گزيدهاي ازسرمقاله روزنامههای پنجشنبه
گزيدهاي از سرمقاله روزنامههاي امروز را ميتوانيد، اينجا بخوانيد.
ستون یادداشت روز روزنامه کیهان به مقاله ای به قلم محمد ايماني اختصاص یافت:
معلوم و مجهول يك معادله پيچيده
كشور ما در شرايط پيچيده اي به سر مي برد. «پيچيدگي شرايط» عبارت كشدار و پرتعليقي است كه بايد تبيين شود. پيچيدگي سكه اي است كه دو طرف دارد. يك سوي آن بشارت بلوغ و بالندگي و پيشرفت است و سوي ديگر آن تداعي چالش و زحمت را مي كند. معادله رياضي چند مجهولي كه پيش روي يك رياضيدان برجسته مي گذارند تا حل كند، هزار برابر پيچيده تر از مسئله رياضي ساده اي است كه به دانش آموز كلاس اول مي دهند و از او مي خواهند پاسخ دهد. يا آزموني كه براي داوطلب دوره دكترا برگزار مي كنند بارها بغرنج تر و سخت تر از تست هاي كنكور ورودي دانشگاه است. چه بايد كرد؟ آيا به اعتبار اين پيچيدگي مي توان از خير آزمون دكترا يا حل معادله هاي سخت كه راهگشاي پيشرفت است، گذشت؟
بخشي از پيچيدگي شرايط ما با شرايط پيچيده جهان گره خورده است. جهان با زلزله فراگير سياسي، اقتصادي و فرهنگي روبرو است. اين رويداد همان گونه كه در حال تغيير سيماي غرب آسيا (خاورميانه) است، به سمت اتحاديه اروپا و آمريكا كشيده شده مي شود. سقوط 4 دولت اروپايي در كمتر از يك سال نشان داد كه ديگ سياست در اين اتحاديه روي آتش قرار گرفته است.
از آن سو بزرگترين كشور سرمايه داري و مدعي ابرقدرتي، با 16 هزار و400 ميليارد دلار بدهي تبديل به بدهكارترين كشور دنيا شده و به تعبير خود آمريكايي ها بر لبه پرتگاه قرار گرفته است. با اين وصف و به عنوان مثال، رنج هاي اقتصادي ما با گرفتاري هاي اقتصادي آنها مطلقا قابل مقايسه نيست. آنجا اجراي كامل نسخه سرمايه داري به حد اشباع رسيده و بحران فزاينده، كاملا بومي و درون زاست حال آن كه اگر بخشي از چالش ما، سوءمديريت است، بخش ديگر برون زا و متاثر از فشارها و اخلال هاي خارجي است. بخش اخير خاستگاه روشني دارد.
غرب به درستي مي فهمد كه در سقف توانايي هاي خود ايستاده و فواره قدرت او در حال سقوط است اما در مقابل، قلمرو قدرت و نفوذ ايران در حال گسترش است. بدبين ترين تحليلگران اگر هم در ميزان تاثير انقلاب اسلامي در دو مقوله «بيداري اسلامي» و «مقاومت اسلامي» اما و اگر داشته باشند در اصل اين تاثير ترديد ندارند.
جبهه استكبار بر مبناي اين قضاوت خدشه ناپذير مترصد است اگر هم نمي تواند موتور اين حركت را در ايران خاموش كند لااقل از حجم و سرعت فعاليت آن بكاهد و اصطلاحا اين روند را مهار كند. تحريم هاي به اصطلاح خودشان گزنده و فلج كننده براي همين منظور طراحي شده كه «پيشرفت» و «پيش روندگي» انقلاب اسلامي را دچار دست انداز كند. اين هم بخشي از دلايل پيچيدگي شرايط است يعني دشمن با فرض اينكه ايران در جهات مختلف علمي، فرهنگي، سياسي، اقتصادي و ديپلماتيك در حال پيشرفت است، اقدام به مسئله سازي و عمليات ايذايي مي كند.
اما آيا فقط دشمن متهم است و دوستان هيچ سهمي از عوامل ايجاد سختي ها و دشواري ها و چالش ها براي كشور ندارند؟ بي ترديد سهم كوتاهي ها و خيانت ها (قصور و تقصير و تعمد) در اين ميان تعيين كننده است درست مانند چاشني كوچكي كه بمب هاي بزرگ را منفجر مي كند. كوتاهي هاي دوستان، چاشني اصلي براي عمل كردن و فعال شدن پروژه هاي دشمن است، همچنان كه اسباب ناكامي در موقعيت هاي پيروزي است.
خداوند 2 چيز را بر خود واجب كرده، ياري و نجات مومنان. «كان حقاً علينا نصرالمومنين» (روم/ 47) و «كذلك حقاً علينا ننج المومنين» (يونس/103). خداوند مي فرمايد ياري و نجات مومنان برعهده - و سزاوار پروردگاري- ماست. اما اين مهم قاعده مند است. به تصريح آيه 152 سوره آل عمران كه به ماجراي جنگ احد بازمي گردد، 3 اتفاق انساني موجب توقف وعده نصرت الهي مي شود. «همانا خداوند به وعده خود عمل كرد آن هنگام كه به اذن او دشمنان را به هلاكت مي رسانديد تا اينكه سست و فشل شديد و به منازعه در كار پرداختيد و نافرماني و عصيان كرديد به خاطر غنايم دوست داشتني كه ديديد...
خدا هم (قدرت) شما را از آنها بازگرداند تا بيازمايد و همانا از شما درگذشت و او داراي فضل براي مومنان است». تاريخ پرفراز و نشيب ما همانند تاريخ صدر اسلام حاوي برخي از اين سستي ها، منازعات و اختلافات ناحق، و عدم اطاعت از مولا به هنگام امر يا زنهار است. در مقابل هر جا كه جديت جهادي، همدلي معطوف به اولويت ها و تبعيت از مقتدا، بر فضاي تعاملات حاكم شد، پيروزي هاي باورناپذير و فتوحات بزرگ رخ عيان كرد.
هنر بزرگ انقلاب ما در طول اين 34 سال پرماجرا، مديريت و غلبه بر چالش هاي مهيبي بوده كه هركدام از كمترين آنها مي توانست كمر يك كشور و ملت را بشكند. ملت و نظام ما در ماجراي شگفت جنگ تحميلي مظلوم واقع شد. هيچ چالش ديگري به بزرگي آن جنگ چند لايه نظامي، سياسي، اقتصادي، اطلاعاتي و رواني نمي رسد. اما كشور ما از اين ميدان سربلند بيرون آمد به اعتبار اين فهم عمومي كه كشور دستخوش يك جنگ خانمان برانداز است و نبايد اجازه داد هيچ حاشيه ديگري ما را از هجوم دشمن غافل كند.
با اين وجود آيا در آن روزگار، ديگر هيچ سياستمدار و خطيب و بازاري و روزنامه نگار و صاحب حزب و گروهي خيانت نكرد؟ پس ماجراي بني صدر و سازمان مجاهدين خلق و نهضت آزادي و آقاي منتظري و زالوصفتان اقتصادي و انبوه تروريست هاي سياسي و رسانه اي و فرهنگي و يا دعواهاي پايان ناپذير جناح هاي موسوم به چپ و راست چه مي شود؟ همان روزگار كه كشور در ميانه آتش و خون بود، جفاكاران مشغول كار خود بودند.
سيدنورالدين عافي راوي كتاب پرفروش نورالدين پسر ايران در بخش آخر همين كتاب روايت مي كند كه چگونه در پايان جنگ و پس از 77 ماه حضور در جبهه و انواع جانبازي ها كه باعث 22 بار جراحي و انواع ماجراهاي تلخ و شيرين شده، براي حل مسئله سربازي و كارت پايان خدمت خود مراجعه مي كند اما فرد مسئول- ملبس به لباس روحاني- براي وي جريمه و حبس به خاطر تاخير در سربازي صادر مي كند! و جنگيدن او را نيز مورد تخطئه قرار مي دهد و... اما اصل دفاع پيروز و شرافتمندانه از عزت و استقلال و سيادت كشور و غلبه بر چالش هاي بزرگ كه با اين حاشيه هاي تلخ و گزنده نمي تواند فراموش شود.
