قرار بود شهر مهر بسازیم، نه مسکن مهر!
راه سوم، راه جدیدی است که به نوشته ارگان رسمی دولت، از این پس احمدینژاد و تیم همراهش در آن مسیر حرکت خواهند کرد. راهی که هنوز هیچ فرد سیاسی از جزئیات آن اطلاع ندارد و همه منتظر انتشار جزئیات بیشتر از این راه جدید هستند اما بخشهایی از این یادداشت به اصولگرایانی بازمیگشت که اکنون ارگان رسانهای دولت مدعی است سال 84 از روی ناچاری از آنها استفاده کرده است.
به گزارش صراط او در ابتدای این گفتوگو گفت: «پایبندی به اصول و ارزشهای انقلاب اسلامی و رهبری نباید از اذهان دور شود. نظام ما نظام ولی فقیه است. سکاندار انقلاب، رهبر انقلاب است. به همه سربازان انقلاب احترام میگذارم و به آنها میگویم که فضای آرام، حیاتیترین مولفه برای کشور است. هر ناآرامی در فضای سیاسی در نقش تاریخی کشور ما، تاثیر میگذارد. کوچک همه هستم و میخواهم اجازه دهند با آرام ماندن فضای کشور، نقش تاریخی کشورمان، درک شود پس باید فضای داخل را آرام نگه دارند. بزرگان هم گذشت کنند و کسانی که احترام بزرگان را نگه نمیدارند، توجه کنند و احترام نگه دارند. ما با برخی نظرات و مواضع رئیسجمهور موافق نبودیم اما بیاحترامی نکردیم. باید بدانیم که با ذرهبین ما را رصد میکنند و همه حرکات ما رصد میشود. در مصر چه موافقان و چه مخالفان نقش ایران را تایید میکنند یعنی ایران الگو است و باید این الگو را زیبا مطرح کنیم. اگر حواسمان نباشد این زمان توسط خودخواهی اقتصادی و سیاسی میگذرد و تا دورانهای زیادی صدمه آن را میبینیم. کوچک همه هستم و باید بدانیم مردم سختی تحمل میکنند و گرانی برای طبقه متوسط رو به پایین سخت است پس شخصیتهای سیاسی رعایت کنند و صبر داشته باشند.»
منظور از راه سوم که روز دوشنبه در روزنامه ایران به آن اشاره شد، چیست؟
من نمیدانم چون هنوز روزنامه را مطالعه نکردهام.
به هر حال یادداشتی بود که در آن، عنوان شد آقای احمدینژاد اصولگرا نیست.
خوب بروید از آنهایی سوال کنید که این واژهها به کار بردند و گروههای سیاسی را تقسیمبندی کردند. از خودشان بپرسید.
یادتان نرفته که شما و دولت آقای احمدینژاد با حمایت اصولگرایان بر سر کار آمدید. آن زمان چرا این تقسیمبندی را قبول داشتید؟
من دو سال است که دیگر در دولت نیستم؛ این را حتماً باید بدانید.
مطلع هستم اما این را هم میدانم که نام دولتهای نهم و دهم، دولت اصولگرا بود و اصولگرایان به در دست داشتن این دولتها، افتخار میکردند.
ما اصلاحطلب و اصولگرا نداشتیم. من بیش از 14 مصاحبه با رسانهها داشتم که طی آنها تاکید کردم تقسیمبندی اینچنینی را قبول ندارم.
پس چه تقسیمبندیای را قبول دارید؟ از سویی شما در دولتی بودید که اصولگرایان در برابر انتقادات از آن، موضع میگرفتند و به نوعی ابزار حمایتی دولت بودند اما اکنون با این یادداشت به نظر میرسد فکر کنند که از آنها سوءاستفاده شده است.
من قبول ندارم که چهار تا آدم در چهار حزب گرد هم جمع شوند و با تابلوی اصولگرایی فعالیت کنند؛ من این سرقفلی را قبول ندارم. من اصولگرا و اصلاحطلب را به معنای آنچه اکنون مرسوم است، قبول ندارم؛ حالا بقیه اگر قبول داشتند و به قول شما از آنها سوءاستفاده کردند به بنده ارتباطی ندارد.
اصلا اصولگرا از نگاه شما چه جریانی است؟
بنده مقالاتی را در سال 78 در روزنامه جمهوری اسلامی منتشر کردم که طی آنها به مفهوم این واژهها پرداختم. متاسفانه باید بگویم که چپ و راست راه را گم کردند. در آن مقالات نوشتم و اکنون هم میگویم که نیازمند جریان سیاسیای هستیم که قطعا آرمانگرا باشد اما واقعیت موجود را نباید نفی کرد بلکه از این راه، به سمت واقعیتها برویم.
