشی ستمگرانه و تجاوز کارانة آنهاست (امام خمینی ره ، ج 20، ص 112). بر همین پایه است که برقراری مناسبات با غیر مسلمانانی که چنین روشی را ندارند، منع نشده است (ممتحنه : 8).

از سوی دیگر با توجه به محتوای برائت ، و نیز ارزش تأسی به پیامبر صلی الله علیه وآله در انتخاب زمان و مکان اعلان برائت ، مناسبت حکم و موضوع ایجاب می کند که بهترین و کارآمدترین شکل اعلان برائت از مشرکان ، در حرم و در ایام حج انجام گیرد. از آیة سوم سورة توبه نیز می توان چنین استنباط کرد که اعلان برائت با اعمال و مناسک حج منافات ندارد، بلکه رابطة میان آن دو، در هدف و ماهیت و نتایج ایجاب می کند که برای تکمیل آثار و برکات هر یک از آنها، این دو عمل عبادی و سیاسی همراه یکدیگر انجام پذیرند؛ زیرا حج ، در مفهوم جامع خود بسیاری از شعائر توحیدی را دربر می گیرد و عبادتی اجتماعی ـ سیاسی به شمار می رود، و صرفاً حرکتی فردی نیست .

آیات قرآنی دربارة کعبه و مکه ، با تعابیری چون قیاماً للناس (مائده :97)؛ مثابةً للناسِ و اَمْناً (بقره : 125)؛ وُضِعَ للناس (آل عمران : 96) و مُبارکاً و هدیً للعالمین (آل عمران : 96)، ماهیت اجتماعی بیت الله الحرام ، و به تبع آن حج را بیان می کند. روایات نیز اثر حج را در حفظ و تقویت دین والحج تقویة للدینِ: ص 1197)؛ ( نهج البلاغه ، حکمت 244)، و معرفی اسلام (همانجا) تقویت پیوند و استحکام جوامع اسلامی ، آشنایی مسلمانان با یکدیگر، و شناخت آثار پیامبر و یاد آوردن و فراموش نکردن آنها، متذکر می شود (حرعاملی ، 1403، ج 8، ص 9؛ابن بابویه ، 1385، ص 405، حدیث 6).

همچنانکه روایات دیگری ، ارتباط حج با ولایت و رهبری (کلینی ، ج 1، 392؛ مجلسی ، ج 99، ص 374)، اجتناب مؤکد از تعطیلی و ترک آن ولو به اهتمام حکومت (کلینی ، ج 4، ص 272؛ ابن بابویه ، 1393، ج 2، ص 420؛ حرّ عاملی ، ج 8، ص 16) را بیان می دارد، و گواه آن است که حج فریضه ای است با جنبه های گوناگون توحیدی ، و آمیزه ای است از عبادات و اجتماعیات ؛ حتی برخی مفسران ، منافع یاد شده در آیة 32 سورة حج را اعم از منافع معنوی و مادی ، مانند سیاست ، ولایت ، تعاون و همبستگی ، رفاه عمومی ، تدبیر و توسعة تجارت ، و رفع دیگر حوایج می دانند. (طباطبائی ، ج 14، ص 369) که به حسب شرایط و احوال جوامع اسلامی و نیازهای روز، تغییر می کند (قطب ، ج 5، ص 592). (برای تفصیل بیشتر دراین باره رجوع کنید به حج ).

