به گزارش صراط، شهرام شکیبا یکی از نویسندگان و شاعران کشور است که طی چند سال اخیر به یکی از چهرههای شناخته شده در حوزه طنز مطبوعاتی کشور تبدیل شده و مدتی است که طنزنوشتههایش در روزنامه خبر و پایگاه اینترنتی خبرآنلاین مشتریهای خاص خود را دارد. این روزنامهنگار با طنزهای خود به نوعی صاحب سبک شده و مخاطبان دیگر با جزئیات و نیش قلم او آشنا شدهاند.
با شکیبا درباره طنز سیاسی و میزان پذیرش جامعه گفتگو کردیم. این شاعر معتقد است اگر همه موارد و جوانب تولید یک طنز صحیح رعایت شود، میتوان طنز نوشت و شوخی کرد. به شرط آنکه واقعا طنز را بشناسیم و آن را بلد باشیم. متن گفتگو با شهرام شکیبا در ادامه میآید:
*به نظرتان در مطبوعاتمان طنز سیاسی داریم؟
بله. منتهی نه به آن شکل و معنای رسمیاش. اتفاق میافتد که حوادثی رخ میدهد و مقالههایی هم نوشته و منتشر میشود. طنز سیاسی را در این روزگار به شکل غیررسمی در وبلاگها و فضای مجازی میبینیم. در مقابل، در فضای مطبوعات کمتر شاهد انتشار طنز سیاسی هستیم. هیچ وقت عرصه طنز از مطالب سیاسی خالی نبوده است. طنز سیاسی در واقع واکنش مردم نسبت به مسئولان است و همیشه این واکنشها در هر دورهای وجود داشته است.
شاید بهتر باشد که بگوییم اساسا طنز غیرسیاسی وجود ندارد. یعنی ایجاد شوخی و طنز، شاید به شکل یک واکنش بوده است؛ از پدربزرگ جماعت طنزپرداز عبید زاکانی گرفته تا امروز. عبید هم رسالهای جدی نوشت و دید که حاکم وقت توجهی به آن نکرد. بعد از آن بود که شروع به نوشتن طنز کرد. همیشه اینگونه بوده است. در هر حیطهای هم که کار کنید و وارد فضای طنز در آن حوزه شوید، کارتان به شکلی به سیاستگذاران و تصمیمگیرندگان در آن حوزه مربوط میشود. مسائل اجتماعی هم که درگیرشان میشوید، پیامد برخی تصمیمات سیاسی است.
*به نظر شما اصلا جنبه وجود طنز سیاسی در جامعه ما وجود دارد؟
بین چه کسانی؟
*هم بین مردم و هم بین مسئولان.
بله. به نظرم جنبهاش وجود دارد.
*بین اهالی رسانهها و مطبوعات چهطور؟ ممکن است بعضی اوقات، رسانهای طنز منتشر شده در رسانه دیگری را دستاویز نقد بیرحمانه یا تخریب آن رسانه قرار دهد.
ما واکنش به کاریکاتور زیاد داشتهایم، ولی به آن شکل، واکنش به طنزهای مکتوب نداشتهایم.
*شاید به این دلیل باشد که اصلا طنز مکتوب جدی گرفته نمیشود. یعنی آثار متاثر از انتشارش، در خور توجه نیستند.
نه. به نظرم طنز مکتوب به قدر کفایت اثرش را میگذارد. حداقل خودم در ارتباطاتی که دارم و گاهی وقتی جماعت اهل سیاست را میبینم، متوجه میشوم که آنها بیشتر مرا میشناسند تا من آنها را؛ بابت انتشار طنزهایی که شاید مستقیما به خودشان مربوط میشده است.
*طنزهای شما در خبرآنلاین مورد توجه واقع شدند؛ در حالی که خبرآنلاین یک سایت است. به نظر شما طنزهایی که میخواهند سیاسی باشند، با درج در روزنامهها و مجلات مکتوب، حالت محافظهکارانهتری به خود نمیگیرند؟
این موضوع به مدیرمسئول و سردبیر رسانه برمیگردد. یعنی این مساله کلا مربوط به افرادی است که رسانه را مدیریت میکنند. اگر شما اهلش باشید که طنز بنویسید و کار را بلد باشید و بشناسید، اتفاقی نخواهد افتاد. منتهی ما خط قرمزها را نمیشناسیم و با فضای سیاسی و اجتماعی جامعه به خوبی آشنا نیستیم. چون این آشنایی را نداریم، کاری میکنیم که مشکل ایجاد شود. من 4 سال است که مینویسم، بعضا تند هم مینویسم. هرگز هم اتفاقی برایم نیفتاده است.
