اما دیگر مقام کلیدی دولت اوباما، وزارت دفاع این کشور است که به نظر میرسد سناتور چاک هیگل بیشترین بخت را برای جانشینی لئون پانتا داراست. با مطرح شدن نام هیگل به عنوان گزینه اصلی وزارت دفاع، رسانههای نومحافظهکاران، روزنامههای اسرائیل و سایر رسانههای وابسته به صهیونیستها، حملات شدیدی را به این سناتور سابق داشتهاند.
در این گزارش، به بررسی سوابق، پیشینه سیاستها و پیشبینی خط مشی آتی دو تن از کلیدیترین مقامات تاثیرگذار در سیاست خارجی آمریکا در دولت بعدی این کشور خواهیم پرداخت.
باراک اوباما در مراسم معرفی جان کری وزیر خارجه جدید آمریکا، با ستایش از وی، جان کری را فردی با پیشینه درخشان در سیاست خارجی توصیف کرد و تصریح کرد وی حمایت سنای آمریکا را نیز به همراه دارد. اوباما در تشریح شایستگیهای جان کری و گذشته دیپلماتیک وی تصریح کرد: زندگی وی به تمام معنا به گونهای بوده که او را برای این سمت آماده ساخته است.
سوزان رایس، نماینده آمریکا در سازمان ملل متحد که تا پیش از این جدیترین گزینه برای جانشینی کلینتون به شمار میرفت، هفته گذشته از در نظر گرفته شدن برای این مقام اعلام انصراف کرد. سوزان رایس به خاطر نقشی که در واکنشهای وزارت خارجه آمریکا نسبت به حمله مرگبار به کنسولگری آن کشور در لیبی ایفا کرده بود و عدم موضعگیری صریح در رابطه با این حادثه، به شدت از سوی جمهوری خواهان مورد انتقاد قرار گرفته بود.
سوزان
رایس به دلیل انتقادات شدید جمهوریخواهان به عملکرد و سخنانش در ارتباط
با حادثه حمله به سفارت آمریکا در بنغازی مجبور به کنارهگیری شد
جان
فوربز کری 69 ساله، دیپلمات و سناتور کهنهکار دموکرات از سال 2009 ریاست کمیته
روابط خارجی سنا را بر عهده دارد. وی در سال 2004 در رقابت با جورج بوش با فاصله
اندکی شکست خورد. جان کری سناتور ایالت ماساچوست مدت 20 سال در سنای آمریکا حضور
داشت. وی در خانوادهای یهودی به دنیا آمد پدربزرگ و مادربزرگش در آستانه مهاجرت به آمریکا
و استقرار در شیکاگو و بعد بوستون، رسما کاتولیک شدند. برادر جان کری، بنام کم
کری، با ازدواج با یک دختر یهودی، رسماً یهودی شد. کم
کری از گردانندگان شورای یهودیان حزب دموکرات است.
شهرت جان کری به زمان خدمت وی در نیروی دریایی ارتش آمریکا باز میگردد. وی که در جنگ ویتنام حضور داشت و بدلیل جراحت در جنگ نشان شجاعت دریافت کرده بود، به یکی از سرسختترین مخالفان جنگ آمریکا بدل شد و شهادت وی علیه جنگ ویتنام در جلسه بازپرسی سنا، نام جان کری را بر سر زبانها انداخت. مواضع ضد جنگ کری که نشأت گرفته از رویکرد وی به مقوله سیاست خارجی است، در حمله آمریکا به عراق نیز خودنمایی کرد و وی یکی از مخالفان و منتقدان جدی اشغال عراق بود.
جان کری در جلسه بازپرسی سنا در ارتباط با جنگ ویتنام، علیه جنگ و دولت آمریکا شهادت داد
اعتقاد جان کری بر عدم استفاده از قدرت نظامی بوده است و همواره در اظهار نظرهای خود، این استراتژی آمریکا را بر خلاف منافع راهبردی کشور توصیف کرده است. جان کری معتقد به دیپلماسی چند وجهی مبتنی بر کاهش چالشهای بینالمللی آمریکا و حمایت از نقش رهبری سازمان ملل است.
این
سناتور حزب دموکرات در مجموع مسیر دیپلماسی حزب متبوعش را طی میکند. گرچه مواضع
وی در مورد ایران فراز و نشیبها و سرسختیها و ملایمتهایی داشته است اما میتوان
رویکرد سیاست خارجی کری در برخورد با ایران را در چارچوب همکاری با بینالمللی و
پیشبرد سیاست خارجی از طریق دیپلماسی و گفتگو ترسیم کرد.
