چه کسی آمریکایی است؟
با روشنگری های رهبری، بخش عظیمی از بدنه اجتماعی شورش ها ریزش کرد، اما موسوی بر ادامه اعتراضات خیابانی اصرار ورزید. در این میان، مقامات سیاسی غربی نیز رسما وارد میدان شده و از آشوب ها حمایت کردند؛ به طوریکه رسانه های این کشورها از جمله بی بی سی و صدای آمریکا هدایت شورش های خیابانی را به عهده گرفتند. خاتمی اما در واکنش به بیانات رهبر انقلاب و اسناد و مطالبی که در رسانه ها درباره دخالت بیگانگان در انتخابات منتشر شد، طی بیانیه ای به مناسبت تظاهرات حامیان موسوی در شنبه سی ام خرداد، «انتساب حرکت سالم مردم به بیگانگان» را «جلوه ای از سیاست های نادرست» دانست که «سبب دورتر شدن مردم از حکومت می شود». او در بیانیه خود نوشت: «در ایران انتخاباتی برگزار شده است و انبوهی از مردمان بزرگوار که آن حماسه حضور را آفریدند نتیجه اعلام شده را باور ندارند و به آن معترض اند. اعتماد عمومی در این زمینه لطمه دیده است و بستن راه اعتراض مدنی به روی مردم به معنی گشودن راه های خطرناکی است که خدا می داند به کدام سرانجام برسد.»
خاتمی با این سخنان، دقیقا پا جای پای «عبدالعلی بازرگان» در سال 60 گذاشت. بازرگان در آن زمان در واکنش به امام امت که منافقین را وابستگان به آمریکا خوانده بودند،بر آشفت و اعتراض کرد و آنان را «جوانان جانباز» نامید. و جالب اینکه شخص خاتمی قلم به دست گرفت و پاسخ تامل برانگیزی به بازرگان داد؛پاسخی که امروز باید از زبان خاتمی به به خود خاتمی داده شود: «طنز آقای بازرگان، آنجا که از انتساب آشوبگران به آمریکا برمی آشوبند، خود حکایتگر نوعی نگرش آمریکایی به مسائل است.بدین ترتیب تشخیص درست امام و امت را که دشمنان داخلی... را آمریکایی میخوانند و اعمال و مواضع آنان را به نفع آمریکا میدانند، به تمسخر می گیرند... آیا شاه مخلوع که گوی سبقت را از همه حکمرانان جهان سوم در سوق دادن کشور به سوی وابستگی تام به غرب و خصوصاً آمریکا... ربوده بود، در خانواده آمریکایی زاده شده یا از آمریکا برگشته بود، یا اینکه شاه، آمریکایی نبود؟... آیا آقای بنی صدر که... آمریکا همه امیدهایش را برای بازگشت به ایران به وی بسته بود، از خانواده آمریکایی بود؟... آیا آقای «مسعود رجوی» از خانواده آمریکایی است؟... ».
تلاش خاتمی برای تبرئه جریان برانداز از همراهی و وابستگی به دشمنان خارجی جمهوی اسلامی در حالی بود که برخی نشریات و حتی مقامات غربی صراحتا به حمایت کشورهای غربی از کودتای سبز اذعان میکردند؛ از جمله «باراک اوباما» رئیس جمهور آمریکا در موردی گفت:«موسوی به منشاء الهام بخش آن دسته از هموطنان خود تبدیل شده است که خواهان گشایش به سوی غرب هستند. حق آزادی بیان و تجمع که مردم ایران خواهان آنند آرزوها و آرمانهای جهانشمول هستند». این نخستین بار بود که یک رئیس جمهور آمریکایی از یک کاندیدای انتخابات ایران نام برده و از او حمایت می کرد. رفتارهای اینچنینی مقامات غربی باعث شد بعدها نشریه«فارین پالیسی» در گزارشی تاکید کند که دولت آمریکا باید به حمایت از جنبش سبز ایران در پشت صحنه و نه آشکارا ادامه دهد.
