به گزارش صراط، مهدی کلهر به تاریخ احزاب قبل از اسلام اشاره میکند و میگوید: ما قبل از
اسلام در سرزمین خودمان، جنبشهایی داشتیم مانند مزدکیان که بعد از اسلام
هم نمونههای زیادی در اینخصوص وجود داشته است، عیاران یعقوب لیث و حکومت
سامانیان که یک حکومت اسلامی – ایرانی است و کارنامه خوبی هم در حکومتهای
بعد از اسلام دارد.
وی معتقد است این حزبی که امروز در کشور رایج است، الگوی دینی ندارد. این احزاب همه برگرفته از تحولاتی هستند که منجر به قیام مشروطه شد چرا که مشکل احزابی که ما داریم، عمدتاً وارداتی است!
تغذیه احزاب مشروطه از 3 منبع خارجی!
کلهر با جریان شناسی احزاب تشکیل شده در دوران مشروطه و پس از آن میگوید: احزاب ایران در دوران مشروطه از 3 منبع تغذیه میشدند، یک سمتش از هند و بمبئی، کلکته و ایرانیانی که در آنجا روزنامههایی را منتشر میکردند، بود. گروه دیگر افرادی بودند که در قفقاز حضور داشتند و یک گروه هم مستقیم در اروپا فعالیت میکردند. وی شهید شیخ فضلالله نوری را در رأس گروه بومی داخل کشور میداند و میگوید: به محض پاگرفتن مشروطه، حزب «داشناکسیون» که یک حزب قفقازی است و نخستین حزب تروریست در ایران میباشد مشروطه را در اختیار میگیرد.
مشاور سابق رئیسجمهور درخصوص تشریح پیشینه تاریخی احزاب خاطرنشان میکند: ما خیلی از احزاب را داشتهایم که در ابتدا مفید بودند، اما معمولاً دوامی نداشتند. مثلاً جنبش جنگل را داریم که اتفاقاً بزرگداشتی هم اخیراً برایش برگزار شد. جنبشی که به حکومت هم رسید و به تعبیر مقام معظم رهبری، مینیاتوری ازجمهوری اسلامی را شکل داد. اما چون جریان بینالمللی سیاسی آن روز بر تجزیه ایران نظر نداشت و انگلستان برای امپراتوری یکپارچه ایران و عثمانی نقشه کشیده بود، تمام قدرتش را گذاشت و این نهضت را سرکوب کرده و از بین برد!
شبه حزبهایی پس از نهضت جنگل!
کلهر با بیان این که بعد از نهضت جنگل باز یک شبه حزبهایی همچون جمعیت فدائیان اسلام به رهبری شهید نواب میتواند نهضت ملی نفت را به پیروزی برساند تصریح میکند: اما بعد به خاطر اختلافاتی که بین این سه قطب یعنی آیتالله کاشانی، مرحوم مصدق و شهید نواب صفوی به وجود میآید، میبینیم که نهضت ملی نفت هم به جایی نمیرسد و کودتای 28 مرداد، آن را از بین میبرد. وی با یادآوری این نکته که احزاب از اول هم پیشینه خوبی نداشتند، به آخرین سخنرانی آیتالله طالقانی در نمازجمعه سال 58 اشاره میکند و میگوید: «ایشان در آن سخنرانی گفتند، واژه دموکرات از اول هم نحس بود.»
احزابی که اکثراً وابستهاند!
کلهر با بیان این که احزابی که تا آن موقع وجود داشتهاند اکثراً وابسته بودند، تصریح میکند: این احزاب اکثراً با فراماسونر لژ انگلستان، لژ پاریس و بعدها به لژهایی که در امریکا و واشنگتن شکل گرفت ارتباط داشتند. وی به تاریخ احزاب پس از انقلاب اشاره میکند و میگوید: به توصیه شهید دکتر بهشتی حزب جمهوری اسلامی، در مقابل احزاب زیادی که پس از پیروزی انقلاب سر از خاک درآورده بودند، از قبیل حزب توده، فدائیان خلق و... شکل میگیرد. شهید بهشتی معتقد بود باید یک تشکیلاتی داشته باشیم که نشان دهد ما بدون هیچ حرف و حدیثی پیرو انقلاب اسلامی هستیم.
