ماجراهایی
مثل اظهار نظرهای رئیس جمهور درباره درصد انقلابیتر بودن دولت آینده، پر
تحرک شدن خزنده شخصی به نام اسفندیار رحیممشایی و صحبتها و نوشتههای
برخی حامیان رئیس جمهور در زمینه اینکه احمدی نژاد در حال "مخفی کاری
عرفانی" است و یا "شاید دولت برود" همگی حاکی از پر اهمیت شدن برخی سؤالات
در قبال عملکرد انتخاباتی احمدینژاد است.
به گزارش صراط،رئیس جمهور احمدی نژاد طی ماههای اخیر بارها درباره انتخابات صحبت کرده است که دولت به انتخابات فکر نمیکند.
او در حاشیه یکی از جلسات اخیر هیئت دولت در پاسخ به سؤال خبرنگاران گفته بود: "ما در دولت در مورد اینکه چه کسی کاندیدا میشود یا بشود و چه کسی رای میآورد یا بیاورد حتی یک دقیقه هم فکر نمی کنیم چرا که در حیطه کاری ما نیست."
احمدینژاد اما در عین حال در مصاحبه تلویزیونی خود خطاب به مجری برنامه اینطور میگوید که "از کجا میدانید امسال سال آخر دولت است؟"
این در حالی است که صحبتهای اخیر اقتصادی و مدیریتی رئیس جمهور مثل تأکید بر اجرای مرحله دوم هدفمندی یارانهها، طرحهای بزرگ اقتصادی در سال آینده، استخدام چندصد هزار نفر در دولت و ... به هیچ وجه در قامت دولتی که حدود 100 روز بیشتر یا کمتر تا پایان عمر آن باقی نیست مطرح نمیشود بلکه بیشتر شبیه صحبتهای رئیس دولتی است که قرار است یک هشت سال دیگر نیز طعم شیرین ساختمان پاستور را زیر دندانش حس کند.
به
تمام این مقولات باید دو چیز دیگر را نیز افزود. نخست، پر تحرک شدن خزنده
شخصی به نام اسفندیار رحیممشایی و در ادامه اظهار نظرهایی منتسب به او
نظیر "موجیم که آسودگی ما عدم ماست" و دوم صحبتها و نوشتههای برخی حامیان رئیس جمهور در زمینه اینکه احمدی نژاد در حال "مخفی کاری عرفانی" است و یا "شاید دولت برود".
با این اوصاف به نظر نمیرسد که بتوان تطبیقی منطقی میان صحبتهای رئیس جمهور درباره انتخابات و اعمال و کنایههای فعلی او برقرار کرد؛ بلکه باید در حالتی خوشبینانه اینطور نتیجهگیری کرد که احمدی نژاد در کنار انجام کارهای روزانهاش به عنوان رئیس دولت؛ نیمنگاهی جدی نیز به مقوله انتخابات دارد.
*کاندیدای دولت کیست؟
رئیس جمهور احمدی نژاد چندی قبل در دیدار با استاندارانش از این گفت که اگر خدای متعال دوباره توفیق خدمتگذاری به مردم را به او! داد شکرگذار خواهد بود.
در واقع باید این اشاره رئیس جمهور را به مقوله توفیق در انتخابات فرض کنیم (که راهی هم غیر از این نداریم) و البته زمانی هم در روزنامه ایران درباره دوران پسا انتخابات اینطور خواندیم که اگر بر فرض محال کسی غیر از گفتمان احمدی نژاد رأی بیاورد؛ اجتماع! به سرعت اشتباه خود را تصحیح میکند؛ اما به هر روی باید دانست که ایستگاه و قرارگاه این روزهای رئیس جمهور به دلیل اینکه تمایلی به کنار رفتن از قامت مدیریت اجرایی در کشور ندارد؛ بر روی کاندیدایی است که از سوی او به انتخابات دولت یازدهم معرفی خواهد شد.
این انگاره عقلایی و اینکه رئیس جمهور به چه کسی فکر میکند، البته توانسته است نظر بسیاری از تحلیلگران سیاسی اعم از اصولگرا و اصلاحطلب را به خود جلب کند و بارها نیز گزارشگران رسانهای را به محفل گیرای موضوع خود بکشاند.
اینکه دولت دست آخر پرچم انتخاباتی خود را به دست چه کسی خواهد داد؟
مشایی، ثمره هاشمی یا کس دیگری...؟!
در کنار علاقههایی که برای کشف پاسخ این سؤال وجود دارد همچنین باید افزود گمانههایی را که درباره رد یا تأیید فردی به نام اسفندیار رحیممشایی بعنوان مطرحترین فرد لیست بالا مطرح میشوند.
اینکه او تأیید نمیشود مگر به حکم حکومتی و یا از اساس احتمال کمی برای عدم تأییدش به عنوان یک رجل سیاسی و مذهبی وجود دارد و غیره...