به روز شده ترين برنامه دشمن در ماه هاي آينده، الحاق محور فشار اقتصادي به فشار سياسي- امنيتي و بازسازي پروژه «بي ثبات سازي» و «سرگرم سازي» است. اگر زماني سازمان منافقين به ارتش صدام «گرا» مي دادند كه كدام نقاط حساس را در جبهه يا پشت جبهه هدف قرار دهند، مع الاسف امروز هم حلقه هايي هستند كه به دشمن گرا مي دهند كدام نقاط آسيب پذير يا استراتژيك را هدف بگيرد. اين طيف به حرام خوري سياسي آلوده شده و ننگ دوپينگ با فشار خصمانه دشمن عليه جبهه خودي را به جان خريده اند.
آنها براي دشمن و دشمن براي آنها فضاسازي و بازي سازي مي كنند تا ملت و حاكميت در برابر زياده خواهان خارجي و داخلي كوتاه بيايند. انتخابات براي جبهه احزاب، ايستگاه مهمي است اما نه اينكه قبل و بعد از آن را مهم نشمارند. از نگاه آنها اين جنگ يك روند است و نه يك اتفاق نقطه اي. در مقابل آنها جبهه بزرگ دوستان انقلاب نيز ضمن مهم تلقي كردن انتخابات، بايد نگاه جبهه اي و روندي- و نه ايستگاهي- به ميدان داشته باشند.
نبايد اجازه داد فرصت مهم 7-6 ماه پيش رو تا انتخابات و تشكيل دولت جديد، هدر برود. مخاطب اين سخن دولت و مجلس و دستگاه قضايي و همه گروه ها و جريان هاي حاضر در زير چتر انقلاب و جمهوري اسلامي است. اگر با هر چالشي كه دشمن عليه ما ايجاد مي كند درست مواجه شويم، يقينا باعث شكوفايي استعدادها و فعليت يافتن ظرفيت هاي بزرگ انساني و علمي و فني و اقتصادي و سياسي و فرهنگي ما خواهد شد. تحريم هاي دشمن در روزگار جنگ، مرزهاي دور خودكفايي و خلاقيت هاي معجزه آسا را زير پاي ما آورد و براي بسيج ملي انگيزه دوباره پديد آورد. اكنون نيز چالش اقتصادي دشمن مي تواند افق هاي تازه را پيش روي ما بگشايد. اما شرط مهم، اصلاح برخي روش هاي غلط در تعاملات مديريتي سياسي، رسانه اي و بين قوه اي است.
خنده دار خواهد بود اگر در ميدان جنگ، اعضاي يك جبهه هر كدام براي خود بلندگويي تعبيه كنند و هم رزم خود را با آتش كلمات بكوبند و ديالوگ ناشنوايان راه بيندازند كه در آن هركس حرف خود را مي زند. طراحي شيوه هاي تك يا پاتك در مقابل دشمن كه بلندگو نمي خواهد. رزم آوران كاربلد در اين مواقع مي روند در خلوتي مي نشينند و همفكري مي كنند و به خاطر اهداف بزرگتر از دعاوي خود تنازل مي كنند تا كار پيش برود. چنين ميداني، موقعيت ايثار و فداكاري و هم پشتي و ايجاد پوشش دفاعي براي يكديگر و ريختن آتش تهيه بر سر دشمن است نه شرايط استئثار و خودخواهي و خودپسندي و خودشگفتي و خودكامگي و تكاثر.
مستي و منگي همه جا براي انسان خردمند ناپسند است و در بحبوحه رزم، زشت تر. «آن زمان مست مي شويد اما نه از شراب بلكه از نعمت و بهره مندي... آن هنگام است كه بلا شما را چنان بگزد كه جهاز، پشت شتر را» (خطبه 187 نهج البلاغه). بخشي از تلخي هايي كه اصحاب حزب و رسانه و سياست و قدرت و مديريت در كام جامعه مي ريزند، اتفاقا از نعمت اقتدار و امنيت و عزت كشور است كه به جاي شكر باعث مستي جماعتي مي شود و خوشي زيادي زير دلشان مي زند! برخي نخبگان در كشور ما دچار «سكر نعمت» هستند اگر كه حاشيه ساز و حاشيه پردازند و غفلت آفرين شده اند.
آنچه بعضا دور اين چرخه معيوب را تند مي كند فرافكني مسئوليت در كنار خودبسندگي و تمايزطلبي است. فرق است ميان صادقانه عذرآوردن و بهانه تراشيدن. «بل الانسان علي نفسه بصيره ولو القي معاذيره». انسان مجاهد در متن سختي ها و فشارها نيز تن به بهانه تراشي و فرافكني مسئوليت نمي دهد.
به گردن هم انداختن مسئوليت ها و خوار و خفيف كردن يكديگر، يك مرض پرهزينه است. «الا واني قد دعوتكم الي قتال هؤلاء القوم ليلاً و نهاراً... فتواكلتم و تخاذلتم حتي شنت عليكم الغارات. بدانيد من شما را شب و روز و پنهان و آشكار به جنگ با دشمن فرا خواندم... اما شما كار را به گردن هم انداختيد و يكديگر را خوار ساختيد تا دشمن براي غارت به شما تاخت» (خطبه 27نهج البلاغه). منازعه به تصريح آيات الهي فشلي جمعي مي آورد، فارغ از اينكه حق به جانب كدام يك از طرفين منازعه باشد.
اختلاف البته طبيعي حيات بشر است اما تنظيم امور در چهارراه اختلاف ها مكانيزم روشني دارد. قانون اساسي فصل الخطاب اختلافات سياسي و حقوقي در همه نظام هاي سياسي است و در كشور ما نقطه ثقل اين قانون، ولايت و رهبري است. در عين حال در منطق ديني اطاعت از ولي امر و بردن اختلاف و حكميت نزد وي، ملاك متمايز ايمان است. «فلا و ربك لايومنون حتي يحكّموك فيما شجر بينهم ثم لايجدوا في انفسهم حرجاً ممّا قضيت و يسلّموا تسليما. اي پيامبر به پروردگارت سوگند ايمان نمي آورند مگر اينكه در مشاجرات خود حكميت نزد تو آورند سپس در جان خود به خاطر قضاوتي كه تو مي كني، دچار حرج و ناراحتي نشوند و تسليم كامل باشند» (نساء/65).
براي هر كدام ما ديروز گذشت و رفت، و فردا معلوم نيست كه روزي ما باشد يا نه. همين امروز را بايد غنيمت شمرد تا دچار ندامت بزرگ روز واپسين نشد. اگر به مقرّ و مدار حق برگشتيم و دل هامان بر مدار تبعيت از مولا مجتمع شد در همين ماه هاي پيش رو تا انتخابات مي توان چالش هاي اقتصادي و سياسي متعددي را تبديل به فرصت ظفرمندي كرد؛ اگر كه نگاه ما از نوك دماغمان بگذرد و افق هاي دورتر را ببينيم و اتاق جنگ دشمن را زير نظر داشته باشيم. اعرالله جمجمتك... ارم ببصرك اقصي القوم. سرت را به خدا بسپار و... نهايت سپاه دشمن را بنگر!
«ايران و مصر؛خيلي دور خيلي نزديک»عنوان مقاله امروز روزنامه خراسان نوشته کورش شجاعي:
آقاي رئيس جمهور اي کاش کارخوبتان ر ا تکميل مي کرديد!
آقاي رئيس جمهور اي کاش کار خوب ديروزتان را در مجلس با نشستن و شنيدن حرف هاي نمايندگان مردم کامل مي کرديد چرا که حرف ها و حضور شما در مجلس از چند جهت قابل تقدير بود. اول اين که براي بيان حرف هاي خود از تريبون مجلس استفاده کرديد و نکات خود را هر چند برخي از آن ها نسبت به اظهارات قبلي بسيار کلي بود در حضور نمايندگان مردم مطرح کرديد.
