شنبه ۰۳ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۲۱ بهمن ۱۳۹۱ - ۱۲:۰۰

وجه اشتراک نهضت آزادی و اصحاب فتنه

آیت‌الله سیدمحمد خامنه‌ای گفت: اوایل انقلاب عده‌‌ای ناظر سیاسی کوتاه‌ نظر بر اساس معیارهای سیاست بازاری فکر می‌کردند دعوای انقلاب بر سر قدرت گروهی خاص بجای شاه است اما حضرت امام چشم‌اندازش اصلاح نظام حاکم بر جهان، تغییر در اصل هندسه آن، برقراری نظم جدید، احیای حقوق ذاتی بشر و استقلال ملت‌ها بود.
کد خبر : ۹۶۰۴۰
به گزارش صراط، آیت‌الله سیدمحمد خامنه‌ای از اعضای شورای تدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به فرمان حضرت امام خمینی (ره) در سال 1357 بود و در نگارش پیش‌نویس قانون اساسی با حسن حبیبی و دیگران نقش‌آفرینی داشت.

وی پیش از سال 57 و حدود سال 54 موسسهٔ تحقیقاتی حقوق اسلام را با سی نفر از طلاب و سرمایه‌گذارهای بازار راه‌اندازی کرد و قرار شد، در آن قوانین آینده کشور آماده شود.حضور در دادسرای انقلاب، مجلس خبرگان و نمایندگی نخستین دوره مجلس شورای اسلامی از جمله سوابق انقلابی آیت‌الله سید محمد خامنه‌ای است.

وی هم اکنون به عنوان یک فیلسوف و مجتهد عهده‌دار ریاست بنیاد حکمت اسلامی صدرا است.



* با توجه به اینکه در آستانه یوم‌الله 22 بهمن قرار داریم؛ نظر شما درباره تأثیر‌گذاری معنوی انقلاب اسلامی در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا چیست؟

آیت‌الله سید محمد خامنه‌ای: انقلاب اسلامی در بدو پیروزی به‌ظاهر فقط یک واقعه سیاسی اجتماعی در منطقه بود و اهمیت آن را سیاستمداران و تحلیلگران فقط در سقوط نظام شاهی و تأسیس یک جمهوری می‌دیدند که گمان می‌رفت گرچه موقتاً و مدتی محدود با حکومت روحانیون ایرانی اداره می‌شود ولی سپس بطور طبیعی دچار سرنوشت دیگر انقلابات و به نظامی دست نشانده جدید تبدیل خواهد شد. ناظران سیاسی احتمال می‌دادند که طبق روش آمریکا و غرب، که در آغاز انقلاب خلع سلاح شده و حکومت مطیع آنها ساقط میشود و بظاهر انقلابیون شعار مخالفت با آمریکا را میدهند، ولی آمریکا بتدریج و با تغییر مواضع و عکس‌العمل‌های مناسب دوباره جای خود را پر خواهد کرد و با انقلاب و نظام جدید کنار خواهد آمد تا آنرا در دست بگیرد.

این قضاوت ناظران و تحلیلگران سیاسی روز بود، اما خبرگان سیاست‌های صهیونیستی و مدیریت روابط خارجی دولت ایالات متحده، نظر دقیق‌تری داشتند و معنای این انقلاب و خطر شدید بالقوه آن‌ را درک می‌کردند و به همین دلیل بلافاصله طرح‌های برخورد و براندازی این نظام از اطاق فکر بر روی میزهای تصمیم و اجرای آنها قرار گرفت.

** ملت بحرین و اردن و عربستان هم به یقین پیروز خواهند شد

 

جوامع اسلامی منطقه و بخصوص ملت‌های خاورمیانه و شمال آفریقا که در ابتدا با همان بینش اولیه ناظران سیاسی به انقلاب اسلامی ایران نگاه می‌کردند، همانطور که ما در زمان کودتای ناصر به مصر نگاه می‌کردیم، این ملتها با وجود خوشحالی از ظهور اسلام سیاسی در یک منطقه از خاورمیانه و استقبال معنوی از آن، اما به دوام و بقای آن چه در اصل حکومت و چه در بقاء بر شعارهای تند ضد شرق و غرب و مواضع اسلامی مطمئن نبودند و ملاحظه کردید که مثلاً مصر و تونس و لیبی و یمن خیلی دیر به حرکت افتادند.

اگر چه خوشبختانه امروز تأثیر معنوی انقلاب اسلامی در چند کشور از کشورهای خاورمیانه و آفریقای شمالی و حتی یمن مشاهده می‌شود و ملتهای دیگر مانند بحرین و اردن و عربستان و امیرنشین‌های خلیج فارس هم شروع کرده‌اند و به یقین پیروز خواهند شد.