*سؤالی مهمتر از "کاندیدا کیست؟"
باید به این حقیقت اشاره کرد که همه آنهایی که طی ماههای گذشته درباره کاندیداتوری چهرههایی مثل آیتالله هاشمی و یا اسفندیار رحیممشایی به بحث و تحلیل و پیشبینی نشستهاند؛ هیچگاه نخواهند توانست نظرات خود را اثبات کنند مگر تا آخرین لحظه قانونی ثبتنام کاندیداها و البته لحظه پایانی اعلام نتایج تأیید یا رد صلاحیتهای کاندیداهای ثبت نام کرده در شورای نگهبان.
با در نظر گرفتن تمام این رهیافتها اما باید به این نکته هم توجه کرد که به هر حال دولتیها در انتخابات آینده با یک کاندیدا وارد صحنه خواهند شد و این کاندیدا هم هرکسی میتواند باشد. این نکته بارز است. اما چیزی که میتواند و باید به عنوان سؤال مطرح شود نحوه رفتار دولت در انتخابات ریاست جمهوری دولت یازدهم است.
*حقیقت واضح، سؤال پنهان
بر اساس آنچه که رئیس جمهور مبنی بر دعا به درگاه الهی برای دریافت موقعیت دوباره خدمت مطرح میکند و یا آنچه که هواداران دولت در رسانههای وابسته به آن مینویسند مبنی بر اینکه این دولت احتمالاً رفتنی نیست و همینطور با رصد آنچه که این روزها از رصد برنامههای بلند مدت! اقتصادی و مدیریتی دولت احمدی نژاد به دست میآید؛ میتوان به آسانی فهمید که پاستور نشینان کنونی به هیچ وجهی معتقد به خداحافظی تفکرشان از ساختمان پاستور نیستند.
رئیس
جمهور احمدی نژاد تا آن اندازه از این قضیه مطمئن است که به راحتی نسبت به
این واقعیت که امسال سال آخر حکومت دولت احمدی نژاد است ابراز تشکیک
میکند و یا مهدی کلهر، حامی رئیس جمهور در روزنامه ایران از این مینویسد
که احمدی نژاد یک "گلوبال پرزیدنت" است که راه او باید ادامه پیدا کند.
جالب آنکه شاید خیلی از ما از خاطرمان رفته باشد که رئیس جمهور احمدی نژاد در یکی از سفرهای استانیاش پس از انتخابات سال 88 از این گفت که "دولت آینده از دولت کنونی انقلابیتر است"!
*به پاسخ سؤال مهمتر فکر میکنیم؟
شاید نیازی به توضیحات و خبرهای بیشتری در این رابطه نباشد که سوال "چه کسی بودن کاندیدای دولت در انتخابات آتی" سوال مهمی نیست. بلکه سؤال مهمتر چیستی و چگونگی رفتار دولت در قبال انتخابات آتی است که مراحل مختلفی اعم از واکنش آنها نسبت به رد یا تأیید صلاحیت کاندیدایشان و یا نحوه عکسالعمل رئیس جمهور کنونی نسبت به نتایج دور از انتظار انتخابات دولت یازدهم است.
پاسخ به این "سؤالِ مهمتر" است که میتواند طیفهایی از نور را به سرنوشت مبهم آینده بتاباند و احیاناً راه کجرویهای احتمالی را ببندد.
او در حاشیه یکی از جلسات اخیر هیئت دولت در پاسخ به سؤال خبرنگاران گفته بود: "ما در دولت در مورد اینکه چه کسی کاندیدا میشود یا بشود و چه کسی رای میآورد یا بیاورد حتی یک دقیقه هم فکر نمی کنیم چرا که در حیطه کاری ما نیست."
احمدینژاد اما در عین حال در مصاحبه تلویزیونی خود خطاب به مجری برنامه اینطور میگوید که "از کجا میدانید امسال سال آخر دولت است؟"
این در حالی است که صحبتهای اخیر اقتصادی و مدیریتی رئیس جمهور مثل تأکید بر اجرای مرحله دوم هدفمندی یارانهها، طرحهای بزرگ اقتصادی در سال آینده، استخدام چندصد هزار نفر در دولت و ... به هیچ وجه در قامت دولتی که حدود 100 روز بیشتر یا کمتر تا پایان عمر آن باقی نیست مطرح نمیشود بلکه بیشتر شبیه صحبتهای رئیس دولتی است که قرار است یک هشت سال دیگر نیز طعم شیرین ساختمان پاستور را زیر دندانش حس کند.
با این اوصاف به نظر نمیرسد که بتوان تطبیقی منطقی میان صحبتهای رئیس جمهور درباره انتخابات و اعمال و کنایههای فعلی او برقرار کرد؛ بلکه باید در حالتی خوشبینانه اینطور نتیجهگیری کرد که احمدی نژاد در کنار انجام کارهای روزانهاش به عنوان رئیس دولت؛ نیمنگاهی جدی نیز به مقوله انتخابات دارد.