نمونه های بهره گیری سیاسی و اجتماعی از موقعیت بیت الله الحرام و حج که حرم امن الهی بشمار رفته و همگان در آن مصون هستند، در سنت رسول اکرم و ائمة اطهار علیهم السلام و مسلمانان متعدد است و ما به بعضی از آنها اشاره می کنیم : 1) در سال هفتم هجرت ، پیامبر اکرم بر اساس توافقنامة حدیبیه ، همراه دو هزار تن از مسلمانان ، برای مناسک عمره (عمرة القضاء) به مکه رفتند و از نحوة آرایش شکوهمند مسلمانان به هنگام طواف و شعارهای آنان ـ از جمله اشعار عبدالله بن رواحه ـ برای نمایش قدرت مسلمانان در برابر مشرکان بهره بردند (طبرسی ، ج 9، ص 127؛ ابن هشام ، ج 4، ص 13؛ مجلسی ، ج 99، ص 95؛ حرّ عاملی ، 1403، ج 13، ص 352؛ ابن حنبل ، ج 1، ص 221) شخص رسول اکرم ، پس از طواف و سعی ، بوضوح شکست مشرکان و نابودی آنها را از خدا مسئلت کرد (ابن حنبل ، ج 4، ص 381). 2) در سال نهم ، با ابلاغ برائت ، صفوف مسلمانان از کفار و مشرکان کاملاً متمایز شد. 3) در سال دهم ، حجة الوداع ، با تأثیرات عمیق در مسائل اعتقادی ، احکام و اجتماعیاتِ اسلامی برگزار شد و حج مظهر عظمت اسلام و مسلمین و استعلای آن بر کفار و مشرکین معرفی گردید، چنانکه خطبه های منی و عرفه و غدیر خم رسول اکرم صلی اللّه علیه وآله وسلّم متضمن مسائل مهم و اساسی جهان اسلام بود (طبری ، جامع البیان ، ج 2، ص 205 ـ 206؛ یعقوبی ، ج 2، ص 109ـ112؛ ابن هشام ، ج 4، ص 250؛ امینی ، ج 1، ص 9ـ10). 4) در سال 58، امام حسین علیه السلام در مراسم حج ، بسیاری از صحابه و مؤمنین و انصار برجسته را در منی گرد آورد و از طغیانگری معاویه و ستمهای او سخن گفت و از ایشان خواست که هنگام بازگشت از حج ، پیام او را به مردم دیگر ابلاغ کنند تا از دین حق دفاع شود؛ و همگان را بر صدق گفتار خود گواه گرفت (طبرسی ، ج 2، ص 396؛ ابن شعبة ، ص 269؛ عامری ، ص 206ـ207). 5) در سال 60، امام حسین علیه السلام با استفاده از موقعیت حج ، به افشای چهرة حکومتِ یزیدبن معاویه پرداخت ، و چون شنید که عوامل حکومتی قصد جانش را دارند، برای حفظ حرمت حج و حرم ، در روز هشتم ذیحجه با اظهار وضع پر مخاطرة خود همراه خانواده و تعدادی از یاران به سمت عراق حرکت کرد (مقرم ، ص 72؛ یعقوبی ، ج 2، ص 249؛ حسن ابراهیم حسن ، ج 1، ص 399؛ مجلسی ، ج 44، ص 365؛ حرّ عاملی ، 1403، ج 14، ص 310ـ311). 6) عبدالملک ، خلیفة اموی (حک : 65ـ86)، در موسم حج ، با امام سجاد علیه السلام مواجه شد. امام در نشستی ، مواضع پدر خویش و فساد حکومت وقت را مطرح کرد (مجلسی ، ج 46، ص 120؛ حرّعاملی ، 1357 ش ، ج 7،ص 32). 