"صراط"- هرکسی که کمترین اطلاعی از معادلات جهانی کشورها داشته باشد، به خوبی بر نقش دستگاه های سیاست خارجی اشراف پیدا می کند و به این نتیجه می رسد که دیپلماتها و کادر نیروی انسانی دستگاه سیاست خارجی بعنوان آئینه تمام نمای فرهنگ و عقاید یک ملت محسوب می شوند و به همین دلیل است که معمولا کشورها سعی می کنند مجموعه ای از نیروهای باهوش، خوش فکر و برجسته کشور را در دستگاه دیپلماسی گرد هم جمع کنند.
جمعی از دیپلماتهای رژیم طاغوت در عروسی یکی از مقامات ارتش
از این رو کشور ما بعد از انقلاب اسلامی نیروهای متعهد و انقلابی را وارد عرصه مدیریتی کشور کرد و در همین راستا وزارت خارجه هم میزبان کادر جدیدی بود که اگرچه شاید از لحاظ تخصص در حد اعلا نبود ولی بخاطر دارا بودن تعهد انقلابی به مردمش خیانت نمیکرد و هزینه ای را متوجه کشور نمی ساخت.
اما با گذشت چند سال از انقلاب بجای اینکه کادرسازیها به سمت تربیت نیروهای متعهد و با تخصص پیش برود در کمال تاسف در دوران مسئولیت برخی از دولتمردان شاهد یک عقب گرد مذبوحانه بودیم و با ایده تخصص گرایی شاهد بودیم برخی نیروهای به ظاهر متخصص ولی غیر متهد پا به عرصه دستگاه دیپلماسی نهادند.
اما با گذشت چند سال از انقلاب بجای اینکه کادرسازیها به سمت تربیت نیروهای متعهد و با تخصص پیش برود در کمال تاسف در دوران مسئولیت برخی از دولتمردان شاهد یک عقب گرد مذبوحانه بودیم و با ایده تخصص گرایی شاهد بودیم برخی نیروهای به ظاهر متخصص ولی غیر متهد پا به عرصه دستگاه دیپلماسی نهادند.
سوء استفاده ضدانقلاب از ماجرای دیپلمات ایرانی در برزیل
البته اگر کسی منکر شود که قاطبه نیروهای وزارت خارجه پایبند به انقلاب هستند یقینا از دایره انصاف خارج شده است، ولی اینکه می بینیم عده اندکی از اعضای این مجموعه استراتژیک کشور، اندیشه هایشان هیچ سنخیتی با مبانی انقلاب ندارد و هر از گاهی همین تضاد باعث می شود رفتارهای این طیف از نیروهای وزارت خارجه موجب بروز یک افتضاح دیپلماتیک در جامعه بین الملل برای کشورمان بشود که عرق شرم را بر جبین می نشاند.
بازتاب ماجرای اخیر کارمند سفارت ایران در اسلو
گاف های دیپلماتیک یک از روز از شنای دیپلمات ایرانی در استخر مختلط کشور برزیل بیرون می زند و روز دیگر با خبر پناهندگی یکی از نیروهای وزارت خارجه به کشورهای بیگانه...
سخنگوی وزارت خارجه مان هم که باید پاسخگوی این فجایع در دستگاه متبوعش باشد، گویا دیگر به این دست اتفاقات خو گرفته و دو روز قبل در واکنش به خبر پناهندگی یکی از کارمندان سفارت ایران در نروژ با کمال خونسردی گفت: "یکی از کارکنان بخش اداری سفارت کشورمان در اسلو پس از اتمام مأموریت خود ، بدلیل برخی مشکلات شخصی از جمله ادامه تحصیل فرزند و مشکلات خانوادگی هنوز به تهران بازنگشته است".
