به گزارش صراط، دولت نهم و دهم يعني كابينهي دكتر احمدينژاد نيز مسلما از اين قاعده مستثني نيست. شايد يكي از ويژگيهاي مثبت روي كار آمدن دولت احمدينژاد، بدون اينكه حتي خود بخواهد، موضوع "چرخش نخبگان" بود. چرخش نخبگان موضوعي است كه در حوزهي مباحث "جامعهشناسي سياسي" از اهميت زيادي برخوردار است و متفكراني چون "ويلفردو پارتو" در اين باب، نظريات زيادي ارائه كردهاند. مجموع اين نظريات آن است كه هر جامعهاي براي آنكه حالت ديناميك و پويايي خود را از دست ندهد محتاج تغيير و تعويض نخبگان سياسي، اقتصادي و فرهنگي است. چرا كه "انحصار قدرت"، در طولاني مدت در كنار فسادهاي سياسي و اقتصادي كه به بار ميآورد، خود عامل مهمي است در ركود و بيتحركي جامعه. بنابراين جامعه براي زنده ماندن نيازمند آن است كه بعد از يك دورهي زماني، كارگزاران و حكومتمداران خود را تغيير دهد.
بر اين اساس، چرخش نخبگان بهتر است كه به صورت طبيعي و با خواست كارگزاران حكومتي انجام شود. در غير اين صورت، مردم جامعه بعد از مدتي، خود به خود آنها را كنار خواهند گذاشت.
اين دقيقا همان موضوعي است كه در سال 84 در ايران اتفاق افتاد و مردم ايران در پاسخ به انحصار قدرت در دايرهي محدود و بستهي چپ و راست، به شخصي چون محمود احمدينژاد رأي دادند. پيروزي احمدينژاد در انتخابات و تكيه زدن وي بر مسند رياست جمهوري، در حقيقت واكنش و يا بهتر بگوييم اعتراضي بود به عدم رعايت كردن اصل چرخش نخبگان در دولتهاي گذشتهي جمهوري اسلامي.
البته در اين بين نميتوان به كار بردن برخي از شعارهاي فراموششدهي انقلاب توسط احمدينژاد را نيز ناديده گرفت. بدون شك احمدينژاد توانست بسياري از شعارهاي دههي اول انقلاب را كه در طول اين سالها به دلايلي مورد غفلت قرار گرفته بود، زنده كند. (گر چه بعدتر، برخي از اقدامات او در تناقض با آن شعارها شد)
بعد از روي كار آمدن كابينهي احمدينژاد در دولت نهم و دهم نيز اين موضوع مورد پيگيري قرار گرفت و بسياري از كارها كه تا به حال بر روي زمين مانده بود، توسط كابينهي او بلند شد. پيگيري اجرايي كردن طرح هدفمندي يارانهها، از سرگيري چرخهي سوخت هستهاي ايران كه به دليل بيلياقتي تيم هستهاي دولت اصلاحات معطل مانده بود، طرح سهميهبندي كردن بنزين، توجه بيشتر به اقشار مستضعف و كم درآمد جامعه، طرح خوب سفرهاي استاني و بازديد از اكثر مناطق ايران و موضوعاتي نظير اين، اقداماتي هستند كه قابل ستايشاند. هرچند به نحوهي اجراي اين طرحها نقدهايي وارد است اما اينكه دولتي، جرأت انچام چنين موضوعات طاقتفرسايي را داشت، قابل تقدير است.
اما در كنار خوبيهايي كه دو دولت احمدينژاد داشت، معايبي نيز داشته و دارد. يكي از اين عيبهاي كابينهي احمدينژاد (البته آنطور كه در ظاهر و بر اساس اخبار منتشره مشهود است) «خودشيفتگي» آن است. در طول اين سالها، بارها پيش آمده كه شخص آقاي رئيسجمهور و حلقهي اوليهي پيرامون وي (مشايي، بقايي، رحيمي) دست به مقايسهي عملكرد خود با ساير دولتهاي گذشته زده و همواره نيز دولت خود را سرآمد همهي دولتهاي پيشين معرفي كردهاند.
