موسوی، نماد آرمان های انقلاب
در تبیین الگوی کودتای رنگی اشاره کردیم که یکی از شاخصه های سازمان عملیات انقلاب رنگی، بزرگنمایی ضعف های کاندیدای رقیب و نیز بحرانی نشان دادن شرایط کشور در نتیجه روی کار آمدن جناح رقیب است. یکی از کارویژه های خاتمی در ارتباط با انتخابات دهم، همین ناگوار جلوه دادن اوضاع در نتیجه ریاست جمهوری احمدی نژاد و پیش بینی تداوم بحران در صورت پیروزی مجدد او بود. خاتمی در این چارچوب، بارها در مراسم تبلیغاتی میر حسین موسوی حضور یافت و ضمن تمجید از او انتقادات تندی از دولت نهم و وضع موجود کشور کرد.
خاتمی می گفت: «امیدوارم همه بزرگان و شخصیت ها به این نتیجه برسند که راه و روشی که امروز هست، نه به نفع انقلاب است نه به نفع اسلام و نه به نفع مردم». اما شاید بتوان شدیدترین و مهم ترین انتقادات خاتمی به دولت نهم و شخص احمدی نژاد را سخنان او در دیدار با «نمایندگان ائتلاف مردمی حامیان میر حسین موسوی» دانست. او در این دیدار شعارهای دولت احمدی نژاد در رابطه با دفاع از ارزش ها، عدالت، اخلاق و راه انقلاب و امام(ره) را اینگونه تفسیر کرد: دفاع بد از ارزش ها بزرگترین لطمه به ارزش هاست، چه رسد به اینکه ارزش ها تحریف شود، به نام عدالت بی عدالتی شود، به نام اخلاق بد اخلاقی صورت گیرد و به نام انقلاب اموری انجام شود که مطلقاً سازگاری با آرمان های انقلاب ندارد. نمی خواهم انگیزه خوانی کنم، ولی کار غلط ولو با انگیزه خوب هم باشد نتیجه بسیار بدی دارد.
آیا از فرصت هایی که در کشور بوجود آمده درست استفاده شده است؟
وظیفه حکومت ایجاد فرصت است و بهره گیری از فرصت های موجود؛ با این تعبیر فرصت سوزی فاجعه است. حتی به کاربردن امکانات در مسیر نادرست و از بین بردن امکانات به جای بهرهبرداری از آن در مسیر خواست ها و منافع ملی و آرمان های کشور آثار بسیار بدی در پی خواهد داشت.
در سال های اخیر کشور مسیری را طی کرده که با راه انقلاب و خواست ملت و منافع مردم مغایر بوده و در این مقطع حساس باید کشور در مسیر صحیح قرار گیرد. خاتمی در ادامه صحبت های خود در مورد میرحسین موسوی نیز گفت: «همه ما علاقهمند به حضور ایشان در عرصه بودیم؛ ایشان با آن زهد، گذشت و نجابتی که داشتند، احساس می کردند دیگران هستند و نمی خواستند به عرصه بیایند؛ اما حالا به درستی احساس کرده اند که وظیفه دارند به عرصه بیایند؛ ما هم این را مبارک می دانیم و گرامی می داریم».