*به نظرتان اگر طنزی کاملا آکادمیک و مبتنی بر اصول بنویسیم، خود مردم به آن بلوغ رسیدهاند که بتوانند از آن استفاده کنند؟
هیچ قاعده آکادمیکی برای طنز وجود ندارد. منظورم شناخت حدود و ثغور و اختیارات طنز است. اگر این موارد را بشناسیم، اتفاقی برایمان نخواهد افتاد.
*این حدود و ثغوری که میگویید، چیست؟
ما خط قرمزها را باید بشناسیم. خط قرمزهای ما، خط قرمزهای اعتقادی و سیاسی در حدود امنیت ملی هستند. یک سری خطوط قرمز هم هستند که باز به امنیت ملی برمیگردند. مثلا شوخی نکردن با اقوام به نوعی حافظ انسجام ملی ماست. هیچجا نگفتهاند که رئیس جمهور جزو خطوط قرمز است یا هیئت دولت و نمایندگان مجلس جزو خطوط قرمز هستند. میشود با این افراد کار طنز کرد و دربارهشان نوشت.
حتی موضوعات مذهبی بسته به این که شما تمسخرگر آن موضوع نباشید، بلکه تمسخرگر کسی باشید که از آن موضوع و اعتقاد استفاده اشتباه کرده، قابلیت کار طنز دارد. من در کارهایم بسیار از اصطلاحات فقهی استفاده میکنم. حتی گاهی از ادبیات علما در رسانهها استفاده میکنم.
این کارهایی که گفتم، موارد بیسابقهای نیستند. پیش از این هم رساله عقایدالانساء را داشتهایم. این کتاب را کسی نوشته که از اساتید حضرت امام (ره) بوده است.
*به نظرتان در مورد شوخی نکردن با اقوام را که اشاره کردید، حالت تعارض با عادات مردم عامه ندارد؟ در میان مردم کوچه و بازار همیشه شوخی با اقوام مختلف مانند ترک، لر، اصفهانی و ... وجود دارد و همه هم از آن خبر دارند.
نه. هر آنچه که در میان مردم وجود دارد و هرآنچه که همه مردم میگویند، الزاما صحیح نیست. به هر حال طنزپرداز باید در جاهایی جهتدهی کند و او باید حدود را مشخص سازد.
*اما این شوخیهای مختلف با اقوام طی سالها کاملا بین مردم جا افتاده است.
ما این شوخیها را نمیپذیریم و نباید بپذیریم. به این دلیل که حیطه اعتقادی و امنیتی ما را خدشهدار میکند. نباید چنین شوخیهایی داشته باشیم. شوخیهای ما نباید با مباحث اساسی مذهبی باشد، اما در جایی میتوانیم از ادبیات مذهبی برای یک شوخی استفاده کنیم، ولی نه برای تخطئه موضوع دینی بلکه برای تقویت موضوع دینی. اگر از این منظر باشد، شوخی اشکالی نخواهد داشت.
.
*که کار سختی هم خواهد بود.
بله، ولی شدنی است. درباره طنز سیاسی باید اشاره کنم من بارها و بارها با فردی مثل آقای حداد عادل شوخی کردهام اما در نمایشگاه مطبوعات که همدیگر را دیدیم، هیچ برخورد بد یا ناشی از نارضایتی باهم نداشتیم. تازه بسیار پیش آمده که من کتابهایم را به ایشان تقدیم کردهام. بعضی وقتها با پسرشان تماس میگیرم و میگویم من یک مطلب طنز جدید نوشتهام، به آقای دکتر بگویید مطالعه کنند. ایشان هم طنزها را میخواند، چون میداند که من از منظر و زاویه دشمن طنز نمینویسم و قصدم هزل و هجو نیست.
مسئولان میدانند که شما طنز مینویسی. دلیلش هم این است که یک کاستی را در جایی دیدهای و با طنزت به آن اشاره داری. یعنی به کلیت اعتقاد داری اما به مسالهای جزیی انتقاد داری. این مسالهای است که اصلا نمیتواند بد باشد. پیامد بدی هم ندارد.
