شنبه ۰۳ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۰۲ آذر ۱۳۹۱ - ۰۹:۰۲

نظر وزیر ارشاد درباره جلال آل احمد

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در اختتامیه پنجمین جایزه ادبی جلال آل احمد گفت: جلال جرقه جرات و جسارت جوانِ جویای حقیقت بود و می‌توان او را شاخصه جریان توبه از روشنفکری در محیط تفکر اجتماعی ایران دانست.
کد خبر : ۸۷۶۵۸
به گزارش صراط، سید محمد حسینی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در مراسم اختتامیه پنجمین جایزه ادبی جلال آل احمد او را نویسنده‌ای معرفی کرد که صاحب جلالت قلم و اصالت اندیشه است و گفت: آل احمد فرد دردمند و درد آشنایی بود و از صداقت و صراحت بهره‌مند بود، اهل معامله نبود، به راحتی حرف می‌زد و با هیچ کس زد و بندی نداشت. جسارت و شهامت داشت و با همین جسارت متوجه شد که عده‌ای از اطرافیانش در کج راهه‌اند و باید از آنها جدا شود.

وی ادامه داد: سخن از هر که و هر چیز رسومی دارد؛ آب را هست گوارا که روان بنویسیم؛ عشق شایسته آن است، به جان بنویسیم! غنچه را نرم نویسیم ولیکن از خار، نیست مذموم که با خشم سخن ساز کنیم. ولی اینجا ز کسی که دل او با ما بود، باید از دل سخن آغاز کنیم.

حسینی افزود: گویند اسماء از آسمان می‌آید و چه دقیق و منطبق است این سخن درخصوص جلال آل احمد؛ جلالش مسما بود! برای خود هیبتی داشت. حرفش را می‌خواندند، مشکل‌گشای نه‌تنها دوستان که هر انسان بود. معمولاً کسی دست خالی از حضور خواهش خویش مرخص نمی‌کرد. نامه‌اش به خاصان و توانمندان بی‌پاسخ نمی‌ماند. این از جلالش!

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ادامه داد: آل احمدش؛ سید ریشه‌داری که در خانواده علم و روحانیت رشد کرده، اگر هم چند صباحی از آبشخوری مسموم بنوشد؛ آنقدر این بدن در ساحت سلامت نضج گرفته است که مستحیل نگردد و به سرِچشمه زلال باور اصیلش بازگردد.

وی گفت: جلال درسی است در تاریخ معاصر! جلال نمادی است برای پذیرش کنجکاوی‌های سیاسی! واکاوی جلال می‌تواند به همگان و به‌ویژه بزرگان تفهیم کند که سردرآوردن جوان در محفلی، ذاتی او نیست. عرضی است، کنجکاو است. بی‌مهابا مُهر بر پیشانی‌اش نباید زد.

حسینی افزود: شاید زندگی سلمان فارسی بهترین الگو و الهام‌بخش در این زمینه باشد. در پی حقیقت سیر و سفر از دیاری به دیاری را پیشه خود ساخت و در هر محفل و انجمنی از پیروان و پیشوایان آیین‌ها و ادیان گوناگون شرکت کرد و با مرام و مسلک و پندارهای آنان آشنا شد ولی هرگز کام تشنه حقیقت او سیراب نگشت و چه نیک‌فرجام شد آنگاه که زلال تعالیم ناب نبی‌ مکرم اسلام گوارای وجودش گشت و روح بیقرار و پرالتهابش در این سرچشمه پاک و باصفا آرام گرفت. سلمان نیز چون ابراهیم (ع) به هر جمعیتی همراهی نشان داد ولی با زیبایی و ظرافت و برهان و جدال احسن افول هر چه غیر خدا را به رخ معتقدانش کشید و بی‌پایگی آن را به اثبات رسانید.

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی تصریح کرد: جماعت به‌اصطلاح روشنفکر از او رسیدن به باور را نپذیرفتند. اگر اُسُ‌وقُسِّ خانوادگی جلال نبود بی‌شک از پا   درش می‌آوردند.  حزب توده‌ای‌های مدعی روشنفکری و تکامل و ترقی هر کجا خلوتی می‌یافتند جلال را مشت‌ومال می‌دادند. به گفته دوستان و شاگردانش کبودش می‌کردند.

حسینی افزود: جلال ستاره و ماه و خورشید را آزمود و چون افولشان را دید به خدای خورشید التجا آورد؛ و به آل احمدش پناه برد. این درسی است برای ما که به جامعه و افرادش فرصت بازگشت به خویشتن خویش را بدهیم. انسان است و دلی جوشان ! رسول گرامی اسلام فرمود : دل مؤمن چونان دیگ روزی صد بار زیرورو می‌شود.

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی همچنین گفت: جلال جرقه جرئت و جسارت جوان جویای حقیقت بود. تعبیر رهبر فرزانه عزیزمان را بیاد بیاوریم : «به نظر من سهم جلال بسیار قابل ملاحظه و مهم است. یک نهضت انقلابی از «فهمیدن» و «شناختن» شروع می‌شود. روشنفکر درست، آن کسی است در جامعه جاهلی، آگاهی‌های لازم را به مردم می‌دهد و آنان را به راهی نو می‌کشاند و اگر حرکتی در جامعه آغاز شده است، با طرح آن آگاهی‌ها، بدان عمق می‌بخشد. وجود چنین کسی برای یک ملت که به سوی انقلابی تمام‌عیار پیش می‌رود، نعمت بزرگی است، و آل احمد به‌راستی نعمت بزرگی بود»  و این عبارت را به خاطر بسپاریم و به کار بریم که رهنمودی است برای امروزیان از حضرت ایشان : «اگر هر کس را در حال تکامل شخصیت فکری‌اش بدانیم و شخصیت حقیقی او را آن چیزی بدانیم که در آخرین مراحل این تکامل بدان رسیده است، باید گفت : «در خدمت و خیانت روشنفکران» نشان‌دهنده و معین کننده شخصیت حقیقی آل احمد است.

حسینی ادامه داد: در نظر من آل احمد شاخصه یک جریان در محیط تفکر اجتماعی ایران است. تعریف این جریان کار مشکل و محتاج تفصیلی است؛ اما در یک کلمه می‌شود آن را «توبه روشنفکری» نامید. با همه بار مفهوم مذهبی و اسلامی که در کلمه «توبه» هست.»

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی افزود: از بررسی کتابهایش و سیر تطور قلب و قلمش و تحول مواضعش، گفته‌اند و خواهند گفت؛ بنده به آن نکاتی اشاره کردم که می‌تواند آغازگر نگاهی دیگر به این دلسوخته جویای حقیقت و منتقد خیرخواه و پندآموز پندپذیر باشد و اگر پیش از این گفته شدست تأکیدی بر رفتارشناسی آن چند دهه و آن شاخصه جوان افتاده در تلاطم گرداب هویت‌گریز غرب‌زده جویای نجات است که جلال راه رسیدن به ساحل را نه به گفتار که با کردارش، آموزش داد. الحق معلم بود.

حسینی در پایان گفت: برای آنان‌که ابعاد تازه‌ای از شخصیت تأثیرگذار و تحول‌آفرین جلال آل احمد را به معرض نگاه قضاوت‌مدار جوان این نسل می‌گذارند و او را به دست انتقام ضربه‌خوردگان جلالی نمی‌سپارند آرزوی تنویر برهان دارم و امیدوارم به تبع روشنگری‌هایشان نسلی از نویسندگان جوان جوهرطلب به جرگه اهل قلم بیفزایند.
منبع: مهر