"صراط" – یکی از ویژگی های پسندیده در هر انسانی، جرأت اعتراف به خبط و اشتباه خویش است. از این رو اذعان به اشتباه نه تنها موجبات ضعف افراد را فراهم نمی آورد بلکه شجاعت، منطق و سلیم النفسی آن شخص را به رخ خواهد کشید.
در این میان اما هستند عده ای قلیل که مرغشان فقط یک پا دارد و با آنکه می دانند طریقی ناصواب را برگزیده اند، بازهم بر استمرار طی طریق انحرافیشان اصرار دارند!
در همین ارتباط، بازوی مطبوعاتی دولت نیز همچنان بر بی گناهی و بی تقصیری محض ارگان متبوعش پافشاری می کند و تمام تقصیرات را بر گردن نهادی غیر از قوه مجریه می اندازد!
روزنامه ایران، دیروز در یادداشتی با عنوان «مردمی بمانیم» اینگونه می نویسد: «دكتر محمود احمدينژاد اين روزها آخرين روزهاي دوران رياست جمهوري خود را در حالي سپري ميكند كه شايد بيش از هر زمان ديگري در معرض فشار مخالفانش قرار داشته باشد. مخالفاني كه خيلي اوقات از دايره انصاف خارج شده و به دنبال غرض ورزي، حالتي كينهجويانه در مقابل ايشان به خود ميگيرند. در برابر اين فشارها، رئيس جمهور بيش از يكسال است كه سكوتي معنادار پيشه كرده است؛ سكوتي كه حاوي تنها يك محور بود. تا كي مخالفان به اين رفتار زشت خود ادامه خواهند داد و دولتي را كه بيش از هر زمان ديگري تحت فشارهاي خارجي است، مورد هجمه و حمله قرار ميدهند. وحدتي كه هميشه براي ايران يك دغدغه و نيز يك استراتژي بوده است تا كجا بايد توسط آنها مورد خدشه قرار گيرد؟»
نویسنده متن فوق درحالی سخن از سکوت وحدت آفرین رئیس مورد علاقه اش به میان می آورد که گویی ایشان طی یکسال گذشته هیچ نقشی در تشنج آفرینی ها و ملتهب نمودن فضای سیاسی – اجتماعی کشور، بر عهده نداشته اند!
شاید جناب رئیس جمهور علی الظاهر موضع خاموشی را در پیش گرفته باشند اما سکوت ایشان طی یکسال گذشته، گویاتر و شیواتر از هزاران فریاد بوده است!
طعن ها، کنایه ها و زبان بدن (body language) ایشان در کنفرانس های مطبوعاتی و مصاحبه های تلویزیونی و مراسمات و میتینگ های اخیر، نه تنها نام و نشانی از سکوت را بهمراه نداشته، بلکه دست هرچه ناطق را نیز از پشت بسته است!
نگارنده این مطلب با دستاویز قرار دادن حواشی رخ داده در جلسه استیضاخ وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی، ادامه می دهد: «از يك سو، آنان از رئيس جمهور ميخواهند كه حرفهاي خود را بزند و اگر چيزي در سينه دارد به زبان آورد؛ از سوي ديگر، وقتي احمدينژاد حرف ميزند و دغدغههايش را بيان ميكند متهم به برهم زدن وحدت و چه و چه ميشود. خوب بود اگر مخالفان رئيس جمهور، تكليف ايشان و دولت را مشخص ميكردند. بالاخره دولت بايد سكوت كند يا بايد حرف بزند؟»
در همین ارتباط، هیچ کس جلوی آقای رئیس جمهور را به جهت افشاسازی هایشان نگرفته و مانع برملا شدن بگم بگم های ایشان نشده؛ اما حکایت اینگونه افشاگری ها، حکایت همان «بشین و بفرما و بتمرگ» معروف است!
در اینکه افشاگری و برملا نمودن ظلم ظالم بر مظلوم قابل تحسین بوده و پسندیده است، هیچ شکی نیست؛ اما در این گونه موارد می بایست سعی نمود تا حتی المقدور با حفظ حرمت و شأنیت افراد از مسائل پشت پرده، پرده برداری شود.
در این میان شایسته است که پیش از برملا ساختن برخی اطلاعات، آنها را از فیلتر منطق و عقل عبور داده و با مصلحت اندیشی و بدور از جنجال سازی، ناگفته ها را هویدا کنیم.