اگر چه مردم منتظر شنيدن جزئيات طرح هاي شما خصوصاً درباره بحث مهم مرحله دوم هدفمندي بودند. دوم اين که ادبيات گفتاري شما در سخنراني يک ساعت و بيست دقيقه اي ديروزتان قابل قبول بود و هم در شأن رئيس قوه مجريه و هم در شأن نمايندگان مردم بود بر خلاف برخي صحبت هايتان که متأسفانه نه ادبيات فاخري دارد و حتي گاه به سمت استفاده از کلماتي سوق پيدا مي کند که اصلاً زيبنده حتي يک شهروند عادي نيست.
از ديگر نکات قابل تقدير صحبت هاي ديروز شما در مجلس علاوه بر رعايت حرمت ها تأکيد بر روحيه تعامل بين مسئولان و نمايندگان براي پيشبرد طرح هاي بزرگ کشور بود و اگر چه در عمل برخي از اوقات نه تنها نشاني از تعامل ديده نمي شود بلکه حرف ها و تصميم ها بوي رقابت و بلکه تنازع مي دهد اما همين شيوه بيان شما در ميان نمايندگان مردم گام بسيار مثبت و مبارکي براي تلطيف فضاي سياسي و اجتماعي کشور محسوب مي شود و اميد است که چنين رويه اي خصوصاً بين سران قوا در گفتار و عمل هميشه مشاهده شود و تداوم يابد.
از ديگر نقاط قوت صحبت هاي ديروز شما طرح اهداف بزرگ و اميدوار کننده براي آينده کشور بود البته اين گونه سخن گفتن معمولاً روش شما است و اي کاش در کنار اين حرف هاي اميدوار کننده و اهداف بزرگ، مشکلات بسيار جدي خصوصاً مشکلات امروز اقتصاد کشور را نيز در گفته هايتان لحاظ کنيد و اقداماتي جدي براي حل مسائل عديده اقتصادي و معيشتي مردم و نجات توليد ملي کشور انجام دهيد.
آقاي رئيس جمهور شما روز گذشته در مجلس به گونه اي حرف هاي خود را مديريت کرديد که پس از صحبت هاي شما، مجلس فضايي بسيار قابل قبول، منطقي و آرام داشت و حتي منتقدترين نمايندگان نيز با لحن و ادبيات مناسب و خيرخواهانه صحبت کردند هر چند شما براي شنيدن حرف هاي آنان در مجلس نمانديد اما ساعتي بعد از رئيس و نمايندگان مجلس براي برگزاري جلسه اي مشترک در سه شنبه هفته آينده دعوت کرديد. اين نشان مي دهد که ادبيات و رفتار رئيس قوه مجريه تا چه حدّ در آرام کردن و تلطيف فضاها مي تواند موثر باشد.
يکي ديگر از نقاط قوت صحبت هاي شما که البته معمولاً هميشه بر آن تأکيد داريد به جان خريدن همه مشکلات توسط دولت فعلي است با اين نيت که مدعي هستيد فشارها بر اين دولت بيايد و تحمل کند تا کار براي دولت هاي آينده راحت تر و يا حداقل روي ريل مناسب قرار بگيرد.
اما همگان مي دانند که هر تصميم دولت بايد در چارچوب قانون، مباني علمي، هم فکري، استفاده حداکثري از ظرفيت کارشناسي و نخبگان کشور و تعامل مسئولان و نمايندگان مجلس انجام پذيرد چه اگر کارهاي بسيار بزرگي که شما در ۲ دولت خود انجام داده ايد کاملاً بر اصول پيش گفته تصميم سازي، تصميم گيري و اجرايي مي شد قطعاً امروز وضعيت اقتصادي کشور بسيار بهتر از اين مي بود. به عنوان مثال طرح بزرگ، لازم ، ضروري و برزمين مانده سهميه بندي بنزين و هدفمند کردن يارانه ها که با سه هدف بسيار والاي بسط عدالت، استفاده بهينه از انرژي و کاهش وابستگي بودجه به نفت طراحي شد اگر در اجرا بر اساس قوانين و توجه لازم به بخش توليد و حمل و نقل عمومي اجرايي مي شد امروز شاهد بسياري از مشکلات موجود براي واحدهاي توليدي و صنعتي نبوديم.
اما واقعاً از انصاف نيز به دور است که طراحي، راه اندازي و افتتاح پروژه هاي عظيم توليدي و صنعتي را در دو دوره پرکار رياست جمهوري شما ناديده بگيريم همچنين افزايش ظرفيت توليد فولاد و سيمان و تکميل و راه اندازي برخي فازهاي پارس جنوبي و... و خصوصاً انقلاب خانه سازي در طرح مسکن مهر، ساخت بومي اسکله ها و سازه هاي عظيم مورد نياز در بخش استخراج گاز از عمق دريا، رسيدگي جدي به نيازهاي اساسي مردم شهرهاي کوچک و حتي روستاهاي دورافتاده، همچنين انجام سفرهاي استاني به ويژه از حيث ايجاد ارتباط مستقيم مسئولان با مردم و شناخت مشکلات در صحنه و... را چگونه مي توان ناديده گرفت.
اما آقاي رئيس جمهور اجراي نه چندان وفق قانون برخي از بخش هاي طرح بزرگ هدفمندي علاوه بر اين که در کنار تحريم هاي همه جانبه به گراني و تورم فزاينده دامن زد مشکل تأسف بار کاهش توليد برخي واحدهاي توليدي و صنايع و گاه در حد يک سوم ظرفيت کار کردن برخي واحدهاي توليدي را به دنبال داشته است. واقعيت تلخ ديگر، وضعيت نه چندان مناسب اقتصاد امروز کشور است که بي ترديد بخشي از اين وضعيت نتيجه اهمال و قصور مديريت اقتصادي کشور است، مانند افزايش سرسام آور نرخ ارز و قيمت طلا از يک سو و کاهش شديد ارزش پول ملي از ديگر سو.
به برخي تصميم هاي خلق الساعه شما مانند برکناري پر حرف و حديث چندين وزير و چندين استاندار و يازده روز خانه نشيني يا دورکاري شما هم در اين مقال کاري ندارم اما بر اين باورم که اگر شما بر ادبيات و خصوصاً رفتار تعاملي موثر با جامعه گسترده کارشناسي و نخبگاني کشور و نمايندگان مجلس باور عميق داشتيد و يا بر اين باور به خوبي عمل مي کرديد مشکلات اقتصادي و معيشتي کشور تا بدين حد بر شانه هاي مردم فشار نمي آورد، همچنين اگر در مورد هدفمند کردن يارانه ها در مرحله اجرا به مُرّ قانون و به وعده هايي که به توليد کننده ها و بخش صنعت داده شده بود عمل مي شد فضاي توليد و صنعت و کسب و کار اين گونه رنجور و کم رمق نمي بود.
قصه ارز و طلا نيز که ماجرايي دراز دامن دارد اگر از بحث فساد بزرگ مالي ۳ هزار ميليارد توماني که در دولت شما روي داد و متأسفانه شما از آن به عنوان يک تخلف اداري تعبير کرديد نيز بگذريم اما کمبود دارو و مشکلات درماني مردم در ماه هاي اخير به خاطر سوء مديريت ها، لجبازي ها و اختصاص ندادن ميزان لازم ارز به واردات دارو چيزي نبوده و نيست که به راحتي بتوان سياهي آن را از کارنامه بخش بهداشت، سلامت و درمان دولت شما پاک کرد.
