میخواستم کمی درمورد مسیحیت صحبت کنم. در آیه 31 سوره مبارکه توبه میفرماید: أرْبابًا مِنْ دون اللهِ وَالمَسیحَ ابْنَ مَرْیَمَ.
یک کتابی هست به نام تاریخ اصلاحات کلیسا. این کتاب را کلیسای مسیحی ایران منتشر کرده است. ترجمه یک کتاب انگلیسی است و نویسنده آن ظاهرا یک کشیش مسیحی است به نام جان واردر که کتابهای متعددی از او به زبان فارسی برأی هدایت مردم ایران ترجمه شده است!!! خیلی جالب است!
* امروز دیگر خبری از هفت آیین مقدس مسیح، در عهد جدید نیست
قرآن میگوید در مسیحیت دو حادثه اتفاق افتاده است. یکی اینکه عالمان دین خودشان را ربّ قرار دادند. بحثش را در گذشته عرض کردیم. ما یک نفر عالم مجتهد شیعه نداریم که بگوید رأی من این است. یک دوستی داشتیم که خدمت مرحوم آیتالله خوانساری رسیده بود و گفته بود آقا رأی شما چیست؟ فرموده بود رأی من یعنی چه؟ تا من بگویم رأی من این است، جهنم است. به امام صادق علیهالسلام عرض کردند که رأی شما چیست؟ فرمودند رأی من یعنی چه؟ آنهایی که رأی می دادند همه هلاک شدند. در گذشتگان هر کسی رأی خودش را در دین اعمال می کرده به جهنم رفته است.
در مسیحیت امروز هفت آیین مقدس وجود دارد. اول: آیین مقام کشیشی یا دستگذاری. دوم: عشاء ربانی است که جزو بزرگترین عبادات مسیحیت است. سوم: تعمید است. چهارم: اعتراف به گناه. پنجم: تأیید. ششم: ازدواج مسیحی. هفتم: تدهین که هنگام مرگ، کشیش یک روغن مقدسی را به شخص میمالد.
دقت کنید اصلا خود کلمه آیین مقدس در عهد جدید دیده نمیشود. یعنی در کتاب مقدس همچین چیزی نداریم. پس این را چه کسی درست کرده است؟ در کتاب آمده ولیکن دو موضوع هست که صریحا و قطعا از طرف خداوند ما امر به انجام آن صادر شده است.
این دو موضوع در تمام قرون و اعصار و در تمام شعب کلیسای مسیح مورد عمل بوده و هست و آن دو تعمید و عشاء ربانی است. ولی به مرور زمان و به تدریج عده (دقت کنید) عده این آیینهای مقدس رو به افزایش نهاده است. مثلا؛ اول پنج تا نماز واجب داشته باشیم و به مرور زمان بشود دوازده نماز واجب.
در قرن دوازده بود که تعداد این آیینهای مقدس به هفت رسیده. این هفت آیین هم عینا آنهایی نیست که امروز به آن عمل میشود. یعنی در طول زمان هم تغییر و تحول یافته است.
* با تشکیل شورای ترنت، مجموعهای من درآوردی به عنوان اوامر مسیح مطرح شد
این هفت آیین در شورای ترنت که در سال 1947 میلادی تشکیل یافت. شورای ترنت مربوط به چه کسی بود؟ بزرگان علمای مسیحیت جمع شدند و کشیشهای بزرگ از تمام کشورهای عالم آمده بودند و نشستهاند رأی دادهاند و به عنوان اوامر مسیح منتشر کردند. آقا نبود. اوامر مسیح این چیزها نبود. در عهد جدید اصلا همچین لغتی وجود نداشت.
اعمالی که در مسیحیت باید عمل شود همان اعمالی است که در یهودیت بوده. آنچه که حضرت مسیح آورده یک مجموعه دستورات اخلاقی است. یعنی قبول تورات به علاوه یک موارد دیگر. تورات قبول است و تمام دستوراتش درست است.
خاطرتان باشد هفته پیش عرض کردم. بزرگ اولیه مسیحیت نامش چه بود؟ پولس. در مسیحیت امروز میگویند پولس رسول. رسول مسیحیت است. حضرت مسیح رسول نیست. او که از نظر آنها پسر خداست. رسول مسیحیت، پولس است.
حکم خنعان که در یهودیت یک حکم واجب است و تمام ادیان آسمانی از حضرت ابراهیم(ع) به بعد این حکم را داشتهاند را ایشان ملغا کرد. حالا توضیحش را عرض نمیکنیم. ایشان لغو کرد. شورا اعلام داشت هرکس این هفت آیین را که از واجبات مسیحیت است قبول نکند و باور ننماید که این هفت آیین از حضور مسیح صادر شده است، لعن بر او باد. شورا گفتند. آیه چه میگفت؟ آیه میگفت مسیحیان علمای دین خودشان و احبار و رهبانشان را ربّ قرار دادند. مسیح را خدا قرار دادند. این دو تحریف بزرگ در مسیحیت اتفاق افتاد. علمایشان را در جایگاه ربّ قرار دادند و حضرت مسیح را در جایگاه خدا قرار دادند. یعنی عبادت کردند. در برابر مجسمه حضرت مسیح و عکس او نماز میخوانند. و البته در برابر حضرت مریم هم این کار را میکنند.
