شنبه ۰۳ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۰۷ بهمن ۱۳۹۱ - ۱۶:۰۹

حکايت تجاوزهای مکرر به زن متأهل سوری

شیخ عدنان کمک‌هایی را برایم آورد لذا مجبور شدم در را باز کنم؛ بعد از اینکه وارد خانه شد از من تقاضا کرد تا غذایی برای وی فراهم کنم. شیخ پس از خوردن غذا و چای گفت که امروز نامه‌ای از عبدالناصر دریافت کرده و در آن نامه آمده که زنش را به انقلاب بخشیده و خودش نیز آماده شهادت شده است!
کد خبر : ۹۴۴۱۱
به گزارش پایگاه خبری صراط ؛ پایگاه خبری عربی‌پرس در مطلبی به بررسی گوشه‌هایی از جنایت‌های سران سلفی لبنان و سوریه علیه یک زن سوری پرداخته و می‌نویسد که این جنایات در حالی انجام می‌شود که برخی زنانی که خود را فعال حقوقی زنان در انقلاب سوریه معرفی می‌کنند، نسبت به این رفتارها در سکوت مرگباری فرو رفته‌اند.


زنان فعال حقوق‌بشري سوريه

موضوع مربوط به اهالی یک خانواده از حومه حلب است که از یک مرد به نام عبدالناصر و همسرش به نام نائله تشکیل شده است؛ آنها که از مخالفان دولت بشار اسد در سوریه بودند، برای فرار از تبعات درگیری‌ها و کسب روزی تصمیم به خروج از سوریه گرفتند و به لبنان رفتند و در منطقه "مجدل عنجر" در "عنادان" مستقر شدند، آنها لبنان را محلی امن برای خود می‌دانستند.

مرد خانواده برای خود شغلی پیدا کرد و با وجود اینکه شغل زیاد خوبی نبود، اما می‌توانست هزینه‌های زندگی آنها را تأمین کند. همسر این مرد که کم سن و سال بود، بر خلاف زنان این منطقه عادت نداشت نقاب بر صورت بیندازد، مورد توجه برخی از مردان این منطقه قرار گرفته بود. تحریکات برخی جریان‌های وهابي و سلفی در لبنان باعث شد تا این مرد بعد از مدتی در نشست‌های سلفی‌گرایان شرکت کند تا اينکه یکی از مفتي‌هاي جبهة النصرة در لبنان که او را "شیخ عدنان" می‌خواندند، توانست او را قانع کند که باید به سوریه بازگردد و در مبارزات ضددولتی شرکت جويد.

با عزیمت عبدالناصر به سوریه، همسرش مورد طمع شیخ عدنان قرار گرفت؛ او که پس از مصیبت‌های فراوان داستان زندگیش را برای خبرنگار عربی‌پرس تعریف می‌کند، می‌افزاید: بعد از مسافرت همسرم، شیخ عدنان به خانه ما تردد می‌کرد، او مدعی بود که برای اطمینان از سلامتی من و ارائه کمک به منزل ما می‌آید اما بعد از مدتی پای مسؤولان ارتش آزاد نیز به منزل ما باز شد که البته من آنها را به خانه راه نمی‌دادم و از پشت در با آنها سخن می‌گفتم.

مدتی بعد، شیخ عدنان کمک‌هایی را برای من آورد، به همین علت مجبور شدم در را باز کنم، وی بعد از اینکه وارد خانه شد از من تقاضا کرد تا غذایی برای وی فراهم کنم.

بنا به روایت این زن سوری، شیخ عدنان بعد از خوردن غذا و چای گفت که امروز نامه‌ای از عبدالناصر دریافت کرده و در آن نامه آمده است که زنش را به انقلاب بخشیده و خودش نیز آماده شهادت شده است.

این در حالی بود که زن چند روز قبل تلفنی با همسرش صحبت کرده بود اما وی چیزی از این موضوع مطرح نکرده بود.

زن می گوید: تلفن را برداشتم وشماره همسرم را گرفتم اما تلفن خاموش بود؛ با نزدیکانش تماس گرفتم و متوجه شدم که وی اسیر شده است و این در حالی بود که شیخ عدنان بعد از خبر اسارت وی، موضوع طلاقش را مطرح کرده بود.