آقاي رئيس جمهور نکته مثبت ديگر صحبت هاي شما در مجلس تأکيد بر اين نکته بود که شش ماه اول دولت با شش ماه آخر آن چه تفاوتي دارد و حتي يک روز هم براي کار کردن و خدمت به مردم و کشور غنيمت است و بايد از آن به خوبي استفاده کرد که اميدواريم اين گفته هاي شما واقعاً در عمل نيز محقق شود خصوصاً در اين ماه هاي پاياني عمر دولت شما که به خاطر برخي اظهارات و عزل و نصب هاي گسترده خصوصاً در سطح استانداران و شبهه هايي براي فاصله گرفتن دولت از روزهاي پرکار دولت ايجاد کرده است و در مقابل شائبه هايي براي تلاش براي انتخابات آينده رياست جمهوري و به پيروزي رساندن کانديداي مورد نظر دولت فعلي مطرح است.
آقاي دکتر احمدي نژاد، حرف هاي خوبي که درباره جنگل ها، زمين هاي کشاورزي، معادن و استفاده از ثروت هاي کشور به نفع مردم و در جهت پيشبرد و رشد و توسعه ايران عزيز و کاستن وابستگي بودجه از نفت و استفاده از ظرفيت هاي بالاي کشور مطرح کرديد هم خوب و هم اميدوار کننده بود اما همه اين حرف ها و طرح هاي خوب بايد از معبر ظريف و قابل اطمينان کارشناسي هاي دقيق عبور کند و پس از آن بر اساس موازين قانوني اجرايي شود تا ثمرات مستمر و قابل قبولي براي کشور داشته باشد.
آقاي رئيس جمهور انصاف اين است که بگوييم برخي خواسته يا ناخواسته نه تنها به شما براي اجراي کامل طرح هايتان کمک نکردند بلکه هر چه توانستند چوب لاي چرخ گذاشتند و گاه متأسفانه حتي با دشمنان اين ملت در جهت تخريب شما و حتي کارهاي بزرگ و خوب دولت شما همصدا شدند اما آقاي احمدي نژاد شما هم در کنار کارهاي بزرگ و شکستن فضاي اشرافي گري و تجمل گرايي و رياست محوري و ترويج ساده زيستي متأسفانه کارهاي غيرقابل قبول و ناپسندي از جمله فرافکني و زير سوال بردن جدي تمام دولت هاي قبل از خود و همچنين آن ماجراي تلخ مناظرات انتخاباتي سال ۸۸ و اتهام زدن به کساني که در جلسه حضور نداشتند و فاصله گيري از انصاف و مروت را انجام داده ايد.
آقاي رئيس جمهور البته بايد اذعان کرد که توهين هايي که به شما شد نيز به هيچ رئيس جمهور و حتي هيچ مسئول رده پايين اين کشور نشده است.در صورتي که هم شما بايد به آن فضاها ورود نمي کرديد و هم بايد حرمت شما به عنوان رئيس جمهور منتخب مردم و از آن مهمتر به عنوان يک انسان پاس داشته مي شد که برخي اين حرمت ها را اصلاً پاس نداشتند.
نکته آخر اين که اي کاش کار خوب ديروز خود را در مجلس با نشستن و گوش کردن سخنان نمايندگان مردم تکميل مي کرديد و به گونه اي برنامه ريزي مي کرديد که پس از بيان حرف هاي خود، صحبت هاي نمايندگان مردم را نيز في المجلس مي شنيديد.اين کار هم به نوعي صحبت هاي يکطرفه شما را در به اصطلاح مصاحبه هاي تلويزيوني جبران مي کرد و هم باعث مي شد به طور مستقيم و پس از بيان نقطه نظرات شما درباره مسائل بسيار مهم کشوري، ديدگاه هاي لااقل تعدادي از نمايندگان مجلس را به طور مستقيم و بلاواسطه مي شنيديد.
« شیوه برخورد با نهادهای بینالمللی»عنوان سر مقاله امروز روزنامه آرمان نوشته دکترحمیدرضا آصفی( سخنگوی پیشین وزارت خارجه)را می خوانید:
هرچند بحث هستهای ایران با آژانس طولانیشده و بیش از حد به درازا کشیده است اما باید گفت این موضوع با تمام استمرار زمانی که دارد خیلی هم پیچیده نیست و میتوان آن را بسیار سریعتر و صریحتر حل کرد اما برای حل این مساله لازم است طرفین موضوع را درستتر بنگرند. وقتی زاویه دید در بررسی یک موضوع متفاوت باشد، بدیهی است که هرگونه صحبت و مذاکره سرانجامی نخواهد داشت.
موضوعی که وجود دارد این است که آژانس پرونده هستهای ایران را با نگاه سیاسی بررسی میکند یعنی طرف مقابل بیشتر از آنکه موضوع هستهای ایران را در چارچوبی فنی ببیند، سیاسی میبیند و این همان مسالهای است که باعث میشود مساله سیاسی بشود. اگر به سیر پرونده هستهای ایران نگاه کنیم، متوجه میشویم در بین تمام گزارشهای آژانس در زمان آقای محمد البرادعی و یا قبل از آن، حتی یک نمونه وجود ندارد که در آن انحراف از مقاصد صلحآمیز ذکر شده باشد.
هاينونن که یکی از سختگیرترین متخصصان انرژی هستهای بود که بیش از 10 بار به ایران سفر کرده در همان دوره در گزارشهایش به صراحت اعلام کرده بود نشانهای برای صحت صلحآمیز نبودن انرژی هستهای ایران و نشانهای برای خروج ایران از تعهدهایش وجود ندارد. البرادعی هم پس از اتمام دوره ماموریتش در آژانس اعلام کرده بود مقاصد غیرصلحآمیزی وجود نداشته است. با تمام این تعابیر هرچند آژانس به عنوان نهادی مستقل شناخته میشود اما نباید این را از نظر دور داشت که آژانس بیش از هر چیز، نهادی است که تحت فشار قدرتهای بزرگ است چراکه وقتی دلیلی برای غیرصلحآمیز بودن وجود ندارد، غیر طبیعی است که این مساله تا این حد بغرنج بشود. موضوع پارچین، موضوعی است که از ابتدا برای آژانس مطرح بود.
به دلیل اینکه موضوع پارچین در حیطه وظیفه آژانس نبود ایران در مورد بازدید از پارچین مخالفت نشان میداد و مقامات ایران همواره معتقد بودند هیات آژانس جز بازدید از سایتها و مراکز هسته ای، نمیتواند از مراکز دیگر بازدید کند. اما میتوان این مساله را از زاویه دیگری هم نگریست و حسن نیت خود را از طریق دیگر نشان داد. به عبارت دیگر ایران میتواند گاهی فراتر از پروتکل و ان پی تی اقدام کند و نشان بدهد چیزی برای مخفی کردن وجود ندارد. باید این نکته را هم در نظر گرفت که اگر موافقت ایران هم برای بازدید از پارچین نباشد، کار خلافی صورت نگرفته است و اگرهم انجام بدهد، حسن نیت خود را نشان داده است.
مساله مهم این است که با توجه به فشاری که بر آژانس وارد میشود، اگر بازدید از سایت پارچین هم انجام شود، بعید نیست موضوعی دیگر توسط غرب علم نشود. به بیان دیگر ساده انگاری است اگر گمان کنیم تنها با بازدید از سایت پارچین همه اختلافها پایان مییابد. بهرغم تمام فشارهایی که به ایران وارد میشود، ایران در بحث انرژی هستهای موفقتر میشود.
این نکته هم حائز اهمیت است که هرچه فشار بیشتری بر ایران وارد شود و تحریمها ادامه یابد، تکنولوژی هستهای در ایران بومیتر میشود. یکی از کارشناسان غربی میگفت شما میتوانید سایتها را از بین ببرید اما این دانش در ایران به دست آمده است. دانش را نمیشود نابود کرد یا از بین برد. مساله آژانس مسالهای است که تنها از طریق ایجاد لابی به دست میآید. در مواردی مسئولان ما این تفکر را دارند که از طریق خرج کردن پول میشود با آژانس همکاری بیشتری کرد، در صورتی که مذاکره هیچگاه با پول به دست نمیآید. بعضی وقتها باید پول خرج کرد اما بیش از هرچیز این ارتباطات است که میتواند راهگشا باشد. گاهی ارتباطات دوستانه میتواند بهاندازه میلیاردها دلار ارزش داشته باشد. بنابراین در برخورد با نهادهای بینالمللی این روابط دوستانه و مذاکرات دیپلماتیک و لابیهای دوستانه است که میتواند کار را پیش ببرد.