7) زمانی که هشام بن عبدالملک عظمت امام سجاد علیه السلام را در مراسم حج دید و به تغافل از بردن نام ایشان خودداری کرد، فرزدق شاعر نامدار، در معرفی بلیغ امام سجاد علیه السلام ، قصیدة معروف و پر محتوای خود را سرود و به رغم مخاطرات معمول ، از موقعیت حساس حج برای معرفی مقام ولایت بهره برد (مجلسی ، ج 46، ص 124؛ ابن شهرآشوب ، ج 4، ص 169ـ172؛ شوشتری ، ج 12، ص 136). 8) دعاهای پرمحتوا و جامع حضرت امام سجاد علیه السلام در عرفه و منی ( صحیفة سجادیه ، ص 298ـ 347). 9) در روایت حبابة الوالبیه و ابی بصیر آمده است که امام سجاد علیه السلام در ایام حج مشکلات مردم را حل می فرمود و در یکی از آن روزها امام باقر علیه السلام را به عنوان ولیّ خدا پس از خود، معرفی کرد (ابن شهرآشوب ، ج 4، ص 182؛ مجلسی ، ج 46، ص 259). 10) تشکیل جلسات بحث علمی و سیاسی با شرکت و نظارت امام باقر علیه السلام در جوار حرم و کعبه (مجلسی ، ج 11، ص 241، ج 46، ص 281، 354) و تحذیرات صریح ایشان در عدم متابعت از ظالمین و فاسقین (همان ، ج 23، ص 214). از همین قبیل است برخورد علمی و سیاسی امام باقر علیه السلام با هشام بن عبدالملک و نافع مولی ابن عمر، در مراسم حج (همان ، ج 18، ص 308؛ کلینی ، ج 8، ص 120). 11) معرفی کردن امام جعفر صادق ، امام موسی کاظم علیهماالسلام را به ولایت در راه مکه (ابن بابویه ، 1363 ش ، ج 1، ص 23؛ مجلسی ، ج 48، ص 12، ج 49، ص 11). 12) مباحثات امام جعفر صادق علیه السلام با زنادقه در موسم حج و در کنار کعبه (مجلسی ، ج 10، ص 209، ج 3، ص 33، ج 99، ص 28؛ کلینی ، ج 4، ص 197) و مجادلات علمی ایشان با معتزله (کلینی ، ج 5، ص 23؛ حر عاملی ، 1403، ج 15، ص 41؛ مجلسی ، ج 47، ص 213ـ214)؛ 13) ماجرای طالبیان در زمان هادی ، خلیفة عباسی (حک : 169ـ170)، که در آن حسین بن علی بن حسن و یارانش عازم مکه شدند و تا زمان حج در آنجا ماندند (ابن کثیر، البدایة ، ج 10، ذیل حوادث سال 169) تا ندای مظلومیت خود را در مقابل ستمگری خلیفه سر دهند، اما در روز ترویه بر اثر حملة سپاهیان هادی در فخّ، نزدیکی مکه ، به شهادت رسیدند (یعقوبی ، ج 2، ص 405). 14) اعتقاد اسلامی مبنی بر آغاز شدنِ قیام مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه از کنار کعبه و بیعت مردم با ایشان در میان رکن و مقام (سیوطی ، الحاوی ، ج 2، ص 230ـ231؛ حرّ عاملی ، 1403، ج 3، ص 517؛ ابن ماجه ، ج 2، ص 1366؛ ابوداود، ج 2، ص 43؛ مجلسی ، ج 13، ص 179،ج 52، ص 222، 237).