وجود دو دیدگاه در حزب جمهوری اسلامی
کلهر با بیان اینکه در خود حزب جمهوری اسلامی هم دو جریان به نامهای راست و چپ وجود داشت، خاطرنشان میکند: عمدتاً هم اختلاف نظرات ریشه در حوزه اقتصاد داشت. اقتصاد سوسیالیستی جهتی بود که چپ به آن عنایت داشت و جریانی به نام جریان راست که به اقتصادی به نام اقتصاد آزاد عقیده داشت نیز در حزب جمهوری اسلامی فعال بود.
وی فلسفه وجودی هر حزبی را برای کسب قدرت میداند که البته به گفته وی، این نیت، نیت بدی نیست و میافزاید: شهید بهشتی همواره تأکید میکرد که «ما تشنه خدمتیم، ما شیفته قدرت نیستیم.» امری که شهدای حزب آن را ثابت کردند. اما همین حزب جمهوری اسلامی یک مقداری که جلو رفت، خود مؤسسان احساس کردند که یک ناکارآمدی در اهداف اولیهشان و خروجی آن مثل معرفی وزرا و نامزدهای نمایندگی مجلس به وجود آمده است.
جامعه روحانیت مبارز فراتر از حزب!
کلهر جامعه روحانیت مبارز را به خاطر رویکرد معنویگرایانهاش فراتر از حزب میداند و میافزاید: وقتی که روحانیت مبارز سال 57 وارد انقلاب شد، برای اینکه مردم را راهنمایی کند، شروع به ارائه لیست برای مجلس اول، انتخابات خبرگان قانون اساسی و بعد خبرگان رهبری کرد. اما اگر اشتباه نکنم، برای مجلس دوم دیگر برای کل کشور لیست نداد و به توصیه امام فقط برای تهران لیست داد. مشاور سابق رئیس جمهور با طرح این سؤال که آیا احزاب همیشه توانستهاند مفید باشند یا بعد از مدتی تبدیل به یک نهاد سیاسی میشوند و از مردم فاصله میگیرند، خاطرنشان میکند: احزاب معمولاً پس از فاصله گرفتن، از زمانه عقب میافتند و حفظ قدرت برایشان اولویت پیدا میکند تا ارائه خدمات. این نکتهای که گفتم یک تجربه تاریخی بشری دارد و یک تجربه تاریخی هم در کشور خودمان دارد. احزابی که در ایام شکلگیری انقلاب و در اوایل انقلاب خادم بودند، تاریخ ایران به اینها وامدار است.
احزاب انقلابی به مرور تغییر کردند
کلهر جامعه روحانیت مبارز و هیأتهای مؤتلفه (در فاصله سال 1340 تا 1343) را در زمره این احزاب میداند و میگوید: یعنی کسی نمیتواند خدمات و زحمات روحانیت مبارز را در سال 57 منکر شود. روحانیت مبارز در آن سالها که شکل حزبی نداشت، واقعاً به عنوان یک تشکیلات مردمی بسیار نورانی، باعث جلب و حمایت مردم برای پیروزی انقلاب شد. اما اینها به مرور زمان که جلو آمدند، ساختار پیدا کردند و به صورت حزبهای متداول دنیا درآمدند و به نظر میرسد آن خدماتشان کم شد و بر مشکلاتشان افزوده شد.