براي مثال چندي پيش، آقاي اسفنديار مشايي در جلسهي "هماندیشی متولیان و مجریان راهیان نور غرب کشور در کرمانشاه" اينچنين گفت:
"از نحوه ارائه گزارش رییس جمهور که عملکرد دولت خود را با سالهای گذشته پس از انقلاب تا دولت نهم مقایسه میکند انتقاد می شود. برخی مدعی بودند که این نحوه گزارش دادن باعث می شود مردم تصور کنند در 27 سال قبل از دولت نهم کم کاری شده است که ما در پاسخ آنها گفتیم این نحوه گزارشدهی می خواهد بگوید که می شد در آن 27 سال هم مثل این سال ها کار کرد."
وي سپس ادامه داد:
"وقتی آقای احمدی نژاد آمد، رسانه های خارجی گفتند که او بوی خمینی (ره) می دهد. دولتی سر کار آمد که با قدرت از ارزش ها دفاع کرده و برای خدمت شب و روز نمی شناسد و حالا حاصل عملکردش گاه با دو برابر زمان گذشته از دولت های دیگر و گاه با تمام زمان سپری شده از پیروزی انقلاب اسلامی و گاه با تمام تاریخ معاصر برابری می کند، خوب اینکه بد نیست، بلکه خیلی هم خوب است و اثبات می کند که با پافشاری بر ارزش ها بهتر می شود کشور را اداره کرد و بیشتر کار کرد و نظریات خلاف این، جعلی و غلط است."
نويسنده در پي جوابگويي به اعوجاجات از تاريخگذشتهي ايشان نيست (كه اصلا كدام عقل سليمي است كه ادعاي برابري عملكرد يك دولت با تمام تاريخ معاصر را باور كند؟!) اما فارغ از اين ماجرا، به نظر ميرسد حتي اگر اين ادعا درست باشد -كه نيست- باز هم بر زبان آوردن چنين ادبياتي، شايستهي مسئولين نيست.
در اينكه چنانچه گفته شد دولت آقاي احمدينژاد داراي محاسن فراواني است، شكي نيست اما يقينا دولتهاي پيشين هم داراي محاسني بودند كه اتفاقا در دولت نهم و دهم كمتر ديده شده است. مگر ميتوان خلوص و سادهزيستي كابينهي شهيد رجايي را ناديده گرفت؟ مگر ميتوان زحمات دولت سازندگي را (با وجود همهي نقدهاي به آن) از قلم انداخت؟ حتي دولت اصلاحات كه شايد بتوان لقب بدترين دولت بعد از انقلاب را به آن داد نيز در برخي از زمينههاي معدود، داراي محاسني بوده است.
از طرف ديگر، توجه صرف به محاسن و غفلت از معايب، در كنار مشكل بزرگي به نام «خود شيفتگي»، پيامد ديگري هم دارد كه همانا تصويرسازي غير واقعي و تخيلي است. ديدن خوبيها و نديدن بديها موجب ميشود تا نتوانيم به تحليل درستي از شرايط موجود و واقعي دست پيدا كنيم. و به نظر ميرسد همين موضوع موجب شده تا دولت محترم با همهي زحماتي كه ميكشد، هنوز در بسياري از زمينهها اقدامات در خور توجهي انجام نداده است.
در نهايت اينكه خود شيفتگي و تصور غير واقعي پيامد مهمتر و به مراتب خطرناكتري هم دارد و آن اينكه به مرور زمان موجب جدايي و شكاف بين «دولت» و «مردم» ميشود. چرا كه مردم به اين نتيجه ميرسند كه دولت گويا تصوير درستي از وضعيت زندگي آنان ندارد. و خدا نياورد روزي را كه مردم به چنين نتيجهاي برسند.
وگرنه اگر مثل ماها زندگی میکردی اینو نمیگفتی
ملت ایران بسیار احساسی و جوگیر هستند
اعلام میکردن علیه خدا هم میشه تظاهرات کرد و خیلی چیزهای دیگه که یهو کار یکسره بشه!
بگذریم که پشت پرده به گفته خودشون راحت ترین کار فشار به رهبری بود!!
امیدوارم توی دولت بعدی هم این چیزا وجود داشته باشه.