در مورد فراز و نشیبهای
مواضع کری میتوان به مصاحبه وی با نشریه "Forward” اشاره کرد که در مورد برنامه هستهای
ایران اینگونه اظهار نظر کرده است که باید با کمک تمام همپیمانان آمریکا، ایران
را از هستهای شدن بازداریم و ایران مجهز به توانمندی هستهای مورد پذیرش ما نیست.
اما وی در گفتگوی دیگری با فرید زکریا در شبکه سیانان، اذعان میکند که سقوط
نظام ایران در آینده متصور نیست و ما مجبور هستیم برای تعامل و مذاکره با آنها
تلاش کنیم.
بر همین اساس، میتوان
نگاه جان کری را نگاهی دیپلماتیک همراه با تاکید بر افزایش همکاری و اجماع بینالمللی
برای حل و فصل چالشهای آمریکا در مناطق بحرانخیز – مانند خاورمیانه – تحلیل کرد
که در نهایت منجر به قدرت بیشتر آمریکا در منطقه خواهد شد.
ابراز تمایل کری برای سفر به تهران
به نظر می
رسد آنچه می توان نگاه جان کری به سیاست خارجی دانست، طیفی از چارچوب حزب دموکرات
ها مبنی بر افزایش همکاری بین المللی جهت حل چالش ها و نیز گفتمان اوباما مبتنی بر
ائتلاف سازی همراه با اجماع سازی جهت افزایش قدرت آمریکا و حضور فعال این کشور در
گستره جغرافیایی خواهد بود. چندی پیش "جان کری” در سفر خود به غرب
آسیا گفت دوست دارد به تهران سفر کند. البته این اظهار علاقه برای اولین بار
نبود.
محمد فرهاد کلینی کارشناس ارشد مسائل استراتژیک در مورد انتخاب جان کری معتقد است وی سعی کرده است خود را از آلودگی به مواضع
لابی ایپک و همسویی کامل با آن دور کند و تغییر تاکتیک های تل آویو را بخوبی می
داند. صد روز اول اقای جان کری آزمون مناسبی است.
تفاوتی
که سیاست خارجی جان کری با هیلاری کلینتون میتواند داشته باشد، برداشت
واقعگرایانهتر کری نسبت به جایگاه ایران و نحوه تعامل با جمهوری اسلامی
است. هیلاری کلینتون در 4 سال گذشته مسائل ایران را بیشتر در خارج از
چارچوب وزارت خارجه دنبال میکرد و با سفارشها و توصیههای دوستان نزدیک
خود در لابیهای صهیونیستی، موضعی غلط و تنفرآمیز نسبت به ایران اتخاذ کرده
بود و به همین در مذاکرات ایران و 1+5، آمریکا برداشتی اشتباه از حسن نیت
ایران پیدا کرد و به سمت وقت کشی در مذاکرت سوق پیدا کرد.
اوباما: جان کری در میان تمام رهبران جهان از احترام ویژهای برخوردار است
گرچه
نمیتوان به قطعیت در مورد برنامه آینده آمریکا سخن بر زبان آورد، اما
سوابق دیپلماتیک کری نشان میدهد وی با ساماندهی تیم سیاست خارجی خود
میتواند نقش موثر و متفاوتی از آمریکا در منطقه ایفا کند. تلاش وی در
گذشته برای بهبود روابط آمریکا و سوریه و دیدارهای کری با بشار اسد نیز
نشان میدهد وی به موقعیت ژئواستراتژیک منطقه و کشورهای تعیین کننده آن
اشراف خوبی دارد. وی در ایالت ماساچوست حتی در بین غیردموکراتها نیز از
احترام و جایگاه خاصی برخوردار است و طی 20 سال سابقه سناتوری شناخت خود از
عمق سیاست خارجی را نشان داده است. همانطور که اوباما نیز در مراسم معرفی
جان کری عنوان کرد، جان کری نیازی به آموزش ضمن خدمت ندارد و روند زندگی وی
او را برای این جایگاه آماده کرده است.
