به گزارش صراط، بيست و ششم آبان ماه گذشته، اعضاي خانواده زن ۳۹ ساله اي با مراجعه به پليس
اعلام کردند که او از دو روز قبل مفقود شده است. آنان اظهار داشتند زن
۳۹ساله که با همسرش دچار اختلاف شده بود صبح براي رفتن به محل کار از منزل
خارج شده است اما تاکنون اطلاعي از وي نداريم.
در پي اعلام اين شکايت پرونده اي تشکيل و توسط قاضي يحيايي در مجتمع قضايي شهيد قدوسي مشهد مورد رسيدگي قرار گرفت. با توجه به محتويات پرونده و اختلافاتي که زن گم شده با همسرش داشت مقام قضايي دستور تحقيق از شوهر اين زن را صادر کرد. اما وي در بازجويي ها عنوان داشت: به خاطر برخي مسائل خانوادگي با هم اختلاف پيدا کرده بوديم و او با حالت قهر به منزل مادرش در اطراف ميدان سعدآباد رفته بود. دو روز قبل از مفقود شدن وي نيز با او قراري گذاشتم و با هم به طرقبه رفتيم و غذا خورديم. من از او خواستم تا به منزل بازگردد ولي بعد از آن دوباره پشيمان شده بود و ديگر از او اطلاعي ندارم.
اين گزارش حاکي است: پس از گذشت مدتي از اين ماجرا، اعضاي خانواده اين زن اعلام کردند که ممکن است زن ۳۹ساله کشته شده باشد به همين خاطر مقام قضايي دستور داد تا اين پرونده در اداره جنايي آگاهي خراسان رضوي مورد بررسي قرار گيرد.
اين گزارش حاکي است: به دستور سرهنگ حسين بيدمشکي (رئيس پليس آگاهي خراسان رضوي) و با توجه به اهميت ماجرا، اين پرونده به دايره قتل ارجاع و توسط کارآگاه احسان حسن نژاد تحت رسيدگي قرار گرفت. کارآگاه پس از مطالعه دقيق پرونده به همسر فرد مفقود شده مظنون شد اما هيچ سرنخي که قابل پي گيري باشد در پرونده پيدا نشد.
پس از گذشت حدود ۲هفته از ارسال پرونده به شعبه ويژه قتل، کارآگاهان با دستورات صريح قاضي يحيايي، تحقيقات غيرمحسوسي را در اين باره آغاز کردند و پس از مدتي به سرنخي دست يافتند که نشان مي داد مرد ۴۰ساله قطعه زميني در منطقه جاغرق دارد که کمتر کسي از وجود اين زمين اطلاع داشت. همين موضوع ظن کارآگاهان را برانگيخت و آنان پس از شناسايي اين مکان که محصور بود با دستور مقام قضايي وارد زمين مذکور شدند. اما چيز مشکوکي در اين زمين خالي ديده نمي شد تا اين که وجود تانکر آب روي محلي که پي کني شده بود توجه کارآگاهان را به خود جلب کرد.
وقتي کارآگاهان خاک زير تانکر را بررسي کردند متوجه شدند که خاک ها دست ريز است و وقتي مقداري از خاک ها جابه جا شد بوي تعفن در محل پيچيد و اين احتمال قوت گرفت که جسدي در زيرخاک مدفون شده است. وقتي اين مکان مورد کاوش قرار گرفت ناگهان جسد زن ۳۹ساله نمايان شد. با کشف جسد و به دستور مقام قضايي، همسر اين زن به محل کشف جسد منتقل شد و با ديدن جسد، ديگر چاره اي جز اعتراف نديد.
او در حضور مقام قضايي گفت: آن روز صبح به در منزل مادر همسرم رفتم وقتي او بيرون آمد و قصد داشت سوار خودرواش شود از او خواستم تا براي صحبت به داخل ماشين من بيايد. او در صندلي عقب نشست و من به داخل کوچه هاي فرعي رفتم. در بين راه وقتي او گفت نمي خواهد با من زندگي کند عصباني شدم، در عقب خودرو را باز کردم و گلويش را فشار دادم بعد فهميدم که مرده است. جسد را خواباندم و يک ملحفه روي آن انداختم و به محل کارم رفتم. بعدازظهر تصميم گرفتم جسد را به داخل زمين جاغرق ببرم که همين کار را هم کردم. بخشي از زمين را قبلاً پي کني کرده بودم جسد را داخل آن گذاشتم و خاک ها را روي آن ريختم. وي معترف شد براي آن که کسي شک کند تانکر آب را هم روي محل دفن جسد کشيدم و پس از آن هم چنين وانمود کردم که اطلاعي از همسرم ندارم.