در بخش پایانی این مطلب نیز چنین می آید: «شكي نيست كه تنها راه حل خروج از مسائل پيش روي كشور در نبرد نابرابر با جبهه كفر، وحدت حداكثري ميان مردم و مسئولان است. مردم زماني با مسئولان وحدت ميكنند كه به آنها اعتماد داشته باشند. اعتماد زماني حاصل ميشود كه شفافيت وجود داشته باشد و مردم از مسائل مختلف تا جاي ممكن اطلاع داشته باشند، تا يكپارچگي و يكرنگي ميان آنها و مسئولان به وجود بيايد. ايجاد فضاي ابهام و ترديد در ميان تودهها جز ضربه زدن به منافع ملي و زمينگير كردن نظام اسلامي نيست. بدون ترديد اعتماد مردم به مسئولان خدمتگزار و پاكدست و شريف، ركن ركين حضور حداكثري آنها در شرايط خطير در تمام سالهاي اخير پس از انقلاب اسلامي ايران بوده است. نميتوان به زور از مردم خواست تا به نظرات حاكمان خود تمكين كنند. مردم بايد قانع شوند و با طيب خاطر بپذيرند كه حاكمان آنها واقعاً امين، از جنس خودشان و خدمتگزار هستند.»
جالب اینکه علیرغم توصیه اکید نگارنده متون فوق بر حفظ وحدت و یکپارچگی، تنها اصلی که در این یادداشت مورد هجوم واقع شده است، وحدت است و بس!
نکته جالب تر دیگر آنکه در جایی از مطلب خطاب به نهادهایی به غیر از دولت آمده است که "نميتوان به زور از مردم خواست تا به نظرات حاكمان خود تمكين كنند."
در همین رابطه سزاوار بود که قلم بدستان هواخواه دولت ابتداً، سوزنکی به خویش بزنند، سپس جوالدوز را به دیگران، چراکه در تصمیم گیری های اخیر دولتمردان در حوزه های مختلف، اعم از اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و ... شاهد اعمال سیاست های یکجانبه و به اصطلاح یک شبه هستیم که در اتخاذ آنها، نظرات مردم و کارشناسان از کمترین سهم ممکن برخوردارند و ایرانیان از سر اجبار و نه از روی اختیار، خود را با این سیاست ها همراه می سازند!
فلذا می توان به تمامی دست اندرکاران دولتی و انصار و اصحابشان، این توصیه را داشت که در ماه های پایانی دولت، بدور از حب و بغض های سیاسی و تنها و تنها در مسیر حق و حقیقت گام برداشته و از دایره عدل و انصاف عدول ننمایند!
در این میان اما هستند عده ای قلیل که مرغشان فقط یک پا دارد و با آنکه می دانند طریقی ناصواب را برگزیده اند، بازهم بر استمرار طی طریق انحرافیشان اصرار دارند!
در همین ارتباط، بازوی مطبوعاتی دولت نیز همچنان بر بی گناهی و بی تقصیری محض ارگان متبوعش پافشاری می کند و تمام تقصیرات را بر گردن نهادی غیر از قوه مجریه می اندازد!
روزنامه ایران، دیروز در یادداشتی با عنوان «مردمی بمانیم» اینگونه می نویسد: «دكتر محمود احمدينژاد اين روزها آخرين روزهاي دوران رياست جمهوري خود را در حالي سپري ميكند كه شايد بيش از هر زمان ديگري در معرض فشار مخالفانش قرار داشته باشد. مخالفاني كه خيلي اوقات از دايره انصاف خارج شده و به دنبال غرض ورزي، حالتي كينهجويانه در مقابل ايشان به خود ميگيرند. در برابر اين فشارها، رئيس جمهور بيش از يكسال است كه سكوتي معنادار پيشه كرده است؛ سكوتي كه حاوي تنها يك محور بود. تا كي مخالفان به اين رفتار زشت خود ادامه خواهند داد و دولتي را كه بيش از هر زمان ديگري تحت فشارهاي خارجي است، مورد هجمه و حمله قرار ميدهند. وحدتي كه هميشه براي ايران يك دغدغه و نيز يك استراتژي بوده است تا كجا بايد توسط آنها مورد خدشه قرار گيرد؟»
نویسنده متن فوق درحالی سخن از سکوت وحدت آفرین رئیس مورد علاقه اش به میان می آورد که گویی ایشان طی یکسال گذشته هیچ نقشی در تشنج آفرینی ها و ملتهب نمودن فضای سیاسی – اجتماعی کشور، بر عهده نداشته اند!
شاید جناب رئیس جمهور علی الظاهر موضع خاموشی را در پیش گرفته باشند اما سکوت ایشان طی یکسال گذشته، گویاتر و شیواتر از هزاران فریاد بوده است!