ما باید سلوک با اهل سیاست را بیاموزیم؛ یعنی کاری که طنزپردازان ما بلد بودند. سعدی میدانست چطور با اهالی سیاست سلوک داشته باشد یا حافظ رفتار با سیاستمداران را میشناخت و در مجالس ترکان خاتون هم حضور داشت. انتقاداتش را هم مطرح میکرد. این اتفاق شدنی است. منتهی باید بلد باشی، چون دقیقا راه رفتن روی لبه تیغ است. تعارف ندارد و شاید خطرناکترین، پیچیدهترین و سختترین نوع نوشتن باشد.
*به نظرتان طنزپرداز نباید قانون را بشناسد و با فرازهای قانون اساسی آشنا باشد؟ یعنی آیا این آشنایی یک نیاز برای او نیست؟
شما قطعا باید قانون مطبوعات را به عنوان یک طنزپرداز بدانید و باید قانون و حقوق مدنی خود را بشناسید. قطعا باید موضوعات شرعی را بدانید و با حدود اخلاق و شرع آشنا باشید. اگر به این موضوعیت قائل باشید که فلانی طنز مینویسد، میشود نوشت، اما مناسبات اجتماعی، قوانین و هزار و یک مورد دیگر هست که باید رعایت شود. شما باید بلد باشید که کجا قلمتان را تیز کنید یا کجا به سراغ ادبیات بروید. کجا از فنون قصهنویسی استفاده کنید یا کجا از شعر بهره بگیرید.
*خب از اقوام گفتید. اما از اصناف چهطور؟ با اصناف میشود شوخی کرد؟
اصناف را باید شناخت. اگر آنها را بشناسیم، میشود شوخی کرد و دربارهشان نوشت.
*مردم ما بعضا سوء ظن دارند و با کوچکترین حرفی، سریع اعتراض میکنند. اصناف هم همینطور هستند. یعنی پیش آمده که به خاطر یک فیلم، گروههایی از یک صنف عَلَم اعتراض بلند کردهاند. به نظرتان طنزنویس با چنین شرایطی میتواند با اصناف شوخی کند؟
تا حالا صنفی به من و نوشتههایم اعتراض نکرده است. شاید اصناف فکر میکنند میتوانند از دیگران شکایت کنند، ولی از من نه. چون تا حالا چیزی به من نگفتهاند. اگر حساب دستمان باشد، میشود شوخی کرد. اصلا با هر که جدیتی داشته باشد، میشود شوخی کرد. اصناف چه دارند که نشود با آنها شوخی کرد. چه کسی امتیازاتی بالاتر از امیرالمومنین (ع) دارد که نشود با او شوخی کرد؟ به شوخیهایی که از پیامبر (ص) و امیرالمومنین (ع) نقل شده توجه کنید. یکی از اشکالاتی که اهل سقیفه به امیرالمومنین (ع) گرفتند، این بود که میگفتند علی طنز زیاد به کار میبرد.
بسیار آمده که پیامبر (ص) هم بسیار شوخی میکرد. خود پیغمبر (ص) هم گفته است که من با مردم شوخی میکنم، ولی چیزی جز حق نمیگویم. همه این داستان را شنیدهایم که پیامبر (ص) و امام علی (ع) در جمعی نشسته بودند و خرما میخوردند. در مقابل امام چندین هسته خرما بود. پیامبر (ص) خطاب به ایشان گفت: علی تو بسیار «اکول» هستی که به عربی معادل «پرخور» است. مولا (ع) هم فرمود: به نظرم اکول کسی است که خرماها را با هسته خورده است. من میخواهم بگویم این دو نفر لنگر زمین و آسماناند و میتوانند باهم مزاح کنند. حالا چهطور میشود با دیگران مزاح نکرد.
خود پیامبر متر و میزان شوخی را به ما داده است. همانطور که میگوید من شوخی میکنم، ولی چیزی جز حق نمیگویم. این نکته مهم است. اول و آخر موضوع همین است یعنی اگر بلد باشیم، میشود همه کاری کرد. میشود با اهل سیاست شوخی کرد، مخالفت کرد و انتقاد هم کرد.