به گزارش صراط،روزنامه جهان صنعت در سرمقاله خود به قلم مهران کرمی با عنوان "بهار من و بهار رییسجمهور" نوشت:
او در شبهای مانده به نوروز از چپ و راست فرمان تنظیم بازار میدهد، برای خودروسازان خط و نشان میکشد، به وزارتخانهها سر میزند تا خود مستقیما عملکرد افراد زیردستش را بررسی کند؛ درست مثل آن موقع که در شهرداری بود و به میدان فلاح و ابوذر میرفت تا چهره به چهره شهروندان تهرانی را ببیند و گاه دستشان را ببوسد یا زمانی که در جایگاه ریاست جمهوری به شهرها و روستاهای دور افتاده میرفت و عروسک و دوچرخهای یا ایران چکی در دست شهروند فقیری میگذاشت که در خرج زندگی مانده است. این شیوه مدیریت سیاسی و اقتصادی در تاریخ به نام محمود احمدینژاد ثبت شد تا اینکه سال ۹۱ رسید، سالی که نتایج مدیریت او در بخشهای زیرمجموعه دولت، چه مسکن یا تجارت و اقلام خوراکی و دارویی و چه قیمت ارز و سکه و خودرو خود را نشان داد.
بیشک نمیتوان نقش تحریمهای بینالمللی را در پدید آمدن این شرایط به هیچ انگاشت ولی اغلب صاحبنظران اقتصادی کشور و مدیران غیردولتی نظام سوء مدیریت را عامل اصلی تشدید روند افزایش قیمتها میدانند که فشار روزافزونی را به مردم وارد میکند. به عنوان مثال افزایش قیمت خودرو که زیرمجموعه وزارتخانه عضو کابینه احمدینژاد است آیا مسببی جز دولت دارد و آیا آقای رییسجمهور در شش ماه گذشته از افزایش قیمت پراید بیخبر بوده که در یک مصاحبه تلویزیونی به سخن آید و سپس خود در وزارتخانه حاضر شود تا به این مساله رسیدگی کند؟
اینکه رییسجمهور خود به وزارتخانه زیرمجموعه مدیریتش برود تا به مسایل بازار شب عید رسیدگی کند جز ضعف تدبیر آیا معنی دیگری هم دارد؟ بله معنی آشکار دیگری هم دارد و آن اینکه بوی بهار میآید و رییسجمهور که شعار زنده باد بهارش قضا نمیشود، نگران وضع معیشتی مردم در ایام بهار شده است اما باید دید کدام بهار. بهاری که برای شهروندان معمولی با قیمت آجیل و پسته و اقلام غذایی و پوشاک و میوه سنجیده میشود با بهار سیاستمداری که در فصل برداشت کشته هشت ساله خویش را درو میکند و احیانا با هزار پدیده جوی و غیرجوی برداشت نامطلوب خود را توجیه خواهد کرد بسیار متفاوت خواهد بود.
او در شبهای مانده به نوروز از چپ و راست فرمان تنظیم بازار میدهد، برای خودروسازان خط و نشان میکشد، به وزارتخانهها سر میزند تا خود مستقیما عملکرد افراد زیردستش را بررسی کند؛ درست مثل آن موقع که در شهرداری بود و به میدان فلاح و ابوذر میرفت تا چهره به چهره شهروندان تهرانی را ببیند و گاه دستشان را ببوسد یا زمانی که در جایگاه ریاست جمهوری به شهرها و روستاهای دور افتاده میرفت و عروسک و دوچرخهای یا ایران چکی در دست شهروند فقیری میگذاشت که در خرج زندگی مانده است. این شیوه مدیریت سیاسی و اقتصادی در تاریخ به نام محمود احمدینژاد ثبت شد تا اینکه سال ۹۱ رسید، سالی که نتایج مدیریت او در بخشهای زیرمجموعه دولت، چه مسکن یا تجارت و اقلام خوراکی و دارویی و چه قیمت ارز و سکه و خودرو خود را نشان داد.
بیشک نمیتوان نقش تحریمهای بینالمللی را در پدید آمدن این شرایط به هیچ انگاشت ولی اغلب صاحبنظران اقتصادی کشور و مدیران غیردولتی نظام سوء مدیریت را عامل اصلی تشدید روند افزایش قیمتها میدانند که فشار روزافزونی را به مردم وارد میکند. به عنوان مثال افزایش قیمت خودرو که زیرمجموعه وزارتخانه عضو کابینه احمدینژاد است آیا مسببی جز دولت دارد و آیا آقای رییسجمهور در شش ماه گذشته از افزایش قیمت پراید بیخبر بوده که در یک مصاحبه تلویزیونی به سخن آید و سپس خود در وزارتخانه حاضر شود تا به این مساله رسیدگی کند؟
اینکه رییسجمهور خود به وزارتخانه زیرمجموعه مدیریتش برود تا به مسایل بازار شب عید رسیدگی کند جز ضعف تدبیر آیا معنی دیگری هم دارد؟ بله معنی آشکار دیگری هم دارد و آن اینکه بوی بهار میآید و رییسجمهور که شعار زنده باد بهارش قضا نمیشود، نگران وضع معیشتی مردم در ایام بهار شده است اما باید دید کدام بهار. بهاری که برای شهروندان معمولی با قیمت آجیل و پسته و اقلام غذایی و پوشاک و میوه سنجیده میشود با بهار سیاستمداری که در فصل برداشت کشته هشت ساله خویش را درو میکند و احیانا با هزار پدیده جوی و غیرجوی برداشت نامطلوب خود را توجیه خواهد کرد بسیار متفاوت خواهد بود.