شنبه ۰۳ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۰۶ فروردين ۱۳۹۲ - ۱۳:۳۹
طائب:

احمدی‌ نژادپیاده‌نظام‌ جریان‌ انحراف‌ است

- در جلسه‌ای به آقای احمدی‌نژاد گفتم که این آقای مشایی را بگذار کنار. شما بین حزب‌الله آبرو دارید. شما می‌توانید کمک کار حزب الله باشید. آقای مشایی شما را در جامعه اصولگرای دیندار متدین بی‌آبرو می‌کند در پاسخ به من گفت من اعتقاد دارم مشایی مظلوم واقع شده است. حالا آقای احمدی نژاد ببینید امروز ایشان شما را به کجا کشانده است.
کد خبر : ۱۰۲۱۸۰

به گزارش صراط، مهمترین محورهای سخنان حجت‌الاسلام مهدی طائب، رئیس شورای قرارگاه راهبردی عمار در گفتگویی تفصیلی بدین شرح است:

* امروز یکی از بهترین وضعیت‎های قبل از انتخابات را در طول دوران انقلاب سپری می‌کنیم

- امروز یکی از بهترین وضعیت‎های قبل از انتخابات را در طول دوران انقلاب سپری می‌کنیم. فاصله چندانی تا روز انتخابات نداریم ولی آرامش را همه در جامعه احساس می‌کنند؛ آرامشی که البته با بی‌تفاوتی فرق دارد؛ چرا که مشاهده می‌شود که مردم به آرامی اخبار انتخابات را دنبال می‌کنند.
- فضای امروز جامعه ما نسبت به سال‌های 84 و 88 منطقی‌تر شده است و معتقدم سطح بالایی از "شعور سیاسی" را در جامعه شاهدیم. طبیعی است که بشر در پیشرفت ادوار تاریخ قوت و قدرتش در بصیرت بالا می‌رود. منتهی هر مقداری که سرعت و سرمایه‌گذاری و تلاش در جهت ارائه آموزش‌ها بالاتر برود طبیعتآً جامعه به خط بصیرت نزدیک‌تر می‌شود. سرمایه‌ای که شخص رهبر معظم انقلاب در بصیرت‌دهی به جامعه ما به خصوص بعد از انتخابات 88 ابراز کردند، گواه این ادعا است. ایشان فرمودند که فتنه 88 مردم ما را واکسینه کرد؛ چراکه جریانات پنهان همیشه برای هرانقلابی خطرناک‎ترند.

