به گزارش صراط ، اشغالگری و جنایات صهیونیست ها و ایستادگی ملت فلسطین برای احقاق حقوق شان در حالی فلسطین را همچنان کانون تحولات جهانی قرار داده که برخی رخدادهای جدید، ابعاد دیگری از جایگاه جهانی فلسطین را آشکار می سازد.
رویکرد به غزه
غزه در حالی پنجمین سال محاصره را سپری می کند که در فرایندی قابل تأمل، سران برخی از کشورهای عربی در هفته های اخیر توجهات خاصی به غزه نشان داده اند. سفر آل ثانی امیر قطر با اعلام کمک 450 میلیون دلاری برای بازسازی این منطقه، مطرح شدن سفر هیئتی از بحرین به ریاست نزدیکان آل خلیفه پادشاه به غزه، تأکید حماس بر سفر برخی مقامات شورای همکاری خلیج فارس به غزه و... از جمله این تحرکات است.با توجه به اینکه کشورهای عربی مذکور تاکنون اقدامی در حمایت از غزه نداشته اند این سوال مطرح است که چرا به یکباره رویکردی دوستانه در برابر غزه اتخاذ کرده اند؟
الف) اهداف عربی
بررسی روند تحولات منطقه چند اصل را نشان می دهد. نخست آنکه افکار عمومی منطقه گرایشات گسترده ای به مسئله فلسطین دارند و خواستار رویکرد سراسری به مقابله با رژیم صهیونیستی هستند.دوم آنکه مصر پس از تشکیل دولت به ریاست جمهوری مرسی، گرایش بسیاری به فلسطین داشته و به نوعی می رود تا نقش محوری را در قضیه فلسطین کسب کند. سوم آنکه کشورهای مرتجع عربی بخشی از طراحی ضد مقاومتی خود را بر دوری حماس از مقاومت تدوین کرده اند، به گونه ای که برآنند تا ماهیت اخوانی و عربی را بر نگرش مقاومتی برتری داده تا در سایه آن بتوانند از قدرت مقاومت در منطقه بکاهند. اقدامات صورت گرفته علیه ایران، عراق، سوریه و لبنان مکمل های این سناریو است.
در این شرایط می توان گفت که برخی کشورهای عربی با رویکرد به غزه برآنند، اهدافی شخصی را با برگه فلسطین پیگیری کنند. اولاً با رویکرد به فلسطین به افکار عمومی چنان وانمود کنند که در جهت خواسته مردم حرکت می کنند تا از دامنه اعتراض های مردمی بکاهند. این گزینه به ویژه در بحرین که پایه های قدرت آل خلیفه به شدت متزلزل شده است امری قابل توجه است.ثانیاً، کشورهای عربی مذکور از محور بودن مصر در مسئله فلسطین در هراس هستند، به ویژه اینکه می دانند محوریت در مسئله فلسطین برابر با محوریت در تمام عرصه های عربی و منطقه ای است. آنها برآنند، با رویکرد به غزه، نقش خود را در مسئله فلسطین موازی با مصر نشان دهند. آنها سعی دارند، مانع برتری مصر در عرصه عربی و منطقه ای شوند، لذا استفاده از برگه فلسطین را در پیش گرفته اند. ثالثاً، سناریوی مطرح در رفتارهای عربی که از سوی ترکیه نیز پیگیری می شود، دور ساختن حماس از مقاومت است تا در سایه آن در حوزه خرد از این مولفه برای تشدید حملات به سوریه استفاده کنند و در سطح کلان نیز کل مقاومت را هدف قرار دهند.
ب) اهداف آمریکایی
تحلیل دیگری که در رویکرد سران عرب به غزه مشهود است، رویکرد به اجرای خواسته های آمریکا است.اوباما، رئیس جمهور آمریکا در حالی برای حضور در کاخ سفید با رامنی نامزد جمهوریخواهان به رقابت پرداخته که به دلیل ناکامی های داخلی و جهانی از مولفه های چندانی برای پیروزی در انتخابات برخوردار نبوده است. با توجه به اهمیت روند صلح خاورمیانه در انتخابات آمریکا و وجود این حقیقت که زمانی برای برگزاری مذاکرات میان صهیونیست ها و تشکیلات خودگردان وجود ندارد، این سناریو وجود دارد که سران عرب با رویکرد به غزه تلاش کرده اند تا بخشی از ناکامی های اوباما در روند صلح خاورمیانه را پنهان سازند.آنها با سفر به غزه در حالی که صهیونیست ها نیز چندان موضع تندی در برابرشان اتخاذ نکرده اند، تلاش کرده اند تا چنان وانمود کنند که طرح های آمریکا برای روند صلح خاورمیانه تا حدودی به نتیجه رسیده و در صورت انتخاب اوباما، این امر در آینده نهایی خواهد شد.
به عبارت دیگر سران عرب با گرایش به غزه به دنبال کسب رأی برای اوباما بوده اند.در نهایت می توان گفت رویکرد سران عرب به غزه با هر هدف و خواسته ای که صورت گرفته باشد یک اصل را آشکار می سازد و آن نقش و جایگاه فلسطین به ویژه غزه در تحولات منطقه ای و جهانی است. این اهمیت برگرفته از جایگاه مقاومت است که موجب شده تا افکار عمومی چنان معطوف به حمایت از فلسطین شوند که تأثیر آن را حتی در انتخابات آمریکا می توان مشاهده کرد. این رویکردها بار دیگر اثبات کرد که تنها گزینه احقاق حقوق ملت فلسطین حفظ گزینه مقاومت است که در نهایت تحقق آرمان فلسطینی ها مبنی بر تشکیل کشور مستقل فلسطینی به پایتختی قدس شریف را به همراه خواهد داشت.
منبع : بصیرت