به گزارش صراط، اخبار حاشیهای از مقدمات تولید سریالهای نوروزی در انتهای سال گذشته نشانی از یک نوروز پرسروصدا برای مجموعههای نمایشی تلویزیونی بود، در فرصتی که معمولا تلویزیونیها به این سادگی آن را از دست نمیدهند.اما نتیجه کار ظاهرا چندان خوشایند از آب درنیامده است.
رقابت بر سر گرفتن باکس پرطرفدار پخش سریال در ایام نوروز امسال به حدی تنگاتنگ شده بود که تا روزهای پایانی سال هم تکلیف پخش سریال نوروزی سال هر شبکه مشخص نبود تا اینکه سرانجام معاون سیما شخصا وارد ماجرا شد و در کنفرانس معمول آخر سالش که امسال بیرمقتر از هر سال برگزار شد نام سریالهای نوروزی شبکههای مختلف سیما را مشخص کرد.
شبکه اول از مدتها پیش، تولید سری دوم «پایتخت» با همان عوامل قبلی را آغاز کرده بود و کسی خیال رقابت با یکی از پرطرفدارترین سریالهای نوروزی این سالها برای گرفتن آنتن شبکه یک را در سر نمیپروراند.
«پایتخت2» با تکرار همان مولفههای مردمپسند و نزدیک به زندگی واقعی این روزها در شبکه اول دوباره به شدت پربیننده شده است. تاکید ویژه پایتخت بر خانواده و نگاه واقعی سریال به آدمهای معمولی زندگی واقعی، و علاوه بر آن نمایش درست و قابل تحسین آن از یک سبک زندگی کاملا ایرانی به دور از مرزها و نگاههای مرکزگرا، «پایتخت 2» را تبدیل به نمونه ویژهای در سریال سازی معاصر تلویزیون کرده است. نمونهای که استقبال گسترده ایرانیها از آن شاید آغاز راهی برای گسستن از کلیشههای معمول و دونپایه سریالسازی ایرانی باشد و نکته قابل توجه ماجرا اینجاست که این اتفاق در حال رخ دادن به دست کسی است که بیشترین سهم را در به وجود آمدن همین کلیشهها داشته است: «سیروس مقدم»؛ سریال ساز معروف ایرانی دو دهه اخیر تلویزیون.
آخرین اتفاق حاشیهای سریال سانحه تصادف عوامل فیلم بود. حادثهای که متاسفانه منجر به قطع عضو یکی از عوامل سریال شد، اما ظاهرا خللی در ساخت سریال به وجود نیاورده است.
اما در شبکه دو رقابت بین «خروس» سریال طنز سعیدآقاخانی که ظاهرا زندگی واقعی حمید لولایی بازیگر مشهور طنز تلویزیونی را به تصویر می:کشد با سریال خاصی به نام «آبپریا» به کارگردانی مرضیه برومند و همان تیم ثابت همه سالهای کارگردانیاش بالا گرفته بود. رقابتی که نهایتا به انتخاب «آبپریا» منجر شد. اتفاقی که شاید حالا بعد از گذشت نیمی از ایام عید مسئولین شبکه دو را کمی به تردید انداخته باشد.
«آب پریا» ساختار فانتزی و خاصی دارد که با سلیقه واقعگرایانه سریالبینهای ایرانی متفاوت است.اگر چه نگاه قابل توجه برومند به آدمها در داخل «آب پریا» هم شیرینی و حلاوت ویژهای به سریال داده است اما شاید انتخاب آن برای یک دوران شلوغ و پرسروصدای تقویم ایرانی زیاد مناسب نباشد. «آب پریا» البته در این روزها مشتریان خاص خودش را هم پیدا کرده است و تجربه قابل توجهی برای گذر از الگوهای ثابت و رنگ و رورفته سریالسازی آپارتمانی در تلویزیون است اما برای انتخاب زمان پخش آن ظاهرا باید کمی بیشتر صحبت کرد.
ماجرای شبکه سه و پنج هم تقریبا شبیه به ماجرای شبکه دو بود.« همه خانواده من» داریوش فرهنگ با تغییر نام از «جشن تولد» به پخش شبانه از شبکه سوم رسید. فرهنگ پیش از پخش سریال در گفتگویی گفته بود که همه خانواده من، سلطان و شبان مدرن است و همین شاید بزرگترین اشتباه فرهنگ در شیوه ساخت سریال بود.«همه خانواده من» با ساختار به شدت کلاسیکش در نشاندن مخاطب سال نودویکی تلویزیونی ایران اندکی ناتوان است و به نظر میرسد، این مساله بیشتر ناشی از درک قدیمی داریوش فرهنگ از یک بیننده تلویزیونی است. بزرگترین مشکل «همه خانواده من» در شخصیتها و قصهاش است.شخصیتهای سریال، در نمایش روابط انسانی دارای مشکلاند و قصه سریال به سختی و کندی جلو میرود.
«همه خانواده من» این روزها طرفدار چندانی ندارد اما وضعش از «هفتسین» یدالله صمدی بهتر است.
صمدی بعد از تجربه تقریبا موفق «شوق پرواز» بار دیگر به سراغ سریالسازی رفته است، اما ظاهرا این بار مسیر اشتباهی را انتخاب کرده است. دوران سریال سازی به سبک «هفت سین» گذشته است، به همان اندازهای که دوران دو بازیگر اصلی کارش سیروس گرجستانی، مهران رجبی گذشته است.سریال به شدت کسلکننده و بدون هیجان از آب درآمده است و همه تلاشهای نویسنده کار برای گرهافکنی و ایجاد افت و خیز در روند سریال با شکست مواجه شده است. اتفاقی که برای یک سریال تلویزیونی مناسبتی ایام عید اتفاق خوبی نیست.
با پخش نیمی از قسمتهای سریالهای نوروزی به نظر میرسد که حالا دیگر تصمیمگیری در مورد کارنامه تلویزیون در ایام عید راحتتر شده باشد. مشکلات اقتصادی صداوسیما بر کیفیت اولین دوره مناسبتی ویژهاش آنقدر موثر بودهاست؟