سه‌شنبه ۰۶ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۲۴ آبان ۱۳۹۱ - ۰۹:۰۰

آیا گفتمان عدالت منسوخ شده است؟

در سوم تیر 84، مردم پس از تجربه دو گفتمان سازندگی و آزادی، گفتمان عدالت را بر دیگر گفتمان‌های مطرح و منسوخ ترجیح دادند. اما پس از گذشت هفت سال، برخی ناکارآمدی‌های حاملان گفتمان عدالت، ضربه سنگینی بر پیکره این گفتمان وارد آورده است
کد خبر : ۸۶۸۰۸

به گزارش صراط، عده‌ای معتقدند ظرفیت‌های گفتمان عدالت تمام شده و باید دنبال گفتمان جدیدی برای پاسخ‌گویی به نیازهای مردم بود، در این خصوص دو مسیر پیش روی ما خواهد بود. اول آنکه عدالت را کنار گذاشته و سراغ گفتمان رقیب آن برویم و نگاه دیگر تاکید دارد گفتمانی باید بر جامعه مسلط شود که ادامه دهنده راه عدالت باشد. برای بررسی ابعاد گوناگون این مسئله با دکتر مهدی فضائلی مدیر مسئول انتشارات سروش، به گفت‌وگو نشسته‌ایم.

با توجه به تأکید رهبر معظم انقلاب بر گفتمان مقاومت، ارزیابی شما از ابعاد این گفتمان چیست؟

نکته‌ای که در تبیین گفتمان مقاومت بسیار مهم است ارائه‌ی تعریفی دقیق و روشن از این گفتمان است. اگر تعریف ما از این گفتمان نادرست و مشوش باشد، این تلقی را در مخاطب ایجاد می‌کند که منظور از مقاومت، درگیری، نزاع و رفتار پرخاشگرانه است.

بر این اساس، ممکن است این برداشت سوء باعث شود که عده‌ای آن را نپذیرند. این در صورتی است که درون‌مایه‌ی گفتمان مقاومت، عقلانیتِ توأم با آرمان‌گرایی و واقع‌بینی است. لذا اینکه چه تصویری از گفتمان مقاومت ارائه کنیم فوق‌العاده مهم است.

برخی با برداشت منفی از مقاومت، گفتمان سازش را در مقابل آن مطرح کرده‌اند که البته ناخودآگاه، پیام منفی را منتقل می‌کند؛ یعنی کسانی که پشیمان هستند و می‌خواهند از رفتارها و اقدامات افراط‌گرایانه عقب‌نشینی کنند. بنابراین کسانی که گفتمان مقاومت را به عنوان گفتمان محوری خود انتخاب کرده‌اند بایستی در ارائه‌ی تعریف و تصویر گفتمان مقاومت این ظرافت و دقت را در نظر داشته باشند.

گفت‌وگوی قبل توضیح داده شد که در حقیقت راهبرد مقاومت جزئی از گفتمان انقلاب اسلامی است؛ به این معنا که در اصول مبتنی بر فطرت انسان‌ها و ارزش‌های ذاتی، ایستادگی می‌کنیم و از آن‌ها تخطی نمی‌کنیم و مرور زمان و فراز و فرودهای تاریخی در میزان ارزش آن‌ها تأثیری ندارد.

آینده‌نگری مقام معظم رهبری در طرح گفتمان پیشرفت و عدالت، به عنوان گفتمان مسلط دهه‌ی چهارم انقلاب، نشان از تأکید ایشان بر اهمیت نقش و جایگاه عدالت به موازات پیشرفت دارد. برای ترسیم مختصات تمدن نوین اسلامی، باید به عدالت و پیشرفت به عنوان دو شاخصه‌های مهم و زیربنایی توجه ویژه داشت.

گفتمان مقاومت، به اقتضای شرایط زمان و مکان و نیز مصالح و منافع کشور، می‌تواند جلوه‌های مختلفی داشته باشد. این گفتمان در طول 8 سال دفاع مقدس حماسه‌ها می‌آفریند. همین گفتمان، در پذیرش قطعنامه، به نحوی دیگر تجلی دارد. برخی معتقدند وقتی که حضرت امام (رحمت الله علیه) قطعنامه را پذیرفتند، در حقیقت گفتمان سازش را انتخاب کردند. این یک برداشت ناصحیح و ناصواب از گفتمان مقاومت است، در حالی که ایشان تصریح کرده‌اند که ما یک لحظه هم از آنچه انجام داده‌ایم پشیمان و نادم نیستیم. لذا برای روشن شدن اضلاع و زوایای این گفتمان باید تبیین و دقت بیشتری به خرج دهیم.

در شرایط کنونی، نگاه شما به مقوله‌ی پیشرفت چگونه است؟ آیا پیشرفت می‌تواند گفتمان مطلوب برای آینده‌ی کشور باشد؟

طرح بحث پیشرفت و عدالت، از طرف مقام معظم رهبری بحث جدیدی نیست. در حقیقت در دوران ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی این بحث در سطوح عالی نظام مطرح بود. در واقع، این تلقی وجود داشت که آنچه اولویت دارد «توسعه» است. لذا یکی از مباحث محوری در آن زمان، کاربرد واژه‌ی «توسعه» بود که پس از ایراد ملاحظات و انتقادات به آن، «پیشرفت» جایگزین آن شد.

در آن زمان، طیف وسیعی از دولتمردان و حتی آقای هاشمی رفسنجانی هم معتقد به رویکرد توسعه‌محور بودند و دستیابی به توسعه را هدف می‌دانستند. آن‌ها جاده‌سازی، توسعه در آموزش عالی، گسترش راه‌آهن و افزایش تولید ناخالص ملی کشور را حرکت در مسیر توسعه و تحقق هدف ارزیابی می‌کردند، اما در همان زمان هم مقام معظم رهبری این تذکر را داشتند که توسعه و افزایش تولید در کشور یک بحث است و توزیع درآمدها بحثی دیگر.