حزب فقط حزبالله
وی با اشاره به اینکه در قرآن هم واژه حزب را داریم که البته معنایش فراتر از این بحثی است که ما داریم، تأکید میکند: در قرآن واژه حزبالله را داریم که شعار انقلاب و مردم هم بود. البته حزبالله منظورم این جریانی که در وزارت کشور ثبت شده نیست، منظور حزباللهی است که در قرآن به آن اشاره میشود. شعار روز تاسوعا و عاشورای راهپیمایی مردم تهران (که من هم در آن حضور داشتم) این بود: «حزب فقط حزبالله، رهبر فقط روحالله». حزبالله تنها واژه حزبی است که در قرآن به آن اشاره شده است که مفهومش هم کاملاً روشن میباشد که تنها محور باید خداوند باشد.
فاصله زیاد جریانهای سیاسی با آرمانهای انقلاب
کلهر در پاسخ به این سؤال که آیا اساساً حزب توانایی این را دارد که آرمانهای اسلام و حکومت اسلامی را با این وسعت و جامعیت پوشش دهد، میگوید: قطعاً هیچکدام نمیتوانند. الآن متأسفانه جریانهای اصولگرایی و اصلاحطلبی با آرمانهای انقلاب فاصله زیادی دارند. اصلاحطلبان درخصوص فتنه 88 سکوت کردند و هیچ توضیحی هم بابت آن ندادند. بحث طرفداران یک جریان نیست. بحث خطوطی است که در سال 88 مطرح شد، همچون جسارت به تصویر حضرت امام(ره)، موضعگیری علیه فلسطین با شعار «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران» و... به نظرم این موارد، سقوطهای بدی بود که قابل ترمیم هم نیست!
اصولگرایان سالها است که عقبتر از مردم هستند!
وی با بیان اینکه جریان اصولگرا و بزرگان اصولگرا و آنهایی که به صورت حزب هستند، حالا با هر نامی که میخواهد باشد، سالها است که عقبتر از مردم هستند، خاطرنشان میکند: در مقالاتی که سال 78 در روزنامه جمهوری اسلامی منتشر شد، این دو جریان سیاسی را که ابتدا چپ و راست بودند و حالا به اصلاحطلب و اصولگرا معروف میباشند را تشریح کردم.
کلهر با بیان اینکه من معتقدم مردم هم به معنای واقعی اصولگرا هستند و هم اصلاحطلب، تصریح میکند: من معتقدم عموم مردم اصولگرا هستند. مفهوم اصلاحطلبی هم این است که هر بشری خطا میکند و سعی در اصلاح و تصحیح آن دارد، نه براساس الگوی امریکایی که متأسفانه در دوران آقای خاتمی باب شد.
شخصیتهای سیاسی از مردم عقبترند
مشاور سابق رئیس جمهور با بیان اینکه به نظر من هر دو جریان از واقعیت موجود در جامعه و فهم و ادراک مردم عقب هستند، خاطرنشان میکند: جامعه الآن مثل زمان حضرت امام(ره) است که ایشان بسیار به مردم نزدیک بودند و درک متقابلی وجود داشت، اما رجال و شخصیتهای سیاسی از مردم عقبتر بودند. امروز هم متأسفانه گرفتار چنین فاصلهای هستیم. یعنی هر چه افراد سابقه سیاسی بیشتری داشته باشند از آن درک شفاف و نورانیای که در مردم است عقبترند!
حضور بیواسطه مردم، تنها راهحل موجود
کلهر در پاسخ به این سؤال که با توجه به شرایط موجود احساس نمیکنید نیاز به یک جریان سوم فارغ از این دو جریان وجود داشته باشد، تأکید میکند: حتماً نیاز است. تنها راه این است که به رهبری رهبر معظم انقلاب مردم بدون واسطه در عرصه سیاسی و مدیریتی کشور حضور پیدا کنند! چرا که هر گاه با این تفکر که میخواهیم خدمت کنیم و اشتباهات را کم کنیم مثل کاری که الآن مجلس محترم شورای اسلامی دارد برای اصلاح قانون انتخابات انجام میدهد واسطهای بین خود و مردم قرار دادیم کار به مشکل خورده است.