حجتالاسلام سيدرضا اكرمي( نماینده سابق مجلس) در یادداشتی برای ستون سرمقاله روزنامه تهران امروز این طور نوشت:
در انتظار كارنامه عملكرد
سخنان جناب رئيسجمهور در جلسه علني ديروز مجلس از چند لحاظ قابليت بررسي دارد كه مهمترين آن برنامههايي است كه آقاي رئيسجمهوري در ماههاي پاياني عمر دولتش براي اقتصاد كشور ارائه داد. بررسي اين موضوع از اين لحاظ قابل توجه است كه معمولا ماههاي پاياني فعاليت يك دولت در هر كجاي دنيا زماني است براي ارائه گزارشي از عملكرد سالهاي بر سر قدرت بودن. ضمن اينكه سخنراني روز گذشته رئيسجمهور در صحن علني مجلس شوراي اسلامي ناظر بر مشكلات امروزي جامعه ما نبود.
بنابراین انحراف از مشکلات فعلی و در عوض ارائه برنامه برای سال های آینده که قاعدتاً این دولت بر سر کار نخواهد بود، دو نقد اساسی وارده بر سخنان رئیس جمهور ارزیابی می شود. از نگاه متخصصان و ايضا مجلسيان، مهمترين مشکلات کنوني مردم در کشور تورم، گراني و افزايش افسار گسيخته قيمتها، است که هيچ ضابطه و قاعدهاي هم ندارد. بيکاري و نبود اشتغال در ميان قشر جوان جامعه از ديگر معضلات موجود است.
سرگرداني نقدينگي رقم بالايي را به خود اختصاص داده است و اين مهم تمام معادلات در بازارهايي مانند سکه، ارز و ساير اقلام و کالاها را بر هم ريخته است. آنچه انتظار ميرفت رئيسجمهور به آن توجه داشته باشد، ارائه راهكاري براي عبور از اين معضلات بود. اما آنچه ناظر به آن بوديم در راستاي رسيدن به اين سرفصل نيست. سخنان رئيسجمهور، سخناني نبود كه بتوان از آن رهيافتي براي خروج از وضعيت اقتصادي به وجودآمده يافت.
نكته قابل اهميت ديگر آن بود كه رئيسجمهور در حضور نمايندگاني سخن ميگفت كه براي حل مشكلات ساعتها كار كردهاند، مطالعه كردهاند، پيشنهادات و راهكارهايي را ارائه داده و كاملا مشرف به مباحث هستند. بنابراین تمسک به صرف گفته نمیتواند برای چنین نمایندگانی و چنین مجلسی قانع کننده باشد. پس صرف ايراد خطابه و ترك مجلس بعد از آن نميتواند نشاني از جلسه همفكري براي حل مشكلات اقتصادي باشد.
ما در كشور، مشكل حرف زدن يا شعار دادن نداريم. بلكه دغدغه امروز ما رسيدگي عملي به مسائل و مشكلات موجود است تا اين مشكلات كاهش يابد. در همه جاي دنيا و در همه ممالك مشكل وجود دارد. در ايران نيز وجود درصدي از مشكلات قابل قبول است ليكن عبور از خط قرمزهاي اقتصادي و اجتماعي قابل چشمپوشي نيست. كشور ايران با وجود داشتن يك درصد از كل جمعيت دنيا، با داشتن سرمايههاي سرزميني، با داشتن استعداد نيروهاي انساني نبايد چنين مشکلاتی را پيش رو ميداشت.
درسخنان رئيسجمهور به اين مشکلات هم اشاره شده است اما حقيقت اين است كه ايشان 8 سال فرصت اجراي برنامههايي جهت هدر ندادن سرمايهها را داشتند. در يك جمله مي توان گفت توضيحات آقاي رئيسجمهور قانع كننده نبود و نمي توان به عملكرد دولت نمره قبولي داد.
حنيف غفاري سر مقاله امروز روزنامه رسالت را به مقاله ای با این عنوان اختصاص داد:
بناي در حال فروپاشي
شواهد و مستندات موجود نشان از تداوم بحران اقتصادي غرب در سال 2013 ميلادي دارد. در حالي که چند روز بيشتر از آغاز ماه ژانويه نگذشته است شاهد انتشار اخباري در خصوص وخامت بحران اقتصادي در منطقه يورو هستيم .اخيرا "گاي رايدر"،مديرکل سازمان جهاني کار با اعلام تاثيرات منفي بيکاري طولاني مدت بر 30 درصد جوانان اروپايي، تعداد بيکاران جوان اين قاره را 5/5 ميليون نفر برشمرده است. تنها در کشور ايتاليا 37 درصد از جوانان بيکار هستند.
اين در حالياست که نرخ بيکاري در دو کشور يونان و اسپانيا نيز تحت تاثير بحران اقتصادي تشديد شده است. از سوي ديگر، آنگلا مرکل صدر اعظم آلمان در خصوص اعطاي کمکهاي بين المللي به قبرس اعلام کرده است که نيکوزيا مسير زيادي تا دريافت کمکها در پيش دارد و فعلا مذاکرات در اين خصوص ادامه دارد.
سال 2012 ميلادي با تشديد بحران اقتصادي در کشورهاي مختلف اروپايي به پايان رسيد. موسسات اعتبار سنجي مانند "استاندارد پرتز"و"مودي"در سال گذشته بارها رتبه اعتباري کشورهاي مختلف اروپايي را کاهش دادند. در اين ميان رتبه اعتباري 28 بانک اسپانيايي کاهش پيدا کرده است .حتي بانکهاي برخي کشورهاي مرفه اروپايي مانند سوئيس و نروژ نيز از اين کاهش رتبه مصون نماندند تا فراگير بودن بحران مالي اروپا بر همگان اثبات شود.
کمبود نقدينگي در سيستم اعتباري و بانکي اروپا سبب شده است تا بحران مالي در اين کشور به نقطه اوج خود برسد. دو کشور فرانسه و آلمان که بر پايه توهمات بناپارتي و بيسمارکي خود را نجات بخش اروپا قلمداد مي کنند خود نيز با پيامدهاي ناشي از بحران مالي دست و پنجه نرم مي کنند. در فرانسه به دليل پايين آمدن توان رقابتي شاهد تشديد بحران در شرکتهايي مانند پژو هستيم.همچنين بحران مسکن در فرانسه موجب بيکاري ده هزار نفر در بنگاههاي مسکن شده است. در خصوص آلمان نيز نشريه اشپيگل گزارش داده است که ميزان فقر در اين کشور سال در سال 2010 ، 5/14 درصد بوده است که مطابق آخرين آمار اين رقم به 1/15 درصد افزايش يافته است .
تشديد بحران بدهي ها در ايتاليا همراه با افزايش نرخ بيکاري در اين کشور نيز بر بحرانهاي پيش روي اروپاي واحد افزوده است. در سال 2013 ميلادي ايتاليا يکي از اصلي ترين کانونهاي بحران مالي غرب خواهد بود. اين در حالياست که اصلاحات مونتي نخست وزير مستعفي اين کشور نيز نتوانست رم را از منطقه خطر دور کند. سال جديد ميلادي سال کاهش بيشتر رتبه اعتباري کشورهاي اروپايي ،سال تشديد بحران بدهي ها و سرانجام سال وخامت اوضاع سيستم بانکي کشورهاي منطقه يورو خواهد بود.
