از جمله چهرههایی که دعایی
دست آنها را بوسیده، محمدرضا شفیعی کدکنی (شاعر، پژوهشگر و استاد ادبیات)،
غلامرضا اعوانی (استاد و پژوهشگر فلسفه)، فتحالله مجتبایی (استاد ادیان و
عرفان، پژوهشگر و مترجم) و اسماعیل سعادت (استاد ادبیات، نویسنده و مترجم)
بودهاند.
دعایی در تعریف خاطرهای که از آن
تأثیر گرفته است، میگوید: «یک شب به ما گفتند که در منزل آقای
هاشمی رفسنجانی میهمان عزیزی میآید و شما هم بیایید. در خاطرم نیست
که آقای خسروشاهی هم بودند یا نه. ظاهراً ایشان تشریف داشتند، ولی
مرحوم آقای قدوسی، مرحوم آقای ربانی شیرازی، آقای مصباح یزدی و
تنی چند از بزرگان که الآن هم حضور دارند و از برجستگان حوزهی
علمیهاند، در آن جلسه بودند. من قامت رعنا و رشید امام موسی صدر را
اولینبار آنجا زیارت کردم. آنچه در آن جلسه برای منِ طلبهی
نوجوان آموزنده بود، حرکت حقشناسانهای بود که آن بزرگوار کردند.
جریان
از این قرار بود که یکی از شخصیتهایی که آن روزها در هستهی سیاسی
فعالیتهای زیرزمینی سِمَت برجسته و رهبری داشتند، وارد مجلس شدند.
قد کوتاهی هم داشتند. اما امام موسی صدر قامت بلند و رشیدی داشت و
من دیدم که ایشان خم شد و به زحمت دست آن بزرگوار را گرفت و
بوسید. این حرکت برای ما مایهی تعجب بود. البته دیگران هم تعجب
کردند. اما چون دوستان از مراتب معرفت و تواضع و حقشناسی آقای صدر
شناخت داشتند، برایشان عادی بود. ولی برای منِ طلبهی نوجوان
خیلی سازنده و الهامبخش بود که ایشان خم شوند و دست آن بزرگوار را
ببوسند. رهبر یک جمعیت شیعی نیرومند در جهان اسلام، به عنوان
میهمان وارد کشور شده و شخص اول آن روز کشور نیز میزبان ایشان بود و
حالا استاد خود را میبیند، خم میشود و دست او را به زحمت میبوسد و
میفشارد. هر چه آن بزرگوار اکرام کرد که این کار صورت نگیرد، ایشان
بوسید و فرمود شما استاد من بودید. من در محضر شما تلمذ کردم و وظیفه
است که حقشناسی کنم.»
البته بوسیدن دست برای
تکریم علم و فرهنگ موضوع پیشینهداری است؛ تا جایی که نقل است، آیتالله
بروجردی نیز دست یک طلبه را بوسیده است.
به نظر
میرسد این حرکت سیدمحمود دعایی برای تکریم پیشکسوتان و استادان علم و
فرهنگ، حرکتی فکرشده و بابرنامه و سعی در جهت تبدیل کردن آن به یک الگوست.
با اين وصف رفتن به جشن تولد خاتمي هم در همين مقوله اي جاي مي گيرد كه شما الان طرفدار آن هستيد(يا خود را طرفدرا آن نشان مي دهيد!)
هفته ی گذشته بود که دعایی رو گذاشته بودین سر شاختون .