کمیته تشکیک
نقش دیگری که خاتمی را با قضیه انتخابات مرتبط می سازد، حضور فعال در پروژه تشکیک در سلامت انتخابات است که بخشی از آن با تشکیل «کمیته صیانت از آراء» دنبال شد.کمیته صیانت از آراء، ساز و کاری بود که جریان اصلاحات برای آنچه نظارت بر انتخابات عنوان می کرد، تشکیل داد و علی اکبر محتشمی پور بر رأس آن قرار گرفت؛ کمیتهای که از نظر شورای نگهبان«غیرقانونی» بود. پس از مطرح شدن نام این کمیته از سوی چهرههای اصلاح طلب، سید محمد خاتمی و میر حسین موسوی در دیداری که در دفتر موسوی انجام شد، رایزنی هایی را درباره تشکیل کمیته صیانت انجام دادند و پس از آن، چهره های اصلاح طلب درباره چگونگی فعالیت و مشروعیت آن در رسانههای مختلف سخن گفتند. مواضع مرتبط اصلاحطلبان با کمیته صیانت از آراء عمدتا تاکید بر«کم و زیاد کردن رأی مردم» در مواقعی چون«شب انتخابات بود». از جمله«عبدالواحد موسوی لاری» وزیر کشور خاتمی در دوران اصلاحات، با تاکید بر اینکه موسوی دغدغه صیانت از آراء را دارد، خاطرنشان کرد: «صیانت از آراء یک اصل اساسی است. هیچ کس حق کم و زیاد کردن آرای مردم را ندارد» . فاطمه کروبی (همسر مهدی کروبی) نیز در این رابطه به خبرگزاری فارس گفت: «شب انتخابات همه ما و ملت بیدار خواهیم بود». کروبی به سخنان همسر خود در انتخابات نهم ریاست جمهوری اشاره داشت که گفته بود وقتی شب انتخابات خوابیدم، آراء به ضرر من تغییر کرد.
اینها همه در حالی بود که با اوج گرفتن موج ایجاد شبهه در سلامت انتخابات در فروردین و اردیبهشت 88، رهبر معظم انقلاب اسلامی صراحتا از شبهه افکنی در سلامت انتخابات انتقاد کرده بودند. آیت الله خامنه ای فرمودند: «کسانی که با ملت ایرانند، جزو ملت ایرانند، توقع دارند ملت ایران به آنها توجه کنند، اینها دیگر علیه ملت ایران حرف نزنند و انتخابات ملت ایران را زیر سوال نبرند. مرتب تکرار نکنند که آقا این انتخابات سالم نیست؛ انتخابات، انتخابات نیست. چرا دروغ می گویند؟ چرا بی انصافی می کنند؟»
خاتمی اما سه روز پس از سخنان رهبری موضعی متفاوت گرفت، درباره بحث های اصلاح طلبان پیرامون «آزادی انتخابات» و «نگرانی های اصلاحطلبان درباره سلامت انتخابات» توضیحات صریحی داد و گفت منظور از این سخنان به هیچ وجه «تقلب در انتخابات و جابه¬جا کردن آراء» نیست. اردیبهشت ماه 88 او در جمع معلمانی که به دیدارش رفته بودند گفت: «نگرانی ما از برگزاری انتخابات، بالضروره به معنای ریختن رأی باطله به نام فردی خاص یا نخواندن آراء نامزدی دیگر نیست. اگرچه در همه جای دنیا ممکن است این مسائل پیش بیاید. مراد ما از این ابراز نگرانی این است که اگر کسانی پیدا شوند که احساس وظیفه کنند تا برخلاف خواست مردم و برای اینکه به گمان خویش در پیشگاه خداوند سربلند باشند مانع از حضور مردم یا تأثیر آراء مردم شوند، دست اندرکاران انتخابات باید از تک تک آراء مردم در مقابل این افراد صیانت کنند.
مراد ما از آزادی انتخابات بیشتر به قبل از انتخابات بر می گردد تا مرحله شمارش آراء. بر فرض که رأی گیری با دقت انجام شود و حتی یک رأی هم جابهجا نشود؛ اما آیا قبل از آن زمینه عرضه افکار و دیدگاه های کاندیداها به جامعه برابر است؟
شاهدیم که تمامی امکانات مادی، معنوی، اجرایی و اداری در اختیار گروه خاصی است و با این وضع آنها نیازی به داشتن ستاد ندارند. اما در مقابل عده ای در محرومیت کامل به سر می برند و حتی برای یافتن محلی برای سخنرانی در تنگنا قرار می گیرند و در معدود جاهایی که امکان سخن گفتن پیدا می کنند، شلوغی و ناامنی را تجربه می کنند.
البته او در ادامه سخنان خود اشاره ای تلویحی نیز به کمیته صیانت از آراء کرد و خواستار حضور اعضای این کمیته در پای صندوق های رأی شد: «البته موضوعات مهم دیگری هم هست. افرادی که در محل صندوق-ها حضور دارند هم نقش تعیین کننده ای خواهند داشت و مسلماً باید انسانهای بیطرفی باشند و ما تردید داریم در همه صندوق ها امکان حضور افراد بیطرفی مهیا باشد.»