غفلتهای تاریخی در مقاطع مختلف ، باعث نقصان توجه به مقصود اصلی و ماهیت ذاتی حج شده است ، همچنانکه پس از بنای کعبه و آغاز حج ابراهیمی نیز بتدریج خرافات و اوهام بر حج اصیل تأثیر نهاد و آن را به صورت حج جاهلی درآورد. (ناصف ، ج 2، ص 132؛ ابن اسحاق ، ص 97، 101ـ102؛ شهرستانی ، ج 2، ص 232 ـ 34، 247؛ یعقوبی ، ج 1، ص 254 ـ257؛ ابن هشام ، ج 1، ص 85، 211ـ216) و با بعثت پیامبر اکرم ، بار دیگر زنگار شرک و خرافه از آن زدوده شد (شلتوت ، ص 113ـ115).

پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران (1357 ش )، امام خمینی نیز با توجه به موقعیت خطیر جهان اسلام در دنیای کنونی ، بار دیگر جنبه های اعتقادی و اجتماعی حج را متذکر و خواستار بهره گیری ، از این همایش بزرگ سال برای بیان مسائل و حلّ مشکلات جهان اسلام شد.

امام خمینی (ره ) در عید قربانِ نخستین حج پس از پیروزی انقلاب اسلامی (30 آبان 1358)، در پیامی به حجاج به تحلیل جامعی از کعبه و حج مبادرت کرد و آن را محل نشر توحید و نفی شرک دانست . تأکید او بر این نکته بود که کعبه خاستگاه اصلی ندای توحید و مرکز شکستن بتها در سراسر جهان است و بنابر آیات قرآنی (حج : 27) تطهیر آن از همة ناپاکیها و پلیدیها (ارجاس ؛ بقره : 125) که بالاترین آنها شرک است ، واجب است ، و سپس با اشاره به اعلان برائت از مشرکین (توبه : 1، 3) و قیام مهدی موعود علیه السلام از کنار کعبه و دعوت مردم به توحید، نتیجه گرفت که همة بت شکنیها از کعبه سر ] چشمه [ گرفته و خواهد گرفت و امت اسلام نیز باید از این امر تأسی نمایند (امام خمینی (ره )، 105، ص 221).

وی حج اجتماعی و برائت از مشرکان را به یک روش خاص محدود نکرد، بلکه دغدغة اصلی و تأکید عمدة او بر محتوای عمیق حج و استفاده از آن با اتکا بر توحید ناب و اجتناب از تمامی مظاهر شرک و تعلق و توکل به غیر خدا بود، که می تواند منشأ حرکات و برکات بسیاری در جوامع اسلامی و همسویی و تلاش آنان برای احیای میراث و تمدن اسلامی شود. از نظر ایشان ، مسلمانان باید در حج به صِرف صورت قناعت نکنند و از چنین کنگرة عظیمی که امکان برپاییش برای هیچ مقام و دولتی ممکن نیست مگر ارادة خدا، به نفع اسلام و مسلمین استفاده شود (همان ، ج 9، ص 225). موارد این استفاده را در قیام به قسط برای ادامة بت شکنیهای انبیاء حق (همان ، ج 20، ص 18)، به هم پیوستن مسلمانان جهان و تحکیم وحدت آنها در مقابل طاغوتها (همان ، ج 19، ص 201) و بررسی مشکلات مسلمانان و مشورت برای حل و فصل آنها (همان ، ج 15، ص 123) می توان سراغ گرفت .

خاستگاه اصلی دیدگاه امام خمینی در برائت از مشرکان ، همان اصول تولّی و تبرّی بوده است (همان ، ج 20، ص 111) از نظر ایشان فریاد برائت از مشرکان مخصوص به زمانی خاص نیست و در هر سال باید تکرار شود (همان ، ج 20،ص 21) و دفاع از مسلمانان نوعی برائت از مشرکین است (همان ، ج 20، ص 10). بدین ترتیب ، بهره گیری صحیح از حج و برائت از مشرکان ، رهایی از مرزهای اعتباری قومیت و ملیت و رسیدن آنها به وحدت ایمانی است (همان ، ج 19، ص 197) و رهایی از اختلافهای درونی و جنگهای مذهبی ، و عطف نفرتها و دشمنیها به دشمن مشترک را در پی دارد (همان ، ج 13، ص 18).