علمای مسیحیت خودشان میدانستند که ابتدا دو آیین بوده و خودشان هفت تا کردند؟ شورای ترنت این تصمیم را گرفت. آن هفته هم عرض کردم اینکه حضرت مسیح پسر خداست نه مخلوق خدا، شورای نیسه در قرن چهارم تصویب کرد. بعد از اینکه امپراطوری رم مسیحیت را به رسمیت شمرد، در شورای نیسه یا نیقیه این تصمیم را گرفتند.
* دو تحریفی که در مسیحیت رخ داد
در آیه 64 سوره مبارکه آل عمران میفرماید: «قـُلْ یا أهلَ الکِتابِ تَعَالـَوْا إلى کلِمَةٍ سَواءٍ بَیْنـَنا وَبَیْنـَکمْ ألـّا نـَعْبُدَ إلـّا اللهَ»؛ یک حرفی را هر دوی ما قبول داریم و آن خدای واحد است. بیایید ما و شما جز او را نپرستیم. «ألـّا نـَعْبُدَ إلـّا اللهَ وَلا نـُشْرکَ بـِهِ شَیْئا»؛ مسیح و مریم را در کنار خدا عبادت و پرستش نکنیم. این مورد اول بود. عرض کردیم در مسیحیت دو تحریف بزرگ رخ داده است. یکی اینکه بشر را جای خدا گذاشتهاند و او را میپرستند. نه اینکه فرمان میبرند. به جای خدا میپرستند. یعنی در برابر او نماز میخوانند. دوم اینکه «وَلا یَتـَّخِذ بَعْضُنا بَعْضًا أرْبابًا مِنْ دون اللهِ» بعضی از ما بعضی دیگر را غیر خدا رب گرفتهایم. خب من و شما که یکی هستیم. ببینید امامزاده، امامزاده متولد میشود. اما کشیش یا عالم دین اسلامی، عالم متولد نمیشود. بعد میرود درس میخواند و عالم دین میشود. خب اگر عالم دین شد با دیگران چه فرقی میکند؟ از این حیث. او فقط علم دین را دارد و باید آن را به مردم برساند. نباید از خودش حرف بزند. «وَلا یَتـَّخِذ بَعْضُنا بَعْضًا أرْبابًا مِنْ دون اللهِ» ربّ قرار ندهید. بعضی از ما بعضی دیگر را ربّ قرار میدهیم.
در آیه 31 سوره مبارکه توبه هم میفرماید: اتـَّخَذوا أحْبارَهُمْ وَرُهْبانـَهُمْ أرْبابًا احبار و رهبان، یعنی علما و عابدان مسیحیت را ربّ قرار میدادند. یعنی او یک سخنی میگوید و میپذیرند. میدانند مسیحیت این نبوده. ما درست کردهایم، اما میگویند هرکس اینها را قبول نکند لعنت خدا بر او باد. این حرفی است که مسیح زده؟! آقا! مسیح این حرف را نگفته. هر حرفی که از مسیح به دست ما رسیده همان است که در اناجیل چهارگانه است. حالا چرا انجیل چهارتاست؟ عیب ندارد.
* اناجیل چهارگانه؛ حقیقت یا تحریف؟
میگوییم چهار نفر از شاگردان مسیح، دقت کنید چهارنفر از شاگردانش، حوادث عمر مسیح را توصیف کردهاند. حوادث عمر مسیح را روایت کردهاند. مانند کتابهای حدیث ماست. ما در کتابهای حدیثمان میگوییم پیامبر اینگونه بود، اینگونه بود. اینطور متولد شد. بعد اینطور شد. چند سال دیگر اینطور شد. چهل سالگی مبعوث شد و... . در هر صورت در آنها چنین حرفی نبوده. «اتـَّخَذوا أحْبارَهُمْ وَرُهْبانـَهُمْ أرْبابًا» به جای خدا ربّ قرار دادند. احبار، حِبر یا حَبر یعنی دانشمند. رهبان یعنی عابدان مسیحی. کسانی که در بیابانها دیری داشتند و در آنجا به عبادت میپرداختند. اینها راهبان مسیحی بودند.
در ادامه آیه میفرماید: «وَالمَسیحَ ابْنَ مَرْیَمَ» او را چه فرض کردند؟ او را اله و معبود گرفتند. «وَما اُمِروا إلـّا لیَعْبُدوا إلهًا واحِدًا»؛ آنها دستور داشتند فقط خدای واحد را پرستش کنند. ببینید پرستش با اطاعت دو چیز است. ما سر در برابر خدا میگذاریم و فرمان خدا را میبریم. دو حرف است. جز در برابر خدا نباید سر بگذاریم و جز خدا را نباید اطاعت کنیم. پیامبر و ائمه چه هستند؟ در آیه 3 و 4 سوره مبارکه نجم میفرماید: «وَما یَنطِقُ عَن الهَوَى، إنْ هُوَ إلا وَحْیٌ یوحَى»؛ هرچه بر زبان مبارکش میگذرد، یک کلمه از خودش نمیگوید. در قرآن آمده که اگر یک کلمه به ما نسبت دهد رگ قلبش را قطع میکنیم. یعنی درجا نابود میکنیم. درجا! یک کلمه به ما نسبت دهد. در آیه 44 سوره مبارکه حاقه میفرماید: وَلـَوْ تـَقـَوَّلَ عَلــَیْنا بَعْضَ الأقاویل تقوّل یعنی به نادرستی.