طعن ها، کنایه ها و زبان بدن (body language) ایشان در کنفرانس های مطبوعاتی و مصاحبه های تلویزیونی و مراسمات و میتینگ های اخیر، نه تنها نام و نشانی از سکوت را بهمراه نداشته، بلکه دست هرچه ناطق را نیز از پشت بسته است!
نگارنده این مطلب با دستاویز قرار دادن حواشی رخ داده در جلسه استیضاخ وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی، ادامه می دهد: «از يك سو، آنان از رئيس جمهور ميخواهند كه حرفهاي خود را بزند و اگر چيزي در سينه دارد به زبان آورد؛ از سوي ديگر، وقتي احمدينژاد حرف ميزند و دغدغههايش را بيان ميكند متهم به برهم زدن وحدت و چه و چه ميشود. خوب بود اگر مخالفان رئيس جمهور، تكليف ايشان و دولت را مشخص ميكردند. بالاخره دولت بايد سكوت كند يا بايد حرف بزند؟»
در همین ارتباط، هیچ کس جلوی آقای رئیس جمهور را به جهت افشاسازی هایشان نگرفته و مانع برملا شدن بگم بگم های ایشان نشده؛ اما حکایت اینگونه افشاگری ها، حکایت همان «بشین و بفرما و بتمرگ» معروف است!
در اینکه افشاگری و برملا نمودن ظلم ظالم بر مظلوم قابل تحسین بوده و پسندیده است، هیچ شکی نیست؛ اما در این گونه موارد می بایست سعی نمود تا حتی المقدور با حفظ حرمت و شأنیت افراد از مسائل پشت پرده، پرده برداری شود.
در این میان شایسته است که پیش از برملا ساختن برخی اطلاعات، آنها را از فیلتر منطق و عقل عبور داده و با مصلحت اندیشی و بدور از جنجال سازی، ناگفته ها را هویدا کنیم.
در بخش پایانی این مطلب نیز چنین می آید: «شكي نيست كه تنها راه حل خروج از مسائل پيش روي كشور در نبرد نابرابر با جبهه كفر، وحدت حداكثري ميان مردم و مسئولان است. مردم زماني با مسئولان وحدت ميكنند كه به آنها اعتماد داشته باشند. اعتماد زماني حاصل ميشود كه شفافيت وجود داشته باشد و مردم از مسائل مختلف تا جاي ممكن اطلاع داشته باشند، تا يكپارچگي و يكرنگي ميان آنها و مسئولان به وجود بيايد. ايجاد فضاي ابهام و ترديد در ميان تودهها جز ضربه زدن به منافع ملي و زمينگير كردن نظام اسلامي نيست. بدون ترديد اعتماد مردم به مسئولان خدمتگزار و پاكدست و شريف، ركن ركين حضور حداكثري آنها در شرايط خطير در تمام سالهاي اخير پس از انقلاب اسلامي ايران بوده است. نميتوان به زور از مردم خواست تا به نظرات حاكمان خود تمكين كنند. مردم بايد قانع شوند و با طيب خاطر بپذيرند كه حاكمان آنها واقعاً امين، از جنس خودشان و خدمتگزار هستند.»
جالب اینکه علیرغم توصیه اکید نگارنده متون فوق بر حفظ وحدت و یکپارچگی، تنها اصلی که در این یادداشت مورد هجوم واقع شده است، وحدت است و بس!
نکته جالب تر دیگر آنکه در جایی از مطلب خطاب به نهادهایی به غیر از دولت آمده است که "نميتوان به زور از مردم خواست تا به نظرات حاكمان خود تمكين كنند."
در همین رابطه سزاوار بود که قلم بدستان هواخواه دولت ابتداً، سوزنکی به خویش بزنند، سپس جوالدوز را به دیگران، چراکه در تصمیم گیری های اخیر دولتمردان در حوزه های مختلف، اعم از اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و ... شاهد اعمال سیاست های یکجانبه و به اصطلاح یک شبه هستیم که در اتخاذ آنها، نظرات مردم و کارشناسان از کمترین سهم ممکن برخوردارند و ایرانیان از سر اجبار و نه از روی اختیار، خود را با این سیاست ها همراه می سازند!
فلذا می توان به تمامی دست اندرکاران دولتی و انصار و اصحابشان، این توصیه را داشت که در ماه های پایانی دولت، بدور از حب و بغض های سیاسی و تنها و تنها در مسیر حق و حقیقت گام برداشته و از دایره عدل و انصاف عدول ننمایند!