با نظر امام خمینی (ره ) به عنوان صاحب فتوا و حاکم شرع مبسوط الید و مصلح دینی ، همه ساله مراسمی به نام «برائت از مشرکین » در مکه و پیش از شروع مناسک حج برگزار می شد و طی آن هزاران تن از حجاج ایرانی ، به همراه حجاج غیر ایرانی ، پس از پیمودن مسیرهایی ، در محل معینی تجمع می کردند و ضمن شنیدن سخنرانیها و بیانیه هایی مبنی بر تحلیل اوضاع جهان اسلام و صدماتی که از سوی دشمنان بر ملل مسلمان وارد می آید به محکوم کردن آنها می پرداختند، و سپس آرام متفرّق می شدند و به فعالیتهای عادی می پرداختند این روال تا 1366 ش ادامه داشت ، اما در این سال ، پس از برگزاری تظاهرات آرام و با شکوه وحدت در مدینه ، مقرر شده بود که مراسم برائت از مشرکین ـ پس از توافق و هماهنگیِ مقامات ایرانی و مسئولان سعودی در مورد محل برگزاری مراسم و مبدأ و مقصد راهپیمایان و زمان شروع و خاتمة مراسم ـ در بعدازظهر ششم ذیحجه 1407/ 10 مرداد 1367 در مکه برگزار شود (میردامادی ، 1369 ش ، ص 476)، اما پس از پایان مراسم و به دنبال حرکت مردم به سوی مسجدالحرام برای ادای فریضة مغرب ، نیروهای امنیتی و پلیس و گارد سلطنتی سعودی به سوی مردم (بویژه زنان و معلولان و جانبازان ) هجوم بردند با گازهای خفه کننده و تیراندازی مستقیم و ایجاد رعب و وحشت ، و با قصد کشتار و نه متفرق کردن مردم (قحطانی ، مجزرة مکه ، ص 443ـ446) به آنان حمله کردند. درنتیجة این حمله و نجوم ، بیش از پانصد تن از حجاج بیدفاع و هراسان ایرانی و غیرایرانی کشته و حدود هفتصد تن زخمی شدند (ظفر بنگاش ؛ میردامادی ، 1367 ش ؛ قحطانی ، صراع ؛ صاحب تقی ؛ مکتب المندوب الامام فی الحج ).

میان سالهای 1358 تا 1366 ش دربارة اجتماعی بودن حج و فتاوی علمای حجاز و نظریات و فتاوی امام خمینی (ره )، بحثهای گوناگونی پیش آمد که در آن دولت سعودی (پاسخ امام خمینی به نامة ملک خالدبن عبدالعزیز در 18/7/60، ج 15، ص 186) و برخی روحانیون حجاز، حج را برخلاف سنّت انبیا و رسول اکرم صلّی اللّه علیه وآله وسلّم و ائمه علیهم السّلام و حتی نظر علمای معاصر (شلتوت ، ص 130ـ137؛ قحطانی ، مجزرة مکه ، ص 277 ـ 285) مراسم و مناسکی صرفاً فردی خواندند و توجه به مسائل اجتماعی و برپایی تظاهرات در حج را مزاحم حاجیان و حتی بدعت معرفی کردند و مشمول آیاتی چون «... ولاجدال فی الحج » (بقره : 197)، یا اجتناب از سبّ و لعن دشمنان حق (انعام : 108) دانستند و آن را انحراف از دین و جسارت به مکه و کعبه مطرح کردند (هیئة الکبار العلماء، ش 23، ص 389ـ394). دولت سعودی بر این معنی تأکید داشت که از رسول اکرم صلّی اللّه علیه وآله وسلّم در مراسم حج جز تلبیه و دعا و نیایش روایتی وارد نشده و شعار دادن بر ضد دشمنان و فریاد زدن مغایر اهداف حج و معصیت است (مملکة العربیة السعودیة . وزارة الداخلة ، ص 6ـ7، 1406).