جان کری؛ دوست قدیمی بشار اسد
یکی از انتقاداتی که نسبت به جان کری مطرح شده است، ارتباط نزدیک وی با بشار اسد است. گرچه این ارتباطات و گفتگوها را میتوان در چاچوب دیپلماسی یک سناتور تعریف کرد اما رسانههای آمریکایی از آن به عنوان موجی بر ضد جان کری استفاده میکنند. هفتهنامه ویکلی استاندارد در مطلبی در همین زمینه از روابط جان کری با بشار اسد و موضع وی مبنی بر اینکه "سوریه کشوری تعیین کننده و حیاتی برای برقراری صلح و ثبات در منطقه است" به شدت انتقاد کرده است.
جان کری در سال 2009 در رأس هیئتی دیپلماتیک با سفر به دمشق با بشار اسد دیدار و گفتگو کرده است. کری در این دیدار از ابراز تمایل آمریکا برای حل و فصل مسائل فیمابین و تغییر موضع آمریکا نسبت به کشورهایی که پیش از این متخاصم شمرده میشدند با بشار اسد سخن گفته است.
جان کری طی سالهای 2009 تا 2011 پنج بار با بشار اسد دیدار کرده و سوریه را کشوری تعیین کننده در منطقه میداند
در همین حال نشریه فرانت پیج (Front Page) آمریکا، جان کری را مخرب سیاستهای جورج بوش در راه منزوی کردن نظام سوریه دانسته است. دولت جورج بوش پس از ترور رفیق حریری با فراخواندن سفیر خود از دمشق، با متهم کردن دولت اسد به دست داشتن در این ترور، فشارهای بسیاری را برای به زانو در آوردن نظام سوریه وارد کرد. اما به گزارش این نشریه، جان کری با ملاقاتهای متعدد خود طی سالهای 2009 تا 2011 با بشار اسد، تمام تلاشهای بوش را خنثی کرده است. اسد در دیدار با کری به وی و دولت آمریکا توصیه کرد از رویکرد دیکته کردن سیاستهایشان به کشورهای منطقه دست بردارند و به درک صحیحی از شرایط منطقه برسند.
فشار کری به اسرائیل برای بازگرداندن جولان به سوریه
جان کری همواره بر هویت یهودی خود و
علاقهاش به اسرائیل تاکید کرده است اما در مواضع سیاسی خود نسبت به
اسرائیل بسیار محتاط عمل میکند.
نشریه
فرانت پیج در ادامه در ارتباط با مواضع کری نسبت به اسرائیل اضافه میکند
که جان کری در فواصل کوتاه زمانی طی دو سال از یکسو به طور مکرر با اسد
دیدار میکرده و از سوی دیگر به واسطه امیر قطر به اسرائیل فشار میآورده
تا بلندیهای جولان را به سوریه بازگرداند و بیتالمقدس شرقی را نیز به
پایتختی کشور مستقل فلسطینی بپزیرند. براساس این اسناد، جان کری در
ملاقاتهایی خصوصی با شیخ حمد بن جاسم آل ثانی نخست وزیر و شیخ حمد بن
خلیفه آل ثانی امیر قطر این درخواستها را مطرح کرده است.
براساس
اسناد ویکیلیکس، جان کری معتقد است مسئله کنترل مسجدالاقصی و بیتالمقدس
برای فلسطینان امری غیرقابل مذاکره است و اسرائیل برای تحقق صلح باید به
این حساست طرف فلسطینی احترام بگذارد. به اعتقاد جان کری، عقبنشینی از
برخی مواضع برای مذاکره و به نتیجه رسیدن روند صلح ضروری است.
اکنون نتانیاهو بعد از نا امیدی از تاثیر گذاری بر تصمیم اوباما تلاش می کند تا به هر نحو که شده خودش را با شرایط جدید وفق دهد و ارسال پیام تبریک یرای جان کری نیز در همین راستا بوده است. رژیم تل آویو میداند که بالاخره بایستی چهارسال با جان کری در تماس باشد و این فرار روبه جلو انها است تا خود را سریعا از مواضع ضد اوباما در ظاهر خلاص کنند.
جان کری و اسناد ویکی لیکس
یکی از نخستین مسائلی که بر روی میز کار جان کری قرار میگیرد برنامه هستهای ایران خواهد بود. کری پیش از این نیز درباره این موضوع صحبت کرده بود. برخی اسناد محرمانه ویکیلیکس درباره رویکرد وی نسبت به این مسأله است.