کار اگر به دست احزاب میافتاد فاجعه به بار میآمد
مشاور سابق رئیسجمهور معتقد است هنوز هم راهکار، همین حضور بیواسطه مردم است و خاطرنشان میکند: از فتنه 88 به همین صورت عبور کردیم. رهبر معظم انقلاب با همراهی مردم به وسط میدان آمدند و حماسه 9 دیماه را خلق کردند. اگر کار به دست احزاب و سیاسیون میافتاد مطمئن باشید فاجعه به بار میآمد! مشاور سابق رئیسجمهور با بیان اینکه متأسفانه برخی مردم را صغیری میدانند که نیاز به قیم دارند، تأکید میکند: باور کنید این طور نیست. باور کنید که مردم در بسیاری از بزنگاهها، بلوغی از خودشان نشان دادند که در بسیاری از رجل سیاسی ما وجود نداشته است. به نظر من هر قانون و مقرراتی که بخواهد مردم را از اشتراک سیاسی و مدیریتی دور کند خلاف مسیر رشد مملکت است!
جریان سوم به خواست مردم تشکیل شده
کلهر در پاسخ به این سؤال که آیا احمدینژاد توانسته این جریان سوم را راه بیندازد، تصریح میکند: من معتقد نیستم که ایشان جریان سوم را راه انداخته، بلکه معتقدم قبل از حضور ایشان این ضرورت و نیاز پیدا شده و وقتی ایشان حضور پیدا کردند، مردم با همین دید به احمدینژاد رأی دادند. جریان سوم آمده است آن هم با فردی با همان ویژگیها یا بسیاری از آن ویژگیهای مدنظر. بالاخره احمدینژاد سادهزیست بود؛ خصوصیتی که از شعارهای انقلاب بوده است. ایشان پرکار، پرکوشش، شجاع و صریح بود. برای پر کردن جیب خود نیامده بود. البته این به معنی آن نیست که آقای احمدینژاد هیچ اشکالی ندارد اما اینها همه موارد بسیار مهمی است که مردم آن را میفهمند.
مثل اینکه من نباید وارد محدوده قدرت میشدم
وی در پاسخ به این سؤال که چرا جبههای متشکل از همه طیفهای سیاسی در مخالفت با احمدینژاد تشکیل شده است، میگوید: یک جملهای را آقای احمدینژاد در یکی از صحبتهایش در انتخابات سال 84 گفت که فکر میکنم پاسخ به سؤال شما باشد.
ایشان گفت: «مثل اینکه من نباید وارد محدوده قدرت میشدم.» قطعاً این جبهه مخالفان خلاف آرمانهای انقلاب و رشد کشور حرکت میکنند. یکی از ویژگیهای انقلاب اسلامی، مردمسالاری به معنای واقعی آن است که هیچ محدوده قدرتی را تعیین نمیکند. امری که در هیچ کجای دنیا اتفاق نمیافتد.
کلهر با بیان اینکه این جبهه تنها با احمدینژاد مخالفت نمیکند بلکه با یک تیپ و یک جریان مخالف هستند، تأکید میکند: جبهه مخالفان با یک تیپی که مردمی است مخالفت میکنند و الا اگر مخالفان احمدینژاد در چارچوب قانون با ایشان مخالفت کنند که اشکالی ندارد. اما تمامی این مخالفتها تنها به این موضوع برمیگردد که چرا یک نفر خارج از دایره قدرت، وارد جریان قدرت شده است.
مخالفان با سمبل مردم کوچه و بازار مخالفت میکنند
مشاور سابق رئیسجمهور معتقد است دکتر احمدینژاد بعد از شهید رجایی نخستین مسئول اجرایی بود که مستضعفین جامعه و مردم عادی احساس کردند بوی خوش انقلاب اسلامی را به شام میرساند. الآن هم با تمام کارشکنیهایی که میشود خدمات بسیاری در نقاط دورافتاده کشور انجام شده است. نکاتی که مردم هم میبینند و هم درک میکنند! کسی که میآید و مخالفت میکند باید بداند با یک شخصی مخالفت میکند که این شخص سمبل مردم کوچه و بازار کشور انقلابی جمهوری اسلامی ایران است.