پس از حادثة ذیحجة 1407/ مرداد 1366، با توجه به عظمت واقعه و میزان تلفات مردم عادی و بیدفاع (بیشتر زنان و جانبازان ) و همچنین سوابق مراسم برائت از مشرکین که به آرامی برگزار شده بود، مرتکبین حادثه خود را مجبور به توضیح دیدند (قحطانی ، مجزرة مکه ، ص 65ـ77). و حجاج را به اخلالگری و ایجاد آشوب متهم کردند ( عکاظ ، ش 7699، مورخ 8/12/1407؛ الشرق الاوسط ، ش 3168، مورخ 7/12/1407) در بیانیة رسمی وزارت کشور سعودی در هشتم ذیحجه ، جزئیات بیشتری شامل آمار تلفات (402 کشته که 275 تن آنان ایرانی ـ نیمی از کشته شدگان زنان ـ بوده اند و 649 زخمی ) همراه اتهامِ اخلال در مراسم حج ، هجوم آنها به طرف مسجدالحرام با چوب و سنگ و چاقو، درگیری مأموران امنیتی با حجاج و زیر دست و پا ماندن تعداد بسیاری از مردم ، و ادعای عدم تیراندازی به زوّار حرم با تأکید بر مقابلة شدید با هر نوع هرج و مرج مطرح شد ( عکاظ ، همانجا). به رغم پوشش خبری یکسویة حادثه و پخش تصاویر و فیلمهایی از تظاهرات و شروع و خاتمة آن ، از جزئیات نحوة قتل عام حجاج تصویر و فیلم در اختیار هیچ کشوری قرار نگرفت ( لارپوبلیکا ، مورخ ، 4/8/1987؛ اکونومیست ، ص 44ـ45). همچنین دولت سعودی از پذیرش هیئت تحقیق اعزامی دولت جمهوری اسلامی ایران جلوگیری نمود و تا مدتها از تحویل اجساد حجاج ایرانی و انتقال مجروحان نیز خودداری می کرد ( وال استریت ژورنال ، مورخ 5/8/1987؛ میردامادی ، 1369 ش ، ص 641؛ قحطانی ، مجزرة مکه ، ص 231ـ235).

اطلاعات حجاج و علمای کشورهای مختلف که در مراسم حج شرکت داشتند، در افشای جزئیات ماجرا مؤثر شد. عده ای از علمای برجستة لبنان در بازگشت از حج ، و با ذکر مشروعیت مراسم برائت در حج ، حملة نیروهای مسلح به تظاهرات آرام مردم و تیراندازی به سوی حجاج و کشتار مردم بیدفاع ، و شکستن حرمتِ حرم را محکوم کردند ( النهار العربی ، مورخ 25/8/1987؛ قحطانی ، مجزرة مکه ، ص 141ـ 155). همچنین جزئیات بیشتری از برگزاری آرام تظاهرات و مراسم حجاج ایرانی و تعداد دقیق شهدای ایرانی (جمع شهدای ایرانی : 325 نفر ـ 203 زن و 122 مرد؛ میردامادی ، 1369 ش ، ص 679ـ 691) توافقهای قبلی مقامات ایرانی و سعودی برای انجام مراسم و توافق بر سر مبدأ و مقصد آن ، آمادگی کامل پلیس و ارتش سعودی برای سرکوب مردم از قبل ، به رگبار بسته شدن حجاج و تعرّض به حقوق انسانی و مشروع آنها، علل و زمینه های سیاسی این ماجرا و ارتباط آن با منافع امریکا و اسرائیل در منطقه و واداشتن ایران به صلح با عراق در جنگ هشت ساله عراق با ایران (معروف به «جنگ تحمیلی » (آغاز 1358 ش ) طی مقالات ، مصاحبه ها، سخنرانیها، راهپیماییها و برپایی مراسم بزرگداشت شهدای فاجعه در کشورهای مسلمان و حتی غربی و همراه با ابراز همدردی علمای جهان اسلام مطرح و منعکس شد (قحطانی ، مجزرة مکه ، ص 301ـ338، 401ـ414، 439ـ444؛ آلوارو رانزونی ، ص 108ـ112؛ صاحب تقی ، ص 23ـ34؛ ظفر بنگاش ، ص 50ـ 55؛ «الحلمة الاعلامیة ...»، ص 16ـ17؛ میردامادی ، 1369 ش ، ص 570 ـ620؛ مفتی اوغلو آتاسوی ، «خادم الحرمین ...»؛ الوحدة الاسلامیه ، میردامادی ، 1367 ش ، ص 302ـ321؛ عبدالکریم ابونصر، ص 17؛ کمال قهرمان ، «بیرفاجعه مین »؛ سعید شعبان ، «البراته ...». چندی بعد رئیس جمهور ایران ، در مجمع عمومی سازمان ملل متحد به حادثة مکه اشاره و آن را از مصادیق جنایات بین المللی معرفی کرد (میردامادی ، 1369 ش ، ص 534(