شايد هم اکنون بتوان ارزش تحليلي سخنان هلموت اشميت صدر اعظم اسبق آلمان را درک کرد. هلموت اشميت معتقد است که تامل و درنگ آنگلا مرکل و نيکلا سارکوزي رئيس جمهور سابق فرانسه در حل مسئله يونان علت ايجاد بحران مالي در اروپا بوده است.بر اساس اظهارات اشميت، رئيس جمهور فرانسه و صدر اعظم آلمان حداقل از ژانويه 2010 از بحران مالي يونان آگاهي داشتند، اما همچنان دست روي دست گذاشتند.به اين ترتيب در عرض چند هفته بحران يونان به يک بحران ارزي مشترک در اتحاديه اروپا تبديل شد.
در چنين شرايطي ايالات متحده آمريکا نيز از بحران اقتصادي اروپا مصون نخواهد بود. در سال 2012 ميلادي اوباما سعي کرد به طور همزمان از طرح رياضت اقتصادي مرکل و طرح رشد اقتصادي اولاند حمايت کند تا به نحوي بتواند شرکاي اروپايي خود را در حل بحران يورو متحد سازد. با اين وجود اختلافات برلين و پاريس به قوت خود باقي است و دموکرات مسيحي هاي آلمان و سوسياليستهاي فرانسه قصد سازش اقتصادي با يکديگر را ندارند. از سوي ديگر، به دليل پيوستگي بازارهاي آمريکا و اروپا ، عملا تشديد بحران اقتصادي در آمريکاي شمالي و منطقه يورو به طور مستقيم بر وضعيت طرف مقابل تاثيرگذار خواهد بود.
هم اکنون باراک اوباما بخش عمده اي از انرژي خود را صرف متقاعد ساختن حزب جمهوريخواه و نمايندگان کنگره بر سر طرح هاي اصلاحي مالي خود کرده است. اين در حالياست که اصطکاک دو حزب اصلي آمريکا بر سر مسائل اقتصادي منجر به وخامت بيشتر اوضاع مالي ايالات متحده شده است. اخيرا نشريه هيل چاپ کنگره آمريکا به نکته قابل تاملي در خصوص بحران بدهي هاي ايالات متحده اشاره کرده است. بر اين اساس گزارشها نشان ميدهد که به دنبال پايان مهلت اجراي قوانين اضطراري وزارت خزانه داري آمريکا با هدف مهار ورشکستگي در پي پر کردن سقف بدهي 16/4 ميليارد دلاري، آمريکا تا 15 فوريه 2013 ورشکسته ميشود.
در چنين شرايطي ايالات متحده آمريکا نه تنها قدرت نجات دادن اروپا از توفان يورو را نخواهد داشت، بلکه خود نيز با بحرانهاي مزمن و غير قابل حلي در سال 2013 روبه رو خواهد شد. اين درحالياست که جدال اروپا و دولت ديويد کامرون بر سر خروج انگليس از منطقه يورو و برگزاري انتخابات سراسري در آلمان و احتمال جابه جايي قدرت در ايتاليا به طور طبيعي بر وخامت اوضاع اقتصادي وسياسي اروپا خواهد افزود.
ناتواني تروئيکاي صندوق بين المللي پول، بانک مرکزي اروپا و اتحاديه اروپا در حل بحران بانکي قبرس به خوبي نشان مي دهد که منابع قدرت در اروپا نيز تواني براي نجات کشورهاي بحران زده نخواهند داشت. آنچه مسلم است اينکه در سال جديد ميلادي شاهد تعدد کانونهاي بحران در اروپا خواهيم بود و ديگر نقاط بحراني غرب به آتن و مادريد ختم نخواهد شد. ايتاليا،پرتغال،قبرس، ايرلند و ...هر يک در حکم کانونهاي جديد بحران در اروپا هستند.
تشديد بحران يورو در سال 2013 ميلادي با توجه به شواهد و مستندات موجود اجتناب ناپذير خواهد بود. ضمن آنکه شهروندان کشورهاي اروپايي ديگر توان همراهي با سياستهاي رياضتي آنگلا مرکل صدر اعظم آلمان را ندارند و همين مسئله باعث تشديد اعتراضهاي عمومي در غرب خواهد شد.
در نهايت اينکه ساختار اقتصادي آمريکا و اروپا را مي توان به يک بناي پيوسته و در حال فروپاشي تشبيه کرد. معماران نه چندان خبره غربي تاکنون نتوانسته اند به مرمت اين بناي کهنه بپردازند و آجرهاي آن يکي پس از ديگري از ساختمان جدا شده و بر زمين مي افتد. هم اکنون نه مصالحي براي بازسازي اين بنا وجود دارد و نه معماري که بتواند اين بناي کهنه و فرسوده را در وضعيت موجود نگاه دارد!
روزنامه حمایت درستون سر مقاله امروز خود این طور نوشت:
اردوغان به دنبال چيست؟
دولتمردان ترکيه که همواره ادعاي جنگ با پ.ک.ک را مطرح ميکردند اين روزها روندي ديگر را در پيش گرفتهاند. هر چند حملات ارتش به مواضع پ.ک.ک ادامه دارد، منابع خبري از طرح دولت ترکيه براي مذاکر با آنها خبر دادهاند، چنانکه حتي ادعاي ديدار نماينده اردوغان نخستوزير با عبدالله اوجالان سرکرده پ.ک.ک مطرح شده است.
برخي اعلام کردهاند دولت ترکيه تاکيد دارد در صورت پايان حملات مسلحانه پ.ک.ک، حاضر به پذيرش خواستههاي آنها و اعزام سرانشان به خارج از ترکيه ميباشد. با توجه به جنگ گسترده دولت و ارتش ترکيه با پ.ک.ک و نيز پيامدهاي قدرتيابي اين جريان و خط تجزيه ترکيه، اين سوال مطرح است که چرا دولت به مصالحه با پ.ک.ک روي آورده است.؟ بررسي اين مسئله در چند بعد قابل توجه است. كه بخشي از آن مربوط به حوزه داخلي ترکيه و تلاش اردوغان براي اجراي سياستهاي امنيتي و سياسي است.
اردوغان در حالي به دنبال کسب بيشتر قدرت در مقام ریيسجمهور ميباشد که اضطراب هاي امنيتي و اقتصادي به موانع اين طرح مبدل شدهاند. اين گزینه مطرح است که اردوغان با گرايش به پ.ک.ک از يکسو به دنبال برقراري امنيت است و از سوي ديگر آراي اکراد را براي خود جلب ميکند.به عبارت ديگر سياست اردوغان نه به دنبال کمک به برقراري امنيت و يا پذيرش حقوق اکراد است، بلکه در چارچوب کسب منافع خويش و حزب حاکم عدالت و توسعه ميباشد.
نكته ديگر سياست هاي منطقهاي ترکيه است. برخي ناظران سياسي تاکيد دارند ترکيه به دنبال اجراي دو گزینه همزمان ميباشد و آن تسلط بر سوريه و عراق است. ترکيه به رغم تحرکات گسترده، تاکنون از اجراي اين طرح ناتوان بوده است. بنابراین تلاش دارد از آرای اکراد براي رسيدن به اين منافع، بهرهبرداري کند. اين طرح مطرح است که آنکارا به دنبال ايجاد همگرايي ميان اکراد عراق و پ.ک.ک باشد تا از آنها براي همراه ساختن اکراد سوريه با طرح تجزيه سوريه استفاده کند.
برخي تاکيد دارند ترکيه در بازي آمريکايي - صهيونيستي گرفتار شده است که براساس آن سوريه، ترکيه، عراق و ايران با تجزيه همراه شده در حالي که ادعاي استقلال براي اکراد را سر ميدهند. به عبارت ديگر نمایش رويکرد به پ.ک.ک ميتواند برگرفته از طرحهاي غرب باشد که هدف آن نابودسازي کل منطقه خواهد بود.