افراطیون فرصت پیش آمده پس از انتخابات را بهترین زمان برای براندازی نظام دانسته و با تمام موجودیت خود وارد یک بازی مرگ و زندگی سیاسی شده بودند؛ لذا حاضر به ترک میدان نشدند و هر دست ناپاکی را هم که برای همکاری و همدلی به سویشان دراز شد، صمیمانه فشردند. موسوی دست از ادعاهای خود برنداشت و به توصیه ها برای پیگیری مطالبات خود از طریق مراجع قانونی نیز وقعی ننهاد، حتی پیشنهاد بازشماری آراء نیز او را قانع نکرد و در نامه ای به شورای نگهبان، باز با پیروی از الگوی انقلاب های رنگی، کف مطالبات خود را «ابطال انتخابات» عنوان نمود.
یکی به نعل، یکی به میخ!
خاتمی هرچند در ظاهر خود را کنار کشیده بود و آنچه از او علنی میشد، توصیه هایی «پدرانه» و از موضع بالا بود، اما بسیار بودند شخصیتهایی که از نقش در پس پرده او باخبر بودند؛ بسیار بودند کسانی که میدانستند خاتمی در خفا چه می گوید، با چه کسی تماس می گیرد، با کدامین شخصیت ها جلسه می گذارد و خلاصه کلام نقشش در کودتای سبز چیست. این بود که سرانجام، هیئت منتخبی از سوی کمسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس که در رابطه با حوادث پس از انتخابات برای جویا شدن نظر مراجع و شخصیت های موثر نظام و نیز ارائه اطلاعات لازم به آنان درباره انتخابات به دیدار آنان می رفت، در تاریخ 8/4/88 به دیدار خاتمی رفت تا بلکه بتواند او را در معرض حقایق قرار داده و از مواضع ناصواب دورش کند، اما موفق نشد. خاتمی در این دیدار دغدغه خود را لطمه خوردن به اعتماد عمومی دانست و راهکاری که برای حل این مسئله ارائه داد، تشکیل یک هیئت بی طرف بود: «به هر حال یک حادثهای رخ داده و مردم به آن اعتراض دارند؛ باید اشکالات را رفع و مردم را قانع کرد. حل این مسأله میتواند با تشکیل یک هیأت بی طرف صورت پذیرد.» هدف خاتمی در اینجا از ارائه پیشنهاد تشکیل «هیئت بی طرف»، در حقیقت برداشتن اولین گام برای دور زدن قانون اساسی و رهبری، و بی اعتبار کردن نهادهای قانونی از جمله شورای نگهبان و وزارت کشور بود؛ چنانکه در ادامه خواهیم دید، این نظریه بعدها به شکل کامل تری در قالب طرح «رفراندوم» از سوی خاتمی ارائه شد و نشان داد که او هنوز نقشه ابطال انتخابات را در سر دارد.
حجت الاسلام «حسن ابراهیمی» عضو کمسیون امنیت ملی پس از دیدار خود با خاتمی گفت که خاتمی در این دیدار ابراز امیدواری کرد همه تلاش برای برونرفت از این وضعیت را انجام میدهد چرا که به اعتقاد وی کشور امروز نیاز به یکپارچگی و وحدت دارد.
چندماه بعد روزنامه کیهان از قول ابراهیمی نوشت که خاتمی در این دیدار گفته است «به موسوی و کروبی گفتم قبل از آن که آقا به نمازجمعه تشریف ببرند شما مطالبتان را بنویسید و به آقا بدهید و اگر به انتخابات اعتراض دارید، بگویید تخلف شده اما شما تعیین تکلیف کنید و ما نظر شما را میپذیریم. من به آنها گفتم این کار به نفعتان است ولی متاسفانه این کار را نکردند».
این سخنان خاتمی با بیانیه ای که وی پس از سخنان رهبری در نمازجمعه صادر کرد و نسبت به مواضع ایشان معترض شد، در تناقض آشکار بود. از همین جا مشخص شد که «سید محمد خاتمی» قصد دارد ادامه راه با «یکی به نعل و یکی به میخ زدن» ادامه دهد تا بتواند هم خود را در چارچوب نظام حفظ کند و هم جایی در میان یاران رنگی خود داشته باشد تا ببیند سرانجام کار چه می شود. جالب این¬که خاتمی هیچ گاه در مواضع، سخنرانی ها و بیانیه هایش از واژه «تقلب» استفاده نکرد! تا مبادا بار حقوقی و جزایی این ادعای دروغ و ضد امنیتی بعدها گریبانش را بگیرد.