* اصلاحات میوه کارگزاران بود

- فتنه یعنی آتش که آهن را درون خود ذوب می‌کند. ولی وقتی که آهن ذوب شد یک نتیجه دارد و آن اینکه خالص و ناخالص از هم جدا می‌شود. فتنه‌گر کسی است که مردم او را به عنوان خودی قبول دارند لیکن خودی نیست؛ انواع فتنه با انواع فتنه گر آن تعریف می‌شود.
- در فتنه خلق مسلمان فردی را که مردم او را به عنوان مرجع می‌شناختند (آیت‌الله کاظم شریعتمداری) نوعی قوم‌گرایی را هم برمی‌انگیخت. فتنه او بسیار فتنه کورکننده‌ای بود. فقط تعبد مردم به امام آن فتنه را آرام کرد و به همین دلیل ذات قضیه برای خیلی‌ها در آن زمان حل نشد.
- دومین فتنه‌ای که ظهور و بروز کرد، فتنه "سازمان مجاهدین خلق" بود. سازمانی که هم صبغه انقلابی داشت و هم مورد تایید برخی از علما بود. اولین کاری که این سازمان با اعضا می‌کرد گرفتن روح تعبد به امام بود. این، فتنه بسیار سنگینی بود که در آن حزب‌الله تلاش کرد با بالا بردن سطح آگاهی این فتنه را خنثی کند. البته حل نهایی این فتنه چهارده هزار شهید گرفت و تا سال 66 ادامه پیدا کرد.
-"فتنه منتظری"، فتنه سومی است که فتنه قوی‌تری بود، در حقیقت جامع دو فتنه قبلی بود. فتنه‌های قبلی هرکدام یک ویژگی و یک نقصی داشت. ویژگی فتنه خلق مسلمان این بود که از سابقه انقلابی برخوردار نبود. اما قله آن جریان آقای شریعتمداری به عنوان یک مرجع بود. کسی که البته نقطه ضعفش این بود که در امر ظهور انقلاب همراهی نداشت. فتنه سازمان مجاهدین نیز از نظر انقلابی هیچ کمبودی نداشت اما قله مرجعیت نداشت. فتنه سوم هردو نقیصه را بر طرف کرده بود. و آن فتنه آقای "منتظری" بود. وی اولآً خودش داعیه مرجعیت داشت و بعد انقلابی بود. درون انقلاب بود. پیچیدگی این فتنه بسیار بالا بود. لکن با تجاربی که مردم و نظام از دوفتنه قبلی به دست آورده بودند سطح بصیرت جامعه بسیار بالا رفته بود. البته فتنه منتظری یک سری ریزش در خواص را به همراه داشت. به عنوان مثال همین آقای عبدالله نوری که نماینده امام در جهاد بود.
- در مرحله بعد به دلیل ضربه‌هایی که دشمن در فتنه‌‎گری های قبلی خورده بود برای بازسازی خود به لایه پنهان فرورفت.
- جریان کارگزاران امری نیست که در سال 70 و 71 ایجاد شده باشد. ما خمیرمایه اول کارگزاران را در سال 65 می بینیم. در اولین سالی که با کرباسچی برخورد شد وی گفته بود که در آن زمان با ارزش پول وقت چهل میلیارد تومان هزینه کرده‌ایم که در لایه پنهان نفوذ کنیم. برنامه کارگزارانی‌ها این بود که با نفوذ به بخش آموزش کشور رفتار مردمی که تربیت شده امام(ره) بودند را به منش خودشان تغییر دهند. این کارگزارانی که از آن می‌شنویم در واقع خروجی فتنه‌های قبلی بود که در این مرحله با شمایلی نو وارد عرصه شده بود.
- زمان بهره برداری از سرمایه گذاری‌های کارگزاران در دوره اصلاحات بود و در واقع آنها میوه کارگزاران بودند. گواه این ادعا "دفتر مطالعات استراتژیک ریاست جمهوری" در زمان کارگزاران است که در اختیار"سعید حجاریان" ، تئوریسین ارشد اصلاحات است. بازخورد این تحرکات در حادثه هجده تیر دیده می‌شود که البته در 23 تیر پاسخ خود را می‌گیرد.
- رهبر معظم انقلاب از همان روز اول که نظام اسلامی را از امام (ره) تحویل گرفتند بر امر بصیرت تاکید داشتنند. مجموعه هدایت‌های رهبری در سطح جامعه، حوزه‌های علمیه و سپاه بروز می‌کند. رهبری بعد از جنگ تلاش کرد سپاه را فرهنگی کند. به هر حال اگر به نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دقت کنیم اهمیت این امر روشن می شود. حضرت آقا می‌فرمایند دیگر انقلاب این نیست که بروید تفنگ بگیرید و بجنگید بلکه ارتقاء فرهنگ است که اهمیت دارد و کارساز است.
- اگر خاتمی در سال 88 می‌آمد هیچ رایی نمی‌آورد. ارزیابی هم داشت که نیامد. استانی که آقای خاتمی انتظار می‌رفت در آنجا جایگاه داشته باشد بوشهر بود. در سفری که در آن زمان به بوشهر داشت تصور می‌کرد که ده‌ها هزار نفر حاضر شوند که آنچه که آمده بود هزار و پانصد نفر بود که هزار نفرشان بسیجیان استان بودند که آمده بودند برای تماشا. این مسئله باعث شد که وی کناره گیری کرده و کسی که هنوز ناشناخته‌‎تر است پیش بیاید و قله قرار بگیرد؛ میر حسین موسوی.

* سابقه موسوی و پیچیدگی فتنه 88

- موسوی در قائله شریعتمداری با اینکه خود یک آذری زبان بود سفت و قرص محکم ایستاد. همچنین در فتنه بعدی نامه‌ای خطاب به مجاهدین نوشت با عنوان بازگشت به فطرت زلال الهی بر علیه مجاهدین خلق. و جالب اینکه نامه عزل آقای منتظری را نیز وی رفت و خواند. خب وقتی که کاندیدای انتخابات 88 شد، اینبار یک تجمعی از سه فتنه قبلی را با خود به همراه داشت. مرجع تقلید برای خودشان آوردند (آقای صانعی). مرجع تقلیدی که اتفاقا دارای سابقه انقلابی بود. خود میر حسین موسوی هم کسی است که سابقه انقلابی داشته و در سه فتنه قبلی نقش نداشت. در بدنه حاکمیت نیز که معروف بود به نخست وزیر هشت سال دفاع مقدس. تمام اینها ریز به ریز محاسبه شده بود. با این تفسیر می‌بینیم که فتنه 88 از پیچیدگی‌های زیادی برخوردار بود و تنها بصیرت و آگاهی مردم و روشن‌گری‌های رهبر فرزانه انقلاب بود که این فتنه را ناکام گذاشت.