در پي اعلام اين شکايت پرونده اي تشکيل و توسط قاضي يحيايي در مجتمع قضايي شهيد قدوسي مشهد مورد رسيدگي قرار گرفت. با توجه به محتويات پرونده و اختلافاتي که زن گم شده با همسرش داشت مقام قضايي دستور تحقيق از شوهر اين زن را صادر کرد. اما وي در بازجويي ها عنوان داشت: به خاطر برخي مسائل خانوادگي با هم اختلاف پيدا کرده بوديم و او با حالت قهر به منزل مادرش در اطراف ميدان سعدآباد رفته بود. دو روز قبل از مفقود شدن وي نيز با او قراري گذاشتم و با هم به طرقبه رفتيم و غذا خورديم. من از او خواستم تا به منزل بازگردد ولي بعد از آن دوباره پشيمان شده بود و ديگر از او اطلاعي ندارم.
اين گزارش حاکي است: پس از گذشت مدتي از اين ماجرا، اعضاي خانواده اين زن اعلام کردند که ممکن است زن ۳۹ساله کشته شده باشد به همين خاطر مقام قضايي دستور داد تا اين پرونده در اداره جنايي آگاهي خراسان رضوي مورد بررسي قرار گيرد.
اين گزارش حاکي است: به دستور سرهنگ حسين بيدمشکي (رئيس پليس آگاهي خراسان رضوي) و با توجه به اهميت ماجرا، اين پرونده به دايره قتل ارجاع و توسط کارآگاه احسان حسن نژاد تحت رسيدگي قرار گرفت. کارآگاه پس از مطالعه دقيق پرونده به همسر فرد مفقود شده مظنون شد اما هيچ سرنخي که قابل پي گيري باشد در پرونده پيدا نشد.
پس از گذشت حدود ۲هفته از ارسال پرونده به شعبه ويژه قتل، کارآگاهان با دستورات صريح قاضي يحيايي، تحقيقات غيرمحسوسي را در اين باره آغاز کردند و پس از مدتي به سرنخي دست يافتند که نشان مي داد مرد ۴۰ساله قطعه زميني در منطقه جاغرق دارد که کمتر کسي از وجود اين زمين اطلاع داشت. همين موضوع ظن کارآگاهان را برانگيخت و آنان پس از شناسايي اين مکان که محصور بود با دستور مقام قضايي وارد زمين مذکور شدند. اما چيز مشکوکي در اين زمين خالي ديده نمي شد تا اين که وجود تانکر آب روي محلي که پي کني شده بود توجه کارآگاهان را به خود جلب کرد.
وقتي کارآگاهان خاک زير تانکر را بررسي کردند متوجه شدند که خاک ها دست ريز است و وقتي مقداري از خاک ها جابه جا شد بوي تعفن در محل پيچيد و اين احتمال قوت گرفت که جسدي در زيرخاک مدفون شده است. وقتي اين مکان مورد کاوش قرار گرفت ناگهان جسد زن ۳۹ساله نمايان شد. با کشف جسد و به دستور مقام قضايي، همسر اين زن به محل کشف جسد منتقل شد و با ديدن جسد، ديگر چاره اي جز اعتراف نديد.
او در حضور مقام قضايي گفت: آن روز صبح به در منزل مادر همسرم رفتم وقتي او بيرون آمد و قصد داشت سوار خودرواش شود از او خواستم تا براي صحبت به داخل ماشين من بيايد. او در صندلي عقب نشست و من به داخل کوچه هاي فرعي رفتم. در بين راه وقتي او گفت نمي خواهد با من زندگي کند عصباني شدم، در عقب خودرو را باز کردم و گلويش را فشار دادم بعد فهميدم که مرده است. جسد را خواباندم و يک ملحفه روي آن انداختم و به محل کارم رفتم. بعدازظهر تصميم گرفتم جسد را به داخل زمين جاغرق ببرم که همين کار را هم کردم. بخشي از زمين را قبلاً پي کني کرده بودم جسد را داخل آن گذاشتم و خاک ها را روي آن ريختم. وي معترف شد براي آن که کسي شک کند تانکر آب را هم روي محل دفن جسد کشيدم و پس از آن هم چنين وانمود کردم که اطلاعي از همسرم ندارم.