نخستین اشاره وی به این مسأله در گفتگویی در فوریه 2005 با وزیر خارجه فرانسه میشل بارنیر است. کری به بارنیز میگوید: "پس از گفتگوهایی که در منطقه داشته به این نتیجه رسیده که ایران نسبت به برنامه تولید سلاح هستهای مصمم است، اما تصدیق کرد که هیچ گزینهای بهتر از مذاکرات وجود ندارد." با این که وی گزینه حمله نظامی را مردود ندانست، یادآور شد که "دشوار خواهد بود"، و به تحریمهای سازمان ملل، که از آن زمان اعمال شده بود و هر از گاهی نیز شدیدتر میشد، به عنوان یکی از گزینهها اشاره کرد. وی که هنوز از شکستش در انتخابات 2004 ریاست جمهوری ناراحت بود، اشاره کرد که "اگر به ریاست جمهوری انتخاب میشد، هدفش این بود که از مسیرهای ارتباطی آشکار و پنهانی برای گفتگو با حکومت ایران استفاده کند."
5 سال بعد، کری امکان برقراری برخی از آن ارتباطهای پنهانی را به دست آورد. در جلسهای در فوریه 2010 با شیخ حمد بن خلیفه آل ثانی امیر قطر، کری بیان داشت که واشنگتن برای سیگنالهای پشت پردهای که برای ایران فرستاده تا کنون پاسخی دریافت نکرده است. وی "متوجه شده که ایرانیان از مذاکره وحشت دارند... طبیعت ما به گونهای است که باید راهی برای مذاکره با او پیدا کنیم." گزارش شده است که امیر قطر سپس پیشنهاد داده که نقش میانجی را بازی کند. شیخ حمد به جان کری گفته است: "اگر من با رئیس جمهور ایران صحبت کنم چی؟ میخواهید به او چه بگویم؟"
جان کری و امیر قطر درباره میانجیگری امیر قطر برای مذاکره تهران و واشنگتن ارتباطات پنهانی داشتهاند
سناتور کری پاسخ میدهد که" آمریکا در پی مذاکرات جدی است و به دنبال پایهگذاری بنیانی جدید برای رابطهای بر اساس پیروی بدون پیش شرط ایران از مقررات آژانس و دیگر منافع مشترک بوده است." از جمله این منافع مشترک، حل مسأله قاچاق مواد مخدر، طالبان و تجارت غیرقانونی است. کری به امیر قطر گفته است که بیم آن دارد که ایران هنوز گمان میکند طرف حسابش آمریکای 1953 است که اقدام به سرنگونی حکومت ایران کرد.
کری به امیر قطر گفت، آمریکا درک میکند که هدف ایران این است که قدرتی در منطقه باشد، و به همین دلیل خواستار گفتگو با ایران درباره نوع قدرتی است که میخواهد باشد.
*چاک هیگل؛ ضد اسرائیلیترین وزیر اوباما
وزارت دفاع آمریکا دیگر جایگاه کلیدی و تعیین کننده سیاست خارجی این کشور بوده است که براساس رویکرد آن - جنگ طلبانه یا ضد جنگ -، جهت حرکت دولتهای این کشور را تعیین کرده است. از چاک هیگل به عنوان گزینهای جدی برای جانشینی پانتا در رسانهها نام برده شده است و نامزدی وی بیش از جان کری محل بحث و مجادلات رسانهای بوده است.
هیگل طی روزهای اخیر هدف شدیدترین حملات رسانههای نومحافظهکار و وابسته به لابی یهود در آمریکا قرار گرفته است
هیگل
در سال 1946 در ایالت نبراسکا در خانوادهای مسیحی بدنیا آمد. این سناتور
جمهوریخواه ایالت نبراسکا در سال 1996 به سنا راه یافت. از هیگل به عنوان
جمهوریخواهی معتدل نام برده میشود. اما آنچه که بیش از هرچیز تیغ
انتقادات را به روی او گشوده است، سوابق ضد اسرائیلی هیگل است.
هیگل؛ سناتوری که تمایلی به استفاده از زور ندارد
زمانی که هیگل هنوز در سنا بود، بیان
کرد که "حمله نظامی علیه ایران، اقدامی ناپایدار، غیرعملی، و غیرمسئولانه است."
هیگل، یکی از تنها دو سناتوری بود که در سال 2001 بر ضد تجدید لایحه تحریم علیه
ایران و لیبی رأی داد، و در سال 2007 نیز علیه شناسایی سپاه پاسداران به
عنوان یک سازمان تروریستی رأی داد و با پیمان منع گسترش سلاحهای ایران مخالفت
کرد.