پس از بالا گرفتن بحث صیانت از آراء و با توجه به حضور خاتمی در جلسات مرتبط با تشکیل و سازماندهی آن، هفته نامه آمریکایی«نیوزویک» سراغ خاتمی را گرفت و در مصاحبه با او این پرسش را مطرح کرد که «آیا احتمال تقلب در انتخابات ایران وجود دارد؟». خاتمی پاسخی صریح به نیوزویک داد: «فکر نمی کنم در انتخابات ایران تقلب به معنای خاص کلمه وجود داشته باشد یا بتواند تاثیرگذار باشد...من خودم در دوران مسئولیت ریاست جمهوری چندین انتخابات را برگزار کردم. اگر چنین چیزهایی هم وجود داشته باشد در مقابل نتایج آن انتخابی که مردم در آن نقش دارند، متفاوت و ناچیز است».
خون خاتمی
آخرین نقشی که قبل از برگزاری انتخابات برای سید محمد خاتمی تعریف شد، نقشی بود که خود خاتمی از آن خبر نداشت. نظریه «اصلاحات خون می خواهد» سعید حجاریان در این مقطع زمانی در طرحی برای ترور خاتمی تجلی یافت. براندازن قصد داشتند با بمب گذاری در هواپیمای حامل خاتمی، یار دیرین خود رابرای همیشه بدرود گویند که با لطف پروردگار و درایت تیم حفاظت پرواز، این طرح عقیم ماند. از نگاه جریان برانداز، خاتمی باید کشته و پیراهن خونینش نیز علم می شد تا آخرین نقش خود را در سکولاریزه کردن ایران اسلامی ایفا کند. فتنه گران در این مسیر، به «خون» نیاز داشتند و اگر خاتمی در آستانه انتخابات کشته می شد، جریان فتنه قطعا دیگر نیازی به کشتن «ندا آقاسلطان» ها نداشت و پیراهن خونین «سید مظلوم» کودتاگران سبز را کفایت می کرد- برای مطالعه مشروح طرح ترور خاتمی به پاورقی مراجعه کنید. (1)
تبلیغات رنگی
در جریان تبلیغات انتخاباتی، ستاد اصلاح طلبان ایجاد جنبش اجتماعی مورد نظر خود برای کودتای رنگی را طبق الگو پیگیری کرد که می توان مهم ترین مولفه های آن را به شرح زیر برشمرد:
انتخاب رنگ سبز به عنوان نماد؛ تجمعات مستمر و حضور روزانه و شبانه در خیابانها و میادین اصلی شهرهای بزرگ؛ سیاهنمایی اقدامات دولت از سوی کاندیداهای اصلاحطلب و اطرافیان آنها در سخنرانیهای مختلف تبلیغاتی و بحرانی جلوه دادن اوضاع اقتصادی و سیاسی کشور و ناکارآمد جلوه دادن دولت؛ متهم نمودن دولت به تحجر و خشونت، برخورد با منتقدان و مخالفان، فساد مالی و اداری؛ وارد کردن اتهام دروغگویی به دولت و رئیسجمهور؛ القای از بین رفتن وجهه بینالمللی ایران بر اثر سیاستهای دولت؛ و
اعتراض به صداوسیما و متهم کردن آن به حمایت از احمدینژاد.