وی معتقد است این حزبی که امروز در کشور رایج است، الگوی دینی ندارد. این احزاب همه برگرفته از تحولاتی هستند که منجر به قیام مشروطه شد چرا که مشکل احزابی که ما داریم، عمدتاً وارداتی است!
تغذیه احزاب مشروطه از 3 منبع خارجی!
کلهر با جریان شناسی احزاب تشکیل شده در دوران مشروطه و پس از آن میگوید: احزاب ایران در دوران مشروطه از 3 منبع تغذیه میشدند، یک سمتش از هند و بمبئی، کلکته و ایرانیانی که در آنجا روزنامههایی را منتشر میکردند، بود. گروه دیگر افرادی بودند که در قفقاز حضور داشتند و یک گروه هم مستقیم در اروپا فعالیت میکردند. وی شهید شیخ فضلالله نوری را در رأس گروه بومی داخل کشور میداند و میگوید: به محض پاگرفتن مشروطه، حزب «داشناکسیون» که یک حزب قفقازی است و نخستین حزب تروریست در ایران میباشد مشروطه را در اختیار میگیرد.
مشاور سابق رئیسجمهور درخصوص تشریح پیشینه تاریخی احزاب خاطرنشان میکند: ما خیلی از احزاب را داشتهایم که در ابتدا مفید بودند، اما معمولاً دوامی نداشتند. مثلاً جنبش جنگل را داریم که اتفاقاً بزرگداشتی هم اخیراً برایش برگزار شد. جنبشی که به حکومت هم رسید و به تعبیر مقام معظم رهبری، مینیاتوری ازجمهوری اسلامی را شکل داد. اما چون جریان بینالمللی سیاسی آن روز بر تجزیه ایران نظر نداشت و انگلستان برای امپراتوری یکپارچه ایران و عثمانی نقشه کشیده بود، تمام قدرتش را گذاشت و این نهضت را سرکوب کرده و از بین برد!
شبه حزبهایی پس از نهضت جنگل!
کلهر با بیان این که بعد از نهضت جنگل باز یک شبه حزبهایی همچون جمعیت فدائیان اسلام به رهبری شهید نواب میتواند نهضت ملی نفت را به پیروزی برساند تصریح میکند: اما بعد به خاطر اختلافاتی که بین این سه قطب یعنی آیتالله کاشانی، مرحوم مصدق و شهید نواب صفوی به وجود میآید، میبینیم که نهضت ملی نفت هم به جایی نمیرسد و کودتای 28 مرداد، آن را از بین میبرد. وی با یادآوری این نکته که احزاب از اول هم پیشینه خوبی نداشتند، به آخرین سخنرانی آیتالله طالقانی در نمازجمعه سال 58 اشاره میکند و میگوید: «ایشان در آن سخنرانی گفتند، واژه دموکرات از اول هم نحس بود.»
احزابی که اکثراً وابستهاند!
کلهر با بیان این که احزابی که تا آن موقع وجود داشتهاند اکثراً وابسته بودند، تصریح میکند: این احزاب اکثراً با فراماسونر لژ انگلستان، لژ پاریس و بعدها به لژهایی که در امریکا و واشنگتن شکل گرفت ارتباط داشتند. وی به تاریخ احزاب پس از انقلاب اشاره میکند و میگوید: به توصیه شهید دکتر بهشتی حزب جمهوری اسلامی، در مقابل احزاب زیادی که پس از پیروزی انقلاب سر از خاک درآورده بودند، از قبیل حزب توده، فدائیان خلق و... شکل میگیرد. شهید بهشتی معتقد بود باید یک تشکیلاتی داشته باشیم که نشان دهد ما بدون هیچ حرف و حدیثی پیرو انقلاب اسلامی هستیم.