کمی پس از کشتار مکه ، دو کنفرانس بین المللی و چندین کنفرانس کوچک در اقصی نقاط جهان برای بررسی حادثة ششم ذیحجه 1407 و وضعیت حرمین شریفین تشکیل شد. اولین کنگره در آذر 1366 (23 تا 27 نوامبر 1987) با عنوان «قداست و امنیت حرم » با حضور علمای اهل سنت و تشیع از 43 کشور در تهران تشکیل شد که پس از بحث و بررسی مسائل مختلف حج و واقعة ششم ذیحجه 1407 در کمیسیونهای چهارگانة آن ، قطعنامه ای در 12 ماده تصویب ، و طی آن اعلام شد: با بررسی اسناد منتشره ، حجاج شرکت کننده در مراسم برائت از مشرکین ، اعم از ایرانی و غیرایرانی ابتدا محاصره شده و سپس با گلوله و گاز سمّی به شهادت رسیده اند. کنگره ، روز ششم ذیحجة هر سال را روز برائت از مشرکین اعلام داشت و تأکید کرد که باید علمای صالح جهان ، حرمین شریفین را اداره کنند (ظفر بنگاش ، ص 100ـ101؛ میردامادی ، 1369 ش ، ص 517 ـ 519).

کنفرانس بین المللی دیگری در لندن ، از ششم تا نهم ژانویة 1988 تشکیل یافت و در آن با حضور پانصد تن از علما و صاحبنظران جهان اسلام از چهل کشور دنیا، مسئلة آیندة حرمین و فاجعة مکه بررسی شد. در قطعنامة پایانی قتل عام حجاج در ششم ذیحجه محکوم ، و با تأکید بر وقوع آن به خواست آمریکا، بر این نظر تأکید شد که حرمین ، میراث مشترک تمامی مسلمانان بوده است و ادارة حرمین باید زیرنظر شورای عالی علمای صالح جهان اسلام باشد. این سمینار (ششم ذیحجه ) را روز اعلام برائت از مشرکین نامید. (صدیقی ، ص 97 ـ 99،118ـ122؛ ظفر بنگاش ، ص 101 ـ 108).