یکی از سناتورهای جمهوریخواه و معاون سیاست خارجی گفته است که "این نامزدی میتواند تا حدی برای کاخ سفید زهرآگین باشد. آیا واقعاً آنها در نخستین ماههای دور دوم همین را میخواهند؟"
برخی از پشتیبانان اصلی اسرائیل بر این باورند که هبگل در زمانهایی بر خلاف منافع اسرائیل عمل کرده، بارها علیه اعمال تحریم بر ایران از سوی آمریکا رأی داده، و نظرات تحقیرآمیزی درباره نفوذ "لابی یهودی" بر واشنگتن ابراز کرده است. ویلیام کریستول از مجله محافظهکار ویکلی استاندارد به تازگی در مقالهای نوشته است که هیگل "دارای حسن نیتی ضداسرائیلی، و حامی کوتاه آمدن دربرابر خواستههای ایران است."
هاآرتص: اوباما و هیگل متحدان خوبی برای پیشبرد سیاست اسرائیل برای حمله نظامی به ایران نخواهند بود
واشنگتن پست نیز از هواداری وی از کاهش بودجه وزارت دفاع انتقاد کرد و گفت که وی با بیان این که در نهایت نیازی به استفاده از زور برای متوقف ساختن برنامه هستهای ایران نمیباشد، بر خلاف جریان آب شنا میکند.
برخی از همکاران جمهوریخواه پیشین هیگل نیز نسبت به انتخاب وی ابراز نگرانی کردهاند.
هیگل خود را پا دری لابی اسرائیل نکرده است
هیگل در بیانیهای در سال 2006 بیان کرده بود که "لابی یهودی در اینجا باعث رعب و حشت بسیاری از مردم میشود". سناتور لیندزی گراهام در این باره گفته است که اگر وی نامزد شود، باید در قبال این حرفش پاسخگوباشد. "او همچنین درباره این که تصور میکند مذاکره مستقیم با حماس طرح خوبی است، و نیز درباره مخالفتش با اتحادیه اروپا که حزب الله را یک سازمان تروریستی اعلام کرده بود، توضیح دهد."
بسیاری از جمهوریخواهان هیگل را فردی غیرقابل اطمینان میدانند. وی یکی از نخستین مخالفان جنگ با عراق بود.
از همه مهمتر، وی پس از ترک سنا بعد از دو دوره، یکی از منتقدان سیاستهای مالی حزب خود بوده است.
استفان والت، نظریهپرداز مشهور سیاست بینالملل، مینویسد که انتخاب هیگل از سوی اوباما اقدام هوشمندانهای است. زیرا برخلاف تقریباً تمامی همکارانش در کاخ سفید، وی خود را "پا دری" لابی اسرائیل نکرده است." در حقیقت، انتخاب هیگل "انتقام تمام عدم همکاریهای بنیامین نتانیاهو با اوباما در طول دور اول خواهد بود." از آن گذشته، "هیگل عمدتاً نسبت به استفاده از نیروی نظامی علیه ایران نیز بدبین بوده است."
تمام آرای سناتور هیگل در سنا/ از مخالفت با تحریم ایران تا مخالفت با تروریست خواندن سپاه و حزب الله
ویکلی استاندارد نیز هفته گذشته اعلام میکند به اطلاعات مهمی دست یافته که به طور گسترده در کاخ سفید در گردش بوده است. این سند دربرگیرنده اطلاعات دقیقی از برخی مسائل سناتور پیشین چاک هیگل، یکی از نامزدهای اصلی منتخب اوباما برای سمت وزیر دفاع بعدی، است. این نشریه کارنامه هیگل را کارنامهای سیاه توصیف میکند و برخی از نقاط تاریک پرونده او را اینگونه برمیشمرد:
1. در نوامبر 2001، هیگل یکی از 11 سناتوری بود که از امضای نامهای که در آن از بوش درخواست شده بود از ملاقات با یاسر عرفات تا توقف حملات نیروهای مرتبط با فتح به اسرائیل خودداری کند، سرباز زده بود.
2. در دسامبر 2005، هیگل یکی از 27 سناتوری بود که از امضای نامهای که در آن از بوش خواسته بودند آمریکا بر فلسطینیان فشار وارد کند تا مشارکت گروههای تروریستی را در انتخابات مجلس ممنوع کنند سرباز زده بود.