وجود دو دیدگاه در حزب جمهوری اسلامی
کلهر با بیان اینکه در خود حزب جمهوری اسلامی هم دو جریان به نامهای راست و چپ وجود داشت، خاطرنشان میکند: عمدتاً هم اختلاف نظرات ریشه در حوزه اقتصاد داشت. اقتصاد سوسیالیستی جهتی بود که چپ به آن عنایت داشت و جریانی به نام جریان راست که به اقتصادی به نام اقتصاد آزاد عقیده داشت نیز در حزب جمهوری اسلامی فعال بود.
وی فلسفه وجودی هر حزبی را برای کسب قدرت میداند که البته به گفته وی، این نیت، نیت بدی نیست و میافزاید: شهید بهشتی همواره تأکید میکرد که «ما تشنه خدمتیم، ما شیفته قدرت نیستیم.» امری که شهدای حزب آن را ثابت کردند. اما همین حزب جمهوری اسلامی یک مقداری که جلو رفت، خود مؤسسان احساس کردند که یک ناکارآمدی در اهداف اولیهشان و خروجی آن مثل معرفی وزرا و نامزدهای نمایندگی مجلس به وجود آمده است.
جامعه روحانیت مبارز فراتر از حزب!
کلهر جامعه روحانیت مبارز را به خاطر رویکرد معنویگرایانهاش فراتر از حزب میداند و میافزاید: وقتی که روحانیت مبارز سال 57 وارد انقلاب شد، برای اینکه مردم را راهنمایی کند، شروع به ارائه لیست برای مجلس اول، انتخابات خبرگان قانون اساسی و بعد خبرگان رهبری کرد. اما اگر اشتباه نکنم، برای مجلس دوم دیگر برای کل کشور لیست نداد و به توصیه امام فقط برای تهران لیست داد. مشاور سابق رئیس جمهور با طرح این سؤال که آیا احزاب همیشه توانستهاند مفید باشند یا بعد از مدتی تبدیل به یک نهاد سیاسی میشوند و از مردم فاصله میگیرند، خاطرنشان میکند: احزاب معمولاً پس از فاصله گرفتن، از زمانه عقب میافتند و حفظ قدرت برایشان اولویت پیدا میکند تا ارائه خدمات. این نکتهای که گفتم یک تجربه تاریخی بشری دارد و یک تجربه تاریخی هم در کشور خودمان دارد. احزابی که در ایام شکلگیری انقلاب و در اوایل انقلاب خادم بودند، تاریخ ایران به اینها وامدار است.
احزاب انقلابی به مرور تغییر کردند
کلهر جامعه روحانیت مبارز و هیأتهای مؤتلفه (در فاصله سال 1340 تا 1343) را در زمره این احزاب میداند و میگوید: یعنی کسی نمیتواند خدمات و زحمات روحانیت مبارز را در سال 57 منکر شود. روحانیت مبارز در آن سالها که شکل حزبی نداشت، واقعاً به عنوان یک تشکیلات مردمی بسیار نورانی، باعث جلب و حمایت مردم برای پیروزی انقلاب شد. اما اینها به مرور زمان که جلو آمدند، ساختار پیدا کردند و به صورت حزبهای متداول دنیا درآمدند و به نظر میرسد آن خدماتشان کم شد و بر مشکلاتشان افزوده شد.
حزب فقط حزبالله
وی با اشاره به اینکه در قرآن هم واژه حزب را داریم که البته معنایش فراتر از این بحثی است که ما داریم، تأکید میکند: در قرآن واژه حزبالله را داریم که شعار انقلاب و مردم هم بود. البته حزبالله منظورم این جریانی که در وزارت کشور ثبت شده نیست، منظور حزباللهی است که در قرآن به آن اشاره میشود. شعار روز تاسوعا و عاشورای راهپیمایی مردم تهران (که من هم در آن حضور داشتم) این بود: «حزب فقط حزبالله، رهبر فقط روحالله». حزبالله تنها واژه حزبی است که در قرآن به آن اشاره شده است که مفهومش هم کاملاً روشن میباشد که تنها محور باید خداوند باشد.
