هرچند طي اين سالها بنا به دفعات قهر و آشتي كرده است، اما تصور نميشد كه او بعد از دريافت نشان شجاعت و درخواست مردم و دولت، يك بار ديگر به نشانه قهر اردوي تيم ملي را ترك كند.
به گزارش صراط ؛ در شرايطي كه قرار بود، اردوي تيم ملي كشتي فرنگي براي حضور در رقابتهاي جام جهاني تهران (اسفند 91) در خانه كشتي آغاز شود، بنا به دليل آنچه كمتوجهي به مربيان و كشتيگيران تيم ملي خواند، حاضر به شركت در اردو نشد تا عملا اردوي اين رشته تعطيل شود.
نميخواهيم بگوييم كه حق با مدير تيمهاي ملي كشتي فرنگي است يا خير، اما او بايد به اين نكته توجه كند كه مهمتر از اشخاص و هر چيزي، منافع ملي كشتي است كه نبايد نسبت به آن بيتوجهي يا اهمال شود.
بديهي است هيچكس مخالف اين نيست كه فرنگيكاران از وضع بهتري برخوردار باشند، اما به هر حال در اين شرايط اقتصادي كه مشكلات مالي گريبان اكثر فدراسيونها و از جمله فدراسيون كشتي را گرفته، راهحل اعتراض به وضع موجود، تعطيل كردن اردو و تمرينات تيم ملي نيست.
يقينا بنا اگر ميخواهد شرايط بهتري را براي كشتيگيران و مربيان تيم ملي فرنگي فراهم كند، بايد بداند كه راه تحقق اين هدف رايزني با مسوولان فدراسيون در درجه اول و مسوولان ورزش در مرحله بعدي است.
بيشك در اين مقطعي كه كشتي و ورزش ايران براي انجام كارهاي بزرگ به آرامش و دور بودن از حاشيهها نياز دارد، راه بهبود شرايط، تعطيل كردن اردوهاي تيم ملي نيست.
از محمد بنا كه حالا مسووليتهايش نسبت به گذشته دوچندان شده، انتظار ميرود كه در برابر سختيها و مشكلات چون كوه استوار باشد و خيلي زود از كوره به در نرود.
شايد اگر رسول خادم نيز ميخواست مثل بنا زود دست به جبههگيري زده و سياست قهر و آشتي را در پيش گيرد، امور تيمهاي ملي كشتي در راه حضور در بازيهاي المپيك لندن پيش نميرفت.
به هر حال بنا نيز بايد خويشتندار باشد و در راه دفاع از حق و حقوق همكارانش در كادر فني و كشتيگيران مليپوش، مقاوم باشد و زود صحنه را ترك نكند.