انقلاب اسلامی یک پدیده باورنکردنی بود. گرچه همه مبارزین و مؤمنین به نهضت انتظار آن را می‌کشیدند و به آن امیدوار بودند. چرا باورکردنی نبود؟ چون ملت ایران سنگ سنگینی را بلند کرده بود، هم مدعی اجرای حکومتی اسلامی بود که در آن روزگار عملاً تعریف نشده بود و فکر می‌کردند به معنی نفی تمدن برآمده از غرب و بازگشت به حکومت هزار سال پیش است، و هم شعار نه شرقی و نه غربی می‌داد که در آن روز در محاسبات و فرمول‌های سیاسی شعار تهی و بی معنا بود و چیزی شبیه به محال و ساده‌انگاری به نظر می‌آمد.

این عامل فکری و تصورات به ظاهر طبیعی جوامع اسلامی و ملل در خاورمیانه و شمال آفریقا سبب شده بود که انقلاب اسلامی ایران، در اندیشمندان و انقلابیون و سیاسیون این کشورها انگیزه‌یی برای قیام و نهضت و مقاومت و شروع به بسیج مردم به وجود نیاید. سبب دیگر تأثیر دیر هنگام انقلاب اسلامی و امام خمینی در ملل همسایه این بود که هیچیک از رهبران یا شبه رهبران آنها به قدرت عظیم ملت و نیروی مردمی ملت خود آگاه نبودند و این درس و این روحیه را امام به این رهبران داد.

** وجه اشتراک نهضت آزادی و اصحاب فتنه

سیاستمداران و انقلابیون معمولاً در محاسبات عمومی و سیاسی خود، مردم را جز در مقاطعی خاص و تعدادی محدود قابل استفاده و بسیج نمی‌دیدند و از قدرت منسجم آمریکا می‌ترسیدند همانطور که حتی نهضت آزادی و برخی افراد خودی که استعداد سیاسی ندارند همین تصور را داشتند و بعضی از اصحاب فتنه هنوز هم دارند. اما حرکت ملت ایران و وحدت و یکپارچگی آن به تدریج به آنها ثابت کرد که ظرفیت و کار مایه فوق‌العاده‌یی در اجتماعات ملی و بشری هست که هر هیولای سیاسی را مغلوب می‌سازد و نه آمریکا و نه هیچ قدرت مسلح دیگری توان مقابله با ملتها را ندارد.

نکته جالب این است که انقلاب تونس نشان داد که در آنجا که خود ملت با انگیزه خود و بدون هدایت احزاب عکس‌العمل در برابر دولت و به بهانه خودسوزی یکی از افراد، حرکت سیاسی را شروع کرد حرکتی که به یک انقلاب منتهی شد، اینها زودتر از رهبران و سیاستمداران خود به این درس امام خمینی رسیدند و لذا پروانه‌وار خود را به آب و آتش زدند تا رئیس وابسته کشور را فراری دادند.

بعد از آنها هم حرکت اصلی و موج خودجوش قیام علیه دولت و حکومت را افراد عادی ملت شروع کردند و بعد رهبران سیاسی را بدنبال خود کشیدند. اینها همه تأثیر معنوی انقلاب اسلامی و نظریه سیاسی امام خمینی بود که طی سه دهه به تدریج و قطره قطره در کام ملت‌ها اثر گذاشت و همینطور که من در مصاحبه‌ای قبل از خیزش کشورهای اروپائی و ایالت متحده یک پیش‌بینی روشنی کرده بودم، که بزودی حتی 99% ملت آمریکا و سایر کشورهای اروپای غربی هم تحت تأثیر معنوی انقلاب ایران و خودباوری ناشی از آن بر پا خواهند خاست و امیدواری هست که بتوانند سیطره ستم حکام مستبد صهیونیستی آن دولتها را به نابودی بکشانند.

** امام راحل نقاط ضعف صهیونیسم و حکومتهای مستبد غربی را به خوبی می‌شناخت

*با توجه به وعده امام راحل مبنی بر صدور انقلاب اسلامی، انقلاب سال 57 چگونه به سرآغاز تحولات منطقه و جهان تبدیل شد؟

جواب: یکی از ویژگیهای امام که در کمتر رهبر سیاسی مشاهده شده دوراندیشی از یکطرف و ژرف‌بینی پدیده‌ها از طرف دیگر بود. همانطور که اشاره شد، امام به خوبی از ظرفیت روانشناختی اجتماعی ملت‌ها باخبر بودند. از یکسو وعده‌های قرآنی و الهی را باور داشت و به خدا توکل می‌کرد و از سوی دیگر به بی ریشه بودن قدرتهای معروف آن زمان و این زمان بخوبی آگاه بود، و نقاط ضعف صهیونیسم و حکومتهای مستبد غربی (معروف به لیبرال) و نقاط قوت و قدرت بالقوه انقلاب اسلامی ایران را بخوبی میشناخت، از این رو از روی قطع و یقین وعده صدور انقلاب و نابودی اسرائیل را نه فقط به ملل اسلامی بلکه به همه ملت‌ها می‌داد.