شکسته شدن حرمت و نقض امنیت حرم ، علاوه بر واقعة ششم ذیحجه 1407، دارای سوابق و نمونه های دیگری است که زمینه نگرانی مسلمانان برای ادارة حرمین و امنیت آن و استفادة واقعی از مراسم حج را فراهم ساخته است و این به رغم آن است که در قرآن و روایات و نظرات فقهی ، دربارة رعایت حرمت و امنیت حرم و حجاج بیت الله الحرام تأکید بسیار شده است (جوادی آملی ، 1372 ش ، ص 17 ـ 33؛ خامنه ای ، ص 175 ـ 212؛ جوادی آملی ، 1367 ش ؛ «امن الحرمین ...» ص 588 ـ 592؛ امام خمینی ، ج 20، ص 134). از جمله حملة سپاهیان یزیدبن معاویه به مکه و تخریب خانه کعبه (طبری ، تاریخ ، ج 2، ص 427؛ یعقوبی ، ج 2، ص 299)؛ هجوم سپاهیان عبدالملک بن مروان به مکه (دینوری ، ص 314ـ315)؛ فتنة قرامطه در مکه (جعفری ، ص 71 ـ 87 ؛ مسکویه ، ج 1، ص 201؛ ابن اثیر، ج 8، ص 207-208). کشتن حجاج و علمای شیعه در مکه در عصر صفوی در دوران رقابت دولت عثمانی با آن سلسله به بهانه های واهی (رجوع کنید به جعفریان )؛ حمله وهابیان به مکه و مدینه و غارت و تخریب این دو شهر در /1802 (ظفر بنگاش ، ص 57)؛ وقعة الجلالیه در 1401 حمله لشکری یاغی از ترکان عثمانی ، مستقر در یمن به مکه (رجوع کنید به بهوتی حنبلی )؛ سرکوب قیام حرم در 1358 ش / نوامبر 1979 و قتل عام گروه اخوان و زنان و فرزندان آنها در مسجدالحرام (سازمان انقلاب اسلامی در شبه جزیره عربستان ؛ ظفر بنگاش ، ص 95 ـ 96). همچنین نظریات منحرفانة وهابیّت ، (مذهب رسمی آل سعود) و طرد آن از سوی علمای اسلام (رضوی ، ص 113ـ136؛ امین )؛ و فاجعة تونل منی در 1367 ش که به کشته شدن تعداد بسیاری از حجاج انجامید (خامنه ای ، ص 253)؛ حضور وسیع نیروهای مسلح در مکه و اطراف مسجدالحرام ، به رغم حرمت حمل سلاح در حرم (ناصف ،ج 2، ص 172)، نحوه حاکمیت حرم که منحصراً در اختیار حکومت سعودی قرار دارد و جهان اسلام از حضور و مشارکت در آن برخوردار نیست (خامنه ای ، ص 215 ـ 250)؛ و بویژه حضور و استقرار نیروهای اجنبی و غیرمسلمان در شبه جزیره عربستان در نزدیکی مکه در سالهای اخیر که برخلاف نصّ صریح رسول اکرم صلّی اللّه علیه وآله وسلّم بوده و اتفاق فرق اسلامی است (بخاری جعفی ، ج 4، ص 66؛ ابوداود، همانجا؛ نوری ، ج 2، ص 262؛ طوسی ، ج 2، ص 47) ولی از سوی هیئت علمای وهابی حجاز مورد تأیید قرار گرفته است (هیئة الکبارالعلماء، ش 29، ص 349 ـ 350) و همچنین تفوق دادن قوانین و مقررات داخلی دولت عربستان که بر مقررات اسلامی حج با سیطرة مقررات اسلامی حج و حرم امن بر کلیة مقررات عرفی و حتی قوانینِ کشور میزبان ، منافات دارد (خامنه ای ، ص 210). بر اساس همین سوابق و نگرانیهای ناشی از آن بود که در کنفرانسهای تهران و لندن (هر دو در 1987 م ) طرحی به عنوان ادارة حرمین شریفین توسط علمای برگزیده کشورهای اسلامی مطرح شد.

مراسم برائت از مشرکین پس از توقف در سالهای 1367 ش / 1369 ش و علیرغم تضییقات و تحریمها، از 1370 ش مجدداً، در مکه انجام شد: در 1370 ش ، ششم ذیحجه 1411، در مقابل بعثة آیة الله خامنه ای (سرهنگی ، گیویان ، و بهبودی ، ص 212 ـ 222)؛ 1371 ش ، ششم ذیحجه 1412 در اطراف بعثة آیة الله خامنه ای (جعفریان و خسروی ، ص 113 ـ 145). و از 1372 ش / 1413 به بعد، به رغم توافق سال 1370 با دولت سعودی برای برگزاری مراسم برائت ، به علت تضییقات و اجتناب از خونریزی ، در منی و عرفات (مهدوی راد و جعفریان ، ص 143 ـ 167).