رئیس دولت اصلاحات در تیرماه 88 دیداری هم با خانوادگان دستگیر شدگان در ناآرامی های پس از انتخابات داشت که در این ملاقات از واژه شهید برای توصیف کشته شدگان در این ناآرامی های ناشی از ادعای دروغ موسوی استفاده کرد و خطاب به میهمانانش گفت: «متأسفم از اینکه اعلام کنم جرم شما و عزیزانتان این است که در ایران ماندید و برای تقویت نظام و تأمین حقوق مسلم مردم تلاش کردید و اینک باید مورد بی مهری و کم لطفی قرار گیرید».
دستگیر شدگان پس از انتخابات البته به اغتشاش گران کف خیابان ها محدود نمی شدند. چهره های شاخصی نیز روانه بازداشتگاه شده بودند که در ستاد مرکزی فرماندهی و عملیات فتنه، از جمله ستاد قیطریه، مشغول طراحی فازها و مراحل کودتا، سازماندهی تجمعات و شبکه های اجتماعی بودند؛ اشخاصی که با دستگیری آنها، فضا روبه آرامش گذاشت. اواسط تیرماه بود که رسانه ها خبر از پخش اعترافات این چهره ها در آینده نزدیک دادند. اما خاتمی و دوستانش با علم به اینکه در اعترافات احتمالی یاران چه حقایقی فاش خواهد شد، دست به قلم بردند و نامه ای خطاب به مراجع نوشتند. خاتمی به همراه موسوی، کروبی و 65 شخصیت دیگر که اسامی محمد سلامتی، محمدرضا تاجیک، عباس عبدی، سید هاشم آغاجری، محمدعلی نجفی و فرشاد مؤمنی در میان آنها دیده می شد، نامه ای خطاب به مراجع تقلید نوشت که در آن بدون اشاره به علت دستگیرشدن بازداشت شدگان، آمده بود: « همانگونه که استحضار دارید، همزمان با اعلام نتایج دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، موج وسیعی از دستگیری ها از میان فعالان ستادهای انتخاباتی نامزدهای غیردولتی و شهروندانی که در راهپیمایی های مسالمت آمیز شرکت جسته بودند آغاز شد که در ادامه، با گسترش موج اعتراضات مردمی نسبت به تخلفات گوناگون و گسترده ای که در قبل، حین و بعد از انتخابات صورت گرفت، افزایش یافته و هنوز هم ادامه دارد.»
در این نامه به پخش اعترافات بازداشت شدگان پس از انتخابات اشاره شده و آمده بود: «دستگاه های تبلیغاتی دولتی و به ویژه صدا و سیما... با پخش اعتراف های نمایشی، سعی در اثبات اینگونه اتهامات واهی به حرکتی مردمی دارد که تنها و تنها برای پاسداشت جمهوریت نظام شکل گرفت.»
نامه مذکور در پایان از مراجع تقلید خواسته بود روند رسیدگی به اتهامات به مجاری قانونی بازگردانده شود. این نامه هدف دیگری نیز در سر داشت و آن تلاش برای ایجاد شکاف میان مرجعیت و نظام در درجه اول، و تبدیل این شکاف به تضاد در درجه دوم بود. تصور کودتاگران این بود که اگر موفق به یارکشی از میان مراجع شوند، که نشدند، ادامه راه تقابل با نظام وجهه دینی نیز پیدا خواهد کرد.
خاتمی در ادامه فعالیت های خود در ارتباط با حوادث پس از انتخابات، یک بار خواستار تحقیق و تفحص مجلس از انتخابات شد و یک بار دیگر «همه پرسی» را راه برون رفت از شرایط موجود دانست که با واکنش هایی همراه بود. از جمله «حسین شریعتمداری» مدیر مسئول روزنامه کیهان این پیشنهاد را دستورالعمل «مایکل لدین» دستیار ویژه وزیر دفاع وقت آمریکا دانست. از نظر «رضا روستا آزاد» عضو شورای مرکزی جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی نیز بحث رفراندم در حقیقت همان بحث ابطال انتخابات بود که موسوی پیش از آن مطرح کرده بود. حکایت تاریخ حکایت جالبی است. او امروز دقیقا به کسوت همان «بنی صدر»ی درآمده بود که زمانی از برگزاری رفراندوم علیه نظام سخن گفت و خاتمی ضمن متهم کردن او به سوء استفاده از آرای عمومی، نوشت که تا وقتی شورای نگهبان هست و فراتر از آن، رهبر انقلاب وجود دارد، در جامعه بن بستی به وجود نمی آید که رفراندوم برگزار شود. می توان سرمقاله های خاتمی علیه طرح رفراندوم بنی صدر را از دل صفحات سوگوار زمان بیرون کشید و در مقابل «خاتمی 88» قرار داد تا بلکه به انحراف خود اعتراف کند، اما دریغ که او نه تنها به انحراف باور نداشت، بلکه وقتی کلام امام(ره) از رسانه ها پخش می شد تا راهگشا و راهنمای پیروانش شود، داد خاتمی در می آمد که «چه چهره ناپسندی که از امام نشان داده نشد»!