اگر در سطح کلان، کشور ثروتمند شود، اما توزیع درآمد در بین اقشار مختلف جامعه به نحو صحیحی صورت نگیرد، به هدف نرسیده‌ایم. توسعه‌ی بدون عدالت، دقیقاً همان اتفاقی است که در کشورهای غربی اتفاق افتاده است. اگر توزیع عادلانه‌ی درآمد محقق نشود، به هر میزان که در مسیر توسعه قدم برداریم نمی‌توان مدعی شد که توانسته‌ایم عدالت را محقق کنیم.

آینده‌نگری مقام معظم رهبری در طرح گفتمان پیشرفت و عدالت، به عنوان گفتمان مسلط دهه‌ی چهارم انقلاب، نشان از تأکید ایشان بر اهمیت نقش و جایگاه عدالت به موازات پیشرفت و لزوم توجه مسئولین به این مهم دارد. برای ترسیم مختصات، ابعاد و ویژگی‌های تمدن نوین اسلامی، باید به عدالت و پیشرفت به عنوان 2 شاخصه‌های مهم و زیربنایی توجه ویژه داشت.

هیچ کس نمی‌تواند به گفتمان عدالت خدشه‌ای وارد کند. اگر منِ نوعی در ذیل گفتمان عدالت، کارنامه‌ی قابل دفاعی نداشتم، این مسئله مربوط به سوء‌ رفتار، تدبیر و عملکرد من است که بایست نقد شود، نه اینکه کل گفتمان عدالت و پیشرفت زیر سؤال رود.

با توجه به برخی ناکارآمدی‌ها که در عملکرد حاملان گفتمان عدالت به چشم می‌خورد، آیا به اعتقاد شما باید این گفتمان را تمام‌شده تلقی کرد و گفتمانی دیگر را پایه‌گذاری نمود؟

برخی از جریانات، نتیجه‌ی افراط‌ها و تفریط‌ها هستند. مثلاً با ریشه‌یابی جریان فمینیسم، می‌توان فهمید که که علت بروز جنبش زنان، واکنش نسبت به بی‌توجهی به حقوق زنان در جامعه‌ی غربی بعد از تحولات دوره‌ی رنسانس بود. این فرآیند در انقلاب اسلامی نیز رخ داده است. به نظر می‌رسد باید به سطحی از عقلانیت و بلوغ سیاسی، فرهنگی و اجتماعی رسید و اگر یک جریان یا دولت، ذیل یک گفتمان، رفتارهای نادرستی را انجام داد، نبایستی اصل آن گفتمان را زیر سؤال برد.

هیچ کس نمی‌تواند به گفتمان عدالت خدشه‌ای وارد کند. اگر منِ نوعی در ذیل گفتمان عدالت، کارنامه‌ی قابل دفاعی نداشتم، این مسئله مربوط به سوء‌ رفتار، تدبیر و عملکرد من است که بایست نقد شود، نه اینکه کل گفتمان عدالت و پیشرفت زیر سؤال رود. لذا در انتخابات نیز باید از ارزش‌های اصیل و ذاتی انقلاب اسلامی مراقبت شود. البته ممکن است به اقتضای شرایط زمان، بخشی از گفتمان بروز و تجلی بیشتری داشته باشد یا حتی جزئی از آن کم‌رنگ شود؛ این مسئله طبیعی است و اشکالی هم ندارد، اما معنایش این نیست که کل گفتمان ناکارآمد است.

در طول تاریخ، حتی ظالمان نیز تحت عنوان ارزش‌هایی مثل عدالت‌خواهی و عدالت‌محوری اقدامات خود را پیش برده‌اند؛ یعنی اینکه این ارزش‌ها آن قدر ارزشمند بوده و هستند که آن‌ها توانسته‌اند ذیل این عناوین نیات خود را عملی سازند. بنابراین اگر فردی یا جریانی ذیل یک گفتمان به قدرت رسید و در برخی حوزه‌ها ناکارآمد بود، نباید ما را دچار این انحراف کند که اصل آن گفتمان را زیر سؤال ببریم، بلکه باید از یک سو، ابعاد یا رفتارهای درستی را که ذیل آن گفتمان انجام ‌شده است، تقویت و اقدامات نامطلوب را تصحیح کنیم و از سوی دیگر، عملکرد افراد و اموری را که باید انجام می‌شده و نشده است، نقد کنیم. لذا نباید نقدها متوجه‌ی اصل گفتمان شود.

بخشی از تعاریف گفتمان، محل مناقشه است؛ گاهی شعارها را گفتمان تلقی می‌کنیم، اما اساساً در یک تعریف جامع، گفتمان زمانی شکل می‌گیرد که مجموعه‌ای از باورها و عقاید در کنار رفتارها، اقدامات و ادبیات، با یکدیگر مجموعه‌ای به‌هم‌پیوسته را تشکیل دهند. لذا اگر کسی شعار عدالت می‌دهد، اما در رفتارش خلاف آن عمل می‌کند، اساساً گفتمانی عمل نمی‌کند، چون پیوستگی در رفتار با شعارهایش دیده نمی‌شود. برای قضاوت در مورد اینکه گفتمانی موفق بوده است یا خیر، باید مجموعه‌ی ‌اجزای آن را با هم و در کنار هم ارزیابی کرد. اگر این گونه عمل شود، می‌توان گفت توفیق نیافتن برخی از مصادیق به این علت بوده که آن گفتمان در همه‌ی ابعاد، محقق نشده است.

منبع: برهان