شیخ عدنان از این زن، تقاضای ازدواج عرفی می‌کند اما زن که سعی دارد از این خواسته فرار کند، موضوع عِده را مطرح می‌کند که شیخ عدنان این مسأله را این گونه توجیه می‌کند که زنان مجاهد، نیاز به عده ندارند! زن این بار عذر شرعی خود را بهانه قرار می‌دهد، اما شیخ عدنان به وی حمله‌ور می شود و او را مورد تجاوز قرار می‌دهد.

بعد از این اتفاق زن شکایت شیخ سلفی را پیش مسؤولان افراد مسلح سوری می‌برد. یکی از مسؤولان این نیروها که ابو محمد نام دارد، به وی وعده می‌دهد که  شیخ عدنان را مجازات خواهد کرد اما وی نباید از این موضوع با کسی صحبت کند. ابومحمد نیز فردا به خانه زن مراجعه می‌کند و او را مورد تجاوز قرار می‌دهد و زن را تهدید می‌کند که اگر از این موضوع حرفی بزند، ماجرا را به خانواده‌اش می‌گوید.

چند روز بعد، بار دیگر شیخ عدنان به منزل زن می‌آید و با زور و تهدید او را مورد تجاوز قرار می‌دهد. این بار شیخ عدنان زن را به‌شدت مورد ضرب و شتم قرار می‌دهد.

او زن را تهدید می‌کند که نباید در مورد این قضیه با کسی سخن بگوید، چون ابو محمد و دیگران جرأت مجازات وی را ندارند و شیخ عدنان است که آنها را تأمین مالی می‌کند. او تهدید می‌کند که اگر زن ماجرا را به کسی بازگو کند، او را خواهد کشت.

زن روز بعد با فرار از «مجدل عنجر» سعی می‌کند با یکی از کارمندان زن سازمان ملل تماس بگیرد اما موفق به این کار نمی‌شود، او با برادر کوچکش تماس می‌گیرد و به او می‌گوید که به علت پرداخت‌نکردن کرایه خانه لبنانی‌ها او را از خانه بیرون انداخته‌اند، برادرش آدرس منزلی را می‌دهد که وی پیش از حوادث حلب پیش آنها کار می‌کرده است. برادرش با آن خانواده که در بیروت زندگی می‌کنند، تماس می‌گیرد و در نهایت این خانواده به زن پناه می دهند، او در زمان حضور خود در این خانواده به علت جراحاتی که به وی وارد شده، مورد مداوا قرار می گیرد و منتظر بهبود اوضاع جسمانی خود است تا نزد خانواده خود بازگردد و آنها متوجه اتفاقاتی که بر سر وی آمده است، قرار نگیرند.

او حتی از شکایت از شیخ عدنان به ارتش لبنان نیز خودداری می‌کند، چرا که می‌داند وی صاحب نفوذ است و نفوذ زیادی در میان نمایندگان منطقه دارد و کسی نمی‌تواند او را مجازات کند.

او مي‌گويد: اين ماجراي بسياري از زنان و دختراني است که با مخالفان نظام سوريه همکاري مي‌کنند و يا مجبور به همکاري با آنان شده‌اند.
نظرات بینندگان
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۷:۰۳ - ۰۷ بهمن ۱۳۹۱
۱۰
۲۴
باشه ، شما که راست میگید !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!



مجید(سوارغریب)
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
داداش دعا میکنم سرت نیاد که گیر وهابی هابیافتی فقط جهت اطلاع یه سر به فیلمهایی که از ریگی علیه العنه وجود داره بزن خیلی حال می کنی با کاراش
مسعود
|
Iran (Islamic Republic of)
با چه منطقی از شیوخ وهابی حمایت می کنی؟
نورا
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۱:۲۳ - ۰۷ بهمن ۱۳۹۱
۱
۲
داستان صحنه دار قشنگی بود!!!
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۸:۳۶ - ۰۸ بهمن ۱۳۹۱
۱
۱
از این خبر های مزخرف چه سودی بدست میاری
حالم از تیترو خبرتون بهم خورد
خاک برسرتون که دارن به زنهای مسلمان تجاوز میکنن و شما بجای مردن با خوشحالی تیتر جنجالی میزنید؟
بیچاره چه کردی تا حالا برای جلوگیریش؟
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۹:۱۰ - ۰۸ بهمن ۱۳۹۱
۱
۱
ایران را الگوی خود قرار داده اند.
عاليه
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۳۸ - ۰۲ تير ۱۳۹۳
۰
۰
ظهورش نزديكه