آن سوی پرده ها
به هر صورت، سرانجام وقتی موعد پخش اعترافات فرا رسید، «محمدعلی ابطحی» عضو مجمع روحانیون مبارز پشت تریبون دادگاه رفت و هرآن¬چه خاتمی در این مدت کوشیده بود پوشیده بدارد، عیان ساخت. او رفتارهای میرحسین موسوی و محمد خاتمی را عامل آسیب رسیدن به مردم در روزهای پس از انتخابات عنوان کرد. ابطحی در ادامه صحبت هایش ازیک مثلث حامی تقلب سخن به میان آورد که اضلاع آن را خاتمی، هاشمی رفسنجانی و موسوی تشکیل می دادند. او گفت: «خاتمی فضای جامعه را میشناخت، وی اقتدار نظامی، انتظامی و مقام معظم رهبری که در جایگاه والایی قرار دارند را می شناخت و با توجه به اینکه وی نسبت به این موضوعات شناخت داشت، این یک نوع خیانت است که از موسوی در موضوع تقلب حمایت کرد... پس از انتخابات در جلسه مشترکی هاشمی رفسنجانی، موسوی و خاتمی با یکدیگر هم قسم شدند که پشت یکدیگر را خالی نکنند و بنده نمیدانم که این تنها نگذاشتن و یاری کردن یکدیگر پس از 11 میلیون فاصله رأی برای چه بود.»
خاتمی بلافاصله در واکنش به سخنان ابطحی، با نمایشی خواندن دادگاه متهمان، اعترافات مطرح شده را فاقد اعتبار عنوان کرد.
دو روز بعد از این رویداد، روزنامه الجزیره چاپ عربستان سعودی در گزارشی نوشت: «اعترافات اخیر محمد علی ابطحی از چهره های شاخص جریان اصلاحات و از دستگیرشدگان حوادث اخیر تهران ، سید محمد خاتمی را به فکر پناهنده شدن به یک کشور اروپایی انداخته است. خاتمی قصد دارد با هدف تشکیل جبهه ای متشکل از جریان های سیاسی مخالف دولت و حکومت ایران به زودی راهی یکی از کشورهای اروپایی شود ».
البته اگرچه خاتمی واکنشی به این گزارش که در رسانه های داخلی نیز منعکس شد نداد، اما به کشوری نیز پناهنده نشد. ماه ها بعد خبرگزاری فارس از ممنوع الخروج بودن خاتمی خبر داد که این خبر از سوی وکیل وی تکذیب شد. اگرچه یکی از اعضای کمسیون امنیت ملی مجلس این خبر را بعید ندانست و در عین حال خواستار ممنوع الخروج شدن خاتمی شد (پائیز 88 وقتی همسر و فرزندان خاتمی از ایران و آمریکا و انگلیس در ترکیه گردهم آمدند و از خاتمی در آن جمع خبری نشد، شایعه ممنوع الخروج بودن خاتمی مهر تائید خورد).
اواخر مرداد ماه «رضا پهلوی» فرزند شاه مخلوع ایران که با هفته نامه آلمانی اشپیگل گفت و گو می کرد، از اینکه خاتمی و هاشمی در مسیر درست حرکت می کنند، ابراز خوشحالی کرد و گفت: «من امیدوارم که آنها به شکل صریح تری انتقادات خود را نه تنها نسبت به تصمیمات رهبری ، بلکه به تمام نظام ابراز کنند. به عنوان مخالف سیاسی رژیم روحانیون در ایران فعال بوده و با اصلاح طلبان و معترضین در تماس هستم.» خاتمی واکنشی نسبت به این مصاحبه نشان نداد و سکوت کرد تا نشان دهد حتی با خاندان پهلوی نیز حاضر به مرزبندی نیست.