*کاندیدای دولت کیست؟
رئیس جمهور احمدی نژاد چندی قبل در دیدار با استاندارانش از این گفت که اگر خدای متعال دوباره توفیق خدمتگذاری به مردم را به او! داد شکرگذار خواهد بود.
در واقع باید این اشاره رئیس جمهور را به مقوله توفیق در انتخابات فرض کنیم (که راهی هم غیر از این نداریم) و البته زمانی هم در روزنامه ایران درباره دوران پسا انتخابات اینطور خواندیم که اگر بر فرض محال کسی غیر از گفتمان احمدی نژاد رأی بیاورد؛ اجتماع! به سرعت اشتباه خود را تصحیح میکند؛ اما به هر روی باید دانست که ایستگاه و قرارگاه این روزهای رئیس جمهور به دلیل اینکه تمایلی به کنار رفتن از قامت مدیریت اجرایی در کشور ندارد؛ بر روی کاندیدایی است که از سوی او به انتخابات دولت یازدهم معرفی خواهد شد.
این انگاره عقلایی و اینکه رئیس جمهور به چه کسی فکر میکند، البته توانسته است نظر بسیاری از تحلیلگران سیاسی اعم از اصولگرا و اصلاحطلب را به خود جلب کند و بارها نیز گزارشگران رسانهای را به محفل گیرای موضوع خود بکشاند.
اینکه دولت دست آخر پرچم انتخاباتی خود را به دست چه کسی خواهد داد؟
مشایی، ثمره هاشمی یا کس دیگری...؟!
در کنار علاقههایی که برای کشف پاسخ این سؤال وجود دارد همچنین باید افزود گمانههایی را که درباره رد یا تأیید فردی به نام اسفندیار رحیممشایی بعنوان مطرحترین فرد لیست بالا مطرح میشوند.
اینکه او تأیید نمیشود مگر به حکم حکومتی و یا از اساس احتمال کمی برای عدم تأییدش به عنوان یک رجل سیاسی و مذهبی وجود دارد و غیره...
*سؤالی مهمتر از "کاندیدا کیست؟"
باید به این حقیقت اشاره کرد که همه آنهایی که طی ماههای گذشته درباره کاندیداتوری چهرههایی مثل آیتالله هاشمی و یا اسفندیار رحیممشایی به بحث و تحلیل و پیشبینی نشستهاند؛ هیچگاه نخواهند توانست نظرات خود را اثبات کنند مگر تا آخرین لحظه قانونی ثبتنام کاندیداها و البته لحظه پایانی اعلام نتایج تأیید یا رد صلاحیتهای کاندیداهای ثبت نام کرده در شورای نگهبان.
با در نظر گرفتن تمام این رهیافتها اما باید به این نکته هم توجه کرد که به هر حال دولتیها در انتخابات آینده با یک کاندیدا وارد صحنه خواهند شد و این کاندیدا هم هرکسی میتواند باشد. این نکته بارز است. اما چیزی که میتواند و باید به عنوان سؤال مطرح شود نحوه رفتار دولت در انتخابات ریاست جمهوری دولت یازدهم است.
*حقیقت واضح، سؤال پنهان
بر اساس آنچه که رئیس جمهور مبنی بر دعا به درگاه الهی برای دریافت موقعیت دوباره خدمت مطرح میکند و یا آنچه که هواداران دولت در رسانههای وابسته به آن مینویسند مبنی بر اینکه این دولت احتمالاً رفتنی نیست و همینطور با رصد آنچه که این روزها از رصد برنامههای بلند مدت! اقتصادی و مدیریتی دولت احمدی نژاد به دست میآید؛ میتوان به آسانی فهمید که پاستور نشینان کنونی به هیچ وجهی معتقد به خداحافظی تفکرشان از ساختمان پاستور نیستند.
جالب آنکه شاید خیلی از ما از خاطرمان رفته باشد که رئیس جمهور احمدی نژاد در یکی از سفرهای استانیاش پس از انتخابات سال 88 از این گفت که "دولت آینده از دولت کنونی انقلابیتر است"!
*به پاسخ سؤال مهمتر فکر میکنیم؟
شاید نیازی به توضیحات و خبرهای بیشتری در این رابطه نباشد که سوال "چه کسی بودن کاندیدای دولت در انتخابات آتی" سوال مهمی نیست. بلکه سؤال مهمتر چیستی و چگونگی رفتار دولت در قبال انتخابات آتی است که مراحل مختلفی اعم از واکنش آنها نسبت به رد یا تأیید صلاحیت کاندیدایشان و یا نحوه عکسالعمل رئیس جمهور کنونی نسبت به نتایج دور از انتظار انتخابات دولت یازدهم است.
پاسخ به این "سؤالِ مهمتر" است که میتواند طیفهایی از نور را به سرنوشت مبهم آینده بتاباند و احیاناً راه کجرویهای احتمالی را ببندد.