**‌امام باطل السحر آمریکا و اسرائیل را به مردم معرفی کرد

این وعده زود هنگام را حتی صهیونیستها و حکومتهای سلطه‌گر غربی هم گرفته بودند و درک میکردند و می‌دانستد که نقطه ضعف دول حاکم بر آمریکا و اروپا همین قیام جمهور مردم علیه آنهاست و می‌فهمیدند که اگر ملل دیگر توفیق ملت ایران را در قیام خود ببینند ترس‌شان از آمریکا و دول بزرگ سلطه‌گر می‌ریزد و همین ترس بود که مانند طلسمی آمریکا و انگلیس و اسرائیل از آن نگهبانی می‌کردند. ولی امام باطل السحر آنها را به مردم معرفی کرد. سخنرانیها و پیامهای امام خمینی نقش عظیمی در تنظیم تفکرات سیاسی ملل مسلمان و بیدارسازی آنها داشت. ملتها پس از سلطه مدرنیته و غربگرائی به خواب عمیقی فرو رفته بودند خوابی شبیه خوابهای مصنوعی تلقینی اما امام خمینی و انقلاب اسلامی ایران در روند اجتماعی و سیاسی خود اندک اندک ملتها را بیدار کرد.

امام خمینی ملتها را به حقایقی آشنا کرد که مستکبران غربی طی سالها آن را پوشانده و مسخ کرده بودند یکی از آن حقایق اصل "امت واحده" مسلمین بود که دشمن همواره با ایجاد جنگهای مذهبی بخصوص بین شیعه و فرقه‌های دیگر مانع آن میشد. امام هرگز از جدائی شیعه و سنی صحبت نکرد که بالعکس آن دو را بازوهای اسلام می‌دانست و جامعه مسلمین را بسوی تقریب و اتحاد در عمل و تشکیل جبهه واحد تشویق میکرد و همین یکی از اسباب تنبّه و بیداری ملل مسلمان شد.

** حتی خود فلسطینی‌ها، مسئله فلسطین را یک مسئله داخلی می‌دانستند

امام خمینی از همان آغاز انقلاب اسلامی موضوع مظلومیت فلسطین و لزوم آزادسازی آنرا مطرح و سلطه اسرائیل را نابود شدنی اعلام کرد. موضوع فلسطین در میان مسائل مختلف سیاسی و بین‌المللی مسلمانان یک نقطه محوری و مرکزی بود ولی هیچکس حتی شاید خود فلسطینی‌ها هم به آن توجه نداشتند. همه حتی خود فلسطینی‌ها، مسئله فلسطین را یک مسئله داخلی و مربوط به حوزه مردم فلسطین می‌دانستند ولی امام ثابت کرد که موضوع فلسطین مسئله اسلام و همه مسلمین است و یک مسئله جهانی و محوری در روابط اسلام با غرب است و مسئله دفاع از فلسطین به معنی نفی اسرائیل و در نتیجه نفی همه استکبار جهانی و کوتاه کردن دست آنها از حوزه اسلام و ملل مسلمان و نجات آنهاست.

** انقلاب اسلامی ایران انقلاب همه ملتها بود

اوائل انقلاب عده‌‌ای ناظر سیاسی کوتاه نظر بر اساس معیارهای ژورنالیستی و سیاست بازاری فکر می‌کردند که دعوای ایران و انقلاب بر سر نفت و چیزهایی مثل قدرت گروهی خاص بجای شاه است اما امام چشم‌اندازش اصلاح نظام حاکم بر جهان و تغییر در اصل هندسه آن و برقراری نظم جدید و احیای حقوق ذاتی بشر و استقلال ملتها بود و در واقع دنباله همان انقلابات الهی بود که پیامبران برای نظم و اصلاح زندگی بشر داشتند و بقول آیه شریفه "لیضع عنهم إصرهم والأ غلال التی کانت علیهم ...» بود چون مسئولیت دین اساساً آزادی بخشی به ملتها مظلوم و در بند و نجات آنها از دست مستکبرین بوده است.اگر نگاه امام و سخنان و سیاست او صرفاً محدود به ملت ایران بود، پژواک آن اینگونه در جهان اسلام و حتی ملتهای مظلوم دیگر نمی‌پیچید و آنها را از خواب سنگین بیدار نمی‌کرد . بنابراین انقلابی که امام در ایران کرد انقلاب همه ملتها بود و ملت ایران در این هدف پیشاهنگ و رهبر شد و سرانجام به هدفی که میخواست رسید.