شما خودتان را اصولگرا میدانید؟
من قدیمیترین اصولگرا هستم. قدیمیترین روزنامهنگار که به نفع انقلاب اسلامی با محوریت امام خمینی (ره) فعالیت میکرد. اولین بار هم واژه اصولگرا توسط من مطرح شد.
پس اگر خودتان را اصولگرا میدانید، چرا این اندازه نقد به جریان اصولگرایی وارد میکنید؟
اینکه یک عده بیایند و بگوید اصولگرا هستیم که نمیشود پذیرفت. اصولگرایی اعتقاد به عمل است، عمل به اصولی که مشخص است. اصولگرایی را باید به معنای مفهومی پذیرفت یعنی اصولگرا کسی است که ارزشهای انقلاب را با محوریت مقام معظم رهبری قبول دارد. اینطور نیست که چهار تا آدم با تشکیل چهارحزب بیایند و بگویند ما اصولگرا هستم؛ خیر! اینطور نیست. تعریف اصلاحطلبی را هم که حضرت آقا مشخص کردهاند. علاوه بر آن، هر جنبندهای که در راستای اصلاح مسیر حرکت کند را به عنوان اصلاحطلب قبول داریم. پیغمبر و ائمه هم اصلاحطلب بودند. راهی جز اصلاح نداشته و نداریم. از این نظر بنده اصلاح طلب هم هستم. فردی اصلاحطلب است که ارزشها و آرمانهای انقلاب را قبول داشته باشد.
پس میتوانیم شما را اصولگرای اصلاحطلب بنامیم.
من مهدی کلهر، آدمی هستم که به اصول و ارزشهای انقلاب و نقش ولی فقیه اعتقاد دارم و وضعیت زندگی و خانواده من برای همه روشن است و بر اساس آن حرکت کرده و میکنم. من سرباز کوچک جمهوری اسلامی و پاسدار اصول انقلاب اسلامی هستم و یک اصلاح طلب. متاسفانه اکنون اصلاحطلبان و اصولگرایان به معنای امروز که من اعتقادی به آنها ندارم، رو در روی یکدیگر قرار گرفتهاند که نمیدانند این رودررویی به ضرر کشور و انقلاب است. مهدی کلهر اصولگرا بوده و خواهد بود و بر اساس همین اصول اصلاحطلب هستم.
بگذریم. پس معتقدید آقای احمدینژاد اصولگرا نیست. درست است؟
دو سال و خردهای است که آقای احمدینژاد را ندیدهام و اطلاعی از مواضعشان ندارم. اما در مدتی که در دولت حضور داشتم، برخی مواضع دولت را تحسین میکردم و به برخی مواضع دیگر انتقاد وارد میدانستم و آنها را بیان میکردم که به مذاق برخی خوش نمیآمد.
مثلا چه مواضع و تصمیماتی مورد نقد شما بود؟
اظهارات من وحی منزل نیست اما تجربه و گذشت زمان نشان داد که من درست میگفتم و نقدهایمان صحیح بوده است. مثلا من میگفتم قرار بود شهر مهر بسازیم و نه مسکن مهر. مردم نمیتوانند جاده و تونل بسازند اما میتوانند مسکن بسازند پس ما باید به امور زیربنایی برای مردم بپردازیم و زیرساختها را برای آنها آماده کنیم. چه کسی با این موضوع مخالف بود؟
پس از نظر شما دولت اشتباهاتی داشت و به نظر افرادی مانند شما توجه نکرد. اصلا باب عذرخواهی در دولت وجود دارد؟
معتقدم که هر لحظه باید اشتباهات را پذیرفت و آن را اصلاح کرد. همانطور هم که دیدید مقام معظم رهبری در مورد موضوع کنترل جمعیت فرمودند که اشتباه کردیم. باید یاد بگیریم اگر اشتباه کردیم، استغفار و تصحیح کنیم.
جناب کلهر انتقادات پاستورنشینان از شما در چه حوزهای بود؟
برخی دوست نداشتند تا من انتقاداتم را بگویم اما شما دیدید که من هر کجا احساس کردم راه را اشتباه طی میکنیم، بدون رودربایستی گفتم. برخی به ظاهر من ایراد دارند اما من از نظر ظاهری هم ریا نکردم و گول نزدم. بیشترین اعتراضات راجع به قیافه من بود و به آقای احمدینژاد اعتراض کردند که من باید موهایم را کوتاه کنم که من پاسخ دادم قرار نیست پست بگیرم و به زور هم در دولت هستم. به آنها گفتم این روش کار اگر برای من آب نشد، برای شماها نان شد. یک بار به حجتالاسلام قرائتی گفتم قیافه من به پیغمبر نزدیک است یا شما؟
همین صریح بودن شما باعث بیرون آمدنتان از پاستور شد. درست است؟
دقیقا همین موضوع بود. من کلهر، از هیچ کس سوءاستفاده نکردم، چه در حرفهایم و چه در ظاهرم. میتوانستم سکوت کنم، انتقاد نکنم و مشاور باقی بمانم. میتوانستم مثل آقای ثمرههاشمی همه چیز را ببینم و سخنی نگویم اما من چنین روحیهای نداشتم.