فاصله زیاد جریانهای سیاسی با آرمانهای انقلاب
کلهر در پاسخ به این سؤال که آیا اساساً حزب توانایی این را دارد که آرمانهای اسلام و حکومت اسلامی را با این وسعت و جامعیت پوشش دهد، میگوید: قطعاً هیچکدام نمیتوانند. الآن متأسفانه جریانهای اصولگرایی و اصلاحطلبی با آرمانهای انقلاب فاصله زیادی دارند. اصلاحطلبان درخصوص فتنه 88 سکوت کردند و هیچ توضیحی هم بابت آن ندادند. بحث طرفداران یک جریان نیست. بحث خطوطی است که در سال 88 مطرح شد، همچون جسارت به تصویر حضرت امام(ره)، موضعگیری علیه فلسطین با شعار «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران» و... به نظرم این موارد، سقوطهای بدی بود که قابل ترمیم هم نیست!
اصولگرایان سالها است که عقبتر از مردم هستند!
وی با بیان اینکه جریان اصولگرا و بزرگان اصولگرا و آنهایی که به صورت حزب هستند، حالا با هر نامی که میخواهد باشد، سالها است که عقبتر از مردم هستند، خاطرنشان میکند: در مقالاتی که سال 78 در روزنامه جمهوری اسلامی منتشر شد، این دو جریان سیاسی را که ابتدا چپ و راست بودند و حالا به اصلاحطلب و اصولگرا معروف میباشند را تشریح کردم.
کلهر با بیان اینکه من معتقدم مردم هم به معنای واقعی اصولگرا هستند و هم اصلاحطلب، تصریح میکند: من معتقدم عموم مردم اصولگرا هستند. مفهوم اصلاحطلبی هم این است که هر بشری خطا میکند و سعی در اصلاح و تصحیح آن دارد، نه براساس الگوی امریکایی که متأسفانه در دوران آقای خاتمی باب شد.
شخصیتهای سیاسی از مردم عقبترند
مشاور سابق رئیس جمهور با بیان اینکه به نظر من هر دو جریان از واقعیت موجود در جامعه و فهم و ادراک مردم عقب هستند، خاطرنشان میکند: جامعه الآن مثل زمان حضرت امام(ره) است که ایشان بسیار به مردم نزدیک بودند و درک متقابلی وجود داشت، اما رجال و شخصیتهای سیاسی از مردم عقبتر بودند. امروز هم متأسفانه گرفتار چنین فاصلهای هستیم. یعنی هر چه افراد سابقه سیاسی بیشتری داشته باشند از آن درک شفاف و نورانیای که در مردم است عقبترند!
حضور بیواسطه مردم، تنها راهحل موجود
کلهر در پاسخ به این سؤال که با توجه به شرایط موجود احساس نمیکنید نیاز به یک جریان سوم فارغ از این دو جریان وجود داشته باشد، تأکید میکند: حتماً نیاز است. تنها راه این است که به رهبری رهبر معظم انقلاب مردم بدون واسطه در عرصه سیاسی و مدیریتی کشور حضور پیدا کنند! چرا که هر گاه با این تفکر که میخواهیم خدمت کنیم و اشتباهات را کم کنیم مثل کاری که الآن مجلس محترم شورای اسلامی دارد برای اصلاح قانون انتخابات انجام میدهد واسطهای بین خود و مردم قرار دادیم کار به مشکل خورده است.