* تقابل گفتمان غرب و انقلاب اسلامی چه تأثیری بر افزایش دشمنی‌ها با ملت ایران در طول 33 سال گذشته داشته است؟

آیت‌الله سید محمد خامنه‌ای: آن چیزی که زلزله بر ارکان استکبار و گفتمان غربی استثمار و سلطه همه جانبه فرهنگی و اقتصادی و سیاسی بر ملل آسیا و آفریقا و ... انداخت و هنوز هم خواب از چشم غرب و صهیونیسم که رهبری غرب را در دست دارد، ربوده است همان گفتمان امام خمینی و انقلاب مبنی بر تغییر هندسه سیاسی جهان و پایه گذاری نظام جدیدی در عالم بود. البته غرب نسبت به از دست دادن نفت و یا معادن و ثروتهای طبیعی دیگر ملل جهان هیچگاه بی تفاوت نبوده و نیست و مکرر دیده‌ایم بدون تأخیر به جنگ و جنایت دست می‌زند و حتی از مطالبه کمترین منافع خود در منطقه‌ی از مناطق تحت سیطره خود نمی‌گذرد. نمونه کوچک آن حمله جدید فرانسه به مالی است.

امّا معمولاً پس از، باختن و از دست دادن اینگونه منافع اگر قادر به بازگیری آن نباشد و نتواند به زور متوسل شود بلافاصله از روی ناچاری سیاست جدیدی متناسب با آنرا در پیش می‌گیرد و خود را با آن وضع تطبیق می‌دهد همانطور که مثلاً هم فرانسه و هم انگلیس با نفوذ مائوئیسم در چین و منطقه شرق دور از خیر آن گذشتند و معادله جدیدی را تعریف کردند و سیاست جدیدی را در پیش گرفتند. یعنی با تمام تلاش برای حفظ منافع اقتصادی یا سیاسی خود، وقتی مجبور به رها کردن آن شوند، چون بقای خود را بر پا و دور از خطر می‌بینند تقابلی مثل تقابل با ایران را ندارند.

** تقابل ایران با آمریکا بسیار مهمتر از منافع اقتصادی و سیاسی بود

ولی در انقلاب اسلامی موضوع تقابل بین ایران با آمریکا و کل غرب مستکبر بسیار مهمتر از منافع اقتصادی و سیاسی منطقه‌ای بود و غرب احساس کرد که بقاء و تمامیت هستی‌اش در خطر افتاده و نه فقط کاخ رفیع سلطه جهانی و سیادت او بر جهان در حال فرو ریختن است که حتی فلسفه وجودی خود و نظام سلطه صهیونیستی او رو به نابودی است و نظامی را که فلسفه‌بافان آنها آخرین مرحله تمدن جهان و اوج تمدن بشری برای همیشه جهان تبلیغ می‌کردند دارد تغییر شکل می‌دهد و جای خود را به تمدنی آزاد و با افتخار حکومت ملتها بر سرنوشت خود واگذار می‌کند که در واقع همان گفتمان انقلاب اسلامی است.

با این وضع که تقابل بین مرگ و زندگی یک نظام جهانخوار و افول روز بروز آن طی سی و سه سال، است معلوم و مسلم است که دشمنی با تمام لوازم و شرایطش بکار ‌افتد و اگر جمهوری اسلامی ایران بسبب جوهره جوان و توانای خود و یاری خداوند متعال، توان مقابله نظامی و پشتوانه مردمی را نداشت، خاک آن را به توبره می‌بردند و مردم ما را بمراتب بدتر از ملل مجاور استعمار زده ذلیل و منکوب می‌کردند.

** مستکبران غربی از روی بیچارگی به کمک فتنه‌گران چشم دوخته‌اند

همان خدایی که توفیق و نعمت نظام اسلامی را به ملت ما داد خود او هم امکان حفظ و دفاع از آن را به این ملت بخشید و به عیان دیده می‌شود که مستکبران غربی با تمام کینه و خشم حیوانی در صدد ابراز دشمنی خود هستند اما توان معنوی و روحی و امکان ابراز و انتقام را ندارند و از روی بیچارگی به کمک مرتدان نظام و فتنه‌گران و حامیان و تکیه‌گاههای آنها چشم دوخته‌اند و از راه ایجاد نارضائی در داخل ملت و تفرقه و یأس مردم با بصیرت و آگاه و جهادگر ما اهداف خود را دنبال می‌کنند.

منبع: فارس