* آقای هاشمی! خودتان را خسته نکنید، شما برای خط دادن به مردم بین آنان مقبولیت ندارید

- من همواره به هاشمی رفسنجانی توصیه می‌کنم که خودتان را خسته نکنید و اجازه دهید جایگاهی که دارید حفظ شود. شما برای خط دادن به مردم در بین مردم مقبولیت ندارید. به دلیل گذشته‌ای که از خود به جای گذاشتید مردم دیگر از شما خط نمی‌گیرند. مردم تحلیل‌های شما را صائب نمی بینند.
- هاشمی باید هم در مشاوره دادن و هم در مشاوره گرفتن تجدید نظر کند. به ایشان می‌خواهم عرض کنم که شما بیش از این ظرفیتی که دارید نمی‌توانید مصلح باشید. الان با حکم رهبری ریاست مجمع تشخیص مصلحت را بر عهده دارید و ظرفیت شما این است.
- نامه کذایی شما پازل فتنه 88 را تکمیل کرد با این حال اگر میر حسین را از فتنه 88 بیرون بکشیم آقای هاشمی نمی‌توانست در خیابان جریان راه بیاندازد.
- دولت "وحدت ملی" را که هاشمی امروز از آن دم می‌زند را مردم ما قبول دارند اما سوال من از ایشان این است که شما در زمانی که دو دوره رئیس‌جمهور بودید در کابینه خودتان از اغیار راه دادید؟

* در جلسه‌ای احمدی‌نژاد به من گفت که "مشایی مظلوم واقع شده است"

- در معنای جریان انحرافی باید بگویم که، این دولت ما قرار بوده اصولگرا باشد. اصولگرایی شاخصش چیست؟ حرکت بر منطق ولایت فقیه، دشمن ستیزی و شعار "ما می‌توانیم". اگر ببینیم که دولت از این مسیر منحرف می‌شود، باید دید که باعث این انحراف چیست؟ آیا خود رئیس جمهور است؟ یا یک کسی بر او اثر می‌گذارد. واقعیت این است که دولتی که قرار بود اصولگرا باشد بیاید و بگوید می‌خواهیم با آمریکا مذاکره کنیم. چرا؟
- در جلسه‌ای به آقای احمدی‌نژاد گفتم که این آقای مشایی را بگذار کنار. شما بین حزب‌الله آبرو دارید. شما می‌توانید کمک کار حزب الله باشید. آقای مشایی شما را در جامعه اصولگرای دیندار متدین بی‌آبرو می‌کند در پاسخ به من گفت من اعتقاد دارم مشایی مظلوم واقع شده است. حالا آقای احمدی نژاد ببینید امروز ایشان شما را به کجا کشانده است.
- آقای احمدی نژاد شما امروز با حرف‌ها و اقدامات خود موجب اذیت و دل آزردگی مردم می‌شوید و این برای نظام ما خوب نیست.
- در پیروی احمدی نژاد از مشایی هیچ منطقی را نمی‌بینم. آقای احمدی نژاد با کدام منطق مقبول دنیا آن نوار را در مجلس پخش کرد؟ نواری که هیچ ربطی به این جریان مجلس ندارد.
- معتقدم فتنه و انحراف با هم ائتلاف کرده‌اند. بخاطر اینکه هر دو یک هدف را دنبال می کنند. یک هدف هم پشت سرشان است که نظام را از خط اصیل خود به بیرون بیاندازد. اگر کمی دقت کنید، مشاهده می‌کنید که در آن یکشنبه کذایی دو طرف با عنوان جریان اصولگرایی شناخته می‌شدند و مواجهه آنها با یکدیگر به اصل نظام ضربه زد و برخی نشستند و گفتند می‌بینید اینها اصولگرایان هستند که اینگونه به جان هم افتاده‌اند.
- در پاسخ به ادعای هاشمی که می‌گوید در فلان نامه پیش بینی امروز احمدی نژاد را می‌کردم بایدعرض کنم که اولا موضوع نامه بی سلام شما بحث دیگری بود و در ثانی اقدامات آقای احمدی نژاد در حدی نیست که اهمیتی داشته باشد.