افشاگریهای دلسوزان درباره اهداف پشت پرده مدعیان تقلب و همچنین روشنگری سیستم انتخاباتی درباره رأی گیری22 خرداد رفته رفته کسانی را که به میرحسین رأی داده و ادعای دروغ او درباره تقلب را پذیرفته بودند، قانع کرد که این ادعا دروغ بوده و همین اقناع عمومی و ریزش سرمایه اجتماعی جریان فتنه باعث شد ستاد انقلاب مخملی در پیشبرد یکی از بنیادی ترین ضرورت های کودتای رنگی یعنی حفظ حامیان در کف خیابان ها ناکام بماند.
شهریور ماه 88 سردار «عزیز جعفری» فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، طی سخنانی به نقش خاتمی در حوادث پس از انتخابات پرداخت و به نقل از «محمد علی ابطحی» در اعترافات خود گفت: «آقای ابطحی در اعترافات خود میگوید: «خاتمی و [ابوالفضل] فاتح و مهدی هاشمی رفسنجانی میگفتند که «برنده شدن در این انتخابات خیلی با انتخابات گذشته فرق میکند. در این صورت جریان اصول¬گرا و رهبر دیگر نمیتوانند سرشان را بلند کنند و این معنای یکسره کردن کار است.» یعنی رسیدن به یک نظام با ولایت فقیه بسیار ضعیف شده یا بدون ولایت فقیه جا بیفتد. اعتراضات در انتخابات کاملا برنامهریزی شده بود».
جعفری در بخش دیگری از سخنرانی خود به سخنان منتشر نشده خاتمی در سال 87 اشاره کرده و اضافه کرد، آقای خاتمی در بهمن 87 میگوید: «اگر در این انتخابات [دهم] احمدینژاد سقوط کند، عملاً رهبری حذف میشود، اگر به هر قیمتی و به هر شکلی اصلاحات دوباره به قوه اجرایی بازگردد، دیگر رهبری اقتداری در جامعه نخواهد داشت. سقوط اصولگرایی به معنای پایان اقتدار رهبری تلقی میشود و با شکست اصولگرایان باید قدرت رهبری را مهار کرد».
خاتمی در واکنش به سخنان سردار جعفری بدون تکذیب عباراتی که جعفری به او نسبت داده بود، بر لیبرال بودن خود تصریح کرد و طرف مقابلش را به فاشیسم متهم نمود: «عده ای برای مقابله با لیبرالیسم به فاشیسم پناه می برند».
در این میان مجمع روحانیون مبارز به دبیر کلی خاتمی نیز در بیانیه ای سخنان فرمانده سپاه پاسداران را «تهمت» و خلاف شرع و قانون خواند، خواستار پیگرد حقوقی او توسط قوه قضائیه شد و در این باره نوشت: «این روزها شاهد اظهارات بی اساس و تهمت های فراوان از سوی دستگاههای تبلیغی و محافل خاص نسبت به شخصیت ها و گروه ها برای توجیه سیاست نادرست و اقدام های خلاف شرع و قانون هستیم و تا وقتی فردی با مسئولیت رسمی بالا، دروغی آشکار را مبنای تحلیلی نادرست و توجیه اقدامهای خلاف و خشونت آمیز می کند، چه باید کرد؟»
این مجمع فرمانده سپاه را به گفتن «دروغی بزرگ» در مورد محمد خاتمی متهم کرد و از «مدعی العموم» خواست تا عکس العمل مناسبی به این «اتهام و دروغ پردازی» نشان دهد؛ اما نه مجمع و نه شخص خاتمی هیچ گاه رسما از جعفری شکایت نکرد! چرا که او احتمالا می دانست فرمانده سپاه اسناد سخنانش را با خود به دادگاه آورده و باعث بی آبرویی بیش از پیش خاتمی و یارانش خواهد شد.
خاتمی در دیدارها و سخنرانی های خود همواره بر چند نکته تاکید داشت از جمله اینکه قبل و بعد از انتخابات انحراف هایی وجود داشته است، چرا معترضان اغتشاش گر عنوان می شوند، بازداشت شدگان آزاد شوند، اکثریت جامعه از آن چه رخ داده و ادامه دارد ناراضی است، و چرا به قانون اساسی عمل نمی شود.
منبع: فصل پنجم کتاب سودای سکولاریسم(رمزگشایی از زندگی و کارنامه سید محمد خاتمی)