3. در ژوئیه 2006، هیگل به دیدار بوش رفت و درست در زمانی که اسرائیل پس از حملات گروههای تروریستی فلسطین و ربودن دو سرباز ارتش اسرائیل و پرتاب موشک به سمت شهروندان اسرائیلی، دست به حملات تلافیجویانه علیه حزب الله زده بود، خواستار آتش بس فوری شد.
4. در آگوست 2006، هیگل یکی از 12 سناتوری بود که از امضای نامهای که در آن از اتحادیه اروپا خواسته بودند حزبالله را یک سازمان تروریستی اعلام کند سرباز زد.
5. مخالفت با افزدون نام سپاه پاسداران به لیست گروههای تروریستی در سال 2007
روزنامه اسرائیلی هاآرتص با ابراز ناخرسندی مقامات این رژیم از احتمال انتخاب هیگل به عنوان وزیر خارجه، نوشته است: اگر شرایط به گونهای باشد که مسئله هستهای ایران با توافق حل نشود و ایران راه خود را ادامه دهد، در این صورت اقدام نظامی علیه این کشور گزینه حتمی خواهد بود. این حمله نظامی بر عهده ارتش آمریکا باید باشد نه ارتش اسرائیل و قطعا چاک هیگل برای پیشبرد این سیاست به هیچ عنوان متحد و گزینه مناسبی نیست.
در همین حال یک خاخام اسرائیلی که سالیان سال است چاک هیگل را میشناسد، ادعا کرده که اتهاماتی مبنی بر این که وی به گونهای ضد اسرائیلی یا ضد یهودیت است "بسیار احمقانه" است.
یکی از نشانههایی که نگرانیها درباره هیگل ممکن است خیلی هم بیپایه و اساس نباشد این است که یکی از افراد طرفدار انتصاب وی استفان والت است، نویسنده کتاب لابی اسرائیل و سیاست خارجی آمریکا، کتابی که هم اسرائیل و هم AIPAC را میکوبد.
وی همچنین مینویسد که هیگل "با جسارت خواستار آن شده که آمریکا در
اداره روند صلح منصفانهتر رفتار کند".
هیگل همچنین معتقد است دو گزینه برای برخورد با ایران وجود دارد: حمله به ایران یا همزیستی با یک ایران هستهای. وی سپس اذعان میکند که در این زمینه با متحد اصلی خود - اسرائیل - اختلاف نظر بسیاری دارند.
با
در نظر گرفتن روابط تیره اوباما و نتانیاهو در دوره گذشته و تنشهای متعدد
میان این دو که بارها به رسانهها نیز کشیده شد، این بار اوباما قصد دارد
بصورت سازمان یافته و با آرایشی جدید در کابینه خود از یکسو نسبت به
سیاستهای تندروانه صهیونیستهای افراطی در آمریکا و اسرائیل واکنش نشان
دهد و از سوی دیگر با برگزیدن فردی با نسب یهودی، حمایت اکثریت یهودیان
آمریکا را نیز به همراه داشته باشد.
بررسی اجمالی مواضع رسانههای عمدتا وابسته به نومحافظهکاران و صهیونیستها نشان دهنده نوعی اضطراب و عدم اطمینان حاکم بر آنهاست. نقطه مشترک تمام تحلیلها در مورد کری و هیگل به این مسئله بازمیگردد که این دو گزینه مناسبی برای منافع اسرائیل در خاورمیانه نیستند و در مورد ایران نیز تمایل کمتری به استفاده از زور و تحریم دارند و رویکردی دیپلماتیکتر نسبت به چالشهای موجود اتخاذ میکنند.
اما اینکه آیا لابی قدرتمند صهیونیستی در داخل حاکمیت آمریکا اجازه عرض اندام به مهرههای منتخب اوباما میدهد یا خیر مسئلهای دیگر است. آنچه مسلم است، طی دوره چهارساله پیشرو شاهد چالشهای راهبردی بیشتری میان آمریکا و اسرائیل در موضوعات مشترک خواهیم بود: از توافق بر سر راه حل تشکیل دو دولت مستقل تا توقف شهرکسازیها و بازگرداندن بیتالمقدس به فلسطینیان، از توافق یا مذاکره احتمالی آمریکا با ایران بر سر مسئله هستهای و تثبیت ایران هستهای تا اختلافنظر با اسرائیل بر سر نحوه برخورد با ایران و کاهش احتمالی فشارها بر سوریه و استفاده از هنر دیپلماسی جان کری و روابط گذشته وی و بشار اسد...