منبع: فصل پنجم کتاب سودای سکولاریسم(رمزگشایی از زندگی و کارنامه سید محمد خاتمی)
توضیح: برای مشاهده اسناد مرتبط با این مطلب به کتاب مراجعه فرمائید
پانوشت:
----------------------
1- طرح ترور خاتمی:
بهمن ماه 1387 روزنامه کیهان در ستون یادداشت خود به قلم «سعداله زارعی» با اشاره به اینکه هدف تندروها از حضور در انتخابات بالا بردن هزینه نظام است نه سود رساندن به آن و به رسمیت شناختن نتایج انتخابات، از احتمال ترور خاتمی به دست اصلاح طلبان خبر داد و نوشت: «آیا آنان وقتی در یک روش به بن بست می رسند به روش دیگر روی نمی آورند؟ آمریکایی ها در پاکستان ابتدا تلاش وافری کردند تا از طریق تبلیغاتی و دیپلماتیک بی نظیربوتو را به قدرت برسانند و از طریق او پاکستان را بدوشند ولی زمانی که دریافتند به هیچ قیمتی حزب او توان به دست آوردن اکثریت کرسی ها را ندارد به روش دیگری متوسل شدند. این یک عبرت است. بعضی از اصلاح طلبان سابقه روشنی! در این خصوص دارند.»
پس از انتشار این یادداشت، مجمع روحانیون مبارز در بیانیه ای انتقادی، کیهان را روزنامه توصیف کرد که با اهانت های مستمر و مداوم خود، ترور شخصیتی خاتمی و تخریب رسانه ای وی را در دستور کار خود قرار داده و یادداشت زارعی را «آخرین حلقه زنجیره تلاش های کیهان» در این راستا و نیز «یک تهدید»خواند.
«حسین شریعتمداری» نیز پس از انتشار بیانیه مجمع از یادداشت روز کیهان دفاع، و آن را یک هشدار، و نه تهدید، عنوان کرد.
تحلیل کیهان اما ظاهرا کاملا مبتنی بر واقعیات بود. چهار ماه بعد از انتشار سرمقاله جنجالی کیهان، یعنی خرداد ماه 1388 و در آستانه برگزاری اننخابات ریاست جمهوری دهم، خبری مبنی بر بمب گذاری در یکی از پرواز های اهواز-تهران روی خروجی خبرگزاری ها رفت. خلبان دقایقی پس از بلند شدن از فرودگاه اهواز، از وجود بمب آگاه شده، مجددا در فرودگاه اهواز به زمین نشسته و یکی از اعضای تیم امنیتی توانسته بود بمب را از هواپیما خارج کند. در آن زمان مشخص نشد هدف این بمب گذاری چه بوده است، اما 18 بهمن ماه همان سال، فرمانده سپاه علی بن ابیطالب(ع) فاش ساخت که هدف بمبگذاری، ترور سید محمد خاتمی بوده است.
به گفته سردار «ابراهیم جباری»، پیش از انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری و زمانی که خاتمی به شهر اهواز سفر کرده بود، منافقان درصدد ترور وی و اسطورهسازی و مظلومنمایی فتنه سبز برآمدند. آنها در هواپیمای اهواز ـ تهران که خاتمی و هیئت همراه او در آن جای داشتند بمبگذاری کردند و قرار بود که نیم ساعت پس از پرواز آن بمب در هوا منفجر شده و اینگونه دشمنان به اهداف شوم خود دست یابند. اما خاتمی که حدود نیم ساعت زودتر به فرودگاه رسیده بود از سوی سرگروه تیم مطلع شد که هواپیمایی زودتر از موعد مقرر قصد پرواز به سمت تهران را داشته و اتفاقا در جلوی هواپیما نیز جای خالی وجود دارد، از این رو تصمیم به پرواز با آن هواپیما را گرفت و از مهلکه ای که به ظاهر دوستان او برایش ترتیب داده بودند، نجات یافت.
بمب جاسازی شده در هواپیما نیز با هوشیاری تیم حفاظت کشف و از بروز انفجار در هواپیما جلوگیری شد. بدین ترتیب که یکی از ماموارن امنیت پرواز وقتی در نیمه راه اهواز به تهران از وجود بمب در هواپیما آگاه شد به سرعت با هماهنگی با خلبان هواپیما را از همان نیمه راه به اهواز بازگرداند و پس از به زمین نشستن هواپیما درحالی که هنوز پله های هواپیما آماده نشده بودند بمب را همراه خود به بیرون از هواپیما برد و در حالی که تنها چند ثانیه به انفجار آن مانده بود، آن را پرتاب کرد و باعث شد بمب در بین زمین و هوا منفجر شود.