شاید هم مدیر مسئول روزنامه ایران میشدید!
درست است. قبل از کاوه اشتهاردی، این کرسی به من پیشنهاد شد که قبول نکردم.
به هر حال تکلیف مشخص نشد. بالاخره اصولگراها عامل پیروزی آقای احمدینژاد در انتخابات بودند یا نه؟
بسیاری از اصولگراهای واقعی و معتقد به انقلاب اسلامی به آقای احمدینژاد رای دادند. این افراد، شخصیتهایی بودند که خودشان چند هزار رای داشتند و به من گفتند به دلیل اینکه شما به این طرف آمدی، ما هم به همین سمت میآییم. بنده از سالهای قبل سعی کرده و میکنم که بطور مستقل فعالیت کنم و البته حوزه این فعالیتها، فرهنگی است.
اکنون با توجه به موضوعاتی که مطرح کردید، از خدا چه میخواهید؟
از خدا میخواهم یک ذره آبروی من را حفظ کند. همه میدانند که من در راستای حفظ ارزشهای انقلاب حرکت کردم و به همه هم توصیه میکنم، همین راه را بروند اما اینکه دیگرانی که بنده روزی با آنها همکار بودم، چه کردند از خودشان بپرسید. من با توجه به سکونتم در استان خراسان، به حرم امام رضا (ع) میروم و در آنجا از خدا میخواهم که مرا دچار آفتی به نام ریا نکند. ریا خطرناک است و لازم است همگان از آن، پرهیز کنند. خدا را شکر آدمی نیستم که بخواهم خودم را چیز دیگری نشان دهم. هنوز یادم نرفته که به خانه ما آمدند ، در آن زمان فقط از خدا خواستم که به من صبر دهد. من چه زمانی هدفم این بود که سوار موج شوم و اصلا تا به حال چنین موضوعی را از من شنیده و دیدهاید؟ یک عمر با نان و پنیر ساختیم که نکند خدای نکرده به بوقلمون عادتمان دهند. از من خواستند تا یک مقدار کوتاه بیایم و من گفتم نه!
از گذشته عبور کنیم. حالا به نظر شما با توجه به یادداشت روز یکشنبه ایران که بر راه سوم تاکید شده بود، نیازی به بازسازی جناحهای سیاسی در کشور وجود دارد؟
واقعیت این است که کشور رشد کرده و این قالبها، بستهبندیها و احزاب و عنوانها، کفاف رشد سیاسی مردم را نمیدهد. دوستان میگویند قالیباف گفته است که هم اصلاحطلب و هم اصولگرایم و از نگاه آنها این حرف یک شوخی است اما اینطور نیست. این دستهبندیها برای ملت بعد از سال 88 کافی نیست و جریان اصولگرایی دیگر کاربرد مورد انتظار را ندارد البته جریان اصلاحطلب قبل از 88 کارآمدی خود را از دست داده بود. در خاطرم هست که آقای عسگراولادی گفتند ضرورت دارد یک نگاه پویا و جدید بر مبنای انقلاب اسلامی و محوریت رهبری در اصولگرایی پدید بیاید. من بارها به حرم میروم و مردم را میبینم. مردم جریانات سیاسی اصولگرا و اصلاحطلب را که خودشان، خودشان را قبول دارند، کافی نمیدانند.
در نهایت چه توصیهای به گروههای سیاسی موجود دارید؟
من از همه میخواهم که برای افراد باسابقه مثل آقای هاشمی رفسنجانی احترام زیادی قائل شوند. هیچ اسم متداول اصولگراهای ما و اصلاحطلب ما، پاسخگوی نیاز امروز نیستند. آنچه میگویم این است که رودربایستی نکنید. کاری که آقای حبیب الله عسگراولادی در سالهای 40 – 41 کردند که ما هنوز وامدار ایشان هستیم اما اینکه اکنون، همان تفکر موثر است، جای سوال دارد. توصیه میکنم که کوتاه بیایید چون میدانم پشت این اتفاقات چیست. حضرت علی (ع) حرمت دادگاه را نگه داشت و زره را به یهودی داد با وجود اینکه میدانست زره برای خودش است. بنده هیچگاه سوار جریان اصولگرا و اصلاحطلب نبودم. اینطور نیست جریان متعارف اصولگرا کسانی باشند که منجی کشور باشند اما شسته و رفتهتر از اصلاحطلبان هستند.
منبع: فرارو