کار اگر به دست احزاب میافتاد فاجعه به بار میآمد
مشاور سابق رئیسجمهور معتقد است هنوز هم راهکار، همین حضور بیواسطه مردم است و خاطرنشان میکند: از فتنه 88 به همین صورت عبور کردیم. رهبر معظم انقلاب با همراهی مردم به وسط میدان آمدند و حماسه 9 دیماه را خلق کردند. اگر کار به دست احزاب و سیاسیون میافتاد مطمئن باشید فاجعه به بار میآمد! مشاور سابق رئیسجمهور با بیان اینکه متأسفانه برخی مردم را صغیری میدانند که نیاز به قیم دارند، تأکید میکند: باور کنید این طور نیست. باور کنید که مردم در بسیاری از بزنگاهها، بلوغی از خودشان نشان دادند که در بسیاری از رجل سیاسی ما وجود نداشته است. به نظر من هر قانون و مقرراتی که بخواهد مردم را از اشتراک سیاسی و مدیریتی دور کند خلاف مسیر رشد مملکت است!
جریان سوم به خواست مردم تشکیل شده
کلهر در پاسخ به این سؤال که آیا احمدینژاد توانسته این جریان سوم را راه بیندازد، تصریح میکند: من معتقد نیستم که ایشان جریان سوم را راه انداخته، بلکه معتقدم قبل از حضور ایشان این ضرورت و نیاز پیدا شده و وقتی ایشان حضور پیدا کردند، مردم با همین دید به احمدینژاد رأی دادند. جریان سوم آمده است آن هم با فردی با همان ویژگیها یا بسیاری از آن ویژگیهای مدنظر. بالاخره احمدینژاد سادهزیست بود؛ خصوصیتی که از شعارهای انقلاب بوده است. ایشان پرکار، پرکوشش، شجاع و صریح بود. برای پر کردن جیب خود نیامده بود. البته این به معنی آن نیست که آقای احمدینژاد هیچ اشکالی ندارد اما اینها همه موارد بسیار مهمی است که مردم آن را میفهمند.
مثل اینکه من نباید وارد محدوده قدرت میشدم
وی در پاسخ به این سؤال که چرا جبههای متشکل از همه طیفهای سیاسی در مخالفت با احمدینژاد تشکیل شده است، میگوید: یک جملهای را آقای احمدینژاد در یکی از صحبتهایش در انتخابات سال 84 گفت که فکر میکنم پاسخ به سؤال شما باشد.
ایشان گفت: «مثل اینکه من نباید وارد محدوده قدرت میشدم.» قطعاً این جبهه مخالفان خلاف آرمانهای انقلاب و رشد کشور حرکت میکنند. یکی از ویژگیهای انقلاب اسلامی، مردمسالاری به معنای واقعی آن است که هیچ محدوده قدرتی را تعیین نمیکند. امری که در هیچ کجای دنیا اتفاق نمیافتد.
کلهر با بیان اینکه این جبهه تنها با احمدینژاد مخالفت نمیکند بلکه با یک تیپ و یک جریان مخالف هستند، تأکید میکند: جبهه مخالفان با یک تیپی که مردمی است مخالفت میکنند و الا اگر مخالفان احمدینژاد در چارچوب قانون با ایشان مخالفت کنند که اشکالی ندارد. اما تمامی این مخالفتها تنها به این موضوع برمیگردد که چرا یک نفر خارج از دایره قدرت، وارد جریان قدرت شده است.
مخالفان با سمبل مردم کوچه و بازار مخالفت میکنند
مشاور سابق رئیسجمهور معتقد است دکتر احمدینژاد بعد از شهید رجایی نخستین مسئول اجرایی بود که مستضعفین جامعه و مردم عادی احساس کردند بوی خوش انقلاب اسلامی را به شام میرساند. الآن هم با تمام کارشکنیهایی که میشود خدمات بسیاری در نقاط دورافتاده کشور انجام شده است. نکاتی که مردم هم میبینند و هم درک میکنند! کسی که میآید و مخالفت میکند باید بداند با یک شخصی مخالفت میکند که این شخص سمبل مردم کوچه و بازار کشور انقلابی جمهوری اسلامی ایران است.
(نه خدا نکند که مردم مسلمان ایران دارای چنین نمادی باشند التّوبة یا الله)