حسین شیخ الاسلام
گروههای معارض و بحران سوریه
از جمله علل ناکارآمدی گروه مخالفان این است که این طیف فاقد نماینده در داخل سوریه هستند. آمریکا از جمله کشورهایی بود که بانی اصلی تشکیل این گروه شد در حالی که پس از آشکارشدن ناکارآمدی گروه مخالفان تبلیغات گستردهاي را علیه این گروه آغاز کرد.
طیف دیگر، معارضین نظامی هستند، مثل ارتش حر یا گروهی که از ارتش سوریه جدا شدهاند. این طیف از معارضین در خارج از سوریه مستقر هستند. البته بخشی از این گروه در داخل سوریه مستقرند و بیشتر عملیات چریکی و نظامی را پوشش ميدهند.
گروه آخر هم شامل معارضین خارجی و در یک کلام تروریستها ميشود که این طیف در خارج مستقرند و بیشتر اعضاي آن از گروه تروریستی القاعده است و از خارج به داخل سوریه فرستاده ميشوند ومعتقد به مبارزه تا سر حد مرگ هستند.
غالبا عملیات این گروه شامل بمبگذاريهای انتحاری و عملیات تروریستی ميشود. پس از این توضیحات باید افزود هیچیک از این گروههای مذکور نتوانستهاند با یکدیگر به توافق و اجماع برسند. حتی آمریکا، قطر، عربستان و کشورهای اروپایی و در راس آنها فرانسه که اقدام به تشکیل گروه مخالفان سوری کردند در نهایت متوجه شدند این گروه کاملا ناکارآمد است، بهطوری که هیلاری کلینتون در سخنرانی خود اینگونه اعلام کرد، این گروه از افرادی تشکیل شده که تاریخ مصرفشان به پایان رسیده است.
از جمله علل ناکارآمدی گروه مخالفان این است که این طیف فاقد نماینده در داخل سوریه هستند. آمریکا از جمله کشورهایی بود که بانی اصلی تشکیل این گروه شد در حالی که پس از آشکارشدن ناکارآمدی گروه مخالفان تبلیغات گستردهاي را علیه این گروه آغاز کرد. از دیگر اقدامات صورت گرفته از جانب گروههای معارض، تشکیل شورای ائتلاف ملی ميباشد که در دوحه قطر طرح ریزی شد و در این شورا علاوه بر گروه مخالفان سوری که بیشتر در خارج از سوریه مستقرند، گروههای دیگر معارض نیز عضو شدهاند.
باید در این راستا به این نکته مهم اشاره کرد که از جمله مشکلات اصلی این شورا، شکل گیری در خارج از خاک سوریه است و به همین دلیل در داخل سوریه پایگاهی ندارند. در کل این گروهها را باید به مزدورانی تشبیه کرد که ازسوی کشورهای خارجی حمایت ميشوند و در داخل سوریه دست به اقدامات نظامی ميزنند، به همین مناسبت است که مردم سوریه هم از آنها حمایت نميكنند. به عبارت دقیقتر این طیفها هر کدام ازجانب کشور خاصی حمایت ميشوند پس بهدنبال منافع آن کشور خاص هم هستند. طیفی که از جانب ترکیه حمایت ميشوند اهداف احیای امپراتوری عثمانی به لحاظ سیاسی را دنبال ميكند. طیفی که از جانب قطر حمایت ميشود بهدنبال تضعیف سوریه در مقابل اسرائیل است و طیفی که از جانب عربستان حمایت ميشود بهدنبال تجزیه سوریه ميباشد.
در باب مسئله حمله ارتش آزاد سوریه به دمشق هم باید گفت، آنها دو سناریو را دنبال ميكنند. سناریوی بنغازی و سناریوی طرابلس. همانطور که از شواهد بر می آید پس از اعلام پرواز ممنوع بر فراز لیبی، در قضیه بنغازی ابتدا این منطقه را یک منطقه آزاد شده اعلام کردند وسپس از آنجا شروع به حمله به سایر مناطق لیبی کردند.
در قضیه طرابلس هم ترتیب یک عملیات شورشی ناگهانی و برقآسا را داده و این شهر را به تصرف خود در آوردند. به همین مناسبت در باب سوریه هم ميخواستند همین دو سناریو را به اجرا بگذارند. براساس سناریوی بنغازی، هدفشان این بود که با نفوذ در حلب از طریق ترکیه این شهر را تسخیر کرده و سپس از آنجا به کل سوریه مسلط شوند. استقرار موشک پاتریوت در مرز ترکیه و سوریه در نتیجه همین سناریو ارزیابی ميشود. در واقع باید گفت، با این کار ترکیه بهدنبال اجرای طرح پرواز ممنوع به لحاظ عملی است نه به لحاظ سیاسی، در حالی که با هوشیاری روسیه و چین ناکام ماندند. در باب سناریوی طرابلس هم باید گفت، آنها بهدنبال ایجاد یک حمله همهجانبه از سوي تروریستها، نظامیان و ارتش حر بودند و در حالی که این حمله را چندی پیش صورت دادند با مقاومت ارتش سوریه و بشار اسد مواجه شدند و ناکام ماندند.
در زمینه حمايتهای روسیه از سوریه و رژیم بشار اسد هم باید به این نکته اشاره کرد که روسیه بعد از تجربهای که از همکاری با غرب در قضیه لیبی و طرابلس به دست آورد بار دیگر اشتباه گذشتهاش که اعتماد به غرب بود را تکرار نخواهد کرد. چراکه اگر ر وسیه، سوریه را هم از دست بدهد آخرین پایگاهش را در این منطقه از دست خواهد داد. به همین علت است که در شورای امنیت روسیه و چین اقدام به وتوی دو جانبه طرح ضد سوری ميكنند، تا به این ترتیب حمایت کامل خود را از این کشور نشان دهند.