مقاله امروز روزنامه ابتکار را با عنوان « اين يک تهديد است يا فرصت؟ کابينه ايران باراک اوباما »می خوانید:
تيم جديد امنيت ملي و سياست خارجي که مانند صور فلکي در دور دوم رياست جمهوري اوباما حول وي ميچرخد يک اولويت مهم دارد و آن ايران است. بايد گفت اوباما به نحوي اين گروه را ساماندهي کرده که بهترين موقعيت را جهت ارائه پيشنهادي براي توافق با ايران ايجاد کند. از سوي ديگر اين چينش گروهي، يک ساختار ايده آل براي افکار عمومي آمريکا به شمار ميرود که نشان دهد در صورت شکست مذاکرات، دولت ميتواند در خصوص اقدام نظامي تصميم گيري کند، چرا که گزينه اي ديگر پيش روي سياستگذاران نخواهد بود.
اين گروه به رهبري جان کري، که براي سمت وزير امور خارجه آمريکا معرفي شده، و چاک هگل، وزير دفاع پيشنهادي، اداره ميشود. هر دو آنها به رويکرد محتاطانه و اجتناب از جنگ آفريني شهرت دارند. جان برنان نيز کانديداي رياست آژانس مرکزي جاسوسي آمريکاست.
چينش نهايي تيم امنيت ملي جديد اوباما هر چه که باشد ( به طور حتم زناني مانند سوزان رايس در آن مشارکت خواهند داشت) بر مبناي محور کري، هگل، برنان استوار خواهد بود. به اين ترتيب پيام ارسالي به تهران نيز روشن است: هر آن چيزي که توسط اين گروه به شما پيشنهاد شود، بهترين توافقي خواهد بود که ميتوانيد به دست آوريد.
اوباما در دور نخست رياست جمهوري اش، بارها از موضع گيري رک و راست در خصوص برنامههاي هسته اي ايران خودداري کرد. وي با تلاشهاي بنيامين نتانياهو، نخست وزير اسرائيل براي حمايت از اقدام نظامي در صورت دستيابي تهران به توانايي توليد سلاح هسته اي مخالف و در مقابل بر موضع آمريکا در خصوص اينکه نبايد ايران هسته اي شود، تاکيد کرد. به طور خلاصه از تحليلهاي نيويورک تايمز ميتوان اينگونه برداشت کرد که آمريکا يک خط قرمز دارد و آن سلاح هسته اي در ايران است.
اما در تعريف خط قرمز مورد نظر آمريکا حرف و حديثهاي زيادي وجود دارد. اينکه دقيقا آمريکا چه زماني عليه ايران اقدام خواهد کرد و توليد سلاح هسته اي در ايران چگونه تشريح ميشود. اين در حالي است که بين خط قرمز آمريکا و نوع اسرائيلي آن نيز تفاوت فاحشي وجود دارد. با اين وجود موضع اوباما، ايالات متحده را در شرايطي قرار داده که در صورت عبور تهران از خط قرمزي که واشينگتن کشيده، بايد در مورد آن اقدام کند. هر چند که اين خط قرمز کاملا مشخص نيست.
از دولت بعدي آمريکا ميتوان انتظار داشت که تلاشهاي ديپلماتيکي را به منظور دستيابي به معامله بزرگ با ايران بر سر مسائل باقي مانده، دنبال کند. اوباما ميکوشد به ايران و جهان نشان دهد که اين کم خطرترين گروه سياستگذاران خارجي به لحاظ جنگ طلبي است که در سر و سامان داده شده است.
در واقع ايران نيز هم اکنون به طور محتاطانه اي از معرفي چاک هگل به عنوان وزير دفاع، حمايت کرده است.
پيام براي تهران شفاف است: اين گروه به دنبال توافق است و بهترين شرايطي را به شما پيشنهاد ميدهد که ميتوانيد انتظار آن را داشته باشيد. از اين فرصت استفاده کند. اما در عين حال دولت به بازداشتن تهران از دستيابي به سلاح هسته اي متعهد است. گفتني است هگل نيز اخيرا اعلام کرده است گزينه اقدام نظامي عليه ايران از روي ميز برداشته نميشود. به اين ترتيب پيام نهفته در اين اظهارات حاکي از آن است که اقدام نظامي احتمالي عليه ايران نه از جانب اسرائيل بلکه به وسيله آمريکا انجام خواهد شد.
در صورتي که چنين گزينه اي اجتناب ناپذير شود، به مردم آمريکا و جامعه بينالملل گفته خواهد شد که اين تصميم از سوي گروهي اتخاذ شده که چاره ديگري جز آن نداشته است. نيويورک تايمز در اين زمينه مينويسد جنگي که فاختههاي قوي تصميم گيري آن را کرده باشند بهتر از جنگي است که توسط جوجه شاهينها آغاز شود.
تيم جديد سياست خارجي و امنيت ملي اوباما يک کابينه ايران است که براي تصميم گيري بر سر جنگ يا صلح بر سر پرونده هسته اي ايران، ساماندهي شده است. تهران بايد آن را هم يک فرصت و هم يک تهديد ارزيابي کند. به بيان ديگر توافق يا مواجه با پيامدهاي اقدام آمريکا که رهبري آن بر عهده گروهي منتخب و با اعتبار خواهد بود پيش روي ايران است.
منبع: ديپلماسي ايراني
روزنامه جمهوری اسلامی ستون سرمقاله امروز خود را به« تحليل سياسي هفته»اختصاص داد:
بسمالله الرحمن الرحيم
دو ماه پرسوز و گداز محرم و صفر سپري شد و پس از 60 روز سوگواري عزاداران حسيني، ربيع المولود از راه رسيد. در اين ماه، از آغازش كه يادآور هجرت پيامبر اكرم(ص) و تداعي كننده جانفشاني اميرالمؤمنين(ع) در ليلةالمبيت است، تا انتهايش، رويدادهايي بوقوع پيوسته كه موجب سرور شيعيان ميشود. هر چند كه در هشتم ربيع، دلها داغدار شهادت يازدهمين اختر آسمان ولايت، حضرت امام حسن عسكري(ع) است ولي نهمين روز اين ماه پرسرور، روزي است كه شيعيان عصر غيبت به خوبي آنرا گرامي ميدارند، چرا كه سالروز آغاز امامت آخرين ذخيره الهي و نهمين سلاله پاك حضرت اباعبدالله الحسين(ع) است.
در دهمين روز از اين ماه پرخير و بركت، ازدواج پيامبر رحمت باام المؤمنين حضرت خديجه كبري(س) واقع شده و در هفدهم ربيع، رحمت الهي در منتهاي وسعت خود هويدا گرديده و برترين انسانها و شايستهترين مخلوقات الهي پا به عرصه هستي گذاشته تا بشريت را از گمراهي برهاند. ميلاد خجسته خاتم الانبيا حضرت محمد مصطفي(ص) راه نجات را در مقابل ديدگان تاريخ قرار داد و ولادت پرسعادت رئيس مذهب، حضرت امام صادق(ع) نيز آنرا استمرار بخشيد.
تهرانيها در اين هفته نيز گرفتار آلودگي هوا بودند و نفس كشيدن در اين كلانشهر بيمسئوليت، باز هم به سختي صورت گرفت. خدا ميداند كه اگر اندكي باد و جابجايي هوا نبود، چه بر سر مردم ميآمد و لابد مركزيت كشور بايد به دست خفگي سپرده ميشد! اين روزها واژههايي مثل وضعيت "هشدار" و "اضطرار"، براي تهرانيها به كلماتي غمبار تبديل شده كه با شنيدن آن، نفسها به شمار ميافتد.
آلودگي هواي شهر تهران، بيسرو صدا جان مردم را ميگيرد و هزينه بهداشت و درمان را بالا ميبرد به طوري كه به گفته رئيس شوراي شهر تهران، تلفات آلودگي هواي تهران از زلزله هم بيشتر است. تنها كاري كه مديران اجرايي انجام ميدهند، اعلام تعطيلي و اجراي مقررات نيم بند و محدود كننده است درصورتي كه هرگز از برنامههاي سازنده و كنترل كننده آلودگي از قبيل استانداردسازي خودروهاي توليدي، بهبود كيفيت بنزين و گازوئيل غيراستاندارد و... خبري نيست و بودجه محسوس و چشمگيري هم براي توسعه سيستم حمل و نقل عمومي و گسترش شبكه مترو اختصاص نمييابد. متأسفانه طاعون آلودگي، روز به روز سلامتي شهروندان تهراني را تهديد ميكند و متأسفانه تدبيري هم از سوي مسئولين براي نجات مردم از سرنوشت ناگواري كه آنها را تهديد ميكند، انديشيده نميشود و گويا دولتيها فقط هواي خود را دارند و بس!
