برچسب ها - شهید داودی
کف دستش عقربی نیمه جان دست و پا می زد. وحشت این که نیش عقرب از پا در بیاوردش همهمان را لرزاند.
کد خبر: ۴۴۴۰۸۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۹/۲۴
هیچی نشده، فقط یه ترکش کوچیک از خمپاره قسمت ما شده! که الان الحمدلله خوب خوب هستم. شما هم دیگه نمیخواد نگران باشی.
کد خبر: ۴۴۳۷۹۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۹/۲۱
به دیواری تکیه زده بود و به تصویر رفیق شهیدش نگاه می کرد. چیزی هم زیر لب زمزمه می کرد. دقیق که شدم، شنیدم میگفت: میرزا محمد، به خدا قسم انتقام خون به ناحق ریختهشدهات را میگیرم.
کد خبر: ۴۴۲۷۲۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۹/۱۴
دو نفر در محل اسمشان علی بود. یکی که از بزرگترها و زحمتکشهای مسجد بود، قد بلندی داشت. همین قد بلند او را به «علی بلند» معروف کرده بود. براتعلی این اسم را ورانداخت.
کد خبر: ۴۴۱۳۲۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۹/۰۲