به گزارش صراط، علي اصغر رمضانپور در تحليلي كه براي سايت اينترنتي روزآن لاين نوشته، به سبك گردانندگان شبكه بي بي سي خواستار احياي اصلاح طلبان در ايران شده و مي نويسد: اصلاح طلبي دچار تغيير رهبري و سازمان هم تنش در ايدئولوژي آن و هم دگرگوني در خاستگاه اجتماعي شده است. در سال هاي نخست رياست خاتمي و حتي در زمان انتخابات نوعي رهبري سازمان يافته جمعي در كنار رهبري فردي خاتمي وجود داشت.
چهره هايي مانند سعيد حجاريان و مصطفي تاجزاده و عباس عبدي و متفكراني مانند حسين بشيريه كه در اينجا مجال نام بردن از همه آنان نيست و سازمان هاي سياسي مانند جبهه مشاركت و تشكل هاي نزديك به ملي-مذهبي ها و تشكل هاي مدني در درون يك سيستم شناخته شده به فرآيند تصميم سازي در رهبري جنبش كمك مي كردند. اما امروز گويي مجال گفت وگو تنها در فضاي آلوده و بي سازمان فيس بوك مانده است.
وي با بيان اينكه اصلاح طلبان نتوانستند شهرهاي بزرگ و كوچك را فتح كنند و نفوذ و عمق اجتماعي خود را از دست دادند، مي نويسد: اگر به تحول شعارهاي اصلي اصلاح طلبي در دو بازه زماني دوم خرداد و اكنون بنگريم بهت زده خواهيم شد. زماني شعار «ايران براي ايرانيان» در بين بود و حالا از شعار «نه غزه نه لبنان جانم فداي ايران» هم عقب مي نشينيم. كار ويژه اصلاح طلبي ديني شيعه كه در دهه هفتاد آموزش مدارا و تساهل ديني بود اكنون به ادامه تلاشي تبليغي براي جدا كردن مرزهاي مذهبي ها از غير مذهبي ها و حفظ چسب و ربط درون سازماني براي باقيمانده سازمان هاي اصلاح طلبي شده است كه زماني همراه با حاكميت بوده اند. اصلاح طلبي واقعا موجود در ايران روز به روز و تحول به تحول در برابر فشارهاي حاكميت ناگزير به عقب نشيني شده و شعارهايي را بر زمين نهاده است كه روزي پيوند دهنده گروه هاي متفاوت بوده است. اين رهيافت محدود، نوعي تقابل مذهب و غيرمذهب را عمده مي كند.
رمضانپور در حالي كه خود از اوج معاونت وزارت ارشاد به حضيض مستخدمي جزء بي بي سي افتاده و جزو از دست رفتگان محسوب مي شود، مي نويسد: اصلاح طلبي از درك گستردگي تحول اجتماعي و حركت هاي اجتماعي در ايران بازمانده و در ايدئولوژي سران آن هيچ نشاني از نوآوري در ديدگاه ديده نمي شود. نه درك تازه اي از مناسبات بين المللي و نه از تحولات فرهنگي و اجتماعي در سطح بين المللي وجود ندارد. در چنين شرايطي بيهوده نيست اگر بگوييم آنها دچار بي سازماني و ناتواني در تعميق پيوندهاي اجتماعي و نازايي عقيدتي شده اند.
چهره هايي مانند سعيد حجاريان و مصطفي تاجزاده و عباس عبدي و متفكراني مانند حسين بشيريه كه در اينجا مجال نام بردن از همه آنان نيست و سازمان هاي سياسي مانند جبهه مشاركت و تشكل هاي نزديك به ملي-مذهبي ها و تشكل هاي مدني در درون يك سيستم شناخته شده به فرآيند تصميم سازي در رهبري جنبش كمك مي كردند. اما امروز گويي مجال گفت وگو تنها در فضاي آلوده و بي سازمان فيس بوك مانده است.
وي با بيان اينكه اصلاح طلبان نتوانستند شهرهاي بزرگ و كوچك را فتح كنند و نفوذ و عمق اجتماعي خود را از دست دادند، مي نويسد: اگر به تحول شعارهاي اصلي اصلاح طلبي در دو بازه زماني دوم خرداد و اكنون بنگريم بهت زده خواهيم شد. زماني شعار «ايران براي ايرانيان» در بين بود و حالا از شعار «نه غزه نه لبنان جانم فداي ايران» هم عقب مي نشينيم. كار ويژه اصلاح طلبي ديني شيعه كه در دهه هفتاد آموزش مدارا و تساهل ديني بود اكنون به ادامه تلاشي تبليغي براي جدا كردن مرزهاي مذهبي ها از غير مذهبي ها و حفظ چسب و ربط درون سازماني براي باقيمانده سازمان هاي اصلاح طلبي شده است كه زماني همراه با حاكميت بوده اند. اصلاح طلبي واقعا موجود در ايران روز به روز و تحول به تحول در برابر فشارهاي حاكميت ناگزير به عقب نشيني شده و شعارهايي را بر زمين نهاده است كه روزي پيوند دهنده گروه هاي متفاوت بوده است. اين رهيافت محدود، نوعي تقابل مذهب و غيرمذهب را عمده مي كند.
رمضانپور در حالي كه خود از اوج معاونت وزارت ارشاد به حضيض مستخدمي جزء بي بي سي افتاده و جزو از دست رفتگان محسوب مي شود، مي نويسد: اصلاح طلبي از درك گستردگي تحول اجتماعي و حركت هاي اجتماعي در ايران بازمانده و در ايدئولوژي سران آن هيچ نشاني از نوآوري در ديدگاه ديده نمي شود. نه درك تازه اي از مناسبات بين المللي و نه از تحولات فرهنگي و اجتماعي در سطح بين المللي وجود ندارد. در چنين شرايطي بيهوده نيست اگر بگوييم آنها دچار بي سازماني و ناتواني در تعميق پيوندهاي اجتماعي و نازايي عقيدتي شده اند.