در اين هفته مجلس درگير بررسي طرحي بود كه با تصويب آن، درصورت اجرا، پرونده دو شغلهها و چند شغلههاي دولتي بسته ميشود! براساس اين طرح، عضويت همزمان كليه اشخاص شاغل در هر يك از قواي سه گانه و مؤسسات و سازمانهاي تابعه و شركتها و مؤسسات دولتي يا وابسته به دولت كه به هر مقدار از بودجه كل كشور استفاده ميكند، ممنوع است. در ادامه براي اجراي اين قانون نيز سه ماه به چند شغلهها مهلت داده شد كه تكليف خود را با اين قانون مشخص كنند، در غير اين صورت برخوردهاي قانوني با متخلفين صورت خواهد گرفت.
از ديگر وقايع هفته اينكه، ديروز رئيسجمهور با حضور در مجلس، سخناني را مطرح كرد و سپس در حركتي غيرمتعارف بدون آنكه حاضر به شنيدن مطالب نمايندگان مردم شود، مجلس را ترك كرد. آقاي احمدي نژاد كه براي پاسخ به مشكلات اقتصادي به همراه چند تن از وزرا به بهارستان آمده بود پس از پايان سخنان خود، با هيات همراه از مجلس خارج شد و عملاً نشان داد كه تمايلي به شنيدن سخنان نمايندگان مردم ندارد.
رئيسجمهور با اين حركت خود ثابت كرد كه ميتوان به زبان گفت "دولت و مجلس با هم متحد هستند" ولي در عمل حاضر نشد به سخنان نمايندگان گوش فرا داد. وي كه در اين سخنان ميبايست نسبت به سئوالات متعددي كه پيرامون مشكلات اقتصادي در ميان نمايندگان و افكار عمومي جامعه مطرح است پاسخگو باشد، به ارائه طرحهاي جديد اقتصادي! پرداخت و درحالي كه 6 ماه به پايان دوره رياست جمهورياش باقي نمانده، در حركتي تبليغاتي اعلام كرد "من 4 راهكار براي نجات اقتصاد ايران دارم." به هر حال رئيسجمهور در حركتي بدعت آميز و بيسابقه، پس از 80 دقيقه سخنراني در كمال بياحترامي مجلس را ترك كرد و نشان داد تحمل شنيدن نظرات نمايندگان را ندارد.
در مسائل خارجي، ادامه فشارها به دولت نوري مالكي در عراق، تشديد اعتراضات اعترافات عليه رژيم عربستان و حمله نظامي فرانسه به كشور "مالي" اهميت بيشتري نسبت به ديگر رويدادهاي خبري هفته داشتند.
در عراق، فشارها به دولت نوري مالكي اوج گرفته است. همزمان گزارشهايي منتشر شده است كه برخي كشورهاي عرب منطقه در تشديد ناآراميهاي داخلي عراق دست دارند و حتي ميليونها دلار در اين راه صرف كردهاند. شكل بحران داخلي به گونهاي شده است كه تشابه آنرا با ماههاي پيش از آغاز بحران سوريه در ذهن تداعي ميكند. اكنون بيش از پيش اين نكته آشكار ميشود كه دستهايي در تلاش است تا بحران سوريه به عراق منتقل شود.
توطئه و فشار عليه دولت نوري مالكي، موضوع جديدي نيست و اين دولت از بدو شكل گيرياش آماج حملات و نقشهها قرار داشت ولي نكتهاي كه حوادث ماههاي اخير را با گذشته متمايز ميكند تلاشهايي است كه قصد دارد حوادث كشورهاي عرب منطقه را كه طي سالهاي اخير صحنه تنشها و دگرگونيهاي داخلي بوده است، در عراق شبيه سازي كند.
چند استان سني نشين عراق به مدت چند هفته است كه شاهد تظاهرات ضد دولتي است. اين اعتراضات به خصوص از زماني آغاز شد كه دولت، وزير دارايي را به دست داشتن در ناآراميها و انفجارها متهم كرد و محافظان وي را بازداشت نمود. در پي اين حوادث، آيتالله سيستاني، شخصيت دورانديش عراق وارد مسئله شد و با ارائه طرحي براي حل بحران عراق، سيد عمار حكيم رئيس مجلس اعلاي عراق را مأمور پيگيري اين طرح نموده است.
آيتالله سيستاني اوايل هفته با نماينده دبيركل سازمان ملل نيز ديدار داشت كه در پي آن، نماينده مذكور نسبت به نقشآفريني اين مرجع بزرگ براي حل مسائل جاري عراق ابراز اميدواري كرد. در پي اين تلاشها بود كه روز گذشته تمامي گروههاي سياسي گرد آمدند تا براي مشكل جاري چاره انديشي كنند. نكته قابل تأمل اين است كه برخي گروههاي سياسي مخالف، از جمله گروه اياد علاوي براي نخستين بار ميباشد كه در چنين اجلاسي حضور مييابد.
اين هفته، فرانسه به دو كشور آفريقايي سومالي و مالي لشكركشي كرد كه اين موضوع، گذشته استعماري فرانسه در آفريقا را در اذهان تداعي كرد. اين تهاجم همچنين نشان داد كه فرانسويها همچنان خود را به عنوان پدرخوانده كشورهاي آفريقايي ميدانند و به خود حق ميدهند با توسل به بهانههاي مختلف در اين كشورها نيرو پياده كنند.
حمله فرانسويها به سومالي كه با دستاويز نجات گروگان فرانسوي انجام شد نتيجهاي نداشت و آنها نتوانستند به هدف خود براي آزادي گروگان مذكور دست يابند. گزارشهايي منتشر شده است كه گروگان فرانسوي در جريان عمليات كشته شده است هر چند گروه شبه نظامي "الشباب" مدعي است كه گروگان مذكور هنوز زنده است.
در "مالي" نيز فرانسويها به بهانه كمك به دولت مركزي، به اين كشور لشكركشي كردند كه اين حمله تاكنون به كشته شدن دست كم 110 نفر و آواره شدن هزاران ماليايي منجر شده است. هر چند فرانسويها اعلام كردهاند با تكميل اهداف خود، از اين كشور خارج خواهند شد ولي ناظران براين عقيدهاند كه فرانسه خود را در باتلاقي گرفتار كرد كه خروج از آن به سادگي ميسر نخواهد بود. برخي نيز مالي را افغانستان فرانسه عنوان كردهاند.
اين هفته، عربستان شاهد افزايش اعتراضات مردمي بود. همزمان با اعلاميه يكصد تن از علماي عربستان كه نسبت به سياستهاي رژيم رياض اعتراض كردند، گزارشهايي از تجمع علماي اين كشور در مقابل كاخ پادشاهي عربستان منتشر شد كه در نوع خود بيسابقه است و از اهميت زيادي برخوردار ميباشد. به اذعان اكثر كارشناسان رژيم عربستان از امنيتيترين نظامهاي جهان محسوب ميشود ضمن اينكه اين رژيم از پشتيباني محكم و همه جانبه آمريكا و غرب برخوردار ميباشد. در چنين فضايي، اهميت گسترش اعتراضات مردمي روشن ميشود. اگر تا ب?ش از اين اعتراضات به استانهاي شيعه نشين محدود بود اكنون اين اعتراضات به پشت كاخهاي پادشاهي رسيده است كه تحولي جديد محسوب ميشود و مويد آن است كه عربستان آبستن حوادث مهم ميباشد.
منبع: باشگاه خبرنگاران