البته جناب مهمانپرست اشاره نکرد که مشکلات شخصی چه ربطی به درخواست پناهندگی دارد؟ و اصولا آیا با درخواست پناهندگی مشکلات تحصیلی فرزندان این عضو وزارت خارجه حل می شود؟
اما با در نظر داشتن مجموعه این وقایع متولیان دستگاه سیاست خارجی کشورمان حداقل باید به دو نکته بصورت روشن و صریح پاسخ دهند:
ابتدا باید بگویند برای تربیت نیروهای متعهد و متخصص در وزارت خارجه در گذشته چه کرده اند و برای آیند چه تدبیری اتخاذ کرده اند؟
و سوال دوم اینکه با توجه به مسبوق به سابقه بودن پناهندگی نیروهای وزارت خارجه -حيدری در نروژ، حسين عليزاده در فنلاند، فرزاد فرهنگيان در بلژیک و احمد ملکی در ميلان- تا به حال چه اقدامی برای برخورد با این دهن کجی چنین مزدوران خود فروخته ای صورت گرفته؟ و اگر اقدامی شده چرا نتیجه آن به مردم اعلام نشده است؟
اما بواقع شهید گرانقدر دکترچمران پیرامون نقش تعهد و تخصص حق مطلب را بخوبی ادا کرد و چه زیبا تذکر داد که : می گویند تقوا از تخصص لازم تر است؛ آن را می پذیرم، امام می گویم آن کس که تخصص ندارد و کاری را می پذیرد بی تقواست.
سخنگوی وزارت خارجه مان هم که باید پاسخگوی این فجایع در دستگاه متبوعش باشد، گویا دیگر به این دست اتفاقات خو گرفته و دو روز قبل در واکنش به خبر پناهندگی یکی از کارمندان سفارت ایران در نروژ با کمال خونسردی گفت: "یکی از کارکنان بخش اداری سفارت کشورمان در اسلو پس از اتمام مأموریت خود ، بدلیل برخی مشکلات شخصی از جمله ادامه تحصیل فرزند و مشکلات خانوادگی هنوز به تهران بازنگشته است".
البته جناب مهمانپرست اشاره نکرد که مشکلات شخصی چه ربطی به درخواست پناهندگی دارد؟ و اصولا آیا با درخواست پناهندگی مشکلات تحصیلی فرزندان این عضو وزارت خارجه حل می شود؟
اما با در نظر داشتن مجموعه این وقایع متولیان دستگاه سیاست خارجی کشورمان حداقل باید به دو نکته بصورت روشن و صریح پاسخ دهند:
ابتدا باید بگویند برای تربیت نیروهای متعهد و متخصص در وزارت خارجه در گذشته چه کرده اند و برای آیند چه تدبیری اتخاذ کرده اند؟
و سوال دوم اینکه با توجه به مسبوق به سابقه بودن پناهندگی نیروهای وزارت خارجه -حيدری در نروژ، حسين عليزاده در فنلاند، فرزاد فرهنگيان در بلژیک و احمد ملکی در ميلان- تا به حال چه اقدامی برای برخورد با این دهن کجی چنین مزدوران خود فروخته ای صورت گرفته؟ و اگر اقدامی شده چرا نتیجه آن به مردم اعلام نشده است؟
اما بواقع شهید گرانقدر دکترچمران پیرامون نقش تعهد و تخصص حق مطلب را بخوبی ادا کرد و چه زیبا تذکر داد که : می گویند تقوا از تخصص لازم تر است؛ آن را می پذیرم، امام می گویم آن کس که تخصص ندارد و کاری را می پذیرد بی تقواست.
آی شیطونا!!!
مگر حاجی بابایی در ماجرای شین آباد مقصر بود؟
اصلا تقصیر کیلو چنده؟؟؟؟؟
من از نزدیک ، شاهد جذب نیرو در وزارت امور خارجه هستم
وقتی وزارت خانه برای جذب نیرو هیچ اهمیتی به انقلابی بودن افراد ندارد و فقط ملاکهای تحصیلی برای آنها مهم است
بهتر از این نمیشود .
وقتی تعداد زیادی از دیپلماتهای ما برای برگشت به وطن خود ، کاسه چه کنم در دست میگیرند ،نباید انتظاری داشت .
وقتی به هر دری میزنند که چند ماه بیشتر در محل ماموریت اقامت داشته باشند ، بهتر از این نمیشود .
وقتی که اکثریت فرزندان کارمندان در خارج از کشور مشغول به تحصیل یا کار میباشند ، علیرقم دستور موکد حضرت آقا برای برگرداندن فرزندان به وطن
چه انتظاری میشود داشت
در پایان هم ، اکثریت آقایان در وزارت خارجه مخصوصا در رسته سیاسی با ماهیت ولایت فقیه مشکل دارند و دولت خود را به هر نحوی زیر سوال میبرند ، پسچطور میشود انتظار داشت که این افراد پیاده کننده سیاست خارجی ما در خارج از ایران باشند .
باید یک تجدید نظر در جذب نیرو در وزارت خانه بعمل آید .
.............. مي گويم هر كه تخصص ندار د غلط است
''اما'' مي گويم درست است