* با اطمینان می‌گویم، مشایی کاندیدا نمی‌شود

- احمدی نژاد را دیگر ذوب در جریان انحراف می‌دانم و قبول ندارم که او را باید لیدر جریان انحراف دانست بلکه بنده وی را سرباز پیاده نظام بدون منطق جریان انحرافی می‌دانم.
- بنده در انتخابات مجلس معتقد بودم که جریان انحرافی نمی‌خواهد مجلس را تسخیر کند بلکه با القای اختلافات و به هم ریختن فضا قصد تضعیف انتخابات را دارد. خب شما محصول را ببینید آیا اینگونه نشد؟ امروز جریان انحراف چند کاندیدا در مجلس دارد؟
- اعتقاد من این است که در انتخابات رئیس جمهوری هم همین هدف را دنبال می‌کنند. هدف اول جریان انحرافی این است که این دولت انتخابات را برگزار نکند. هدف دوم آنها این است که به مردم القا کنند که مشارکت در انتخابات بی‌فایده است. که هرگز این را بطور مستقیم نشان نخواهد داد. به همین شکل وادار کردن احمدی‌نژاد به اقداماتی که به نظر آنها باعث رویگردانی مردم از اصل انتخابات شود با این پیش فرض که ما سراغ هرکس می‌رویم خراب از آب در می‌آید. استراتژی دیگر جریان انحرافی برای رسیدن به این هدف این است که اجازه ندهند که جریان اصول‌گرا به فرد واحد برسد.
- با اطمینان می‌گویم که مشایی کاندیدا نمی‌شود. اگر کاندیدا شود خلاف تمام اهدافشان عمل کرده است.
- جریان انحرافی نه تنها نمی‌خواهد انتخابات برگزار شود بلکه به دنبال این است که جامعه را دچار التهاب و درگیری کند. مشایی به دنبال کاندیداتوری نیست.

* "بهار"، تتمه "ظهور بسیار نزدیک است".

- شعار "بهار" تتمه‌ای است از سی دی "ظهور بسیار نزدیک است". جریان انحرافی می‌گوید بهار، امام ما است یعنی امام زمان فردا پس فردا می‌آید.
- معتقدم با القاء این مفهوم قصد دارند بگویند که ای مردم دیدید که امام نیامد پس بدانید انتظارتان انتظاری بی‌خود است. بعد از انتخابات جایگاه این جریان عاقبتی مانند امثال مهاجرانی خواهد بود.
- انتخابات شیرینی را در پیش خواهیم داشت و همه می‌دانند که انقلاب راه خودش را می‌پیماید و به این خس و خاشاک اهمیتی نخواهد داد.

* تکثر کاندیداها "تهدید" نیست

- تکثر کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری را تهدید نمی‌دانم. این همه کاندیدایی که در جبهه اصولگرایان می‌بینید اینها گل‌هایی از گلستان هستند. مردم بین آنها می‌گردند و خوشبوترینش را پیدا می‌کنند.
- اصلاح طلبان دیگر کفگیرشان به ته دیگه خورده است و تنها کسی که دارند خاتمی است، در صورتی که خودشان هم می‌دانند او دیگر جایگاهی در بین مردم ندارد.
- اصلاح طلبان فقط و فقط در یک صورت نامشان همراه انقلاب باقی می‌ماند و آن این است که با هر کاندیدایی که شده در انتخابات شرکت کنند. آنها باید بدانند که سرعت انقلاب خیلی زیاد است و به راحتی از آنها عبور خواهد کرد.
- خیلی از افراد هستند که به هوای اینکه از قطار پیاده شوند قطار به خاطر آنها ترمز می‌کند، اماپیاده شدند و دیدند که قطار رفت و آنها ماندند در ایستگاه.
- کاندیدای انتخابات باید تا جایی که می‌شود جوانتر باشد. صاحب برترین تقوا باشد. مدیریت گسترده انجام داده باشد. در درون خودش به شکل منطقی به منطق ولایت فقیه نزدیک باشد و در مسائل بین‌الملل حرف برای گفتن داشته باشد.